افشای «راهبرد نظامی» ارتش اسرائیل برای اولین بار بعد از ۶۰ سال
رژیم صهیونیستی برای اولین بار از زمان موجودیت این رژیم در منطقه خاورمیانه راهبرد نظامی ارتش خود را برای مرحله آتی افشا کرد که بر اساس این راهبرد تمام توجه اسرائیل متوجه "حزبالله" و "حماس" است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم ، به نظر میرسد، گادی آیزنکوت رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل قاعده و رسم مربوط به سرّی بودن و محرمانه بودن در داخل حریمهای سیاسی و نظامی حاکم بر اسرائیل را شکسته است و حتی بخش مربوط به مسائل امنیتی را هم نقض کرده، چرا که برای اولین بار در تاریخ شکلگیری ارتش اسرائیل یعنی از 60 سال قبل تا به امروز از یک سند محرمانه نظامی که یک سند رسمی هم بوده پرده برداشت و آن را فاش کرد، این سند "راهبرد ارتش اسرائیل" نام دارد.
آیزنکوت که از اوایل دسامبر سال گذشته میلادی به سمت ریاست ستاد مشترک ارتش اسرائیل منصوب شد، یعنی تنها بعد از گذشت 4 ماه از پایان جنگ سال 2014 علیه نوار غزه عهدهدار این سمت شد، فصول و چارچوبهای تغییر و تحولات داخل ارتش اسرائیل را که قرار است همزمان با شکلگیری چالشهای آتی و تغییرات جاری در بخشهای مختلف منطقه عربی و غیرعربی صورت گیرد، فاش کرد.
بخشهای اصلی این سند و راهبرد جدید ارتش اسرائیل دارای 5 فصل است، البته معلوم نیست چه رازی در پس افشای این مسائل محرمانه در شرایط کنونی نهفته است، البته در این میان نگاهها به راهبرد جنگی آتی اسرائیل هم دوخته شده است.
نخست:
این سند راهبردی ارتش اسرائیل بر چه مسائلی استوار بوده است ؟
آنچه در این سند جلب توجه میکند، آن است که در این راهبرد نامی از تهدید ایرانی به میان نیامده است، اگرچه مقامات اسرائیلی همواره به این تهدید ایرانی بهصورت پیدرپی تأکید داشتند و این مسئله حکایت از این دارد که یا تلاش کردهاند این موضوع را در لفافهای از مسائل سری بپوشانند، یا اینکه فرماندهان بر این عقیدهاند که توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ از حجم تهدیدهای ایران برای مدت آتی کاسته است.
اما این سند در 33 صفحه منتشر شده است، البته این سند بخشی از یک سند بزرگتر است، که محتویات و مضمون آن هنوز بسیار محرمانه است و اسرائیلیها آن را چنین میپندارند، این سند دیدگاههای رئیس کنونی ستاد مشترک ارتش اسرائیل و ستاد مشترک ارتش را برای نحوه تعامل با خطرهای مشخص معین کرده است.
این سند نقشهای را از آنچه تهدید از سوی کشورهای عربی و غربی خوانده شد، فاش میسازد، همچنین نحوه فعالیت ارتش اسرائیل و راههای تحقق اهداف این ارتش را مشخص میکند، از این رو میتوان گفت این سند جدید برخی از تحلیلگران اسرائیلی را بر آن داشت تا اعلام کنند، این سند جدید نمیتواند تا سطح نظریه جدید امنیت داخلی اسرائیل به شمار آید.
اما با وجود نبود نظریههای متناسب با تحولات موجود این سند میتواند پاسخهای مناسبی را برای تحولات پیدرپی منطقه با خود بههمراه داشته باشد.
این سند تأکید دارد که هدف از ارائه داده شدنش تلاشی برای ترسیم نظریهای فراگیر با هدف فعال کردن نیروها و استفاده از آنها در تمامی جبههها میباشد و تهیه کنندگان این سند امیدوارند تمام فرماندهان جبههها به آن مراجعه کرده و نظریههای رزمی خاص خود را در تمام سطوح شکل دهند.
این سند تأکید میکند که موفقیت اجرای سفارشهایی که در آن وجود دارد، تضمینی برای عملی کردن طرح موسوم به "جدعون " که اخیراً تهیه شد و سالها روی آن کار شده خواهد بود، این طرح بهگفته بسیاری متضاد با طرح موسوم به "لوکر" است، طرحی که با مخالفت ارتش اسرائیل روبهرو شد، و در آن "لوکر" خواستار کاستن از تعداد افسران ارتش و وحدهای نظامی و مرخص کردن نزدیک به 100هزار نظامی از نیروهای ذخیره ارتش است که طی سالهای آتی باید از ارتش بیرون روند.
از این رو این سند جدید بهمثابه بازنگری در اولویتهای داخلی ارتش اسرائیل است، که دربرگیرنده شمار نیروهای ارتش و برنامههای کنونی آن برای مقابله با هر طرف خارجی است و طرحی برای مقابله با تهدیدهای خارجی براساس جنگ 33روزه سال 2006 و نبردهای ارتش با نوار غزه در گذشته است.
این راهبرد جدید، مربوط به سند جدید بر این اساس پایه ریزی شده است که تهدیدهای مربوط به بخش تهدیدهای نخست سنتی و غیرسنتی که اسرائیل با آنها روبهرو بوده است و بهخصوص تهدیدهای مرزی در حال کاسته شدن هستند، در مقابل، تهدیدها بهصورت تهدیدهای سازمانهای تروریستی و حملات سایبری شدهاند و در حال افزایش هستند.
کسی که این سند را پیگیری کند متوجه خواهد شد، این سند درسهای امنیتی و نظامی را ارائه میدهد، تجاربی که از جنگهای اسرائیل در لبنان و نوار غزه به دست آمده است، بهخصوص بعد از یک سری انتقادهایی که به نهادهای نظامی مطرح شد، و از این نهادها بعد از پایان جنگها بهدلیل تلفات و خسارات فراوانی که به جای گذاشتند نسبت داده شد.
تنها این نیست، بلکه این سند آمده است تا طرحهای نظامی "نوینی" را مطرح کنند، تا در هر رویارویی آتی از آن استفاده شود، بدون فاش کردن آن برای همگان، بهخصوص این سند برای رویارویی با حزبالله لبنان و جنبش حماس در غزه و با اشاره کردن به این موضوع که هر دوی این گروهها از سوی ایران حمایت دریافت میکنند و از نظر تهیه کنندگان این سند خطر این دو گروه از خطر داعش یا خطر هر گروه اسلامی "تروریستی" در منطقه کمتر نیست.
دوم:
چه فصلهایی را این سند در برداشته است، و مضمون موضوعات مطرح شده در آن کدامند؟
این سند مشتمل بر 5 فصل است و این فصول عبارتند از:
فصل اول:
در این فصل به چارچوب راهبردی سند و نحوه برنامه ریزیهای نظامی که قرار است اسرائیل در مرحله آتی به آن دست یابد، اشاره شده است.
همچنین در این فصل به حزبالله لبنان و جنبش مقاومت اسلامی حماس، سوریه و ایران اشاره شده و به نتایج خطرناک حاصل از هرگونه رویارویی احتمالی با هریک از آنها اشاره شده است.
همچنین در این فصل از سند مذکور به جنبه نظامی از تصورات امنیتی هم اشاره شده است، که در برگیرنده اطلاعات نظامی و داخلی و تحقق پیروزی قطعی در هر رویارویی است، بهگونهای که "آیزنکوت" مشخصاً اعلام کرده است زمانی که وارد جنگی میشده، هرگز بهمنظور اشغال اراضی دست به آن جنگها نزده است و حتی درصدد تحقق اهداف راهبردی هم نبوده است، بهخلاف جنگ نخست اسرائیل برضد لبنان، بلکه هدف در جنگهای بعدی صرفاً هجوم مستقیم بوده است.
از این رو نظامیان ارتش اسرائیل ترجیح میدهند همواره با نیروهای کوچکی وارد جنگ شوند، چرا که چنین نبردی باعث میشود بتوان در آن مانور داد و در جبهههای مختلف بهصورت ساده و سریع جابهجا شد، که این امر با نیروهای بزرگ و ثابت قابل تحقق یافتن نمیباشد، اما "آیزنکوت" نظر همگان را به این مسئله جلب میکند که اسرائیل سعی برای سازش و خودداری از درگیری و رویارویی دارد، اما اگر درگیری تحمیل شود، در آن صورت ناگزیر باید تمام توان خود را به این درگیری متمرکز کرد، تا پیروزی محقق شود.
وی همچنین تأکید دارد که در نبردهای جنگی با سازمانهای اسلامگرا که دولتها در آن نقشی ندارند (همچون حماس و حزبالله) از ارتش اسرائیل خواسته میشود، این نبردها را با پیروزی خاتمه دهند و شرایط پایان دادن به نبرد را به طرف مقابل دیکته کنند.
فصل دوم:
در این فصل به اصول مربوط به مفهوم امنیت داخلی و رابطه بین اهداف داخلی و استخدام و بهکارگیری قدرت اشاره شده است، علاوه بر آن به ویژگیهای محیط پیرامون فعالیت و راهبردی بودن آن ویژگیها در مرحله آتی اشاره کرده، بهگونهای که "سرکوب و هشدار و دفاع و تعیین سرنوشت و پیروزی از اصول اساسی عقیده رزمی اسرائیل شناخته شدهاند".
از این رو اولین اصل راهبردی ذکرشده در این فصل امنیت داخلی است که "تکیه بر راهبرد امنیت داخلی" نامیده میشود، اصلی که بر "تضمین وجود و بقای اسرائیل و تولید سرکوب فعال و به تعویق انداختن اندیشیدن به نبرد و در صورت لزوم بیطرف ساختن تهدیدها" را در بر میگیرد.
علاوه بر این به اصل اهمیت همکاری راهبردی هم تأکید شده است، که در برگیرنده توسعه روابط دفاعی با ایالات متحده و توسعه روابط راهبردی با کشورهای اصلی دیگر را در بر میگیرد، کشورهایی که اسرائیل را بهمثابه خط مقدم دفاع از سرزمینهای خود به شمار میآورند.
فصل سوم:
در این فصل به استفاده و بهکارگیری نیرو تأکید شده است، غرض از اقدام نظامی بررسی توان عملکردی ارتش اسرائیل در حالات فوق العاده و جنگی است، مضافاً بر آن به تواناییها و تلاشهای صورت گرفته در حالات نزاع و حالاتی از این قبیل تأکید دارد.
برای تحقیق و بررسی این امر بر لزوم توسعه جایگاه اسرائیل در عرصه منطقهای و تقویت توافقنامههای سازش و همچنین استفاده از تواناییهای نهفته برای همکاری با جبهههای میانهرو در منطقه تأکید دارد، که البته در تمام این امور باید برتری نسبی مستند بر کیفیت توان انسانی و قدرت و توان تکنولوژی پیشرفته و برتری اطلاعاتی از هر نوع برای اسرائیل باید محفوظ باقی بماند.
در این سند همچنین تأکید شده است که در تأسیس ارتش اسرائیل باید به ادوات و تجهیزاتی که "قدرت بالای نابودی و حرکت و قدرت برای بقا دارند" تکیه شود، چرا که ارتش انتظار دارد میزان فرسایش بین نیروهایش باید به پایینترین سطح برسد، و این امر از طریق بهکارگیری سامانههای دفاعی پیشرفته محقق میشود.
در این نظریه جدید به فرماندهان میدانی اجازه تصمیم گیریهای آنی داده میشود، همچنین شرایطی را برای این فرماندهان فراهم میسازد تا با انجام یک سری اقدامات زمینی در برابر دشمن، توزان را از طرف مقابل سلب نمایند، چرا که "آیزنکوت" از ارتش اسرائیل میخواهد در روزهای نخست نبرد هزاران هدف را بهصورت همزمان نشانه روند و در روزهای بعد توجه خود را تنها به صدها هدف بهصورت روزانه متمرکز کنند.
فصل چهارم:
در این فصل به مفهوم فرماندهی کل و اصول فرماندهی و سلطه اشاره شده است، چرا که این مفاهیم اصول اولیه فرماندهی و سلطه را در نبرد تعیین میکنند، و این امر باعث فعال شدن ارتش با انگیزهای بالاتر در تمام جبهههای نبرد میگردد، که از این میان میتوان به دفاع سنتی از مرزها و دفاع در برابر تهدیدهای موشکی و خمپارهای و مانورهای زمینی اشاره کرد، البته در این فصل همچنین به فعال کردن نیروهایی ویژه در عمق دشمن هم تأکید شده است، همچنین در این فصل خواهان توسعه تواناییها در برابر کشورهایی شده است که با اسرائیل (رژیم صهیونیستی) مرزهای مشترکی ندارند.
فصل پنجم:
در این فصل هم که آخرین فصل در این سند راهبردی نظامی اسرائیل به شمار میآید، به موضوع سرمایههای انسانی توجه شده است، چرا که بهعقیده اسرائیل فرماندهی نظامی میتواند همه چیز را برای دفاع از شهروندان و ارتش و کارکنانش ذخیره کند و این امر مستلزم ایجاد انگیزه رزمی و اقدام فعال برای هریک از این نیروهاست.
در نتیجه باید گفت که اسرائیل بخش اعظم امکانات مالی و معنوی خود را برای ارتش خود میداند، ارتشی که شدیدترین و بیرحمانهترین نبردها را خواه در لبنان یا غزه به راه انداخت و هدف این ارتش تحقق اهداف تعیین شده برای این رژیم بوده است.
سوم:
راز مربوط به فاش ساختن این سند مهم برای همگان چیست؟
امیر آرون تحلیلگر امنیتی نشریه صهیونیستی "هاآرتص" در این باره معتقد است، این سند در حقیقت بیانگر عقیده "ایزنکوت" است، عقیده جنگی وی بوده و فاش کردن این امر برای همگان نشان دهنده این مسئله است که ارتش تنها متعلق به این نهاد نظامی نیست.
آرون در این باره معتقد است، این جامعه (صهیونیستی) با مواضعی که از خود نشان میدهد، در بودجه و در روحیه نظامیان چه سرباز و چه نیروی ذخیره ارتش تأثیرگذار است، از این رو این سند سه سطح از فرماندهی را نشان میدهد، سطح نخست ریاست ستاد مشترک ارتش است، که بهمثابه فرمانده ارتش است، و سطح دوم دولت (رژیم) است که فرمانده رئیس ستاد مشترک ارتش است، و سطح سوم جامعه هستند که فرمانده دولت (رژیم) هستند.
از این رو این سند به این موضوع اشاره دارد که واحد فرماندهی در داخل ارتش باید بهگونهای باشد که قادر باشند با حمایت و پشتیبانی در تصمیم گیریها در زمان نبرد مشارکت داشته باشند و یک فرمانده ارتش در این زمینه آزادی عمل پیدا کند، از این رو هر فرماندهای که توان و انگیزه کافی را در خود احساس کند، میتواند تصمیمهای مختلف را در زمان مناسب براساس برنامه ریزی اولیه داشته باشد.
یکی دیگر از عللی که باعث شده است این سند محرمانه برای عامه مردم فاش شود، در این است که از این طریق ارتش اسرائیل میتواند بین نظرات و انتظارهای خود با نظرات و توقعات جامعه صهیونیستی نزدیکی ایجاد کند، یعنی شهرک نشینان هم بدانند چه مسائلی را ارتش میتواند انجام دهد و چه مسائلی را نمی تواند انجام دهد، از این رو کارشناسان بر این باورند که فاش کردن این اسناد باعث ایجاد اعتماد و اطمینان بیشتر بین شهرک نشینیان و مسئولان خواهد شد، بهخصوص بعد از تجارب گذشته از جنگهای قبلی انجام چنین اقدامی ضرورت بیشتری یافته است.
چهارم:
اساس اقدامات آتی نظامی اسرائیل بر چه نظریهای استوار خواهد بود؟
گفته میشود که نظریه جنگی اسرائیل از ابتدا براساس این اصل پایه ریزی شده بود که خطرهایی اسرائیل را تهدید میکند، از این رو ممکن است با حملهای فراگیر از سوی تمام دشمنان پیرامونش روبهرو شود، اما امروزه این خطمشی و نظریه بهگفته آرون تحلیلگر مسائل امنیتی در نشریه صهیونیستی "هاآرتص" تغییر یافته است، چرا که اسرائیل اکنون با مصر و اردن سازش کرده است، و از نظر اسرائیل امروزه سوریه جزو "کشورهای بیتأثیر در حال تجزیه" در آمده است.
آرون همچنین مدعی شده است که ایران هماکنون برای مدتی تا سال 2025 خطری برای این رژیم محسوب نمیشود، از این رو اکنون اسرائیل دشمنان خود را براساس راهبرد جدید تنها در حد سازمانهای اسلامگرا میداند که در حد دولت و نظام نیستند.
البته این امر درباره "داعش" صدق میکند، اما با این اوصاف تمام توجه اسرائیل براساس راهبرد جدید متوجه "حزبالله" و "حماس" است، از این رو هماکنون سناریوی تدارک دیده شده اصلی برای ارتش اسرائیل جنگ و نبرد با این جنبشهاست.
در این راستا یک اصلاحی هم در مفهوم پیروزی و تفسیر آن صورت پذیرفته است، چرا که اکنون این واژه بهمعنی "تحقق خواستههای سیاسی تعیین شده در نبردهای نظامی است، بهگونهای که منجر به بهبود اوضاع امنیتی بعد از رویارویی شود"، اما جزئیات دستآوردها دیگر دربرگیرنده نابودی "حزبالله" در لبنان یا "حماس" در غزه یا حتی سلطه و یا اشغال مداوم بخشهایی از اراضی که از سوی اسرائیل در این جبههها اشغال میشود، نیست.
انتهای پیام /*