نگارگری ایرانی قابل تلفیق با عناصر هنرغرب نیست
حسین آقامیری میگوید:متاسفانه در دوره معاصر اتفاق بدی دارد برای هنر میافتد و به روایتی ما در حال حل شدن در هنر غرب هستیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نمایشگاه نگارگریهای «حسین آقامیری» با عنوان «عروه الوثقی» چندی است که در نگارخانه «ابوالفضل عالی» در حوزه هنری تهران برگزار شده است. این نمایشگاه از جهات بسیاری حائز اهمیت است. مهمترین مولفه این نقاشیها موضوعهای دینی و قرآنی نقاشیهاست. یکی از جنبههای مهم این آثار دوری جستن نقاش از ترجمه تحت الفظی آیات قرآن و تصویرگری آنهاست. نقاش در این آثار سعی کرده با تفسیر و دریافت درونمایه آیات، کار نقاشی را انجام دهد. برای درک بیشتر این مولفهها گفتگویی با این نقاش جوان انجام دادهایم.
تسنیم: درباره موضوع نقاشیهای این نمایشگاه و روند شکل گیری آن توضیح دهید.
من نقاشی را سال 67 نزد استاد آقا میری آغاز کردم. تا 6و7 سال که به صورت جدی نزد استاد برای یادگیری مبانی اولیه نقاشی ایران استفاده کردم. در همان زمان سعی کردم به موضوعاتی بپردازم که خودم به آن علاقه دارم و علاقهمندیام در آن زمان اشعار خیام بود. اشعار خیام درباره بود و نبودها، مرگ و زندگی و فلسفی است. اشعار خیام مرا به تفکر وادار میکرد. تا اینکه شروع به کار در زمینه قرآنی کردم. اولین کاری که در این زمینه انجام دادم سوره قیامت بود که در سال 73 آن را کشیدم و در دوسالانه سال 74 رتبه اول را کسب کرد. آن زمان تقریبا 24 سال داشتم. بعدها به دلایلی خیلی ترغیب شدم که هرکاری انجام میدهم در زمینه قرآن باشد. تا به حال 48 کارقرانی ساختهام. که هر کدام به صورت متوسط 5 تا 6 ماه زمان میبرد. آیاتی هم که به تصویر کشیدم سعی کردم که ایلستراسیون نکنم. تصویرسازی نکنم. یعنی تحت الفظی آیات قرآن ترجمه و تصویرسازی نشود. این دیگر نقاشی نیست اگر چنین کاری انجام دهیم. سعی کردم که مفاهیم درونی وتفسیر آیات را به تصویر بکشم یعنی اگر برداشت مثبتی از آن موضوع در من به وجود آمد و نکته پندآمیزی در آن مییافتم که بتوانم آن را به تصویر بکشم آنگاه شروع به کار بر روی آن آیه یا سوره میکردم. کارهایی که ساختهام همه آنها موضوعی است و مجموعه آیات و قصص قرآنی است که داستان پندآموز فلسفی و عرفانی دارد.
آیا کارهای شما را میتوان در مکتبی از مکاتب قدیم نقاشی گنجاند؟
اصلا اینگونه نیست. من مبانی سازوکار رنگ را در نگارگری بر اساس مکتب هرات و تبریز استفاده کردهام. همین نقاشی که من ارائه میدهم چون برای زمان حال هستم حتما باید بیانگر واقعیتهای جامعه خودمان باشد. یعنی کار من باید معاصر باشد. دوره تیموری، صفوی و مغول این سه عصر طلایی ایران بودند. نقاشیهای این دورهها ویژه زمانه خودشان است. اصلا هم منطقی نیست که ما بخواهیم با آن شیوه کار کنیم. اگر بخواهیم از ان شیوه استفاده کنیم مردم امروز نمیپذیرند. بیان و نگاه باید مطابق زمانه تغییر کند و از المانهایی استفاده کنیم که مردم امروز آن را بپذیرند. نقاشیهای من برای دوره معاصر است. ویژگی سبکی من تلفیق تذهیب و مینیاتور است که کسی تابه حال انجام نداده است. اگر در دورههای قبل از تذهیب در نگارگری استفاده میکردند به صورت جداگانه استفاده میکردند اما من در دل نگارگری آوردم. مثلا دیوها را در دل اسلیمی کشیدم. یا مثلا فیلهایی که دارند به سمت کعبه حمله میکنند به شکل اسلیمی آوردهام. یک کار تلفیقی تذهیب و مینیاتور.
تسنیم: در تابلوی «سعی» هم این المانها دیده میشود.
بله دقیقا این تکرار که در تذهیب وجود دارد در کارهای من دیده میشود. این تقارن هم که در تذهیب وجود دارد در کارهای نگارگری من دیده میشود.
تسنیم: تکرار المانهایی که در نقاشیهای شما وجود دارد، هماهنگ با موضوع و مضمون دیده میشود. مانند تابلوی ابراهیم در آتش که شکل شمسه این المانها را همگون با موضوع کرده است. آیا شما در استفاده از چنین روشی از نگارگر خاصی الهام گرفتهاید؟
پیشرفت و تکامل همیشه در تمام دورههای تاریخی مقید به صورت سینه به سینه اتفاق افتاده یعنی تکامل تجربیات گذشتگان بوده تا یک اتفاق نوینی در هر حوزهای رخ داده است. امکان ندارد کسی بتواند بگوید که من از کسی الهام نگرفتهام. از استادم، از طبیعت الهام نگرفتهام. مجموعه تجربیاتی که من دیدم با برداشت شخصی خودم ارائه دادم. اینکه من بخواهم پیرو یک شخص خاصی باشم هیچ وقت خودم نمیتوانم باشم من با اندیشه خودم از تجربیات همه استفاده کردم. ماحصل آن چیزی شده که مال خود من است و متعلق به کس دیگری نیست من اگر دنباله روی کس دیگری بودم قطعا دیگر نمیتوانستم کار خودم را انجام دهم. نقاشانی که سبکشان شباهت به فلان استاد دارد نمیتوانیم بگوییم الهام گرفته است بلکه کاملا تقلید محسوب میشود. من اتفاقا پرهیز میکردم از تقلید. پرهیز میکردم از زوم شدن و متمرکز شدن در یک اثر هنری از یک استاد چون در آن حل میشدم. من ازمجموعه تجربیات خود و برداشتهایی که داشتم که این برداشتهای شخصی خود را ارائه دادم و تابحال کسی به من نگفته که این کار از کار فلان استاد برداشت کردهای.
تسنیم: در دوسالانهای که پارسال برگزار شده با نگاه کلی که به آثار بیاندازیم میتوان گفت که در تمام سبکها کار وجود داشت. آیا نگارگری امروز یک سبک خاصی را پیگیری میکند. سبکی که بتوان از آن به عنوان سبک معاصر اسم برد یا سبک تلفیقی؟
متاسفانه در دوره معاصر اتفاق بدی دارد برای هنر میافتد. ما یک جورایی در حال حل شدن در هنر غرب هستیم. از آن اصالتهای هنر ایران که ریشه در فرهنگ و عرفان ما دارد در حال دور شدن هستیم. یعنی در جامعه هنر آینه جامعه است. اگر ما بیهویتی را در اثر هنر جدید میبینیم، نه محاکات هنر قدیم دارد و نه هنر جدید محسوب میشود. چیزی از اینجا رانده از آنجا مانده است. این به خاطر بیهویتی شخصیت جامعه است. به خاطر اینکه ما به اصالتها و ارزشهای فرهنگی و عرفانیمان پشت کردهایم. به آنها توجه نمیکنیم. وقتی به بعضی کارهای هنرمند نگارگر توجه میکنیم میبینیم که این هنرمند حتی اسب را به صورت رئال کشیده است. یعنی اسبی که انگار زنده است در حالی که در عالم نگارگری اصل باید بر بری شدن از عالم مادی است. نگارگر باید ازمظاهر مادی دور شود نه اینکه به آن بپردازد. در فرهنگ عرفانی ما سعی میکنند که از مادیات دور شوند. بری شوند از عالم مادی، ذات اشیا را بکشند. در نهایت سادگی اشیا را بکشند. اما الان کارهای رئال را میتوانید در کارهای نگارگری ببینید و این بزرگترین ضعف است. من خودم برای اینکه دچار این نشوم سعی کردهام که نگاهم را به هنر قدیم قطع نکنم و از ارزشهای هنر قدیم همواره بهره ببرم. ما باید مطابق خواستههای مردم امروزمان نقاشی بکشم. کما اینکه شما میبینید که در دوباری که این نمایشگاه را برگزار کردم خیلی استقبال شده با وجود اینکه تبلیغات زیاد نمیکنم و هرکس که به دیدن این نمایشگاه میآید استقبال میکند. حتی خدماتیهای این مجموعه هم با وجود اینکهشناختی نسبت به این هنر ندارند باز از آن لذت میبرند به خاطر اینکه حرف دل است. آنچه که از دل برآید بر دل نشیند. واقعا اگر انسان درون خودش را پالایش کند ارزشهای فرهنگی و عرفانی خودش برای خودش تذهیب نفس کند و سیر سلوک کند یک مقدار درون خودش را پاک کند این در هنرش تجلی پیدا میکند. اما من میگویم اگر شما بیهویتی را در درون هنر معاصر میبینید به خاطر این است که درون خودمان اتفاق افتاده است. از محصولات غربی استفاده میکنیم وابسته به فرهنگ غرب هستیم. و بعد داریم کار نگارگری انجام میدهیم. اصلا جور در نمیآید.
تسنیم: به نوعی درآن نمایشگاه کارهایی میدیدیم که به سمت تصویرسازی گرایش داشته و حتی کارهایی که تلفیقی از هنر غرب و نگارگری بودند!
دقیقا همین طور است که شما میفرمایید. ببینید در دوره قاجار چرا ادامه پیدا نمیکند، چون هم نگاه ایرانی داشتند و هم شیفته هنر غرب بودند. ما اگر زبان و ادبیاتمان را بخواهیم ترکیب کنیم با زبان و ادبیات غربیها میبینیم که اصالتهایش را از دست میدهد. پارهای از مبانیاش را از دست میدهد. ما باید سعی کنیم که برخی کلمات را پالایش دهیم و فارسی را فارسی نگه داریم. اما در هنر این اتفاق در حال رخ دادن است؛ این شیفتگی که هنرمندان نسبت به هنر غرب پیدا کردند همانطور که در اواخر دوره صفوی پیدا کردند و باعث انحطاط هنر شد. همان شیفتگی که در دوره قاجار اتفاق افتاد و خیلی از هنرمندان به غرب اعزام شدن تا هنر غربی را بیاموزند در حالی که ما خودمان یک هنر منحصر به فرد داشتهایم. اما مجذوب هنر غرب شده بودیم. هنرمندان آن دوره دوست داشتند که مانند یک عکاس کار کنند. واقعا ما وقتی به کارهای آن دوره نگاه میکنیم مانند کارهای کمالملک میبینیم که خیلی شیفتگی ایجاد کرده است. حال من میگویم که ما نباید بگذاریم که نگارگری آن اصالتهایش را از دست بدهد. نگذاریم هنر وارداتی در آن باشد. در عین حال میگویم نگارگر ی خوب میتواند کار کند که مبانی هنر نگارگر یرا بداند. یعنی طراحی را خوب بداند و آناتومی را خوب بشناسد. طراحی پارچه و حیوانات را خوب بداند. این مبانی هنر است. هنر نگارگری هم یک هنر تخصصی است. دلیلی وجود ندارد که من دارم مینیاتور کار میکنم بعد طراحیاش ایراد داشته باشد و بعد توجیه کنم که من دارم عرفانی کار میکنم. همه چیز هنر باید در جای خودش باشد. تا بتوانیم یک هنر ناب و کامل ارائه کنیم.
تسنیم: با توجه به اینکه در نمایشگاهها و دو سالانهها همین آثار تاثیر پذیرفته از هنر غرب پذیرش میشوند. به نظر شما برای فاصله گرفتن از این هنر تلفیقی با نفوذ هنر غربی چه کاری میتوان انجام داد؟
اول باید بگویم که اگر چنین کارهایی که ما آنها رانقد کردیم در این نمایشگاهها پذیرش نمیشد که اصلا نمایشگاهی برپا نمیشد. واقعا بیایید ببینیم که به عرفان، ادبیات، هنر چقدر بها داده میشود. شما وضعیت موجود را در حراجیها و گالریها میبینید. برای شخص خودم با وجود اینکه در نگارگری بیشترین رتبه و مقام را داشتهام شما میبینید در این نگارگری اصلا نمایشگاه نگارگری ارائه نمیدهند. میگویند که این کار بازار ندارد. یک هجمهای از غرب نسبت به نگارگری شده است. پول هنگفتی برای تبلیغ هنر مدرن به کشور تزریق شده است و میگویند فقط هنر مدرن کار کنید. دلالان به هنر مدرن تبلیغ بسیار میکنند و این پول هنگفت را خرج هنر مدرن میکنند. صاحبان گالریها هم فقط هنر مدرن را ارائه میدهند. این است که هنر ما تحت تاثیر این شرایط قرار میگیرد و نگارگر ما نیز به سمت هنر مدرن میرود. اما آیا مسئولین ما یک نیم نگاهی به این قضیه داشتهاند. نه تنها نیم نگاه ندارند بلکه خودشان هم آب توی آسیاب دشمن میریزند. مثلا در همین شهرداری کارهای نگارگری را رد میکنند. کارهای مدرن میآورند. شما ببینید همین طرحی که برای میدان امام حسین (ع) زدهاند کار یک آلمانی است. مگر ما خودمان هنرمند نداریم. اصلا این با فرهنگ ما سازگاری ندارد. در میدان امام حسین سازههای فلزی کار گذاشتهاند. همه آن خشنونت و سختی است. کسی از ان لذت نمیبرد. و میلیاردها تومان هم هزینه میکنند. یکی از آقایان روزنامه همشهری آمده بود اینجا و میگفت که تمام کارهای سنتی را رد میکنند. شما بروید داخل اتوبانها میبینید که تمام کارها، کارهای مدرن هستند. ما خودمانبه این روند ناکارآمد دامن میزنیم. من خودم دیگر برایم اهمیتی ندارد و به این مسائل که آیا کسی از من کاری میخرد یا نه، اهمیت نمیدهم. کار خود را انجام میدهم. خیلی هم سعی کردهام که ارزشهای فرهنگی و عرفانی در هنرم باشد و در عین حال هنرمان به روز باشد. یکی از آقایان که کار مدرن انجام میدهد میگفت که کارهای شما فوق مدرن است اما چون در قالب کار نگارگری است این جور کارها را نمیخواهند. همانطور که غربیها هنرشان را جهانی کردند زبانشان را هم جهانی کردند این عرفان و فرهنگ را هم از ما بگیرند، فرهنگ خودشان را به ما دیکته میکنند. نیازی به توپ و تانک و ناوگان و موشک هم ندارد. این کار را هم دارند با پول میکنند. چرا من باید 26 سال کار نگارگری انجام دهم اما نباید کار بفروشم اصلا این کار بازار ندارد، اصلا پولی تزریق نمیشود برای این کار، بودجه دولتی هم اگر باشد برای خرید کارهای مدرن میرود.
تسنیم: تابلوی توحید توجه مرا بسیار به خود جلب کرد. این تابلو گویای همان تفسیر و برداشت از آیات قرآنی است که شما به آن اشاره کردید. علیرغم توضیحات قبلی مایلم که باز درباره این اثر توضیحاتی بفرمایید.
این تابلو برگرفته از آیه 65 سوره عنکبوت است. و به این اشاره دارد که وقتی در دریا در حال غرق شدن هستند انسانها خدارا با اخلاص یاد میکنند اما به محض اینکه نجات مییابند به سمت خواستههای دنیاییشان میروند و خدا را فراموش میکنند. این وحشت و استرس که از غرق شدن کشتیشان دارند و در حال نیایش دارند در آن حال این اضطراب را در چهرشان نشان دادم و خود قرآن به صراحت میگوید به محض اینکه نجات یابند باز ما را از یاد میبرند. در باره تابلوی حضرت ابراهیم که اشاره به تقارن کردیم باید توجه داشته باشیم که تقارن قبل از اسلام هم در ایران بوده است. همه چیز متقارن کار میشده است. چون ما اهورامزدایی بودهایم. اهورمزدا در زندگی اصل بوده است و خدا همیشه در مرکز قرار میگیرد. قرینه گی چون تقارن ایجاد میکند نشان دهنده وحدت است. شما در مساجد هر فرمی را که میبینید متوجه میشوید که متقارن است. ناهمگونی در کثرت دیده نمیشود. شما وقتی روبروی محراب که بایستید متوجه نقطه مرکزی میشوید. این بیان توحیدی دارد. زیر گنبد که میایستید اولین نگاهتان به نقطه مرکزی است. دور را نمیبینید. نقطه مرکزی را میبینید. تمام عناصری که کار شده طبق آن مرکز کار شده است.
تسنیم: درباره ترکیب بندی تابلوی حضرت ابراهیم هم توضیح بفرمایید.
ترکیب بندی این تابلو برگرفته از یک شمسه است. این شمسهای که برای این تابلو طراحی کردم چون در واقع درخصوص توکل است و چون جز خدا به کس دیگری فکر نمیکند. آنقدر یقین داشت که میدانست آتش سرد خواهد شد. ابراهیم را وسط شمسه کشیدم. این نقطه مرکزی است که بسوی خدا پیش میرود. همه آن تقارن تکرار بعد قسمتهای بیرونی از اژدها استفاده کردم به عنوان اسلیمی که همان نمرودیان هستند که آتش برافروختهاند تا ابراهیم را آتش بزنند. بعد مرکز کار را از گل استفاده کردهام. یعنی ترکیب خطهای اسلیمی و گلهای ختایی به شکل اژدها و گل درآوردم. در حاشیه کار که کثرت است اژدها قرار دارد. متن کار که وحدت است همه آن گل است. در قسمتهای وسط از رنگهای آبی و سرد استفاده کردهام. و در قسمتهای بیرونی که آتش و اژدها وجود دارد از رنکهای قرمز، زرد و گرم استفاده شده است.
--------------------------------
گفتوگو: وحید شیخی یگانه
-------------------------------
انتهای پیام/