برایانت: مایکل جردن به من گفت از بازنشستگی لذت ببرم/ احساس می‌کنم پدربزرگ بقیه‌ هستم!

برایانت: مایکل جردن به من گفت از بازنشستگی لذت ببرم/ احساس می‌کنم پدربزرگ بقیه‌ هستم!

فوق ستاره تیم بسکتبال لس آنجلس لیکرز در آستانه بازنشستگی از زوایای مختلف به بررسی این موضوع پرداخت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، کوبی برایانت، فوق ستاره پا به سن گذاشته تیم لیکرز سرانجام تصمیمش را گرفت و اعلام کرد که فصل جاری لیگ بسکتبال حرفه‌ای آمریکا، آخرین فصل بازی او در NBA است و پس از آن بازنشسته خواهد شد. مصاحبه مفصل او را با یکی از سایت‌های آمریکایی می‌خوانید:

* چه زمانی تصمیم به بازنشستگی گرفتی؟
به تازگی. من قبلاً هم گفتم اگر شرایط تغییر کند، تصمیم من هم تغییر خواهد کرد. مشکل من این بود که تغییر شرایط چه معنایی دارد. شما نمی‌توانید چنین تصمیمی را تنها بر مبنای عوامل بیرونی بگیرید بلکه باید به اطمینان درونی برسید. من سرانجام به این نتیجه رسیدم که دیگر نمی‌خواهم بسکتبال بازی کنم و با آن کنار آمدم. من این تصمیم را گرفتم و حالا زمانی است تا آن را به اطلاع همه برسانم. با این کار، بار سنگینی از دوش من برداشته شد. به نظرم کار درستی انجام دادم.

* آیا انگیزه‌هایت را از دست داده‌ای؟
نه. بازنشستگی من دلایل دیگری دارد ولی باید صادقانه بگویم که احساس خوبی دارم و آرامش خاصی را درون خود حس می‌کنم. نسبت به آینده هم بسیار هیجان زده هستم.

* سخت‌ترین قسمت بازنشستگی چیست؟
نمی‌دانم. در واقع خیلی سخت است که بگویم. من فکر می‌کنم سال آینده وقتی اردوهای پیش فصل شروع شود و من در کنار تیم نباشم، جواب دادن به این سوال آسان‌تر خواهد بود. در حال حاضر،‌ آرام هستم، به سختی تمرین می‌کنم و فعلاً به این کار ادامه خواهم داد تا بد بازی نکنم. در حال حاضر هر کاری از دستم بر بیاید برای تیمم انجام خواهم داد.

* آیا ادامه فصل برای تو مثل یک تور تفریحی و یک مراسم خداحافظی نخواهد بود؟
نه، لیگ برای من خیلی سخت و دشوار است. مردم احترام زیادی برای من قائل هستند و من از آنها سپاسگزارم. من فکر می‌کنم این احترام مقابل برای من کافی باشد، ضمن اینکه من هرگز نمی‌توانم به اندازه کافی از هواداران تیم تشکر کنم. آنها به من انگیزه می‎دهند و مشکلات را برای من آسان می‌کنند.

* آیا با این فکر لیگ امسال را شروع کردی که آخرین فصل بازی تو خواهد بود؟
شما بهتر می‌توانید به این سوال جواب دهید. من در فکر بازنشستگی بودم اما باید می‌دیدم چه اتفاقاتی پیش می‌آید. من باید به درونم نگاه می‌کردم که آیا هنوز اشتیاق بازی کردن دارم یا خیر ولی نباید دو دل می‌شدم و می‌بایست تصمیم قطعی می‌گرفتم.

* چطور متوجه شدی که این فصل، پایان بسکتبال تو است؟
نمی‌خواهم قضیه را ماورایی نشان دهم ولی این تصمیم زمانی گرفته شد که مشغول تفکر عمیقی بودم. جهت ذهنی من همواره بسکتبالی بوده است و این بار ذهن من، شرایط را اینطور به من نشان داد که بیش از این نمی‌توانم روی بازی بسکتبال تمرکز داشته باشم و به آن فکر کنم.

* آیا تصمیم نگرفتی که ناگهان بازی را کنار بگذاری؟
نه چون زیبایی‌های زیادی در درد کنار گذاشتن آن وجود دارد. شاید عجیب باشد ولی من به این اوقات و این روزهای بزرگ احترام می‌گذارم و قدر آن را می‌دانم. قرار گرفتن در این مسیر بسیار مهم است زیرا شما می‌توانید خودتان را بهتر بشناسید. چیزی لذت بخش‌تر از بازی در تمام دیدارهای این فصل و سپری کردن این زمان‌های سخت برای من وجود ندارد.  

* عکس‌العمل خانواده‌ات وقتی به آنها گفتی تصمیم به بازنشستگی داری چه بود؟
آنها کاملا به هم ریختند. از طرفی خانواده من می‌دانند که من از 3 سالگی با بسکتبال بوده‌ام و تمام عمرم را در کنار بسکتبال گذرانده‌ام. حالا انگیزه‌هایم را تا حدی از دست داده‌ام و قادر نیستم برای همیشه بسکتبال بازی کنم. آنها می‌دانند که من از ابتدای فصل آینده بیشتر در کنارشان خواهم بود.

* چیزی شبیه شعر هم برای خداحافظی از بسکتبال حرفه‌ای سرودی که در سایت‌های مختلف منتشر شد.
خیلی سریع آن متن را نوشتم. داشتم به این قضیه فکر می‌کردم که چطور و توسط چه کسی، خبر بازنشستگی خودم را اعلام کنم که ناگهان راه حلی بسیار ساده به ذهنم رسید که حرف‌هایم را به «بسکتبال» بزنم ولی من تاکنون چنین کاری انجام نداده‌ام. سرانجام از دید یک بسکتبالیست با ورزش مورد علاقه‌ام صحبت کردم و همه آن متن در عرض چند دقیقه به ذهن من آمد و نوشته شد.

* آیا از اینکه برای همیشه بازی را کنار می‌گذاری، ناراحت نیستی؟
نه. زیبایی‌هایی هم در این کار وجود دارد. چرخه رشد و به بلوغ رسیدن، یک چرخه طبیعی است که در مورد من هم اتفاق افتاد. بنابراین نباید از آن ناراحت بود. من دوران طولانی و خوبی داشتم. من زیبایی بسکتبال را حتی وقتی نتوانستم مدافعان حریف را پشت سر بگذارم و وقتی صبح‌ها با درد از خواب بیدار می‌شدم، حس کردم. من ناراحت نیستم و قدر موقعیتی را که دارم، می‌دانم.

* نامه‌ای هم به تمام تماشاچیان حاضر در سالن دادی. در مورد آن هم صحبت کن.
آنها باید می‌دانستند چقدر برای من مهم هستند. شاید خیلی از آنها ندانند که چرا من تمام دوران بازیگریم را در لیکرز گذراندم و با وجود پیشنهادهای زیادی که داشتم، جایی نرفتم. لیکرز خانه من است و هواداران این تیم برای من اهمیت زیادی دارند. بنابراین صادقانه می‌گویم که حق آنها خیلی بیشتر از یک نامه بود.

* آیا با بازیکنانی که پیش از این بازنشسته شده بودند نیز حرف زدی؟
با چند بازیکن صحبت کردم و در واقع به قدری خوش شانس بودم که توانستم تلفن را بردارم و با بسیاری از حرفه‌ای‌های سابق گفت‌وگو کنم و نقطه نظرات آنها را جویا شوم. با این حال این تصمیمی بود که باید خودم می‌گرفتم که چه احساسی دارم و آیا تمایل دارم که باز هم بازی کنم یا نه؟ پرسیدن این سوال‌های ساده در آینه از خودم کار بسیار سختی بود. جواب من این بود که نه، نمی‌خواهم!

* زندگی بعد از بسکتبال ترسناک است یا معمولی؟
هر دو ولی جالب خواهد بود.

* آیا در مراسم خداحافظی ممکن است گریه کنی؟
چنین اتفاقی در زمین نمی‌افتد (می‌خندد) ولی اگر بگویم که کمی احساساتی نمی‌شوم، دروغ گفته‌ام. روزی که برای همیشه بازی را کنار بگذارم در واقع مرحله‌ای از پایان است. برای من جالب‌ترین چیز، پیغام‌هایی است که از سایر بازیکنان دریافت می‌کنم. آنها می‌گویند که به خاطر درس‌هایی که از من یاد گرفته‌اند و به خاطر انگیزه‌هایی که به آنها داده‌ام از من ممنون هستند. این پیغام‌ها، تمام چیزی است که برای من باقی می‌ماند. چیزی در دنیا باارزش‌تر از احترام همبازیان و دوستان وجود ندارد.

* علاقه به مسائل غیر بسکتبالی چقدر به تو کمک کرد تا با بازنشستگی‌ات راحت‌تر کنار بیایی؟
این علایق کمک زیادی کرد تا تصمیمم را راحت‌تر و در کمال آرامش بگیرم. من برده علایقم نیستم. اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم از 15 سال پیش در فکر این بودم که بعد از دوران حرفه‌ای بسکتبال، چه کاری انجام خواهم داد؟ فکر می‌کنم این دغدغه خیلی از ورزشکاران باشد و من خیلی خوش شانس بودم که از سن 21 سالگی درگیر این موضوع هستم. من 15 سال به این مسئله فکر کردم و باید بگویم واقعاً سخت بود چون هر سال این سوالات اشتباه به ذهن من خطور می‌کرد که چگونه می‌توانم بیشترین درآمد را داشته باشم و به گران‌ترین بازیکن لیگ تبدیل شوم.

* چرا کاری که بعد از بازنشستگی انجام خواهی داد، این قدر زود وارد ذهن تو شد؟
من کنجکاوی‌های زیادی داشتم. من 21 سالم بود که در میلان با «جورجو آرمانی» طراح مد معروف ایتالیایی دیدار کردم و از او پرسیدم که چطور این تجارت بزرگ را راه انداخته است؟ او به من گفت که کارش را از 40 سالگی شروع کرده و من به خودم گفتم تازه 21 ساله هستم. تا حدود 35 یا 36 سالگی بازی می‌کنم. پس از آن چه خواهم کرد؟ از آن لحظه، کارهای مختلفی را آزمایش کردم ولی هیچ‌کدام به راحتی بسکتبال نبود چون من برای بازی بسکتبال به دنیا آمده بودم. شرایط بسیار، بسیار سختی بود.

* شغل آینده تو بعد از بسکتبال چه خواهد بود؟
من یک قصه‌‎گو و داستان‌سرا و عاشق داستان‌سرایی هستم. من عاشق آموزش سازنده هستم و به ساختن پازل علاقه خاصی دارم.

* آیا بازی در المپیک 2016 همچنان یکی از اهداف توست؟
نه، بلکه باعث افتخار من است که در تیم ملی آمریکا باشم. برای من خارق‌العاده است تا در آخرین سفر ورزشی خود را بین بازیکنان تیم ملی آمریکا بگذرانم ولی اگر به المپیک نرفتم هم حسرت نمی‌خورم.

* بهترین قسمت دوران بازی تو چیست؟
قهرمانی‌ها، تلاش‌ها و شکست‌هایی که برای کسب عنوان قهرمانی متحمل شدیم. اگر شما فقط  قهرمان شوید دیگر هیچ رقیب و فراز و نشیبی نخواهید داشت و این یک لحظه تلخ برای پایان یک فیلم زیباست.

* آیا قبل از تصمیم به بازنشستگی با فیل جکسون (سرمربی پیشین تیم‌های لس‌آنجلس لیکرز و شیکاگو بولز) هم صحبت کردی؟
ما همدیگر را بسیار خوب درک می‌کنیم. او به من گفت: فصل را به چند قسمت تقسیم کن و قسمت به قسمت پیش برو.

* تصمیم قطعی برای بازنشستگی چه تأثیری در روند بازی تو در لیگ گذاشت؟
من از زمانی که وارد اردوهای پیش فصل شدم از خودم می‌پرسیدم که آیا می‌توانم بازی کنم؟ من اگر توانایی 30 دقیقه بازی کردن را داشته باشم، 30 دقیقه بازی می‌کنم و اگر بتوانم 15 دقیقه در زمین باشم، قطعاً بهترین عملکردم را ارائه خواهم داد.

* لحظه مورد علاقه تو در بسکتبال چه زمانی بود؟
وقتی درفت شدم (توسط یکی از تیم‌های NBA پذیرفته شدم). هیچ لحظه‌ای در لیگ به این اندازه برای من شاخص نیست. شما رویای درفت شدن را دارید و این شروع همه چیز است.

* دوست داری بعدها چطور از تو یاد کنند؟
این موضوعی است که در مورد آن با مجیک جانسون و کریم عبدالجبار (اسطوره‌های NBA و تیم لیکرز) نیز حرف زدم. من می‌خواهم همانطور که بودم از من یاد کنند و نه بیشتر. من یک «لیکر» جان سخت هستم و این برای من به اندازه کافی خوب است. من خیلی خوشبخت بودم. چند کودک در دنیا وجود دارد که می‌تواند به یک حرفه‌ای تبدیل شود و تمام طول دوران بازیگریش را در تیم مورد علاقه‌اش بگذراند؟! این برای هر کسی یک رویاست.

* چطور به بازیکنان جوان تیم کمک می‌کنی؟
این یک موضوع قدیمی است. من به سختی تمرین می‌کنم و تلاش می‌کنم تا از بازی قبل بهتر باشم. به این ترتیب هم خودم پیشرفت می‌کنم و هم به جوان‌ها درس جدیدی می‌آموزم. من دیوانه‌وار به دنبال بهتر شدن هستم.

* مایکل جردن توصیه‌ای به تو در مورد بازنشستگی نکرد؟
او یکی از نخستین کسانی بود با او مشورت کردم. ما به صورت مرتب با هم در تماس هستیم. از او پرسیدم که به آخر خط رسیده‌ام، تو چطور فهمیدی که دوران بازیت تمام شده است؟ ما در این مورد خیلی خندیدیم ولی نکته مهم حرف‌های او این بود که فقط از آن لذت ببرم و فکر نکنم که چه پیش خواهد آمد. مایکل به من گفت که اجازه ندهم کسی این لذت را از من بگیرد و چه خوب و چه بد از آن لذت ببرم.

* موافقی که بدنت دیگر جوابگوی تو و فشار لیگ نیست؟
جالب است که نمی‌توانید مقابل این مسئله مقاومت کنید و خودتان باید به ارزیابی مناسبی از شرایط خود برسید. من وقتی کودک و جوان بودم به سختی تلاش و تمرین کردم و به همین خاطر اعتماد به نفس لازم را دارم. من مشکلی با این قضیه ندارم.

* از اینکه مسن‌ترین بازیکن حاضر در رختکن هستی چه حسی داری؟
احساس می‌کنم پدربزرگ بقیه هستم. البته الآن لبران (جیمز) و تعداد دیگری از بازیکنان، مسن‌ترین‌های تیم ملی هستند و من یک کهنه سرباز به حساب می‌آیم. یادم می‌آید در بازی مقابل پورتلند، کودکی از روی صندلیش بلند شد و به من گفت که ما را امشب شکست خواهند داد. من به او نگاه کردم و گفتم: من یک قانون دارم، وقتی من بازی را شروع کردم تو هنوز به دنیا نیامده بودی پس نمی‌توانی کری بخوانی. او فقط نگاه کرد و بدون هیچ بحثی فقط گفت: بله آقا.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ورزشی
اخبار روز ورزشی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon