از امید از دست‌رفته «گینس» تا رونمایی از بزرگترین اثر سینمای ایران

از امید از دست‌رفته «گینس» تا رونمایی از بزرگترین اثر سینمای ایران

تابستان امسال، دوره ویژه‌ای برای سینمای ایران نبود. اگر نمایش آخرین فیلم مجیدی را نادیده بگیریم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم در تابستان گرم امسال، 10 فیلم به روی پرده رفتند که با نگاهی به نام هر یک از این فیلم ها متوجه می شویم که کلیت اکران تابستان در اختیار فیلم هایی دهان پرکن بودند که مخاطب قبلا به دلایلی، نام این فیلم ها را بارها شنیده بود.فیلم هایی که با وجود امتحانات دانشجویان در اوایل تیرماه و ماه رمضان و گرمای فوق العاده هوا، توانستند به فروش هایی قابل توجه دست یابند و اکران تابستان را که همواره خوب بوده، بهتر از سالیان گذشته رقم بزنند.

با هم نگاهی خواهیم به این 10 فیلم با این توضیح که در این تحلیل، فیلم های گروه هنر و تجربه لحاظ نشده است.

نخستین ساخته سینمایی تنابنده، تلاش عجیبی دارد تا در حوزه "مبانی اخلاق فردی" تعریف شود.خیلی جلوی خودش را می گیرد تا بی گدار به حاشیه نزند و از مسیر مستقیمی که برای خود در جهت روایت سرراست داستانی اخلاقی ترسیم کرده، خارج نگردد.فیلم حتی در موادری از جمله شخصیت پردازی چند کاراکتر فرعی، به نقد بی اخلاقی های رایج در جامعه نیز می پردازد اما به یک باره سویه ای هتاکانه به خود می گیرد آن هم در شرایطی که فیلم اصلا نیازی نمی بیند که به چنین اهرم هایی متوسل شود.این بی‌اخلاقی‌های به تصویر کشیده شده در فیلم، ارزش های هنری فیلم را تحت الشعاع قرار داد و در تضاد کامل با دغدغه های نوشتاری آن است.در مجموع اما "گینس" فیلم نسبتا خوبی است که فروش بالایی داشت و گامی قابل اتکاء برای ورود سینمایی تنابنده محسوب می شود.

"دوران عاشقی" با وجود ضعف هایش، بهترین فیلم کارنامه رئیسیان است.حداقل امتیاز فیلم به نسبت ساخته های قبلی کارگردان آن است که وی در این فیلم، به داستان گویی روی می آورد و می تواند یک چارچوب روایی متداول را ترسیم کند و دیگر به دنبال خلق لحظات سنگین و سکوت های کشدار نیست.هر چند دست روی سوژه رنگ و رو رفته و کارشده عشق مثلثی و خیانت می گذارد اما خوب به آن جان می بخشد و به حوادث، سرعت بالایی می دهد. فیلم به همان اندازه که بیان خوبی دارد و می تواند صورت مساله را به شکلی که اقتضایش است مطرح کند، در هدایت این جریان به مشکل بر می خورد.به نوعی، رتق و فتق کردن این دوئیت، مطالبه ای است که مخاطب، از همان اواسط فیلم به آن می اندیشد و به تعبیری، آن نقطه غایی فیلم در پاسح دادن به این همه دوئیت، نهفته شده است.

"عصر یخبندان" برخلاف آثار قبلی "مصطفی کیایی"، آشکارا بر روی فرم، تاکید ویژه ای دارد و چندان نتوانسته محتوا را همپای فرم پیش ببرد.همان اتفاق ناگواری که نمونه های بی شمار آن را در سینمای دهه نود ایران به کرات مشاهده کرده ایم.فیلم تلاش می کند تا با تکیه بر برخی اصول فرمی و تدوینی و موسیقی روی کار و البته داستانی که در فضای شهری امروز می گذرد و طبقه بالا را نشانه می رود، خیلی غیرمستقیم، ژست روشنفکری داشته باشد بی آن که بتواند خوب در داستان ورود داشته باشد و خوب هم همان جریان آشفته را به مقصد رسانده و تکلیف را روشن کند.به همین دلیل جنس دغدغه هایی که در فیلم می بینیم، عمدتا از جنس باورپذیر نیستند و ری اکشن های دراماتیک کار هم غلو شده به چشم می آیند. حتی کاراکترهای زیاد فیلم، خیلی هایشان ربطی به داستان ندارند چون داستان این کشش را که تا آن اندازه پر و بال داشته باشد، ندارد.شانسی که فیلم آورد این بود که تلاش نکرد تا ترسیم کننده برخی مرزبندی های اخلاقی و اجتماعی باشد وگرنه این انتظار که فیلم به شعارگویی روی آورد، بسیار زیاد بود.


"از رئیس جمهور پاداش نگیرید" پس از هفت سال توقیف و حذف 15 دقیقه به نمایش درآمد.سومین فیلم کارنامه تبریزی که موقعیت های کمیکی دارد که در اثر قرار گرفتن قهرمان در فضایی اشتباه خلق می شود اما تفاوت داده های این فیلم با "لیلی با من است" و "مارمولک"، بسیار است.فیلم بر روی موقعیتی مانور می دهد که خیلی اغراق شده است؛ اینکه قهرمان از رئیس جمهور پاداش سفر حج می گیرد و بعد در قامت یک مسئول به این سفر مشرف می شود، چندان نمی تواند محملی منطقی و قابل باور برای مخاطب و خود "کمال تبریزی" که این اثر را پس از موفقیت مثال زدنی آن دو فیلم ساخته، محسوب شود.فیلم آشکارا در دقایق ابتدایی، شخصیت پردازی قهرمان را محکم می بنند تا در ادامه از آن خرج کند و ضعف سلیم در برابر زنان، خوشگذرانی و . . . را در ادامه دستاویزی برای خنده قرار دهد.کاری که هر کارگردان و سناریست تازه کاری نیز می تواند انجام دهد حال آن که "لیلی با من است" و "مارمولک" چه زمان از این آبشخور سوء استفاده گر تغذیه کرده بودند؟

"خداحافظی طولانی" فرزاد موتمن مطمئنا اگر در نیمه های دهه هشتاد ساخته می شد از اقبال بیشتری نسبت به امروز خود برخوردار می گردید.با این حال سختی های یک زندگی کارگری، ملموس نیست و فیلم تنها به مدد شبه خیانتی پیش می رود که چندان الزامی برای آن در فیلم مطرح نمی شود. یک فیلم کارگری پر از لحظه های سرد و ساکن که نمونه های آن را چندین بار در سینمای ایران تماشا کرده ایم؛ فیلم، داستان نسبتا جدیدی دارد که می تواند مخاطب را با خود همراه کند اما متاسفانه از مشکل تک محوری در نگاه روایی رنج می برد آن هم با تکیه بر یک کاراکتر اصلی که نمی تواند برای مخاطب، دوست داشتنی باشد.موتمن، این سال ها در آزمون و خطای گونه های مختلف سینمایی قرار دارد اما هنوز هم نتوانسته موفقیت "شب های روشن" را برای خود و مخاطبانش تکرار کند.


"مزارشریف" حسن برزیده دست روی سوژه مهم و تکان دهنده ای می گذارد؛ این جسارت پس از گذشت 17 سال از اصل واقعه قابل تقدیر است.فیلم، جلوه های ویژه خوبی دارد و فیلمبرداری آن به قطع، جزو هوشمندانه ترین فیلمبرداری های سال است اما فیلم با این وجود، چون بر مبنای داستانی حقیقی ساخته شده، می بایست جنبه اسنادی خود را قوی تر می کرد.طبیعتا مخاطب انتظار ندارد قهرمان فیلم به آن شکل که در فیلم دیدیم از مهلکه یک جنایت تروریستی جان سالم به در برده و در ادامه، سیر کمک ها، بدون آفرینش های دراماتیک باشد آن هم در فیلمی که به مدد سوژه قابل بسطی که دارد، می تواند تعلیق را به شکل فزاینده ای در خود خلق کند که متاسفانه این چنین نمی شود. فیلم به لحاظ دغدغه مندی، اثری شریف و سالم است که همین خود می تواند آن را نسبتا جاودانه کند.

"قندون جهیزیه" خیلی بالاتر از آن انتظاری است که از یک کارگردان فیلم اولی داریم.یک اثر به شدت داستانگو و نوین که می تواند تحلیل مناسبی از نقد فرهنگی اجتماع داشته باشد و در آسیب شناسی آن، به رهیافت های اقتصادی و اجتماعی نیز نقب بزند.شکلی درست از آسیب شناسی رفتارهایی که خیلی از ما در طول روز از خود بروز می دهیم و شاید دلایل آن را نمی دانیم.یک کمدی تلخ که خوب می تواند مخاطب را درگیر کند و از سویی دیگر، رسالت کارگردان را برای ادامه این مسیر سخت تر می نماید.


"مردن به وقت شهریور" هاتف علیمردانی تفاوت بسیاری با ساخته قبلی وی دارد.فیلم تلاش می کند تا با ریتم بسیار سریع خود که خیلی مواقع از قصه جلوتر می زند و تماشای آن حوصله و حواس زیادی می خواهد، معضلات مهم دوران نوجوانانی که در شرف ورود به جوانی هستند را پوشش دهد که البته موفق هم می شود اما کلیت اثر، خیلی سنگین و فشرده است که با همان فاکتورهای همیشگی نظیر فرار از خانه و قهر و مسائلی از این دست ادامه یافته و در نهایت به آن شکست سخت می انجامد.مطمئنا اگر فیلم می توانست از ورای به تصویر کشیدن این همه معضل، به پایانی دگرخواهانه و جدید می رسید، ارزش های آن بسیار بالاتر از یک فیلم معمولی بود.


"محمد رسول الله (ص)" برخلاف بسیاری از آثار دینی و مذهبی در ایران و دیگر کشورهای جهان، بیانی کلاسیک را برای روایت برنمی گزیند و با ریتمی سریع و تدوینی پرشتاب، یک فیلم 170 دقیقه ای مهیج را به مخاطب نشان می دهد. در این فیلم، مظلومیت های حقیقی پیامبر (ص) از همان بدو تولد به درستی به دل مخاطب می نشیند.از ستم ورزی های آن زمان، به عنوان برگ برنده ای در جهت غلظت بیشتر مظلوم نمایی استفاده نمی شود.عناصر دراماتیک، ماموریت های حقیقی خود را در فیلمنامه ایفا کرده و دست به دامن غلو و توهم نمی شوند و با استفاده از محکمات در روایات متعدد، کمترین حاشیه برای این فیلم وجود نخواهد داشت. سینمای دینی با فیلم "محمد رسول الله (ص)، وارد حیات تازه ای شده است.فیلمی که عملا برخی پارامترهای آثار این چنینی را در نظم بین الملل تغییر داده و بر کیفیت داستانی صحه می گذارد و تعریف یک فیلم "بیگ پروداکشن" را از یک اثر سرگرمی بخش ارتقا می بخشد.فیلمی ماندگار در تاریخ سینمای ایران که هوشمندی بالای مجیدی را در تمام مراحل ساخت این فیلم نشان می دهد.


"دلتنگی های عاشقانه" مشکلات بسیاری را در راه ساخت و آماده سازی و اکران پشت سر گذراند که چند سال به طول انجامید اما موضوع داستان به گونه ای است که فیلم بیات نشده.یک فیلم جمع و جور و تا حدودی دوست داشتنی که با همین  بی ادعایی، بسیار بهتر از فیلم های پر سر و صدای گونه دفاع مقدس این سال های ایران است.داستانی که واقعا می تواند گرمای عشق را منتقل کند اما حیف که بر مبنای اصول داستان نویسی دهه هفتاد به نگارش درآمده و تدوین آن بسیار ابتدایی صورت پذیرفته است وگرنه ریتم تند داستان و مهندسی موقعیت ها به گونه ای است که می تواند پتانسیل یک اثر ماندگار را داشته باشد که اگر فیلمنامه و تدوین، کمی حرفه ای تر و امروزی تر بودند، قطعا فیلم به این مهم دست می یافت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران