اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی ونزوئلا
در شرایطی که هزینههای دولت ونزوئلا سرسامآور و درآمدهای آن ناچیز است، سیاست نادرست مالی و تلاش برای دخالت مستقیم در بازار باعث شده که دلارهای خزانه به بازار سیاه روانه شده و فروشگاههای مواد غذایی تهی از مواد خوراکی ضروری شوند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از واشنگتنپست، اولین پرسش مطرح در مورد ونزوئلا این است که دولت یا اقتصاد این کشور کدام یک زودتر به طور کامل از هم فرو میپاشد.
کلمه کلیدی در اینجا، «به طور کامل» است. اما هر دو دچار رنج و محنت مرگآوری شدهاند. در واقع حزب حاکم ونزوئلا انتخابات کنگره این کشور را باخته است و مخالفان اکثریتی برای وتو کردن تصمیمات دولت را به دست آوردهاند و بعید است که به این زودیها بهبودی برای حزب حاکم حاصل شود. حاکمان کنونی ونزوئلا در شرایطی قدرت در را دست دارند که به گفته صندوق بینالمللی پول اقتصاد ونزوئلا طی یکسال گذشته 10 درصد رشد منفی (سقوط) داشته است و سال آتی نیز یک سقوط 6 درصدی را خواهد داشت و نرخ تورم تا 720 درصد خواهد رسید. در این شرایط عجیب نیست که بازارها انتظار داشته باشند که ونزوئلا در آینده نزدیک از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شود. کشور هماکنون اساسا ورشکسته است.
در شرایطی که ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر نفتی جهان است، به ورشکستگی کشاندن کشور اصلا کار آسانی نیست، اما ونزوئلا توانست چنین کاری کند. اما چگونه؟ خوب، ترکیبی از بدشانسی و سیاستهای بسیار بد. اولین گام زمانی بود که دولت سوسیالیست هوگو چاوز پول بیشتری را خرج فقرا کرد، از جمله ارائه بنزین بسیار ارزان و خانههای مجانی. تا اینجا، این کار نادرست نیست - در واقع این یک ایده خوب است - اما تنها تا زمانی که شما پول برای خرج کردن داشته باشد. و از سال 2005 تا به امروز، ونزوئلا چنین پولی نداشته است.
چرا پول کافی نداشت؟ پاسخ در این است که چاوز شرکت دولتی نفت این کشور را که به صورت حرفهای هدایت میشد به وضعیتی انداخت که دیگر کارایی نداشت. افراد کارکشته و خبره با کسانی جایگزین شدند که به چاوز وفادار بوده و در برابر سود حاصله سرمایهگذاری نوینی انجام نشد. آخرین بخش نیز به طور خاص خیلی بد بود، زیرا نفت خام بسیار سنگین ونزوئلا پیش از فروش باید با انواع دیگر نفت مخلوط شده و یا پالایش میشد - که هیچکدام از این فرآیندها ارزان قیمت نبود. در نتیجه ونزوئلا نه تنها قادر نبود که به میزان پیشین نفت تولید کند بلکه حتی نمیتوانست زیرساختها را حفظ کند. خصوصا اینکه تولید نفت بین سالهای 1999 تا 2013 تولید نفت این کشور 25 درصد کاهش یافته است.
بقیه ماجرا برای متخصصان امور مالی امری آشنا است. حتی یک قیمت نفتی سه رقمی نیز برای خارج نگه داشتن ونزوئلا از وضعیت قرمز کافی نیست، وضعیتی که در آن پول بیشتری خرج مردم میشود اما نفت خام کمتری تولید میشود. در نتیجه دولت این کشور کاری ار انجام داد که تمامی دولتهای ناکارآمد هنگامی که پولشان تمام میشود، انجام میدهند: دولت مقداری پول (اسکناس) بیشتری چاپ کرد. و منظور از «مقداری»، بسیار زیاد است. و در ادامه «بسیار بیشتر» از آنی شد که بتوانید بر نفتی حساب کنید که قیمت آن از میانه سال 2014 رو به سقوط نهاد. در نتیجه تمامی این اسکناسها/پولهای چاپ شده این بود که در بازار سیاه ارز ملی این کشور 93 درصد ارزش خود را طی دو سال گذشته از دست داد.
در نتیجه معلوم شد که لنین در اشتباه بود. شدید بیارزش کردن ارز (پول رایج) یک کشور در واقع بهترین راه برای نابودی یک نظام سوسیالیست و نه یک نظام کاپیتالیست است.
هماکنون شاید متوجه شده باشید که منظور از نرخ مبادله ارز در بازار سیاه ونزوئلا چیست. یک دلیل خوب برای این وضعیت وجود دارد. دولت ونزوئلا تلاش کرد تا واقعیت اقتصادی را با کنترل قیمتها و ارز نادیده بگیرد. ایده دولت این بود که بدون متوقف کردن چاپ اسکانس و همراه با دستور دادن به تجار و شرکتها در مورد نوع عملکردشان در فروش کالاها میتوانند تورم را متوقف کنند. مشکل این ایده در این بود که برای شرکتهای غیرمنتفع از یارانههای دولتی سودآور نبود که کالاهای خود را در معرض فروش قرار دهند و حتی برای شرکتهای منتفع از یارانههای دولتی نیز انجام چنین کاری به اندازه کافی سودآور نبود، در شرایطی که میتوانستند دلارهای خود را به جای واردات کالاها در بازار سیاه بفروشند. این باعث شد که سوپرمارکتها و فروشگاههای مواد غذایی این کشور خالی از مواد غذایی کافی شود، و یا حتی نتوانند مواد لازم برای تولید دستمال توالت را تولید کنند.
انتهای پیام/