پیادهروی بزرگ اربعین حرکتی در راستای زمینهسازی ظهور است
نماینده ولی فقیه در استان یزد با اشاره به اینکه حقایق سیره اهل بیت(ع) برای جهانیان در حال روشن شدن است، گفت: پیاده روی بزرگ اربعین حرکتی در راستای زمینهسازی ظهور است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد، زیارت امام حسین(ع) از زمان شهادت آن حضرت آرزوی تمام شیعیان و علاقهمندان خاندان عصمت و طهارت(ع) است و بسیاری از شیعیان در این مسیر سختیهای زیادی را متحمل شدهاند.
از جمله ظواهر زیارت امام حسین(ع) که به ویژه در چند سال اخیر رونق بسیار ویژهای گرفته و به بزرگترین اجتماع مردمی جهان تبدیل شده، پیادهروی زائران امام حسین(ع) از نجف به کربلا و برای زیارت آن حضرت در روز اربعین است.
این حرکت جهانی در سالهای اخیر رونق بسیار زیادی گرفته ولی از گذشتههای دور از جمله زمانی که حضرت امام خمینی(ره) در نجف اشرف در تبعید به سر میبردند، این حرکت انجام میشد.
آیتالله محمدرضا ناصری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد در زمان تبعید حضرت امام در نجف اشرف، در محضر ایشان حضور داشته و یکی از یاران ویژه امام خمینی(ره) در زمان تبعید به حساب میآمدند.
از این رو با وی به گفتوگو نشستیم که از حال و هوای زیارت اربعین و پیادهروی نجف تا کربلا در این ایام جویا شویم.
فضیلت زیارت امام حسین(ع) و اثر آن در قلوب مومنان که سبب میشود عراقیها به این میزان حاضر به خدمتگزاری زوار شوند، به نظر شما در چه وجوهی بیشتر وجود دارد؟
امام حسین علیه السلام در راه دین در راه ادای کلمه الله، در راه امر به معروف، زدودن مسائلی که از دین نبود و به اسم دین سوء استفاده میکردند به شهادت رسید وبنی امیه که از رفتار و کردارشان بر میآمد مسئله حکومت کردن بر مسلمین نسبت به مسئله دین اولویت داشته است و به همین دلیل هم برای رسیدن به حکومت، حاکمیت و ریاست هرکاری از دستشان بر میآمده میکردند و از دین شاید به عنوان یک ابزار استفاده میکردند و قلبشان معتقد به این معنا نبوده است.
اگر همین سیر پیش میرفت، میتوان مدعی شد همانطوری که امام حسین علیهالسلام فرمودند، "علیالاسلام و السلام"، باید فاتحه اسلام را میخواندند.
امام حسین علیه السلام اسوه، فرزند اسلام و دین، اسوه دین و اخلاق و مجسمه عاشق به خدا بوده و میخواهد دین خدا، حاکمیت الله محقق شود و ارزشهای خدایی همانطوری که پیامبر(ص)، امام علی(ع) و امام حسن(ع) انجام دادند در جامعه محقق شود.
این دو دید در مقابل هم است، بنی امیه که اولویتشان حاکم کردن مسائل دنیایی، بیتوجهی به دین، بیتوجهی به ارزشها و رها کردن مردم نسبت به مسائل دین بود و در مقابل هم امام حسین(ع هستند و اویتشان حاکمیت دین، خدا و ارزشها، معنویت و قرآن در جامعه است تا مردم هدایت شوند.
در واقع این ایده امام حسین(ع) است و این دو ایده اصلا به هم نمیخورند به همین دلیل امام حسین(ع) که میفرمایند من هیهات من الذله، من بیعت نمیکنم و دست در دست کسی نمیگذارم که اگر بخواهد حاکم شود "علیالاسلام و السلام".
آنچه که هدف امام است خدا و آنچه که امام به وسیله آن برانگیخته شده عشق به خداوند متعال است و برای فدا کردن خود و ماندن دین، این عشق امام حسین(ع) را راهی کرده و مرز این دو اعتقاد به وسیله همین موارد از هم جدا میشود.
امام حسین(ع) هرچه که دارد برای خداست و در راه خداوند متعال میدهد، به همین دلیل برای وی تفاوتی ندارد که خودش، فرزندش، بستگان و هرچه که باشد در راه خدا بدهد و در راه ادای کلمه الله برای ایشان هیچ چیزی ارزش ندارد و اگر قرار است حسین(ع) فدا شود ولی دین خدا باقی بماند برای امام دین ارزش دارد.
این منطق، منطق خدایی است و کسی که از آن بهره دارد در مقابل همه سختیها میایستد و با جان و دل این موضوع را میپذیرد چون عشق خدا و کارش هم برای رضای خداست و از طرف دیگر معتقد است که خدا همه چیز را میبیند.
وقتی کسی اینچنین برای خداوند قیام کرد، همه چیزش را برای خدا داد و از جان و دل همه دارایی و هستیاش گذاشت، خداوند متعال هرچه هستی و فضیلت است را به او میدهد و هر کسی که در راه امام حسین(ع) حرکت کند، همان نگاهی که خداوند به امام حسین(ع) داشته را به او دارد چرا که راه امام حسین(ع) را دنبال کرده است.
راه امام حسین(ع) راه خوبیها، ارزشها و نیکیهاست و هر کسی این راه را دنبال کند رضایت خداوند متعال را حاصل کرده است بنابراین هرچه که ما در باب فضیلت زیارت امام حسین(ع) بگوییم باز هم کم است.
این طور که از نبی مکرم اسلام در روایت داریم که ثواب حج کامل آن هم حجی که توسط رسول خدا انجام شده برای زیارت امام حسین(ع) خواسته شده که بالاتر از این فضیلت نمیشود که پیامبر اکرم(ص) حج کامل انجام دهند.
فضیلت، اصالت و حقیقت حج پیامبر اکرم(ص) مشخص است و در روایات بیان شده که آن فضیلت را به زائران امام حسین(ع) میدهند.
زمانی که در محضر امام خمینی(ره) بودید، سفرهای زیادی را از نجف تا کربلا آن هم با پای پیاده تشریف بردید، این سفرها چه حال و هوایی داشته است؟
در نجف آن زمان مرسوم بود اربعین، روز عاشورا، روز نیمه شعبان، روز عرفه و گاها اول ماه رجب، در این 5 مناسبت که زیارتی مخصوص امام حسین(ع) بود از نجف تا کربلا پیاده روی میکردند. عاشورا و اربعین که سرجایش، عرفه هم که زیارت امام حسین(ع) اولویت دارد، نیمه شعبان و اول ماه رجب هم که زیارت وارد شده و حتی نیمه رجب هم که بیان شده گاهی تا کربلا پیاده میرفتیم.
مرسوم بود که در سال 6 نوبت بعضی افراد و بعضی دیگر 4 نوبت پیاده از نجف به کربلا میرفتند، آن زمانها بیشتر این مسئله در حوزه علمیه بین بزرگان، علما و مراجع باب بود و حتی بعضی از این مراجع نجف مثل مرحوم آیتالله آقا سید محمود شاهرودی متداول میرفتند و شاید بیشتر از 100 بار این مسیر را رفته بودنند.
علما این مسیر را زیاد میرفتند، مرحوم شهید مدنی، یادم هست که همیشه در اکثر مواقع در پیادهرویها شرکت میکردند، بعضی بزرگان دیگر هم بودند که در این مسیر میآمدند.
گاهی مراجع که نمیتوانستند حضور داشته باشند، پسرانشان میآمدند و در این مراسم شرکت میکردند.
این پیادهروی به چه صورتی انجام میشد؟
به صورت گروهی راهی کربلا میشدند، گاهی وقتها 20 نفر 40 نفر، 50 نفر باهم وسایل بر میداشتند و با برنامهریزی، از مسیر آب میآمدند، از مسیر آب یک مقدار طولانیتر است اما چون در مسیر آب و درخت هست و به هر حال به صورت جنگلی با مزارع، کشتزار هست و باغهای عشایر ساکن در آن مسیر وجود داشت، از آن مسیر میرفتند.
سفرشان هم تقریبا 4 یا 5 روز به طول میکشید، در زمان های مخلتف هم فرق میکرد، در زمستان بیشتر در طی روز پیادهروی می کردند و شبها را استراحت میکردند چون شبها خیلی سرد و تاریک بود اما در تابستان برعکس میشد و چون روزها گرم بود، صبح زود حرکت میکردند، وقت گرما استراحت میکردند و شبها را که هوا خوب بود حرکت میکردند.
به غیر از علما، آیا مردم هم در این مسیر بودند؟
مردم عادی هم کمتر از حالا از نجف به کربلا میرفتند، البته میرفتند گاهی از همین مسیر آسفالت میرفتند که 75 کیلومتر بود و گاهی هم از همان مسیر میآمدند.
معمولا علما و بزرگانی که بودند، ما هم طبق معمول این سفر را میرفتیم، مسئول کاروانمان آقای حجت الاسلام حلیمی بود که اهل کاشان بود و این آقا از دو هفته قبل تدارکات سفر را میدید و توی اتاقش که مدرسه آیت الله بروجردی بود ماست کیسه میانداخت گاهی میرفت چیزی میخرید و کم کم اینها را آماده میکرد.
مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) هم با ما میآمدند، و طلبهها هم که با هم میرفتیم حدود 30 یا 40 نفر میشدیم، اوایل که میرفتیم کوله بار داشتیم و هر کسی بار خودش را بر میداشت.
گاهی وقتها هم از این مواردی که مثل قابلمه، آبکش و مواردی از این قرار بود را هم چون باید در مسیر غذا میپختند و آشپزی میکردند، بین خودشان تقسیم میکردند و هر کسی بخشی از این وسایل را به همراه خودش میبرد.
آن موقع این موکبها و مواردی از این قبیل نبود؟
آن موقع این سبکی که الان هست و موکب های در راه باشد نبود و بعدا کم کم باب شده بود منتهی در این راه که میرفتیم عربهای عشایری که اکثرا هم در این مناطق شیعه بودند و در این مناطق زمین و خانه داشت، خانههایشان هم که دیوار کم داشت ولی دور و بر آن درخت زیاد بود، در مسیر راه رو به قبله یک چیزهایی را با آن نیها میساختند، خانههای نی که در آن هم به قبله باز میشد و به آن "مُضیف" میگفتند و جلوی آن هم یک چیزی درست میکردند شبیه منقل که در آن برای گرم شدن آتش درست میکردند.
رسمشان این بود که این مُضیفها همیشه دربش باز بود و مهمانها و زائران که میرفتند اگر وسط روز، صبح زود یا زمانی اینجا مینشستند که هیچ ولی اگر در ظهر و دو ساعت به ظهر مانده اگر کسی اینجا اتراق میکرد نمیگذاشت از مضیف بیرون بروند و باید حتما ناهار میماندند.
روزی که در حال رفتن به کربلا بودیم برای استراحت زیر درختی و در نزدیکی یک خانه به همراه حاج آقا مصطفی نشسته بودیم که نماز بخوانیم و برویم، پیرزنی از خانهای بیرون آمد و یک مجمع سینی بزرگ روی سرش است، آمد با یک مقدار هم نان گذاشت جلوی ما، دیدیم که این 50 تا 60 تخم مرغ داشته، این تخم مرغها که جمع کرده بود روی یک سینی مجمع بزرگ پخته بود و گذاشت جلوی ما مرحوم حاج آقا مصطفی هم بودند.
این نشانه این بود که این بنده خدا بالاخره باید پذیرایی میکرد، دلش میخواست و آن غیرت عشایریش نمیگذاشت که مهمان از درب خانه رد شود و از وی پذیرایی نکند.
این سخاوت عربی خیلی قشنگی بود که در راه و در این مُضیفهایشان از زائران امام حسین(ع) پذیرایی میکردند و این راه را 4 روز یا کمتر و بیشتر طی میکردیم که شب اربعین یا شب عاشورا، نیمه شعبان یا عرفه به کربلا برسیم.
حضور و وجود این علما در عشایر هم خیلی موثر بود، در این مسیر هم دعاها، نماز جماعت، زیارت و ذکر مصیبت هم توسط علمای حاضر خوانده میشد.
البته هر کسی هرچه که داشت میآورد، مثلا بعضی اگر خرما داشتند با دوغ سر راه میآوردند و به وسیله خرما و دوغ از زوار امام حسین(ع) پذیرایی میکردند، بعضی اگر خرمای خالی داشتند با همان خرما از زوار پذیرایی میکردند.
حرکتهای پیادهروی دیگری هم برای مثال در دیگر شهرهای زیارتی انجام میشد؟
مردم عراق یک حرکت دیگر دارند که علما کمتر این را داشتند، روز 28 و 29 صفر که روز رحلت پیامبر اکرم(ص) از کاظمین، از کربلا و از جاهای دیگر مردم پیاده به نجف میآمدند و این حرکتی که از نجف به سمت کربلا میشود را از کاظمین، کربلا و دیگر نقاط مردم پیاده به نجف میآمدند.
یعنی همان شلوغی که اربعین و عاشورا در کربلا داشت، 28 و 29 صفر در نجف بود، سالی دوبار در نجف بود، یکی روز عید غدیر و شب مبعث پیامبر(ص) و یکی هم 28 و 29 صفر بود.
این حرکت به سمت نجف آن زمان در بین مردم بود و الان هم باید بین مردم و اهالی آنجا این کار را انجام میدادند.
در خاطرتان هست که چند بار این سفر را پیمودهاید و چند مورد از آن در ایام اربعین بود؟
حدود 12 سال در نجف بودیم، سالی 4 یا 5 بار اگر رفته باشیم، ببینید چقدر میشود حالا بعضی اعدادش را اگر کم کنیم حدود 45 یا 46 بار تقریبا این مسیر را رفتیم و اکثر آن هم در محضر مرحوم حاج آقا مصطفی و دوستانی که میرفتند بودیم.
در راه هم که میرفتیم واقعا حاج آقا مصطفی اهل صفا بود، اهل معنا بود، اهل ذکر بود و در راه بحث میکردند هم بحثهای علمی، هم بحثهای اعتقادی و هم بحثهای متفرقه میشد.
خیلی هم خوش سفر و خوش اخلاق و متواضع بود در عین حالی که خیلی ذاکر بود، شبها و نیمه شبها دم درب مُضیف میخوابید و آن طرف نمیآمد که بتواند شبها بلند شود و برود نماز شب بخواند و کسی را اذیت نکنند.
گاهی که به مضیفها میرفتیم پتوهایی که از ایران داشتیم را به همراه خودش میبرد و یک پتوهایی یا چیزهای دیگری به اینها میداد خلاصه یک هدایایی از ایران برای آنها میبرد که به برای آنها هم توفیق خاصی به حساب میآمد.
عنایت ویژهای از آقا اباعبدالله در آن ایام که هنوز یاد آن در ذهنتان مانده باشد، داشتید؟
زیارت امام حسین(ع) صفای خاص خودش را دارد، من معتقدم که این معنویت به همان معنویات و عشق امام حسین(ع) به خداست و در واقع آن لوح وجودی امام حسین(ع) که به قول امام خمینی(ره) هرچه امام حسین(ع) به ظهر عاشورا و زمان شهادت خودشان نزدیکتر میشدند، برافروختهتر می شدند و آمادهتر بودند به گونهای که میخواهد ملاقات محبوبش را داشته باشد.
اینکه میخواست حاکمیت خداوند بر روی زمین قرار گیرد برای امام حسین(ع) عشق بود و همیشه این معنویت در سفر وجود داشته و از سفر کربلا چنین معنویتی میبارد، کسانی هم که زائر امام حسین(ع) میشوند، چنین معنویتی را بدست میآورند کما اینکه در بعضی از روضههای خالص هم این ویژگی وجود دارد.
فضیلت و ثواب این سفر هم بسیار ارزشمند است و بالاخره آن کرامات و فضایلی که همیشه خداوند برای امام حسین(ع) و زائران ایشان قرار داده مواردی است که خداوند به ما میدهد.
کسانی که امام حسین(ع) را دوست دارند، به ایشان عشق میورزند و برای آن حضرت گریه میکنند و به زیارت ایشان رفته و مجلس عزا برپا میکنند و در مجموع به تمام کسانی که هر کاری در راستای مودت و محبت امام حسین(ع) انجام میدهند، شامل این عنایت خداوند متعال میشوند.
چند سالی است که حرکت مردم در پیاده روی اربعین بالغ بر 20 میلیون نفر جمعیت شده است، این موضوع را شما نشانه چه چیزی میبینید؟
این موضوع را من به برکت انقلاب اسلامی میدانم که در ایران به وسیله این فرهنگ ایجاد شده است اما نکته مهم این است که من میبینم که هر روز که میگذرد، به قول حضرت امام خمینی(ره) فرمودند که حقیقتها همیشه پنهان نیست و یک روز مشخص میشود.
مظلومیت اسلام، مظلومیت امام علی(ع)، مظلومیت امام حسین(ع)، مظلومیت شیعه و اهل بیت(ع) همیشه قرار نیست ادامه پیدا کند و یک روز باید آشکار شود، آن هم زمان ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) است اما برای اینکه زمینههای ظهور پیدا شود، مردم باید بیدار و آگاه شوند.
در این زمان دروغها مشخص و حقیقتها روشن تر میشوند، من میبینم که کم کم دنیا در حال حرکت به این سو است و فرهنگ دنیا به این سمت میرود که به حقایق بیشتر واقف شوند و با بالا رفتن فرهنگ، آمادگی برای ظهور فراهم شود.
من معتقدم که اینها همه مقدمه عمومی شدن فرهنگ اهل بیت(ع) و زمینهای است برای اینکه همه ما با جان و دل آن حاکمیت عدل الهی در زمان امام عصر(عج) را بپذیریم.
اینها همه علامت رونق مکتب اهل بیت(ع) است که با انقلاب اسلامی ایران آغاز شده و انشاالله این موضوع ادامه پیدا میکند تا آن زمانی که فراگیر شود و امام زمان(عج) بیاید و آن حرف آخر را ایشان بزنند.
برای زوار امام حسین(ع) که در این حرکت جهانی شرکت میکنند چه توصیهای برای زوار دارید؟
مشخص است که همه این زوار به عشق امام حسین(ع) به این سفر میروند، امام حسین(ع) هم خودش عاشق خداوند است و زوار ما هم باید همانند امام حسین(ع) با نیت خالص به این سفر پا بگذارند و بروند به این معنا که هم زیارت امام حسین(ع) داشته باشند و هم ارزشهای اسلام را حفظ کنند.
همچنین همین رفتن آنها به عنوان پشتیبان و همراه اهداف امام حسین(ع) و ادامه دهنده راه امام حسین(ع) در دنیا تلقی شود، جنبههای مادی که این سفر ندارد و کسی هم به سراغ آن نیست، در این سفر باید از جنبههای مادی چشم پوشید و به حداقلها اکتفا کنیم.
سختیها را باید تحمل کرد که مردم هم در حال تحمل این سختیها در سفرشان هستند ولی باید راه و هدف را بشناسیم و بدانیم که به زیارت کسی میرویم که برای احیای دین خدا و پیاده شدن مرام الله در جامعه به لقاءالله پیوست.
هدف ما هم این باید باشد که به این سفر برویم و اعلام بیعت و وفاداری کنیم، باید دوستیمان را به امام حسین(ع) اعلام کنیم و بیان داشته باشیم که راه امام حسین(ع) را قبول کرده در این راه پایداریم و با پافشاری این راه را ادامه میدهیم و باز هم در این راه که راه عشق به خدا و فدایی شدن در دین خدا است میمانیم.
این موضوع خیلی ارزش دارد که انسان با این هدف حرکت کند و به هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) لبیک بگوید.
باید دعا کنیم که خداوند به همه ما توفیق زیارت بدهد و هم زائر آن حضرت و هم خادم زائران ایشان باشیم، انشاالله زوار ما هم به سلامت و در پناه حق بروند و زیارت انجام داده و دعاهایشان هم مستجاب شود.
از زوار هم میخواهیم که برای بقای نظام جمهوری اسلامی، طول عمر و موفقیت مقام معظم رهبری و موفقیت تمام کسانی که برای این نظام و اسلام در حال خدمت هستند، دعا کنند.
در این سفرها باید دعا کنیم که خداوند متعال توطئه دشمنان را از این کشور بردارد و این توطئهها را خنثی کند و مکر، حیله و دشمنان آنها را به خودشان برگرداند.
دعا ارزش بسیار زیادی دارد، باید دعا کنیم که انشاالله خداوند متعال فرج حضرت صاحب الزمان(عج) را نزدیک کند، دعاهای این چند میلیون انسان، حتما اثرگذار است و به ویژه در راه امام حسین(ع) اثر خود را دارد.
انشاالله مردم در این سفر هم کشور را بیمه کنند و هم طول عمر و سلامتی مقام معظم رهبری را از خداوند و امام حسین(ع) بگیرند و هم خدمتگذاران نظام و اسلام را دعا کنند و هم رفع حیلهها و مکرها و دشمنیهای دشمنان شود و توفیق پیدا کنیم آنطوری که هست بتوانیم مرام امام حسین(ع) را در خود و جامعه تامین کنیم.
انتهای پیام/