ابعاد و پیامدهای حضور نظامی مسکو در سوریه
یک پایگاه خبری عرب زبان به بررسی ماهیت و ابعاد و پیامدهای حضور نظامی مسکو در سوریه و تاثیر آن بر معادلات منطقهای پرداخت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری العهد، روسیه حملات خود بر ضد تروریستها در سوریه را در زمانی حساب شده انجام داد، آن هم بعد از اینکه متوجه شد شکستهای وارد آمده بر پیکره جنگ جهانی تحمیل شده برای براندازی بشار اسد رئیسجمهور سوریه، نرمش کشورهای مداخله جو در قبال سوریه را به دنبال داشته و غرب و توطئهچینان عربی را با تمام پتانسیل خود به فرسایش کشانده است، تا جایی که آنها از تمامی برگههای خود برای تجهیز و بسیج و تامین مالی و تسلیحاتی و آموزش تروریستها استفاده کردند، اما هیچ پیشرفتی در این عرصه نداشتند.
در مقابل محور مقاومت بعد از صبری طولانی برگه برنده خود را رو کرده و تغییراتی اساسی در روند بحران سوریه ایجاد کرده است، تغییراتی که بدون شک در دو جهت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اول مبارزه جدی با تروریستها و دوم باز کردن کانالهای گفتگوها و پیشبرد روند سیاسی حل بحران. بویژه در این زمینه تفاهمهای جزئی مانند آتشبس دو شهرک شیعه نشین کفریا و الفوعه و الزبدانی با حضور سازمان ملل متحد به دست آمده که این موضوع مقدمه توسعه این سازشها در تمامی اراضی سوریه ضمن توافق بر سر روند دوران انتقالی حاکمیت مهیا خواهد نمود.
ابعاد حضور نظامی روسیه در سوریه
روسیه طبعا محاسبات خاص خود را دارد، از جمله آنها جلوگیری از از دست دادن تنها برگه نفوذ و حضور خود در خاورمیانه و بازگرداندن معادلات بینالمللی بعد از 25 سال اختلال در آن به دنبال تثبیت موقعیت کشور خود به عنوان اهرمی در معادلات بینالمللی بعد از افول هیمنه آمریکا در منطقه است. روسیه میخواهد ثابت کند که همچنان قادر به تغییر معادلات و محاسبات بینالمللی بوده و آمریکا نیز که تلاش به بازی در حیاط خلوت این کشور در اوکراین دارد امروز در موقعیت ضعیفتری قرار گرفته است. دلیل این موضوع نیز بازگرداندن ابتکار عمل در منطقه به روسیه است. این موضوع میتواند مجموعهای از تحولات را به دنبال داشته باشد که تنها شاهد روند ابتدایی آن هستیم. یکی از این تحولات تمایل دولت عراق برای مداخله مشابه روسیه در مبارزه با تروریستها بود.
ابعاد بینالمللی تنها محور مداخله روسیه در سوریه نبود، بلکه محور دیگر نیز در این میان وجود داشته که شامل نگرانی از گسترش داعش و پیامدهای آن در اروپا و بویژه در روسیه بود. به این ترتیب مسکو جنگ پیشدستانه خود بر ضد داعش را با رضایت ضمنی برخی دولتهای اروپایی آغاز کرد. این همان دلیلی بود که باعث شد حزبالله لبنان نیز به مداخله در سوریه روی بیاورد. حزبالله لبنان تأکید کرد که برای حمایت لبنان از تکفیریها وارد این مبارزه میشود، بویژه اینکه میداند لبنان مرزهای مشترک با سوریه داشته و در نتیجه نفوذ عناصر تروریستی به این کشور ساده است.
تحول جدی در بحران سوریه
این موضوع اهمیت منطقهای نیز داشته که در مورد ایجاد شکاف در دیوار بحران سوریه قابل توجه است. حملات هوایی روسیه در از بین بردن تروریستها و کمک کردن به راه حل مخالفان سیاسی کشور است که با یک پروژه سیاسی آماده که مسکو به همراه تهران آن را تهیه کرده، دنبال میشود. این روند میتواند تحولی جدی در بحران سوریه ایجاد کند که از بیش از چهار سال پیش آغاز شده است. به ویژه در شرایطی که حضور مؤثر روسیه این کشور را به میزبانی بینالمللی برای سازش در سوریه تبدیل کرده و اطمینان نسبی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی میدهد مبنی بر اینکه اوضاع سوریه در سایه روسیه باید حل و فصل شده و بشاراسد رئیسجمهور سوریه با حمایت روسیه در مرحله انتقالی در قدرت باقی خواهد ماند. چیزی که ریاض را به پذیرش سازش سیاسی به جای ادامه حمایت از تروریستها و تأمین مالی آنها ترغیب میکند، این است که در آینده میتواند در راستای منافع متقابل، مناسبات تجاری با روسیه داشته باشد.
علاوه بر اینها عربستان سعودی اخیراً به این نکته اعتقاد پیدا کرده که جنگ جهانی که این کشور و متحدانش در سوریه به راه انداختند، میتواند به تغییر ساختار مردمشناختی سوریه منجر شود، چرا که تاکنون 8 میلیون سوری از این کشور خارج شدهاند. به این ترتیب جنگ موجود به جای اینکه در براندازی دولت بشار اسد سهیم باشد، در مهاجرت فرقهای گروه گستردهای از مردم سوریه تأثیرگذار بوده است.این روند باعث میشود در صورتی که آنها به داخل کشور خود بازنگردند، در سالهای آینده سوریه شاهد تغییرات مردم شناختی باشد.
دلیل استقبال نصرالله از هر نوع حضور در سوریه برای مبارزه با تروریسم
در سوی دیگر ایران و حزبالله لبنان نیز از مداخله روسیه در سوریه ناراحت نشده اند، بلکه برعکس، این مداخله با هماهنگی کامل آنها و با هماهنگی دولت سوریه انجام شده است، به این ترتیب عامل قدرت بیشتری برای آنها شده و دستاوردهای میدانی آنها و تحقق پیروزی قابل انتظار برای آن ها را افزایش میدهد. به همین علت بود که سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان در سخنرانی اخیر خود از هر نوع حضور در سوریه در راستای مبارزه با تروریسم استقبال کرد.
در محاسبات سیاسی نیز تهران مانعی در سازش سیاسی بحران سوریه که آن را در چارچوب محور بازدارندگی نگه دارد، نمیبیند. آن هم در دولتی که بشار اسد در رأس قدرت باقی بماند، ایران چهار سال برای این موضوع مبارزه کرده است و اگر این اتفاق از طریق دولت هم پیمان تهران نظیر مسکو محقق شود، مطالبات ایران را محقق خواهد کرد. این روند همچنین یک پیروزی برای پایداری ملت و ارتش سوریه و متحدان آن به شمار میرود.
چرا روسیه چهار سال قبل در سوریه مداخله نکرد؟
برخی، سؤالهای متعددی را در مورد ماهیت این تحولات مطرح میکنند، از جمله این که چرا روسیه منتظر شرایط کنونی مانده تا مداخله نظامی در سوریه را آغاز کند، چرا این اتفاق الان رخ داد و چهار سال قبل انجام نشد. برخی اینگونه تحلیل میکنند که روسیه منتظر مانده بود تا سوریه دچار فرسایش شده و خود را کاملاً تسلیم مسکو نماید. این تحلیل قطعاً هیچ درک درست و دقیقی از تلاشهایی که روسیه در طول چهار سال گذشته برای نجات دولت سوریه انجام داده، در اختیار ندارد. این کشور تمامی پتانسیل خود و تمامی راهکارهای سیاسی را از کنفرانس ژنو اول و دوم و سوم دنبال کرده و کانالهای زیادی را در این کنفرانس باز کرد و گفتگوها و کنفرانسهایی را بین حاکمیت سوریه و مخالفان تشکیل داد. علاوه بر این که در سال 2012 مانع از حمله به این کشور به بهانه در اختیار داشتن سلاحهای شیمیایی شد.
عوامل مؤثر در زمانبندی مداخله نظامی روسیه در سوریه
شکی نیست که آماده سازیها برای مداخله نظامی روسیه و نحوه انجام آن طی ماههای گذشته به صورت محرمانه دنبال شده است. عوامل زیادی وجود دارد که حاکمیت روسیه را به تعیین این زمان واداشته است که عبارتند از:
1- پایداری بشار اسد در طول چهار سال گذشته و سقوط تمامی پروژههای دشمنی با وی برای ایجاد جایگزینی به جای او. به این ترتیب بشار اسد به برگه اول مبارزه با تروریسم تبدیل شد که در عین حال غرب از آن وحشت دارد.
2- شکست ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا در مبارزه با داعش و افشای بازیهای تبلیغاتی آمریکا در زمینه مبارزه با داعش جهت انحراف افکار دولتهای مرتبط از مبارزه جدی با گروههای تروریستی.
3- به پایان رسیدن تمامی برگههای توطئه چینان بر ضد سوریه در چهار سال گذشته و انزوای دولتهای منطقهای مداخله جو نظیر ترکیه و قطر و عربستان سعودی در این کشور و کاهش نقش آنها به سطح ساماندهی اوضاع داخلی.
4- جنجال اروپاییها نسبت به موضوع آوارگان و تغییر تدریجی مواضع آنها در قبال بشار اسد رئیسجمهور سوریه که باعث شده دولتهای اروپایی پذیرش بیشتری نسبت به مداخله روسیه داشته باشند. این موضوع برخلاف مواضع آمریکا است که محاسبات ویژهای را در این زمینه دنبال میکند.
از نظر شکل و نحوه اجرایی عملیات، کرملین اصرار دارد که مشروعیت بینالمللی نسبت به حملات هوایی خود در سوریه را از طریق تأیید سنای روسیه و پاسخ دادن به درخواست دولت سوریه را برای خود محقق کند. این موضوع باعث میشود مداخله مذکور برخلاف اقدامات ائتلاف آمریکایی که بدون هماهنگی با دولت سوریه انجام شد، تحت چارچوب قوانین بینالمللی قرار بگیرد. همچنین شتاب در اقدامات مربوط به اعلام مداخله روسیه و آغاز اجرای آن پیامی قاطع به همه ارسال کرد مبنی بر اینکه آنها باید بر اساس برنامه کاری روسیه با این موضوع تعامل کنند و مسکو منتظر موافقت بینالمللی ازسوی هیچ کشوری نخواهد ماند و همه باید به این روند بپیوندند.
نتایج حضور نظامی روسیه در سوریه
حضور روسیه در سوریه پتانسیل جدیدی را به منطقه و کشورهای بینالمللی داده و معادلات را کاملاً تغییر داد و توطئه بینالمللی بر ضد سوریه را متوقف کرد. انتظار میرود این اقدام نظامی تأثیرات گستردهای داشته باشد که از جمله آنها عبارت است از:
1- اولین نتیجه مستقیم این اقدام بازگشت قدرتمند روسیه به عرصه بینالملل به عنوان یک قطب قوی و مؤثر است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به این ترتیب مرحله تک قطبی جهان و یکه تازی آمریکا در دنیا به پایان رسیده است. این همان چیزی است که رئیسجمهور چین نیز در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد نظام جهانی چندقطبی به آن اشاره کرد.
2- تمامی برنامهریزیها و توطئههای آمریکا بر ضد دمشق با این حمله خنثی شد. به این ترتیب هر اندازه که فریاد دولتهای توطئهگر بر ضد سوریه افزایش پیدا کند، حجم تأثیرگذاری روسیه در معادله سوریه و ترسیم مجدد نقشه منطقهای بیشتر خود را نشان میدهد.
3- مسئله باقی ماندن بشار اسد در ریاست جمهوری سوریه به صورت نهایی و غیرقابل بازگشت تبدیل شد و مشخص شد که هیچ جایگزینی در زمینه مبارزه با تروریسم به جای اسد وجود ندارد. این روند در شرایطی شکل گرفت که توطئهگران از ارائه هر گونه جایگزینی ناکام بوده و تمامی پروژههای سیاسی آنها در نتیجه تناقض در منافعشان با شکست مواجه شود.
4- دولتهای مداخله جو مجبور شدند محاسبات خود را تغییر دهند، چرا که میدانند هر دولتی که جنگ در سوریه را تکمیل کند باید در برابر دولت بزرگ بینالمللی که همان روسیه است، بایستد.
5- حضور نظامی روسیه در سوریه روحیه و قدرت بالایی در ابعاد معنوی و مادی به روند مبارزه با تروریسم داده و در پیروزی نهایی میدانی مؤثر خواهد بود.
6- مداخله مسکو در مبارزه با تروریسم در سوریه باب سازشهای سیاسی آینده را باز خواهد کرد.
مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی به حضور روسیه در سوریه
بیشک مداخله نظامی روسیه در سوریه، آمریکا را به دردسر انداخته است، این موضوع از سردرگمی و هذیان گوییهای مسئولان آمریکایی و نحوه تعامل آنها با این پدیده قابل مشاهده است. موضع آمریکا طبعاً در پیامدهای خود مشخص است، آمریکا همچنان با جنون خود بزرگبینی رفتار میکند و دوست ندارد مهرههای شطرنج عرصه بینالملل بدون نظر آن حرکت کنند. جالب اینجاست که همین کشور که امروز به مداخله روسیه اعتراض میکند، ائتلافی بر ضد داعش در سوریه و عراق به راهانداخته و بدون موافقت سازمانهای بینالمللی و یا رایزنی با آنها و حتی بدون هماهنگی یا درخواست دولت سوریه در این کشورها مداخله کرده است.
چیزی که بیش از همه آمریکاییها را ناراحت کرده این است که یک طرف بینالمللی دیگر خود را به آمریکا تحمیل کرده و ابتکار عمل در سوریه را در دست گرفته و تمامی توطئههای این کشور را که مبنی بر باقی نگه داشتن آتش هرجومرج در سوریه بود را خراب کرده است. مداخله روسیه بعد از شکست تلاشهای چهار سال و اندی گذشته آغاز شد تا روند جدی مبارزه با داعش را با پوشش هوایی ارتش سوریه و حمله به اهداف واقعی و نه توهمی دنبال کند. اما سؤالی که اینجا مطرح است اینکه آمریکا در تقابل خود با روسیه تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا این کشور به سمت درگیری مستقیم با مسکو در اراضی سوریه و آغاز جنگ جهانی پیش خواهد رفت، یا اینکه خود نیز به این ائتلاف پیوسته و سعی خواهد کرد از طریق هماهنگی با روسیه شکستهای خود را دور زده و بخشی از راهحل سیاسی آینده در سوریه شود. این همان اقدامی است که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی انجام داده و بلافاصله به مسکو سفر کرد تا بتواند جایی را برای خود رزرو کند، آنهم در شرایطی که وی در معرض انتقادات گسترده داخلی قرار دارد. از جمله این انتقادات اظهارات زیپی لیونی رهبر مخالفان کابینه اسرائیل است که میگوید: دنیا ایران و حزبالله را بخشی از راهحل سوریه میداند، اما برای اسرائیل جایگاهی در این روند در نظر نمیگیرد.
در نتیجه محور مقاومت بار دیگر همبستگی و تکامل خود را اثبات کرده و نشان داد که همچنان در بالاترین سطح قدرت خود قرار داشت و دچار فرسایش نشده است. این محور نشان داد که قادر به پایداری در طول چند سال بوده و همچنان از پوشش بینالمللی برخوردار بوده و برگه های قدرت زیادی در اختیار دارد که میتواند به خوبی از آنها استفاده کند. برخلاف این محور، رویکرد مقابل حامل گروههایی متفرق با منافع متناقض بوده که جریانهای مسلح تروریستی را از گوشه و کنار دنیا به سوریه کشاند و تمامی امکانات خود را بسیج کرد اما نتوانست هیچ نتیجه استراتژیک قابل توجهی به دست آورد. آنها البته برخی دستاوردهای حاشیه ای را در ابعاد میدانی به دست آوردند، اما این دستاوردها در تغییر معادلات تأثیری نداشت و روند تغییر منحصر به روسیه و متحدان میدانی آن شد.
انتهای پیام/