همسر جانباخته فاجعه مِنا: شوهرم میگفت "این حج بر گردنم میماند"
همسرم بعد از ۱۰ سال اسمش برای حج درآمده بود، گفتم: "صبر کنید تا سال آینده با هم برویم" اما گفت: "عمر دست خداست، اما این حج بر گردنم میماند".
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، فاجعه منا نه تنها دلهای همه مردم ایران، بلکه دلهای جهان اسلام را سیاهپوش کرد. این روزها هرکجا که میروی، درباره فاجعه مِنا و جانباختگان آن صحبت میکنند، حجاجی که حجشان واقعاً مقبول شد و لباس احرامشان، کفنشان شد.
حاج احمد نظریپور یکی از این حجاج جانباخته استان خراسانرضوی است که امروز پیکر وی کنار دیگر جانباختگان این حادثه در مشهد تشییع و در گلزار شهدای بهشت رضا(ع) تدفین میشود.
گفتوگویی کوتاه با خانواده این جانباخته واقعه اسفبار مِنا داشتهایم که در ادامه میخوانید.
همسر حاج احمد نظریپور به تسنیم میگوید: 28 اسفند 1384 که روزهای آخر ثبتنام بود، همسرم یکدفعه به فکر ثبتنام افتاد و اسم من را برای اردیبهشت سال بعدش نوشت و حج امسال را خود بهتنهایی رفت. البته همسرم بعد از 10 سال اسمش برای حج درآمده بود، من گفتم: "صبر کنید تا سال آینده با هم برویم" اما گفت: "عمر دست خداست، اما این حج بر گردنم میماند".
وی میگوید: این اتفاق در مکه که افتاد، گفتم خداوند از سال 84 حاج احمد را دعوت کرده است. چند روز قبل از روز عرفه با هم تلفنی صحبت کردیم تا اینکه روز عید قربان برادر همسرم تماس گرفت و گفت: "تلویزیون را روشن کنید، مثل اینکه در منا اتفاقی افتاده"؛ بدجوری منقلب شدم و از همان روز تا شنیدن خبر فوت همسرم حال خوشی نداشتم و مدام اشک میریختم.
همسر جانباخته فاجعه خونین مِنا میافزاید: روزهای اول نامشان نه در فهرست مفقودان و مجروحان بود و نه در جانباختگان، به همین خاطر خیلی نگران بودیم تا اینکه نام حاج احمد در فهرست مفقودین قرار گرفت، اما شنبه گذشته از این فهرست خارج شد و من و پسرم خوشحال شدیم، گمان میکردیم خبر خوبی است چون جزو دو گروه دیگر هم نبودند. تا اینکه حج و زیارت نام حاج احمد را در لیست جانباختههای منا اعلام کرد و متوجه شدیم عربستان از پیکرها عکس گرفته و آن را در اختیار کاروانها گذاشته تا حجاج خود را شناسایی کنند و پیکر حاج احمد از روی عکس توسط مدیر کاروان شناسایی شده بود.
مقبولیان عنوان میکند: حاج احمد ایمانش خیلی قوی بود، صبر و حوصله عجیبی داشت؛ تمام آرزویم این است که در آن دنیا من را شفاعت کند. از دستدادن چنین کسی برای من خیلی سخت است و اگر پسرم که او هم ایمانی قوی دارد، نبود، نمیتوانستم این مصیبت را تحمل کنم. پسرم محمد برای دلداری من بارها میگوید: «اگر پدر در رختخواب و در پیری از دنیا میرفت، بهتر بود یا اینکه حالا در آن سرزمین مقدس با افتخار از دنیا رفته؟».
انتهای پیام/*