ارزیابی آخرین وضعیت سیاسی- نظامی یمن
در حال حاضر درگیریها به استان تعز و بندر باب المندب کشیده شده؛ سعودیها مصمم هستند این منطقه را بگیرند. این منطقه از لحاظ نظامی و راهبردی بسیار مهم است. اگر سعودیها برا این منطقه مسلط شوند به عنوان یک پیروزی بزرگ برایشان قلمداد میشود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «ائتلاف سعودی پس از تحمل خسارتهای سنگین انسانی در یمن، پیشروی کندی را در مارب و جبهههای دیگر دارد و انصارالله خسارتهای خود را با حمله به مرزهای عربستان جبران می کند. ائتلاف همچنان درباره عملکرد میدانی نیروهای خویش و در خصوص گروههای یمنی [همسو با عربستان] و نیز چگونگی اداره مناطق "آزاد شده" با مشکل مواجه است. جزییات ناخوشایندی وجود دارد که آن ها را منتشر نخواهیم کرد تا به تضعیف ارتش و روحیه ها متهم نشویم اما مشکلات جدی در خصوص حمایت لجستیک از نیروها و وضعیت روحی آن ها وجود دارد.» این پیام توییتری "مجتهد" افشاگر مطرح سعودی بود که از روزهای بد رژیمآلسعود در جنگ با یمن حکایت دارد.
برای اطلاع دقیق از صحنه میدانی در یمن و همچنین آرایش نظامی در این منطقه با دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیات علمی دانشگاه مصاحبهای ترتیب دادیم و به این موضوع پرداختیم.
اوضاع فعلی یمن را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای فهم تحولات یمن باید در ابتدا نیروهایی که در فضای سیاسی – نظامی یمن موثرند، شناخت. اگر بخواهیم همین الان در یمن تعداد نیروها و جریاناتی که به صورت نظامی – سیاسی فعال هستند را بشماریم باید به این فهرست اشاره کنیم:
یک عده حراک جنوبی هستند، حراک جنوبی یا فعالین جنوبی که به دنبال خودمختاری و تجزیه یمن جنوبی هستند. میدانید که تا سال 1990 میلادی، یمن دو کشور بود. یمن جنوبی با گرایشات مارکسیستی مثل جمهوری دموکراتیک خلق یمن به پایتختی عدن و یمن شمالی.
یمن جنوبی در بلوک شرق قرار داشت و جزء جبهه پایداری عراق در برابر اسرائیل بود که مرکب از یمن جنوبی، الجزایر، لیبی و کشورهایی که هوادار بلوک شرق در دهه هشتاد میلادی بودند. یمن جنوبی گرایشات مارکسیستی در آن قوی است و دولت مارکسیستی داشته است. بعد از اتحاد 1990 تا به امروز، این نیروها از روند اتحاد، ناراضی هستند و احساس میکنند که اتحاد نهتنها به نفع مردم یمن جنوبی نشده بلکه دردسرها و مشکلات و در واقع مصائب آنها را اضافه کرده است. واقعاً هم اینگونه بوده است. یعنی حاکمان یمن متحد همهشان از شمال بودهاند و هیچ توجهی به یمن جنوبی، خواستهها و مشکلاتش نداشتهاند.
البته به هیچجای یمن توجه نداشتهاند. اما یمن جنوبی احساس ضرر بیشتری میکند. به همین خاطر نیروهایی که تحت عنوان حراک جنوبی هستند، بهدنبال تجزیه بوده و هستند یا حداقل بهدنبال یک خودمختاری وسیع. اینها یک بخش از نیروها هستند که نیروهای فعال محسوب شده و نیروهای نظامی دارند و گسترده هستند. حتی قبل از انصارالله یعنی از دو سال پیش اینها رسماً پرچم سابق یمن جنوبی را در دست گرفتند و تظاهرات کردند و بهدنبال تجزیه دوباره و بازگشت به یمن جنوبی سابق بودند.
دست دیگر از نیروها نیروهای القاعده هستند که با حمایت عربستان در برخی از نقاط بیابانی شرق یمن مستقرند. که اینها هم بعضی از مناطق را در تصرف خودشان دارند و به هرحال با توجه به اینکه سالها مورد حمایت لجستیکی و پشتیبانی بودهاند توانستهاند عده و اُده خاصی را جمع کنند و الان در واقع بخشی از نیروهای نظامی فعال در یمن اینها هستند. البته نیروهای تکفیری هم در مناطق یمن شمالی فعالیت دارند.
بیشتر پایگاههای القاعده در مناطق یمن جنوبی است که از نظر جغرافیایی، شرق یمن محسوب شده و در استانهای حضره موت و شبوه حضور دارند. نیروی دیگری که در این منطقه فعال است شامل تکفیریهایی است که در این منطقه و حتی در مناطق تحت نفوذ انصارالله حضور دارند؛ برای نمونه سه سال پیش درگیریهایی بین تکفیریها و انصارالله رخ داد که انصارالله توانست اینها را قلع و قمع کند. سومین بخش از نیروهای یمن جنوبی نیروهای وفادار به منصور هادی است، که الان هم بسیار در جنوب فعال هستند. در این بین وفاداران به منصورهادی شامل دو بخش هستند بخشی از ارتش و نیروهای مسلح یمن و بخشی از قبایل جنوب که به وی وفادارند.
از آن طرف در منطقه شمال، نیروی انصارالله هستند به اضافه بخشی از ارتش که به انصار الله پیوسته است. بخشی از ارتش هم نیروهایی هستند که وفادار به عبدالله صالح هستند هم به خاطر بافت قبیلهای و هم بهخاطر اینکه عبدالله صالح خودش یک نظامی بود و بیش از سی سال فرماندهی ارتش و ریاست جمهوری را به عهده داشت، بالاخره بخشی از ارتش به ایشان وفادار است. یعنی الان ما غیر از نیروهای خارجی این نیروها را در صحنه داخلی یمن داریم. علاوه بر اینها نیروهای ائتلاف سعودیها را هم داریم که در غالب نیروهای هوایی سعودی و ائتلاف اعم از امارات، بحرین، قطر در مواردی نیروهای مزدور سنگالی و نیروهای مزدور مصری و امثالهم اینها هم هستند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که قبایل یمن همه مسلح هستند. حسب اینکه منافع و تصمیماتی که رؤسای قبایل و شیوخ قبایل میگیرند ممکن است هر لحظه در یک ائتلاف وارد شوند و یا از ائتلافی خارج شوند یا بهعنوان نیروی ثالث وارد عمل شوند. کشور یمن کشوری است که سه برابر جمعیتش در آن سلاح وجود دارد. یعنی 25 میلیون جمعیت است حداقل 75 میلیون سلاح انفرادی در آن وجود دارد. از نظر سلاح و مهمات عملاً مشکلی در یمن وجود ندارد و همه مسلح هستند. در واقع ساختار قبیلهای یمن ساختار بسیار مستحکمی است. یعنی وفاداری به قبیله در یمن بسیار مقدم بر وفاداری ملی است. اصلاً مردم خیلی چیزی به نام بحث ملیگرایی برایشان جا نیفتاده است.
بیشترین وفاداری علاوه بر مباحث اعتقادی، مباحث قبیلهای است و به همین خاطر باید یک عنصر داخلی دیگری هم به اسم قبیله را اضافه کنیم که این قبایل ممکن است بهخاطر تحریکات خارجی وارد یک پیمان شوند یا از آن پیمان و ائتلاف خارج شوند. ممکن است بهخاطر تحریکات خارجی وارد جنگ با کسی یا وارد صلح با کسی شوند. با کسی همکاری یا با کسی دشمنی کنند. یا به خاطر منافع خودشان و یا به خاطر دلایل مختلف.
آمریکاییها به چه صورت ایفای نقش میکنند؟
در بحث یمن، پنج یا شش مؤلفه داخلی بهاضافه مؤلفههای خارجی در آن وجود دارد. حالا در بحران یمن آمریکاییها هم هستند. آمریکاییها با تکمیل محاصره دریایی یمن ایفای نقش می کنند. چون سعودیها این امکان را نداشتند که محاصره دریایی یمن را انجام دهند، به همین خاطر آمریکاییها دارند بهجای سعودیها این زحمت را میکشند و بخش قابلتوجهی از محاصره دریایی یمن از سوی آمریکاییها انجام میشود.
انصارالله با اتحاد بخشی از ارتش، که صادقانه به انصارالله پیوستند کار میکند. بخشی از نیروهای ارتش که وفادار به عبدالله صالح بودند، آنها هم با توجه به منافعی که برای خودشان میدیدند و منافعی که عبدالله صالح برای خودش و قبایل همپیمان با او میدید آنها هم به این نتیجه رسیدند که در این جنگ باید در کنار انصار الله باشند. این به معنی اتحاد این دو با هم نیست. به معنی این است که دشمن مشترک وجود دارد. کما اینکه در جنوب هم ما دیدیم که دشمن مشترک باعث شد که مثلاً حراک جنوبی با نیروهای منصور هادی نزدیک شوند و بعد از خروج انصارالله از حراک جنوب، کلاً راه خودش را از منصور هادی جدا کرد.
از بعد ماه رمضان با بمبارانهای شدیدی که سعودیها وارد کردند، همه زیرساختهای یمن را از بین بردند و در واقع مردم را هدف قرار داده بودند؛ انصارالله احساس کرد که چارهای جز تخلیه جنوب ندارند. چون در جنوب انصارالله باید با چند جبهه میجنگید یعنی هم نیروهای حراک جنوبی بودند که میگفتند ما میخواهیم تجزیه شویم که در حقیقت نیروهای منصور هادی بودند و هم نیروهای القاعده.
در عینحالی نیروهای سعودی و اماراتی و غیره هم برای تصرف عدن اضافه شدند. طبق نقشه شماره 2 مناطقی که رنگ کرمی دارد در واقع اینها توانستند بهتدریج آزاد کنند و از دست انصارالله دربیاورند. چرا؟ چون انصارالله داشت در واقع در چهار جبهه میجنگید. بخشی از این عقبنشینیها، کلاً توافقی بود که انصارالله با حراک جنوبی کرد. یعنی انصارالله به حراک جنوبی گفت ما با شما جنگی نداریم. ما عقب میکشیم خودتان میدانید با هر کسی. ما نسبت به اینجا ادعایی نداریم و اگر هم کشور یک روزی ثبات پیدا کند ما میخواهیم با توافق کشور اداره شود. این پیشنهادی بود که از اول هم انصارالله مطرح کرده بود و گفته بودند که ما اصلاً با شما جنگی نداریم.
مناطق مشکی:: تحت تصرف نیروهای انصارالله
اما از حدود یک ماه گذشته فشار تبلیغاتی و نظامی سنگینی را سعودیها وارد کردند برای اینکه از طریق استانهای تعز، بیضا و مارب، به صنعا نزدیک شوند که جنگهای شدیدی را هم در بیضا و هم در مارب، با انصارالله دارند که از طریق این استانهای واسط به سمت صنعا پیشروی کنند و صنعا را بگیرند.
نقشه شماره 3
در این مناطق نیروهای ائتلاف تکه تکه مستقر شدهاند. چون نیروهای ائتلاف زیاد نیستند و مناطق بسیار وسیع است. و اگر نیروها را پخش کنند مشکل دیگری که هست اختلاف بین این گروههاست که با هم کنار نمیایند. مثلا نیروهای اماراتی مشکل دارند با نیروهای حزب الاصلاح، به همینخاطر اینها میآیند به خاطر اینکه این نیروها پخش نشود. پایگاهی عمل میکنند. چون مثلاً فرض کنید اگر سعودیها بخواهند نیرو بیاورند چند استان لحج و عدن، ابین و شبوه را بگیرند. آنوقت باید 200 یا 300 هزار نفر ارتشی مجهز را بردارند بیاورند که اصلاً امکانش را ندارند. کل ائتلاف خودش را که کشته است اینجا 15 هزار تا نیرو را نتوانسته است جمع کند.
الان استراتژی سعودیها بمباران شدید این مناطق است. یعنی از استان صعده بگیرید تا استان تعز. از استان بیضا تا مارب و مناطقی که پشتیبانی میکنند جبهه جنوب را.سعودیها دارند راهها را بمباران شدید میکنند و دیگر چون زیرساختی باقی نمانده است دارند مناطق مسکونی را میزنند که پشتیبانی از این جبههها متوقف شود.
انصارالله اداره استانهای شمالی را بر عهده دارد. اینجا مردم غذا میخواهند، آب و دارو و سوخت و برق میخواهند، خدمات پزشکی میخواهند. اینها بمباران میکنند که عمده توجه انصارالله برود به آن سمت و دیگر نتواند تمرکز را روی بحث جنگ بگذارد. برای اینکه کسانی که دارند میجنگند زن و بچه دارند اینها باید خیالشان راحت باشد. غیر از اینکه خودشان هم به لجستیک به پشتیبانی به آب و غذا و به سوخت و اینها نیاز دارند.
خیلی وقتها راهها مسدود است که مهمات و غذا و سوخت، حتی به نیروهای رزمنده برسد. سعودیها دارند فشار به این قسمت میآورند که مدافعین این مناطق یعنی مردم خسته شوند و اینها بتوانند بعد از خستگی مردم مقاومت این مناطق را بشکنند و به صنعا خودشان را برسانند. چون بدون رسیدن به صنعا این جنگ خاتمهای پیدا نخواهد کرد. و مقاومتی که در این یک ماه اخیر نیروهای انصارالله به اضافه نیروهای ارتشی که وفادار به انصارالله هستند و متحدینشان نشان دادند باعث شده است که سعودیها هم به این نتیجه برسند که بایستی از طریق سیاسی مسئله را حل و فصل کنند. به همین خاطر تحرکات منصور هادی بیشتر شده است.
منصور هادی هفته پیش سفری داشته است به سازمان ملل و با آمانو دیدار کرده است. در بحث حقوق بشر، سعودیها با فشاری که آوردهاند و حمایت آمریکاییها، کلاً بحث پرونده را عوض کردند و به جای اینکه سعودیها، متهم به آدم کشی شوند انصارالله را محکوم میکنند. یعنی اصلاً جای متهم و شاکی عوض شد. دنبال این هستند که از این طریق یک اجماع جهانی علیه انصارالله و نیروهای وفادار به انصارالله ایجاد کنند و از این طریق شکستش دهند. چون مطمئن شدند که از لحاظ نظامی امکان ندارد.
غیر از اینکه در واقع آن شلیک موشکی که از سوی انصارالله اتفاق افتاد و به پایگاه محل تجمع سعودیها و اماراتیها در این منطقه خورد. نتیجهاش این شد که اصلاً تردید جدی ایجاد کرد. هم در بحرینیها و هم در اماراتیها و هم در نیروهای سعودی که آیا واقعاً ما امکان جنگ داریم.
اینها نیروهایی بودند که اصلاً انگیزهای برای جنگ نداشتند. نیروهایی مثل اماراتی و بحرینی تا به حال اصلاً نجنگیده بودند و ارتششان تجربه یک روز جنگ را هم به معنی واقعی نداشتند. و خب خیلی در روحیهشان تأثیر داشت که حتی اماراتیها صحبت از این کردند که میخواهیم برگردیم. اصلاً ارتش امارات در تاریخ تأسیسش از 1965 تا به حال یک روز هم به طور رزمایشی هم با کسی نجنگیده بود. و حالا آمد و یکدفعه بیش از 50 یا 60 تا کشته و زخمی داد. و این موضوع خیلی فشار به آنها آورد. همینطور نیروهای بحرینی و قطری که آمدند.
در حال حاضر درگیریها به استان تعز و بندر باب المندب کشیده شده؛ سعودیها مصمم هستند این منطقه را بگیرند. این منطقه از لحاظ نظامی و راهبردی بسیار مهم است. اگر سعودیها برا این منطقه مسلط شوند به عنوان یک پیروزی بزرگ برایشان قلمداد میشود. در حال حاضر تنها راه دریایی شرق دنیا با غرب دنیا این منطقه است.
سعودیها میخواستند این منطقه را بحرانی جلوه دهند و از این طریق پای آمریکاییها و نیروهای بینالمللی را به اینجا بکشانند که جالب است انصارالله هم موضعگیری سیاسی نشان داد که متوجه این فریب یا اقدام سعودیها شده است و اجازه این کار را تا به الان نداده است و از لحاظ نظامی هم مقاومت خوبی کردند و فعلاً درگیریهای شدید در این نقطه است.
باتوجه به این تحولات آیا آمریکاییها در باب المندب وارد میشوند؟
ببینید آمریکاییها الان ایفای نقش کردهاند. یعنی مثلاً وقتی کشتی ما میخواست در بندر حدیده بار خالی کند اجازه ندادند. شش تا کشتی آمریکایی آمدند و نگذاشتند البته بندرگاه نابود بود و بمباران شده بود.
از سمت جنوب هم تلاشهایی را ما داشتیم که کمکرسانی کنیم که این هم نشد. یعنی آمریکاییها اجازه ندادند. البته این برای قبل از این بود که این مناطق را تحویل حراک جنوبی بدهند.
وضعیت شمال یمن چگونه است؟ آیا در شمال هم درگیریهای داخلی وجود دارد؟
همانطور که گفته شده یمن جنوبی بسیار ناآرام و محل درگیری بسیاری از نیروهاست. اما شمال یکدست است. یعنی از حد استانهای جوف، مارب، بیضا، اب، تعز، تا صعده، این استانها، استانهایی است که در اختیار انصارالله هستند که اینجا با اینکه نیروها متفاوت هستند ولی با هماهنگی و فرماندهی متمرکز دارند کار میکنند. سعودیها بهدنبال این هستند که با قبایل این منطقه مثلاً مناطق اب، زمار، بیضا و .. صحبت کتتد و این قبایل را بخرند. یعنی با خریدن قبایل و رؤسایشان بروند جلو. ولی قبایل این مناطق فعلاً با انصارالله متحدند و فعلاً خوشبختانه نشانهای از اینکه سعودیها موفق شوند و به این مناطق نفوذ کنند نیست.
آینده تحولات یمن را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیندهاش اینطوری است که یمن با این وضعیت راهحل نظامی نخواهند داشت. چون نه سعودیها میتوانند نیروی نظامی زمینی وارد کنند امکانش را ندارند. نه ائتلاف حاضر است سرمایهگذاری کند. و نه آمریکاییها حاضرند که درگیر مستقیم جنگ شوند. دلیلی نمیبینند که اینکار را بکنند. سعودیها تنها ماندهاند و به همینخاطر فقط میخواهند از ابزار نظامی استفاده کنند برای یک فشار به انصارالله که او را با شرایطی که مطلوبشان هست پشت میز مذاکره بنشانند.
طبق نقشه شماره 4، سه استان اجیزا، نجران و اصیر، استانهایی است که برای یمن بوده و سعودیها اشغال کردهاند. الان یکی از کارهایی که نیروهای انصارالله دارند انجام میدهند این است که در این مناطق دارند پیشروی میکنند برای اینکه فشار به سعودیها بیاورند. یعنی در مقابل فشاری که سعودیها میآورند با بمباران به مناطق مسکونی، اینها با حمله به پایگاههای سعودی در این مناطق، یعنی نجران و جیزان، و حتی در بخشی از استان اسیر بتوانند موازنه را حفظ کنند. پیشروی در بعضی از این استانها تا ده کیلومتر و حتی بیشتر صورت گرفته است.
نقشه شماره 4
انصارالله پایگاههای مرزبانی سعودی را که در این سه استان هستند را دائما بمباران میکند و از این طریق دارد یک فشار حیثیتی به سعودیها میآورد و هر روز دارد اینجا تلفات میگیرد. هم نیرو و هم ادوات سعودیها، خودروهای زرهی و هلکوپتر. در حقیقت بالانسی برقرار شود بین فشاری که سعودیها با حمله به مناطق مسکونی دارند و حملاتی که انصارالله و نیروهای مردمی به مناطق نظامی آلسعود دارند.
طبق نقشه شماره 5، همانطور که می بینید در استان نجران انصارالله پیشروی داشته و بعضی مناطق تحت سیطره است، از طرفی این ماجرا برای انصارالله مشروعیت هم میآورد که در واقع تنها گروهی است که موفق شده است بخشی از آن خاک یمن را بگیرد.
نقشه شماره
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.