فیلم مجیدی، اینگونه در حال قربانی شدن است
دارند با فیلم «محمد رسولالله(ص)» چه کار میکنند؟ این گزاره ساده، بدیهی و عامیانه، یکی از پرسشهای مهم این روزهای فضای فرهنگ و هنر ایران است.
خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا بوالی
مجید مجیدی، کارگردان برجسته ایرانی؛ چند سال پیش تمام سرمایه معنوی و مادی ممکن برای ساخت فیلمی در ایران را فراهم آورد و داستان زندگی پیامبر اسلام(ص) را تا سن 12 سالگی روایت کرد و حاصل، اثری شد به نام «محمد رسولالله(ص)» که با رعایت تمام نکات فنی و ساختاری، فیلمی تقریبا قابل قبول، برای یک مخاطب جهانی بود. فیلم در جشنواره سال گذشته در سه نوبت به نمایش درآمد و با انتقاداتی هم مواجه شد. مجیدی فیلمش را دوباره بازبینی کرد، کمی کم و زیاد کرد و پیش از پاییز امسال، فیلم را بعد از مدتها انتظار روانه سینماهای ایران کرد. مجیدی از همه داشتههای سینمای ایران استفاده کرده بود و همچنین بخش مهمی از داشتههای سینمای جهان را گردهم آورده بود و فیلم برای بیشتر تماشاچیانی که موفق به دیدن آن شده بودند، تجربهای شگفتآور و منحصر به فرد و تاثربرانگیز بود و مجیدی این هنر را داشت که بینندگان سینمای ایران را در یکی از معدود موارد تاریخ سینمای ایران با تجربهای دینی و قابلتوجه در سالنهای نمایش مواجه کند. فیلم البته با انتقادات فراوانی هم روبرو شد و سروشکلی فراتر از سینمای ایران داشت و به وضوح در مرحله تولید، نمره قابلقبولی گرفته بود.
فیلم همزمان با اکران در سینماهای ایران درجشنواره فیلم مونترال کانادا هم به عنوان فیلم افتتاحیه و خارج از مسابقه به نمایش درآمد و ماجرا دقیقا از همین جا شروع شد.
1. امروز دقیقا 3 ماه و 25 روز از آغاز نمایش فیلم در سینماهای ایران میگذرد و فیلم «محمد رسولالله(ص)» به فروشی معادل 13 میلیارد تومان دست یافته است و در آمار ظاهری پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران شده است. اما این همه ماجرا نیست. مبلغ بلیط فیلم، چیزی در حدود 2 برابر میانگین مبلغ معمول بلیط در سینمای ایران بود. اتفاقی که در همان زمان با انتفادات فراوانی مواجه شد و محدودیت دسترسی بخش زیادی از مردم ایران به این فیلم را پیشبینی میکرد. اتفاقی که ظاهرا الان با قاطعیت میتوان گفت که رخ داده است. در خیلی از مناطق شهری تابلوهای بیربطی به اصل داستان فیلم آویخته شده بود با نشانی کوچک از فیلم «محمد رسولالله» که بیشتر به تابلوهای تبلیغاتی ایام مذهبی سال شهرداری شبیه بود و خیلیها اساسا متوجه نشدند که ماجرای این بیلبوردها چیست. و ماجرا وقتی جالبترمیشد که در پاسخ به این ابهامات، تیم سازنده فیلم دلایل عجیبی عنوان میکردند: این فیلم پیامبر است و میخواهیم هیچ نشانهای از سازندگان در آن نباشد! اظهارات نگرانکنندهای که تردید در مورد سلامت و حرفهای طی شدن ادامه مسیر فیلم در مرحله اکران را افزایش میداد.
همزمان با شیوه انتقادات به شیوه تبلیغات فیلم، اتفاقات دیگری هم در جریان بود: فیلم عملا روابط عمومی مشخصی نداشت ودر زمانهای که تلهفیلمهای 50 میلیونی هم یک تیم روابط عمومی و اطلاعرسانی دارند، درخواستها از مجیدی برای گفتگو، حداقل کاری که برای معرفی فیلم میشد انجام شود، به سرانجامی نمیرسید و درخواستهای دیگر برای دراختیار گرفتن اقلام تبلیغاتی فیلم و اصولا طرف شدن با یک اطلاعرسان و روابط عمومی به بنبست میرسید و فیلم «محمد رسولالله(ص)» فارغ از حرکتهای خودش و انگیزشی اصحاب رسانه، عملا حضوری در سطح رسانهها نداشت. همه درخواستها به شخص مجیدی ارجاع داده میشد و او هم اعتقادی به تبلیغات برای فیلم نداشت. گویا مجیدی خودش روابط عمومی فیلم شده بود و تفاوت اساسی «محمد رسولالله(ص)» با سایر آثار کارنامه مجیدی که باید منجر به تفاوتهای کارکردی اساسی در شیوه پخش و تبلیغات میشد، به فراموشی سپرده شده بود.
2) ماجرای اکران خارجی فیلم، از جشنواره مونترال شروع شد. جشنوارهای که جزء جشنوارههای درجه یک بینالمللی محسوب نمیشود و معمولا سروصدا و هیاهوی رسانهای زیادی هم در اطرافش به وجود نمیآید. فیلم «محمد رسولالله(ص)» در این جشنواره به نمایش درآمد و گزارشهای جالبی هم از نحوه واکنش تماشاچیان و صفبستن مخاطبان برای دیدن فیلم در رسانهها پخش شد. اما ماجرا اینجا بود که همه آن چیزی که توسط عوامل مرتبط با نمایش فیلم در کانادا منتشر شد نشان میداد کهبیشتر واکنشها، ایرانیان پرتعداد مقیم کانادا بودند و کارکرد فیلم به یک نمایش محفلی برای ایرانیان کانادایی در رایزنی فرهنگی نداشته ایران در کانادا تقلیل یافته بود.
اما گفتههای عوامل اکران فیلم، کماکان امیدوارکننده بود. دائما گفتگو میکردند و از شروع اکران فیلم در کشورهای خارجی و جشنوارههای خارجی وعده میدادند. از زمان نمایش فیلم در مونترال تا امروز هم تقریبا 4 ماه گذشته است و فیلم «محمد رسولالله(ص)» جز چند اکران به شدت محدود در چند کشور خارجی که بیشتر شرکتکنندکان در آن هم ایرانیان خارجنشین بودند، فیلم «محمد رسولالله(ص)» عملا در صندوق موسسه ظاهرا عظیم نورتابان باقی مانده است.
فیلم قرار است از یک هفته دیگر در ترکیه اکران شود. اتفاق قابلقدری که البته یک هدف حداقلی برای اکران فیلمی است که با هدف نمایش چهرهای واقعی از پیامبر اسلام در مقابل همه سیاستهای اسلامهراسی غرب تولید شده است. نشنیده میگیریم شایعات تاییدنشدهای را که از سهم ترکیه در هزینه ساخت فیلم خبر میدهند و یک قرارداد پیشینی برای اکران فیلم در ترکیه. اما واضح است که اکران فیلم در ترکیه، حداقل هدفی است که برای فیلمی با مشخصات «محمد رسولالله(ص)» میتوان متصور شد.کشوری که اصولا محل قرائتهای تکفیری و خشن از اسلام نیست و بحثهای اسلامهراسی اساسا جایی در آن ندارند.
حالا در آخرین اتفاق، فیلم مجیدی از اسکار حذف شده است. ماجرایی که البته حدس زده میشد و «محمد رسولالله(ص)» واضحا فیلم اسکارپسندی نبود. اتفاق خاص و ویژهای هم نبود، اما به یکباره به فاصله یک روز بیانیهای از سوی موسسه نورتابان منتشر شد که در آن با جملات عجیب، کاملا منفعلانه و بدون اعتماد به نفس، سعی کرده است اسکار را برای این فیلم بیاهمیت نشان دهدو حذف فیلم را نشان دیگری از توطئههای نادیده و نشنیده برای فیلم.
3) تاسفبرانگیز است. اما امروز چاره دیگری برایمان وجود ندارد جز اینکه ایمان بیاوریم به این گزاره که: فیلم در نهایت حرفهای گری با استفاده از همه پتانسیلهای داخلی و خارجی ساخته شد و بعد از طی کردن مرحله تولید، حالا در بخش مهم و حیاتی اکران، کار کاملا بیدقت، بدون استراتژی، ضعیف و شخصی در حال جلو رفتن است.
عوامل توزیع و اکران فیلم ظاهرا افراد بیتجربهای هستند که «محمد رسولالله(ص)» را محلی برای تجربه کردن یافتهاند. تفاوتهای اساسی این فیلم مجیدی با سایر آثارش که رنگ و بوی جشنوارهای داشته است، اساسا به فراموشی سپرده شده است، ظرفیتهای بزرگ جمهوری اسلامی در منطقه و جهان با استفاده از نیروهای مردمی معتقد اساسا نادیده گرفته شده است و پخش فیلم به همان شیوه روتین و پرداستان در حال جلو رفتن است.
مسئولین پخش فیلم ظاهرا مشورتپذیر نیستند و تهیهکننده غیررسمی فیلم که کلید ساخت فیلم با او زده شد و با او به جلو برده شده و چنین نتیجهای را به بار آورد از مرحله اکران به شکلی محترمانه حذف شده است، شرکتی به نام نورتابان که کوچکترین تجربهای در اکرانهای بینالمللی ندارد، عهدهدار مسئولیت سنگین و تاریخی رساندن فیلم به دست مخاطب خارجی شده است و تا به حال عملا فقط نظارهگر بوده است و فضای هیجانی و شور و شوق فیلم به شدت کاهش یافته است و مشخص نیست که فیلم مجیدی چگونه قرار است تاثیری حداقل به اندازه هزینهای که برای آن شده است در جهان به وجود بیاورد.همه چیز در ابهام است و هر اعتراضی به شیوه فلجشده اکران فیلم میشود با پاسخهای مبهمی مثل توطئه علیه فیلم( که مشخص نیست چگونه بر این توطئهها در زمان ساخت غلبه شد و از همه ابزارها و عوامل خارجی موردنیاز استفاده شد) و... اجازه بروز پیدا نمیکند و این سرنوشت فیلمی است که قرار بود در تاریخ فرهنگ ایرانی، فصلی جدید باز کند و این البته اتفاق غیرمعمولی در ایران نیست وسرنوشت مختوم خیلی از فیلمها و مستندها و کتابهای ایرانی که با کارکرد بینالمللی ساخته شد و حالا فرصت عرضه داخلی هم نیافتهاند.
4) چیزی در حدود یک دهه از ساخت سریال «یوسف پیامبر» میگذرد، چندین و چند سال از ساخت «اصحاب کهف» و... . و همه کسانی که در همین سالها سفری به کشور پاکستان یا افغانستان داشته اند، از رقابت شبکههای تلویزیونی برای نمایش زودتر این فیلم در ماه رمضان دارند. پاکستانیها خودشان میگیرند و خودشان فیلم را زیرنویس میکنند و خودشان پخش میکنند.این اتفاق البته فقط منحصر به افغانستان و پاکستان نیست، از قلب آفریقا و کشورهای مختلف حتی آمریکای جنوبی تا خانه وزیر امورخارجه قطر که خودش میگوید دخترانش به اصرار او را هم پای تلویزیون و سریالهای سلحشور میکشانند، روایت جمهوری اسلامی از اتفاقات تاریخی حیاتی دینی دیده میشود و شنیده میشود و دربارهاش صحبت میکنند.
سلحشور هر وقت اثری میسازد برخی رسانههای ایرانی معمولا به شدت از آن انتقاد میکنند، بودجه سریالهایش هم قابل مقایسه با میانگین ساخت این فیلمها و سریالها نیست، اما اینگونه در عرض یک دهه تبدیل به موثرترین سرباز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور شده است و پخشکنندگان فیلم مجیدی همچنان در حال رایزنی با پخشکنندههای معتبر خارجی و حل موانع پخش اثر و دور زدن تحریم و همه چیزهایی که فیلم را با گذشت یک سال اینگونه قربانی کرده است.این مسیر از ابتدا اشتباه نبود؟ تکیه کردن به مسیر اصطلاحا دیپلماتیک و رسمی برای رساندن فیلم به دست مخاطب خارجی، در این شرایط راهگشا بود؟ و سلحشور این مسیر را انتخاب کرده بود؟
انتهای پیام/