روایتی از جانباز ۷۰ درصد اصفهانی که پس از ۳۴ سال شهادت را در آغوش کشید

پرستاری از «سهراب»، آرامشی عجیب سهم دلم کرد//انتشار//

حالا سهراب نریمانی، جانباز قطع نخاع گردنی اصفهان، مرغ بهشت شده است و بعد از سال‎ها چشم انتظاری، آرزوی دیرینه‌اش؛ شهادت را در آغوش گرفته است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، دیروز در خبرها آمده بود که ، «سهراب نریمانی» جانباز قطع نخاعی گردنی پس از تحمل 34 سال رنج بیماری، هم‌زمان با 25 آبان سالروز حماسه و ایثار اصفهان، دارفانی را وداع گفت و به قافله شهدا پیوست.

«سهراب» از آن آدم‌های ناب روزگار بود که در اوان نوجوانی، هوای دفاع از وطن در سرش افتاد و کوله‌بار سفر را به مقصد جبهه‌ بست. او رفت درحالی‌که تنها 17 سال از عمرش می‌گذشت و تازه اول جوانی و هزار آرزوی رنگارنگش بود. اما سهراب به میدان جنگی پا گذاشت که خیلی زود او را مرد زندگی کرد...!

آری سهراب رفت اما این رفتن اول قصه زندگی او شد، وقتی‌که تنها یک سر برایش ماند با بدنی که بود و نبودش فرقی نداشت و حالا او ماند و یک تخت که شریک لحظه لحظه زندگی‌اش شده بود و چشمانی که بیشتر سفیدی طاق را می‌دید تا سیاهی دنیای این روزها را!

آری؛ حرف از 34 سال زندگی انسانی است که تا آخر راهی که خود آن را انتخاب کرده بود، مرد و مردانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد و حتی زبانی به گله و شکایت باز نکرد.

این‌ها را همسر برادر سهراب می‌گوید وقتی‌که 11 سال به‌طور مداوم پرستار روزهای سخت او بوده است و حالا که رفته، جای خالی‌اش بیشتر از همه او را آزار می‌دهد.

«طاهره محسنی» که تازه 34 سال دارد، و از سال 76 عضوی از خانواده نریمانی شده است، می‌گوید: «از سال 83 پرستاری از سهراب را به میل خود و بدون اینکه کسی از من این کار را بخواهد شروع کردم و از این بابت بسیار خوشحال بوده و رضایت قلبی داشتم.»

او از وابستگی سهراب به خودش می‌گوید، از لحظاتی که می‌خواسته تنها و تنها او پرستاری‌اش را بکند حتی زمانی که برای مدتی به آسایشگاه جانبازان تهران می‌رود.

او عنوان می‌کند: «خیلی به فکر من بود و هوای مرا داشت. همیشه می‌گفت اگر هر کس دیگری از پرستاری من خسته شود، تو نباید خسته شوی.»

پرستار سهراب از اخلاق خوب او می‌گوید و ادامه می‌دهد: «سهراب اخلاق خوبی داشت، خوش برخورد و با همه مهربان بود و آرامش عجیبی داشت.»

او که بهترین لحظات زندگی‌اش را لحظاتی می‌داند که در کنار تخت سهراب و در حال پرستاری‌ از او گذشته است، می‌گوید: « واقعاً بهترین روزهای زندگی من روزهایی بود که از سهراب مراقبت می‌کردم.»

«طاهره محسنی» می‌گوید: «سهراب باوجود همه سختی‌هایی که در زندگی‌اش داشت، هیچ‌گاه لب به شکایت باز نکرد و گله‌ای از روزگار نداشت.»

و همین‌هاست که نشان می‌دهد سخت‌ترین امتحانات و تقدیرات برای بهترین بندگان خداست وقتی‌که فقط شاکر خداوند هستند و او را به خاطر همه داده‌ها و نداده‌ها و یا بهتر بگوییم؛ داده‌ها و گرفته‌ها شکر می‌کنند.

و شاید حرف‌های طاهره محسنی تأییدی بر این سخن باشد، وقتی می‌گوید: «سهراب همیشه شکر خدا را می‌کرد و از ما هم می‌خواست قدر نعمت‌های خداوند را بدانیم و شاکر او باشیم. می‌گفت هیچ نعمتی مثل سلامتی نیست. قدرش را بدانید. حرص دنیا را نخورید چراکه دنیا تمام شدنی است.»

او از روحیات دینی و مذهبی سهراب می‌گوید و عنوان می‌کند: «سهراب به نماز اول وقت اهتمام ویژه‌ای داشت و هر روز بعد از نماز صبح یک صفحه قرآن می‌خواند.»

او از ارادت سهراب به حضرت عباس(ع) می‌گوید و ادامه می‌دهد: «علاقه وافری به حضرت ابوالفضل(ع) داشت و خود را ملزم به شرکت در مراسم روز تاسوعا می‌دانست. هرسال محرم که می‌شد، مبلغی را برای نذر، کنار می‌گذاشت و خود را در مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سهیم می‌کرد.»

طاهره محسنی از مظلومیت سهراب می‌گوید و عنوان می‌کند: «بسیار صبور و مظلوم بود و سعی‌ می‌کرد کسی را از خودش دلخور نکند. آن‌قدر آرام بود که آدم در کنارش آرامش می‌گرفت.»

از او می‌پرسم چه شد که پرستاری از سهراب را قبول کرد و او در پاسخ فقط عشق را بهانه این کار می‌کند.

او که از روزهای سخت بودن در کنار سهراب تنها آرامش سهم دلش شده است، می‌گوید: «نمی‌دانم، انگار خدا به دلم انداخته بود که از سهراب پرستاری کنم و در طول این سال‌ها هر آنچه در توانم بود، با عشق برای او انجام دادم»

حالا سهراب، مرغ بهشت شده است...

طاهره محسنی از روزهای آخر عمر سهراب می‌گوید، روزهایی که به دلیل حال ناخوشش، در بیمارستان سپری شد و خودش هم گفته بود اگر این بار او را از خانه بیرون ببرند، دیگر برنخواهد گشت.

او از مادری می‌گوید که در آخرین لحظات زنده بودن فرزندش، کنار او بوده است، و تنها چند دقیقه بعد از رفتنش، سهراب را برای همیشه به خدا می‌سپارد.

و حالا سهراب، مرغ بهشت شده است... و بعد از سال‌ها چشم انتظاری، آرزوی دیرینه‌اش؛ شهادت را در آغوش گرفته است.

از طاهره محسنی می‎‌خواهم در خاتمه کلام، خاطره‌ای از سهراب برایمان بگوید و او تنها یک جمله عنوان می‌کند: «تمام لحظات پرستاری از سهراب برای من خاطره بود.»   

به گزارش تسنیم، مراسم تشییع پیکر مطهر جانباز شهید «سهراب نریمانی»، ساعت 2 بعدازظهر امروز، 27 آبان از خیابان امام خمینی(ره) آغاز و در گلزار شهدای دهنو به خاک سپرده می‌شود.

گزارش از زینب تاج‌الدین

انتهای پیام/

پرستاری از «سهراب»، آرامشی عجیب سهم دلم کرد//انتشار//
روایت تسنیم از جانباز 70 درصد اصفهانی که پس از 34 سال شهادت را در آغوش کشید//بماند
پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon