رد پای انگلیس در اختلافات افغانستان و پاکستان
اختلاف کشورهای افغانستان و پاکستان که بیشتر در مورد خط مرزی «دیورند» و مسئله «پشتونستان» است؛ ریشه در دخالتهای انگلیس و ایجاد کانونهای بحران در منطقه دارد.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه «دفاع پاکستان»، ثبات افغانستان بر توانایی این کشور در برقراری ارتباط با کشور پاکستان بستگی دارد. مقامات افغانستان چندین بار پاکستان را به پناه دادن طالبان متهم کرده و از آمریکا خواسته تا تروریسم را از ریشه اصلی آن (پاکستان) قطع کند تا اینکه در افغانستان با آنها مبارزه کند.
واضح است که این عمل موجب واکنش اسلامآباد میشود و به عنوان یک توهین برای صدمه زدن به اعتبار این کشور پنداشته میشود. زیرا پاکستان بود که در جنگ علیه تروریسم بخصوص در مناطق مرزی شمال غربی افغانستان مبارزه کرد.
پیدا کردن راهحل برای بهبود روابط دو کشور مستلزم مرور اختلافات تاریخی و قدیمی آنها است. میبایست درک کرد که چرا افغانستان و پاکستان در مورد مکان و منبع جنگجویان افراطی و شبهنظامیان اختلاف دارند.
خط «دیورند» و مسئله «پشتونستان» از مواردی میباشد که موجب جدایی دو ملت شده است.
خط دیورند توسط « هنری مورتایمر دیورند» ایجاد شد.
هنری دیورند وزیر امور خارجه انگلیس در هند بود. اعتبار توافقنامه خط دیورند 100 سال بود و انتظار میرفت تا در سال 1993 میلادی پایان یابد.
اختلاف بر سر خط دیورند به دلیل وجود نداشتن هیچ سندی برای اثبات این ادعا بوجود آمد. در توافقنامه خط دیورند هیچ اشارهای نشده و یا هیچ سندی میان انگلیس و کمیسیونهای مرزی افغانستان وجود ندارد که این توافقنامه 100 سال اعتبار دارد.
نکته جالبتر اینکه پس از سومین جنگ افغانستان با انگلستان، هیئت صلح افغانستان که به شهر راولپندی رفته بودند و پیمانی موسوم به راولپندی را امضاء کرده بود، پذیرفته بودند که علت دشمنی ملیگرایی افغانستان بود.
طرف افغان مجبور شد تا خط دیورند را به عنوان مرز بینالمللی میان افغانستان مستقل و هند انگلیسی آن زمان بپذیرد. این موافقت حتی تا زمان استقلال هند از انگلیس و پس از جدا شدن پاکستان از هند ادامه داشت. حال درک روشنتری نسبت به اختلافات مرزی میان نیروهای امنیتی پاکستان و افغانستان به دلیل به رسمیت شناختن خط دیورند توسط مقامات اسلامآباد بر عکس مقامات کابل داریم.
خط دیورند و ملیگرایی پشتونها از اصلیترین موانع میان ارتباط موثر در سطوح بیندولتی دو کشور میباشد. در نتیجه میبایست درک کنیم که بخشی از مشکلاتی همچون عدم ارتباط و دیدگاههای متضاد این دو کشور به طرحی مرزی بر میگردد که ریشه در دخالت و جداسازی(پاکستان و افغانستان از یکدیگر) توسط انگلیس دارد.
در حال حاضر پیشرفت در همکاری دو جانبه و روابط دوستانه میان دو کشور تقریبا در برخی از بازه زمانی وجود دارد. یکی از مسائل مورد اختلاف همیشگی این است که افغانستان همچنان پاکستان را برای پناه دادن و فرستادن طالبان به افغانستان متهم میکند. طالبان در افغانستان جنگ شدیدی را علیه نیروهای آمریکایی و ناتو و نیز نیروهای افغانستان به پیش میبرند.
حامد کرزی عوض اینکه به نقش موثر پاکستان در عملیات امنیتی در سرنگون کردن طالبان در مناطق شمال غربی اشاره کند، به روابط میان دو کشور با متهم کردن اسلامآباد به دلیل صدور تروریسم، افراد انتحاری و دیگر اعمالی که موجب کشتن و اختلال آرامش مردم افغانستان میباشد، صدمه زد.
میبایست اطلاعات درست و واقعی داشته باشیم. ادعا و حرفهایی که کرزی به رسانهها زد، اطلاعات نادرستی بود. برای مثال در مناطق شمال غربی نیروهای نظامی پاکستان در حال مبارزه و جنگ علیه طالبان پاکستان و دیگر گروههای شبهنظامی میباشد. در حقیقت این جنگ یک دهه پیش در سال 2004 میلادی آغاز شده است.
پاکستان منابع نظامی زیادی در مبارزه با تروریسم در این 11 سال از دست داده است و هزینه جنگ موجب شده تا این کشور بیش از 70 بیلیون دلار از سال 2001 میلادی از دست بدهد. در این عملیات بیش از 6 هزار نیروی امنیتی کشته و بیش از 8 هزار تن دیگر زخمی شدند. همچنین نیروهای نظامی پاکستان بیش از 31 هزار شبهنظامی را از بین بردند. این آمار بخوبی نشان میدهد که پاکستان در جنگ علیه تروریسم موفق بوده است.
اتهامات حمایت پاکستان از تروریست و عدم مبارزه با آن موجب شده تا ارتباط میان اسلامآباد و کابل در سال های اخیر اتفاق نیافتد. سخنان کرزی نه تنها اتهام نادرست علیه پاکستان بود، بلکه این سخنان موجب نادیده گرفته شدن هزینه نظامی و کشتهها از سال 2001 میلادی میشود.
یکی از جنبههای مثبت در مورد روابط دو کشور این است که کرزی از قدرت کنار رفته و الگوی جدید روابط دو کشور در دسترس میباشد. توسعه زیرساختار، همکاریهای اقتصادی و مدیریت دوجانبه چالشها از مواردی است که دو کشور میتوانند کار کنند.
از لحاظ تجاری، پاکستان به دلیل دسترسی و نزدیکی به مسیر آبی میتواند بزرگترین شریک تجاری افغانستان محسوب شود. افغانستان نیز سومین کشور برای صادرات کالاهای پاکستانی است. صادرات کالاهای پاکستانی به افغانستان در سال 2012 میلادی از مرز 2 میلیارد دلار در حالی گذشت که میزان صادرات کالاهای این کشور در سال 2011 میلادی 1.7 میلیارد دلار بود.
امضای توافقنامه تجاری ترانزیتی میان افغانستان و پاکستان از دیگر مواردی است که دو کشور میبایست با یکدیگر همکاری کنند. در این توافقنامه پاکستان متعهد شده تا مسیر ترانزیتی از هند را برای تجارت با افغانستان فراهم نماید و این ارتباط تجاری میان اسلامآباد و کابل را افزایش میدهد. این توافقنامه موجب ثبات و متصل شدن منطقه با یکدیگر میشود.
یکی دیگر از موارد همکاری منطقهای میان دو کشور پروژه خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند(تاپی) میباشد که موجب تقویت همکاریهای چندجانبه منطقهای و اقتصادی میشود. بر اساس این پروژه، بیش از یک هزار و 800 کیلومتر خط لوله گاز از ترکمنستان به هند از خاک افغانستان و پاکستان عبور میکند که هزینه آن بالغ بر 8 میلیارد دلار برآورد میشود.
این خط لوله گاز 27 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال انتقال میدهد که 2 میلیارد متر مکعب گاز آن به افغانستان و 12.5 میلیارد متر مکعب به پاکستان و هند منتقل خواهد کرد. واضح است که پروژه تاپی یکی از منابع مهم ثبات انرژی و استقلال اقتصادی برای منطقه جنوب و آسیای میانه میباشد.
رابطه میان افغانستان و پاکستان با سوءظن و بیاعتمادی متقابل باقی مانده است که ریشه در جدایی غیرطبیعی مرزی این دو کشور(خط دیورند) دارد. خط دیورند در قرن 19 توسط انگلیس کشیده شد. خط دیورند علاوه بر جدایی مرزی، موجب جدایی قبایل پشتون نیز شده که موجب بیشتر شدن تنش میان دو کشور شده است.
زمان خروج نیروهای خارجی از افغانستان بهترین زمان برای دو کشور است تا استراتژی مشترکی برای بهبود روابط و از بین بردن شبهنظامیان در نظر بگیرند. همچنین فرصتی مناسب برای پاکستان است تا با کمک افغانستان از نفوذ خود بر طالبان استفاده کرده تا آنها را مجبور به مذاکره با دولت کابل کند.
از طرفی هم افغانستان نیز میتواند بر آن دسته از طالبان پاکستانی که در خاک افغانستان پناهگاه دارند، فشار بیاورد. این اقدامات موجب اطمینان و اعتماد دو جانبه شده و بهبود منطقهای را در زمینههای مختلف در بر خواهد داشت.
انتهای پیام/.