تشکیل ۱۰ جلسه هستهای با حضور رهبری/ طرح برجام دو یا سه ماه زمان برد، نه ۲۰ دقیقه
رئیس مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه به دلیل اختلاف با رئیسجمهور وقت از شورای عالی امنیت رفتم، جزئیات پیشنهاد خود به محمود احمدینژاد را تشریح کرد.
به گزارش حوزه پارلمانی خبرگزاری تسنیم به نقل از خانه ملت، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در نشستی صمیمانه با جمعی از اصحاب رسانه، طلاب و روحانیون، به سوالات آنها پاسخ داد.
مشروح این نشست به شرح زیر است:
* آقای دکتر لاریجانی ما میخواستیم یک گفتوگوی صمیمانه با حضرتعالی داشته باشیم، فارغ از بحث و مسائلی که در مصاحبههای رسمی مطرح میشود، بنابراین میخواستم در ابتدا درخصوص خودتان صحبتی داشته باشید. لطفا توضیحی درباره مکان تولد خود و شرایط آن دوران بفرمایید.
بسمالله الرحمن الرحیم؛ من از بدو تولد تا سن 6 سالگی در نجف اشرف بودم و بعد از آن به همراه پدرم در سال 1341 به ایران آمدم.
* چند برادر و خواهر دارید؟
ما مجموعاً 5 برادر و یک خواهر هستیم که خواهرم همسر جناب محقق داماد است. البته در ابتدای جوانی مرحوم پدرم همسری داشتند که مرحوم شد و بعد با والده ما ازدواج کردند، البته ما از همسر اول ابوی یک همشیره داشتیم که ایشان نیز فوت کردند.
* شما فرزند چندم خانواده هستید؟
ابتدا همشیره من که از مادر دیگری بود، سپس همشیره دوم که همسر آقای محقق داماد است، بعد به ترتیب دکتر جواد، دکتر فاضل و سپس من هستم.
* آن زمان که به ایران و قم آمدید، آیا مستقیماً به این شهر آمدید یا جای دیگری ساکن شدید؟ بعد از حضور در قم در کدام محله ساکن شدید؟
تا جایی که به یاد دارم، مرحوم پدرم حدود 40 سال در نجف اشرف اقامت داشتند، یعنی در جوانی به نجف عزیمت کرده و سپس به قم آمدند. وقتی ما به شهر مقدس قم آمدیم ابتدا در کوچه ارک خانهای اجاره کردیم و سپس در کوچه آقازاده خانهای تهیه کردیم و تا زمان انقلاب در آن خانه زندگی میکردیم.
* شما در قم در چه مدارسی تحصیل کردید؟
من تا کلاس ششم در مدرسه ادیب واقع در کوچه ادیب که در نزدیکی مدرسه حکیم نظامی بود، مشغول به تحصیل بودم. سپس تا کلاس یازدهم در مدرسه صدر یا کامکار تحصیل کردم و بعد از آن کلاس دوازدهم را در تهران و در مدرسه دکتر هشترودی به اتمام رساندم.
* از دبیران و دوستانی که در مدارس با آنها بودید، کسی را به خاطر دارید؟
از همکلاسیها آقای بلندیان که همدوره ما بود و همیشه در آخر کلاس مینشست. همچنین آقای امیرمنصور برقعی که مدتی در وزارت سپاه و خارجه مشغول بود که ایشان در دوره دبستان همدوره ما بودند. همچنین آقای اسحاق حسینی که همدوره ما بود و در دانشگاه هم در رشته مهندسی برق مشغول به تحصیل شد، پس از آن به جهاد سازندگی رفت، اما متاسفانه در اثر بیماری فوت کرد. رئیس مدرسه هم مرحوم اوحدی بود که فردی منظم، دقیق و منضبط بود.
* در آن دوران وضعیت زندگی و معیشتی شما چگونه بود؟
وضعیت ما در آن دوران معمولی بود. آن موقع روحانیت خیلی زندگی خوبی نداشت. زندگی ما هم زندگی متوسط روحانیت همان زمان بود. از طرف دیگر چون در خانه ما تعداد فرزندان زیاد بود و تعداد اتاقها کم، تمام خانواده در دو اتاق زندگی میکردند و درخصوص موضوع غذا و خورد و خوراک نیز زندگی ما معمولی بود. فرض کنید که در قم معمولا همه برای ناهار و شام آبگوشت میخوردند و والده ما نیز یک دیگ آبگوشت بار میگذاشت و بر سر سفره بین همه توزیع میکرد. البته نمیخواهم بگویم که شرایط آن دوران با امروز قابل تسری است. به طور مثال فرض کنید که برای ما در آن دوران طی یک سال تنها یک بار لباس نو میخریدند و با همان یک دست لباس باید یک سال را طی میکردیم و اگر در آن دوران بچگی، زمین میخوردیم و زانوی شلوارمان پاره میشد، باید آن را وصله کرده و از آن استفاده میکردیم.
* آقای دکتر بفرمایید که در کدام دانشگاه و در چه رشتهای تحصیل کردید؟
در آن زمان من از دوره دبیرستان به رشته ریاضیات و ادبیات علاقه بسیاری داشتم؛ علت علاقه من به این رشتهها آن بود که در دوره دبیرستان دو معلم ریاضی و انشاء از شهر اراک آورده بودند و آنها به ما درس میدادند. البته فکر میکنم که معلم انشاءمان یک مقدار گرایش مارکسیستی داشت و در سر کلاسهای خود بیشتر کتابهای نسل جدید نویسندگان را میخواند، در آن زمان در قم این ادبیات مرسوم نبود. مثلا در کلاسهای انشاء، کتابهای جمالزاده، جلال آل احمد و صمد بهرنگی خوانده میشد. البته برای من از این جهت جالب بود که معلم یک وادی جدیدی را در ادبیات توضیح میداد. از طرف دیگر برای درس ریاضیات هم یک فردی را آورده بودند که بسیار خوب تدریس میکرد، به همین دلیل معمولا در بحث ریاضیات من از کلاس جلوتر بوده و کار میکردم، از اینرو یک تعلق خاطر به رشته ریاضیات پیدا کردم. به یاد دارم که در آن سالها، کنکور برداشته شده بود و خود دانشگاهها دانشجویان را جذب میکردند، لذا 16 یا 17 دانشگاه از جمله دانشکده پزشکی شهید بهشتی فعلی، دانشگاه شیراز و دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم، اما در نهایت من رشته ریاضیات و علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب کردم.
* در دوران دانشگاه آیا از خوابگاه استفاده میکردید؟ وضعیت هزینههای زندگی شما چگونه تامین میشد؟
آن زمان دانشگاهها یک کمکشهریه به دانشجوها میدادند و از آنها تعهد میگرفتند که این مبالغ را در آینده برگردانند. در آن زمان من مدتی به یک خوابگاه دانشجویی رفتم، اما دیدم که وقت انسان خیلی تلف میشود، زیرا در یک اتاق کوچک 4-5 دانشجو حضور داشتند و مرتب صحبت و بحث میشد و فرصت مطالعه از بین میرفت، لذا در نهایت خوابگاه را ترک کرده و یک اتاق را در مقابل دانشگاه صنعتی شریف و در کنار مسجد حضرت ابوالفضل (ع) اجاره کردم. صاحب اتاق آقایی به نام فرهنگ بود که خود در طبقه بالای ساختمان ساکن بود و یک اتاق هم در طبقه پایین داشت که به من اجاره داده بود.
در آنجا من فرصت بیشتری برای مطالعه و کار داشتم، زیرا من درسهای جانبی هم مانند عربی و فلسفه میخواندم، اما بعد از مدتی صاحب اتاق گفت که قصد دارد اتاق را به شخص دیگری اجاره دهد، از اینرو مجبور شدم که در ایام مهرماه خانه دیگری اجاره کنم که آن خانه نیز در نزدیک مسجد حضرت ابوالفضل (ع) و در کنار یک نانوایی بود. آن ساختمان دو طبقه بود که صاحبخانه یک اتاق را در طبقه بالای ساختمان به من اجاره داد، اما از بخت بد من، این آقای صاحبخانه دو همسر داشت که همسر قدیمی را در اتاقی در بالای ساختمان و در کنار اتاق من ساکن کرده بود و همسر جوانتر نیز با خود صاحبخانه زندگی میکرد. همسر اول صاحبخانه از اول شب تا نیمههای شب شروع به ناسزا گفتن به همسرش میکرد و نمیگذاشت که من استراحت کنم، از اینرو بعد از حدود 4 ماه مجبور به ترک آن خانه شدم و در نهایت اتاقی را در خیابان دامپزشکی اجاره کردم و تا زمان ازدواج در آنجا بودم.
* آیا به یاد دارید که آن اتاق را چند اجاره کردید؟
فکر کنم که در آن سال آن اتاق را به صورت سالیانه حدود 1500 تومان اجاره کردم.
* آقای دکتر لاریجانی در صحبتهایتان اشاره کردید که دوستانی در دوران جوانی داشتید، حال ارتباط شما با این افراد فارغ از مسئولیتها چگونه بوده است؟
درخصوص رفقای دبیرستان باید بگویم که از یکدیگر خیلی پراکنده شدیم، برخی از آنها کار دانشگاهی را رها کرده و به دنبال تجارت رفتند و برخی در دانشگاههای متفاوت مشغول شدند و کمتر یکدیگر را میدیدیم. اما برخی افراد مانند مرحوم اسحاق حسینی و شهید مهدی عراقی را بیشتر ملاقات میکردم.
* آقای دکتر بفرمایید که رشته تحصیلی شما در دانشگاه چه بود؟
من در اواسط دوره دانشگاه به صورت شخصی درس اصول فلسفه و روش رئالیزم مرحوم طباطبایی را میخواندم و یا در برخی از کلاسهای فلسفه در تهران شرکت میکردم که در نهایت به حوزه فلسفه علاقهمند شدم، لذا تغییر رشته داده و در رشته فلسفه غرب دانشگاه تهران ادامه داده و مدرک فوقلیسانس خود را دریافت کردم. پس از آن در مقطع دکترای رشته فلسفه ادامه تحصیل دادم و عملا از رشته ریاضیات فاصله گرفتم.
* آقای دکتر آیا در آن دوران در کلاسهای فلسفه شهید مطهری نیز شرکت میکردید؟
بله. در برخی از کلاسهای استاد مطهری و برخی کلاسهای دیگر از جمله کلاس حضرت آیت الله آقا سید رضی شیرازی و مرحوم استاد نورانی حضور مییافتم.
* آیا زمینه ازدواج شما به سبب حضورتان در همان کلاسها فراهم شد؟
خیر. ازدواج من به صورت سنتی بود یعنی خانواده من به ویژه پدرم با مرحوم شهید مطهری آشنا بود.
* آقای دکتر بفرمایید در چه سالی ازدواج کردید؟ و هزینههای زندگی شما چطور تامین میشد؟
من در سال 1356 ازدواج کردم و در آن دوران کمکهزینه دانشگاه آن قدر برای زندگی زیاد نبود و لذا گاهی مرحوم پدرم کمکهایی میکردند تا زندگی بچرخد.
* آقای دکتر لطفا بگویید چند فرزند دارید؟
من 4 فرزند شامل 2 پسر و 2 دختر دارم که دخترانم ازدواج کرده و در حال تحصیل هستند، ولی پسرانم ازدواج نکرده و هر دو در حال تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف هستند. یکی از پسرهایم در حال تحصیل در رشته مکانیک در مقطع دکترا و دیگری در حال تحصیل در رشته مهندسی عمران است.
* آقای دکتر شما خودتان آقازاده بودید و پدرتان از مراجع و علمای بزرگ بودند، حال فرزندان شما با توجه به اصطلاح رایج آقازادگی در جامعه ما، آیا از امتیازات خاص و فعالیتهای خاص بهرهمند هستند؟
هیچکدام از فرزندان من در هیچ فعالیت غیر دانشگاهی حضور ندارند و صرفاً در حال تحصیل هستند و من هم مصّر بوده و به آنها گفتهام که از دوران جوانی برای تحصیل استفاده کنند و برای کار کردن فرصت وجود دارد، لذا هیچ کاری جز تحصیل نداشته و یکی از آنها قرار است بعد از مقطع لیسانس وارد حوزه شده و درس طلبگی بخواند.
* بفرمایید که شما در قبل از انقلاب با توجه به اقتضای سنتان شاغل بودید؟
خیر، شاغل نبودم و پس از انقلاب در اوایل سال 1358 به صداوسیما رفتم. در آن زمان شرایط صداوسیما بسیار بهم ریخته بود و شهید مطهری بسیار نگران رادیو و تلویزیون بودند. در آن دوران من با یکی از دوستان به اسم آقای ابوطالبی که هماکنون هم در رادیو و تلویزیون هستند، در بخش رادیو مشغول به کار شدیم و سخنرانیهای رادیو را تنظیم میکردیم. البته در آن زمان رادیو در دست منافقین بود، بعدها من مدیر بخش برونمرزی رادیو و تلویزیون شدم و پس از مدتی هم مدیر دفتر مرکزی خبر و سپس رئیس رادیو و تلویزیون شدم. در آن زمان قانون شورای سرپرستی رادیو و تلویزیون تصویب شد و این شورا من را بهعنوان اولین رئیس رادیو و تلویزیون انتخاب کرد. البته ریاست من حدود یک سال و نیم طول نکشید. آن زمان بنیصدر رئیس جمهور بود و در آن دوران نزاع شدیدی میان ریاست جمهوری با حزب جمهوری اسلامی و بقیه انقلابیون وجود داشت.
بنیصدر در آن زمان فشار بسیار زیادی به رادیو و تلویزیون وارد میکرد و ما هم در آن دوران به شهید بهشتی و جریان حزب جمهوری اسلامی علاقهمند بودیم، از اینرو بنیصدر هر جایی که میرفت اعلام میکرد که رادیو و تلویزیون در دست انحصارطلبان حزب جمهوری اسلامی است، البته من در حزب عضو نبودم ولی به شهید بهشتی علاقه داشتم. چندی بعد من با شورای سرپرستی اختلاف پیدا کرده و در سال 60 - 61 از ریاست رادیو و تلویزیون کنارهگیری کردم. بعد از آن چند ماهی در وزارتخانه پست و تلگراف مشغول به کار شدم و در نهایت پس از آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتم.
در سپاه پاسداران نیز مدتی معاون سپاه بودم و پس از چند سال جانشین ستاد کل سپاه شده و تا سال 71 در این سمت مشغول بودم. در آن زمان آقای خاتمی که وزیر ارشاد بود، استعفا داد و آقا امر فرموده بودند که از فلانی استفاده کنید و آقای هاشمی از من خواست و به من گفت که شما هم خوب است که با ایشان (رهبر معظم انقلاب) ملاقات داشته باشید، از اینرو من خدمت معظمله رسیدم. البته من در این فاصله زمانی چندساله ارتباط با رهبر معظم انقلاب داشتم. حتی قبل از بحث رهبری ایشان، زمانی که رئیس جمهور بودند، ما هرازگاهی به عنوان افرادی که در سپاه بودیم به ایشان و فکر ایشان علاقه مند شدیم و خدمت ایشان میرفتیم. از طرف دیگر من افکار ایشان را از قبل از انقلاب میشناختم.
شهید مطهری همواره از ایشان تعریف میکردند و هر وقت که به مشهد مقدس سفر میکردیم، معمولا شهید مطهری به منزل آقا میرفتند، لذا من یک آشنایی دورادوری با افکار ایشان داشتم و بعد از انقلاب این افکار نزدیکتر شد و در جریان مسائل حزب جمهوری اسلامی، علاقمندی اینجانب به فکر ایشان بیشتر شد. همچنین در زمانی که ایشان رئیس جمهور بودند، اختلافات فکری و سیاسی بسیار زیادی در کشور وجود داشت، اما از همان زمان ما مشی فکری ایشان را قبول داشتیم، لذا با توجه به این سابقه بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب توصیههایی در مورد وزارت ارشاد کردند، من مسئولیت این وزارتخانه را پذیرفته و تا اواخر سال 1372 در وزارت ارشاد بودم. بعد از آن رهبر معظم میخواستند که رئیس رادیو و تلویزیون را تغییر دهند که در آن زمان به من فرمودند که شما مسئولیت رادیو و تلویزیون را برعهده بگیرید که در اینخصوص چند وقتی صحبت و مباحثی مطرح شد که این کار انجام بشود یا فرد دیگری مسئولیت رادیو و تلویزیون را برعهده بگیرد، زیرا من در وزارت ارشاد کارها و طرحهایی را شروع کرده بودم و احساس میکردم که با رفتن من از این وزارتخانه، این جوانهها از بین میرود. در نهایت به فرموده رهبر معظم انقلاب من به رادیو و تلویزیون رفتم و دو دوره 5 ساله مسئولیت این سازمان را برعهده گرفتم. در سال 1384 به دبیری شورای عالی امنیت ملی منتسب شدم.
از طرف دیگر در دورههای که من رئیس رادیو و تلویزیون شدم، مرحوم حاج احمد آقا خمینی نماینده آقا در شورای عالی امنیت ملی بودند، از اینرو زمانی که ایشان مرحوم شدند، رهبر معظم انقلاب فرمودند که من نماینده رهبری در شورا شوم، از اینرو در زمان ریاستم در رادیو و تلویزیون در شورای عالی امنیت ملی نیز فعالیت میکردم.
* اوایل انقلاب جنابعالی در سن 23 سالگی، سمتهای مهمی در صداوسیما داشتید. این مسئله برای جوانان امروز قابل هضم نیست که یک جوان در این سن، چنین سمتی داشته باشد. لطفا درخصوص سوابق و توانایی خود برای کسب این سمتها توضیح بفرمایید.
شاید نتوان گفت که توانایی خارقالعادهای بوده، در آن زمان در رادیو و تلویزیون تعداد افرادی که از بدنه انقلابیون در سمتهای مختلف فعال بودند، بسیار معدود بود. به طور مثال آقای کرباسچی مسئول پخش تلویزیون، آقای شیخ عبدالله نوری مدیرکل پخش اخبار و آقای حسین طارمی مسئولیت دو بخش برونمرزی و دفتر مرکزی خبر را برعهده داشتند.
* زمانی که شما 23 سال داشتید، آیا مسئولیت بخش برونمرزی رادیو و تلویزیون برعهده شما گذاشته شد؟
بله. زمانی که من این مسئولیت را برعهده گرفتم حدوداً در سن 23 سالگی بودم. در آن زمان شورای سرپرستی بعد از بررسی، مسئولیتها را برعهده همین افراد قرار میداد، البته جوانگرایی در کارهای اجرایی خوب است اما در آن زمان یک ضرورتهایی وجود داشت، یعنی در آن دوران اینطور نبود که مدیرهای مختلف برای پستهای مربوطه وجود داشته باشد.
علت انصرافم از دبیر شورای عالی امنیت ملی اختلافات مدیریتی با رییس جمهور وقت بود
* آقای دکتر لاریجانی، برگردیم به زمان فعالیت شما بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی؛ در این چند سال اخیر به ویژه در ایام مناظرات انتخابات ریاست جمهوری مطالبی مطرح شد مبنی بر اینکه شما در دوره مسئولیت خود بحث مذاکرات هستهای را تحت عنوان مودالیته با خاویر سولانا با نقاط مطلوب و خوبی رسانده بودید، اما افرادی مانع به نتیجه رسیدن آن شدند. لطفا درخصوص دلایل این مسئله و اتفاقات آن روزها توضیحاتی بفرمایید.
علت انصراف من از دبیری شورای عالی امنیت ملی این بود که پس از چندماه که این مسئولیت را برعهده گرفتم، متوجه یک اختلاف مدیریتی با رئیس جمهور وقت شدم و با توجه به اینکه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یک محل استراتژیک برای کشور بوده و این نهاد کارهای درازمدت را انجام میدهد، از اینرو میبایست با متانت و دقتنظر کارها صورت میگرفت و قطعا دخالتهای موردی، کارها و اقدامات را مختل میکرد. البته این موضوع و دخالتها منحصر به موضوع هستهای نبود، بلکه مسائل مختلف دیگر را نیز در بر میگرفت، ولی در عین حال در آن دوران ما به صورت کجدار و مریز حرکت میکردیم. این در حالی است که در موضوع هستهای باید در سربزنگاه یک مسیر درست طی میشد ولی وجود اختلاف نظر باعث وارد شدن لطمه به این موضوعات میشد. البته موضوع مذاکره با خاویر سولانا فرازوفرودهای بسیار زیادی داشت.
ما در آن زمان حدود 3 هزار سانتریفیوژ فعال در کشور داشتیم. در جلسهای که در استانبول با سولانا داشتم، وی مطرح کرد که ایران همان سطح از سانتریفیوژها را حفظ کرده و از آن میزان عبور نکند. در این رابطه بحث و استدلالهای بسیاری مطرح شد و ما اعلام کردیم که این مسیر توسعه باید دارای یک شیب مناسب باشد. این مسائل در این دوران به صورت جدی پیگیری میشد تا اینکه این مباحث در ایران محل مناقشه شد که آیا این مسیر حفظ 3 هزار سانتریفیوژ و شیب ملایم را برویم یا اینکه روشهای دیگر مورد توجه قرار گیرد.
زمانی که به این مقطع از مذاکرات رسیدیم، همزمان دو یا سه ملاقات و مذاکرات ما دچار مشکل شده و این مسائل به رسانهها کشیده شد. حتی به یاد دارم که در سخنرانی قبل از خطبههای نماز جمعه از سوی رئیس جمهور وقت این موضوع مطرح شد که کسی دیگر نباید بحث هستهای را دنبال کند و موضوع هستهای تمام شده است. از طرف دیگر مذاکرات در چنین شرایط سختی در حال طی شدن بود و در مذاکرات لیسبون یک بنبست در حال شکل گرفتن بود که من در آن زمان به سولانا گفتم که اگر ما به آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک طرح ارائه بدهیم تا مشکل پرونده هستهای به جایی برسد، شما دیگر حرفی ندارید؟ که وی در جواب گفت: خیر. سپس من گفتم بنابراین ما زمانی را مشخص میکنیم تا طرح مذکور را با آژانس به نتیجه برسانیم، از اینرو من در همان زمان با آقای البرادعی مدیرکل آژانس صحبت کردم و در نهایت پس از دیدار و ملاقات با وی در خارج از شهر وین، طرح اولیه مودالیته ریخته شد و پس از آن هیاتهای آنها آمدند و مشخص شد که اگر ایران 6 مرحله مذکور در مودالیته را حل و تعیین تکلیف کند، دیگر موضوعی در میان نخواهد بود، که پس از آن، آنها به ایران آمدند و ما به 5 یا 6 مرحله پاسخ دادیم. در این گیرودار بود که اختلاف نظری به وجود آمد و این در حالی بود که ما در همان زمان در حال حل و فصل موضوع با طرفهای مقابل بودیم، در نهایت من متوجه شدم که حضورم در شورای عالی امنیت ملی مقداری به کار صدمه وارد میکند و ممکن است اختلاف نظر ما از نظر سلیقه به موضوعات و مسائل لطمه بزند، از اینرو ترجیح دادم که آنجا نباشم.
* به نظر شما آیا اگر روند مودالیته ادامه مییافت، به نتیجه مطلوب میرسید؟
البته در اینکه طرف مقابل در جریان مذاکرات شیطنت میکرد، هیچ تردید نیست، هر چند طرف ما برای مذاکره آقای سولانا بود که دارای متانت در گفتوگوها و مذاکرات بود، اما دخالتهای آمریکا در مسئله هستهای خیلی زیاد بود و آنها اجازه نمیدادند که کار به راحتی جلو برود و برای من کاملا روشن بود که آنها از این مسئله میخواهند بهعنوان یک گزک و ابزار استفاده کنند. طرح ما در مذاکرات با سولانا این بود که ضمن پیشرفت فنی، بهانهها را از دست غربیها بگیریم، البته در آن دوران آنها میگفتند که ایران در حال رفتن به سمت ساخت سلاح هستهای است، تئوری مودالیته این بود که ایران این فرش قرمز را از زیر پایشان بکشد. قطعاً این فکر نیاز به لوازم و زمینههایی داشت، یعنی باید مورد حمایت قرار میگرفت تا کارها جلو برود، البته ایران در بحث مودالیته از 6 سوال مطرح شده به 5 سوال پاسخ داد و پروندههای آنها بسته شد، اما یک مورد آن باقی ماند که آن هم موضوع موارد ادعایی یا PMD بود. به نظر من با تمام شیطنتهای غربیها در آن دوران میشد مسئله را زودتر حل کرد و نگذاشت مسئله تا این زمان به طول بیانجامد.
* بعد از مسئولیت شما در شورای عالی امنیت ملی، بحث حضور جنابعالی جنابعالی به مجلس مطرح شد. در انتخابات مجلس هشتم ابتدا قرار بود که از تهران کاندید شوید، اما بعد از دعوت برخی محافل و نامه آیتالله یزدی و آیتالله مکارم شیرازی، چگونه تصمیم به حضور در انتخابات بهعنوان کاندیدای شهر قم گرفتید؟
البته برای ما خدمت به مردم قم یک سعادت محسوب میشود و همواره علاقهمند بودم که در این حوزه هر چقدر که میتوانم به مردمی که سالها با آنها مأنوس بودم کمک کنم، منتهی علاقهای به رفتن به مجلس نداشتم، زیرا تمام عمرم را برای فعالیت در کارهای اجرایی گذاشته بودم و فکر میکردم که اگر در این مسیر ادامه بدهم، بهتر است. چند ماهی از کنار رفتنم از دبیری شورای عالی امنیت ملی گذشته بود که بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی مطرح شد. برخی از علما و بزرگان قم مانند آیت الله بزدی از جامعه مدرسین و آیتالله علوی بروجردی با من تماس گرفتند و همچنین مراجع بزرگوار از جمله به من پیغام دادند، در نهایت من به این نتیجه رسیدم با توجه با الطاف و مراحم مراجع گرانقدر نسبت به حضور من در انتخابات از قم کاندیدا شوم، از طرفی دیگر چون خودم در قم بزرگ شده بودم، به این نتیجه رسیدم که از حوزهای کاندید شوم که بتوانم کار بهتری برای مردم انجام دهم، زیرا در تهران به واسطه پایتخت بودن و حضور رئیس جمهور و سایر مسئولان، رسیدگیهای لازم صورت میگیرد، اما در شهرهای دیگر نمایندگان میتوانند به آبادانی حوزههای خود کمک کنند.
* آقای دکتر لاریجانی اولین اقدامی که پس از کسب رأی نمایندگی، برای مردم قم انجام دادید، چه بود؟
زمانی که من رأی آوردم و نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی شدم، به تهران رفتم و در آن زمان آقای احمدینژاد رئیس جمهور بود. احساس میکردم که مجموعه مشکلات شهر قم از نظر شهرسازی و موضوعات دیگر به صورتی است که یک نهاد باید برای حل آنها تصمیمات روشنی بگیرد، از اینرو با رئیس جمهور ملاقات کرده و به وی گفتم که چندین مشکل در قم از جمله کمبود آب، شهرسازی و موضوع صنعتی شدن وجود دارد که وی در پاسخ گفت که پیشنهاد شما برای حل این مشکلات چیست؟ من نیز در جواب گفتم که میتوان از ظرفیت قانون اساسی استفاده کرد و یک هیاتی را با عنوان اصل 127 قانون اساسی انتخاب و ایجاد کنیم تا تصمیمات آنها مانند مصوبات هیات دولت تلقی شود. رئیس جمهور در پاسخ به پیشنهاد من گفت که باید آن را مطالعه کنم، که در نهایت آن را قبول کرد.
این هیئت پس از آن، طی مدتی درباره مسائل قم تصمیم میگرفت، منتهی تصمیماتش برپایه اعتبارات بودجه بود و برخی مسائل و مشکلات کلان را نمیتوانست حل کند. مثلا هیات مذکور توانست ضابطه 120 کیلومتری قم برای صنعت را بردارد که این موضوع مهمی برای سرمایهگذاری صنعتی در منطقه بود.
* قبل از بازگشایی مجلس هشتم، آقای احمدینژاد سفری به شهر قم داشت. در آن سفر و در نشست شورای اداری، شما از جای خود برخاستید و به وی پیشنهادی را مطرح کردید. آن موضوع و پیشنهاد چه بود؟
در آن دوران موضوع آبرسانی به از سرشاخههای دز مطرح بود، اما دولت مشکل منابع اعتباری داشت، از اینرو من به خدمت رهبر معظم انقلاب رفتم و در آنجا تفصیلاً درخصوص سوابق این مسئله و دستور امام راحل و دستور شخص رهبری برای حل مسئله کمآبی توضیحاتی ارائه کردم. در این دیدار، ایشان فرمودند که چه پیشنهادی برای حل مشکل کمآبی استان قم دارید؟ که من در جواب گفتم که اجرای پروژه انتقال آب از سرشاخههای دز به استان قم حدود 230 میلیون یورو اعتبار نیاز دارد و تنها راه تامین آن استفاده از حساب ذخیره ارزی با اذن حضرتعالی است که ایشان در جواب فرمودند که من موافق این امر هستم، البته اگر آقای احمدینژاد این موضوع را قبول داشته و نامهای در اینخصوص بنویسد من اجازه آن را صادر میکنم که در نهایت نامه ای به خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم شد و ایشان با لطف خویش، این درخواست را قبول کردند و پس از آن یک گشایش بزرگ به وجود آمد و پروژه مذکور با سرعت زیادی انجام شد.
* آقای دکتر، شما در 2 دورهای که نماینده بودید فکر میکنید چه مقدار از مطالبات مردم قم محقق شده است؟ و خودتان چه اندازه از این مسئله راضی هستید؟
برخی کارها در حد وسع ما و شرایط کشور انجام شد، به طور مثال همان موضوع مسئله آب قم یکی از معضلات بزرگ منطقه بود که الحمدالله انجام شد و هماکنون نیز پروژه انتقال آب به روستاهای اطراف در حال انجام است، البته هنوز پروژه سد کوچری به اعتبار نیاز دارد که ما در این رابطه جلسهای با وزیر نیرو و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی برگزار کردیم و قرار شد کارهای جزئی باقیمانده این پروژه نیز به اتمام برسد. یکی دیگر از مشکلات مربوط به استان قم مسئله کسبه حاشیه پروژه عمار یاسر بود، بدین صورت که برای اجرای این پروژه حفرهای درست کرده بودند، ولی پروژه متوقف شد و گرد و غبار موجود از نیمهکاره ماندن این پروژه، کسب و کار این منطقه را مختل کرده بود، از اینرو من ضمن برگزاری نشستهایی با کسبه، خود از نزدیک وضعیت را مشاهده و بررسی کردم و دیدم که انصافاً حرف کسبه درست است، به طوری که یک پروژه در این منطقه شروع شده اما به علت کمبود اعتبار متوقف شده که خوشبختانه بعد از صحبت با استاندار وقت، این مشکل برطرف شد.
در همین زمان بحث پروژه حرم تا جمکران مطرح شد و عدهای زیادی از ساکنان مسیر این پروژه عملا مستاصل شده بودند، در آن زمان مردم میگفتند که وزیر کشور وقت در 16 سال پیش این طرح را کلید زد اما توجه نکردند که در این مسیر چه مقدار خانه مسکونی وجود دارد، و براساس تصمیم دستگاههای مربوطه درخصوص اصل قرار دادن این پروژه، امکان هیچ تغییری برای ساکنین و خانههای آنها وجود نداشت. در نهایت ساکنان منازل واقع شده در مسیر پروژه به من مراجعه کردند و من جلسهای با شهردار برگزار کردم. در این جلسه مشخص شد که مجموعهای از اقدامات برای اجرای این پروژه انجام شده به طوری که نامهای به رئیس جمهور وقت نوشته شده بود و وی به بانکها دستور داده بود که حدود 300 میلیارد تومان اعتبار برای اجرای این طرح اختصاص دهد، اما بانکها قبول نکرده بودند که این موضوع موجب ایجاد یک کلاف سردرگم در این منطقه شده بود و دود آن تنها به چشم مردم منطقه میرفت.
در آن زمان آقای عابدینیپور شهردار قم بود، ایشان را خواستم و گفتم که اگر تصور میکنید که کسی 300 میلیارد اعتبار برای اجرای این پروژه اختصاص میدهد تا املاک و منازل خریداری شود، بسیار بعید است، از این رو در آن جلسه پیشنهادی مبنی بر توزیع اوراق مشارکت ارائه کردم تا پس از راهاندازی این پروژه از درآمدهای حاصله سود اوراق پرداخت شود. شهردار وقت این پیشنهاد را قبول کرد، منتهی مشکل این بود که بانک مرکزی اجازه توزیع اوراق مشارکت در این حوزه را نمیداد، زیرا طرف مقابل آنها شهرداری بود. در نهایت با برگزاری جلسات متعددی با رئیس کل بانک مرکزی و رئیس بانک ملی آنها متقاعد شدند که به اعتبارات این پروژه با ارائه اوراق مشارکت افزوده شود که پس از آن حدود 400 میلیارد تومان اوراق مشارکت توزیع، و اعتبارات تامین و اراضی و زمینها خریداری شد.
مسئله دیگری که در روزهای نخست سرکشی از یکی از مراکز قالیبافی داشتم این بود که آنها زندگی فقیرانه و محقری داشته و تنها با همین کار امرار معاش میکردند، یکی از مشکلات قالیبافان در آن زمان موضوع نبود پوشش بیمهای بود، از اینرو با توجه به تعداد قالیبافان در کشور و اینکه این صنعت، یک صنعت بومی در ایران است، به ذهنم رسید که طرح بیمه قالیبافان را در مجلس مطرح کنیم. البته به علت وجود بار مالی در این رابطه با دولت مذاکره و صحبت شد و آنها قبول کردند که طرح مذکور مطرح شود و در شرایط کنونی این قانون برای قالیبافان قم و سایر استانها بسیار خوب و قابل قبول است.
یکی دیگر از معضلات موجود بحث بیمه کارگران ساختمانی بود. در این رابطه آقای شوکت یک جلسهای با کارگران برگزار کردند. در این جلسه حرف کارگران ساختمانی این بود که بیمه نیستند که خوشبختانه در این رابطه نیز طرح بیمه کارگران ساختمانی پیگیری، ارائه و انجام شد، منتهی اجرای این مسئله به منابعی که دولت به سازمان تامین اجتماعی میدهد، بستگی دارد.
همچنین یکی دیگر از مسائل مهم استان قم که از روز نخست ما با آن سروکار داشتیم، موضوع فعالیت صنایع قم بود. البته قم ظرفیت کشاورزی محدودی دارد و کمبود منابع آبی باعث این امر شده است از اینرو شما اگر به مناطق مختلف مانند وشنویه و کهک بروید، مشاهده میکنید که جوانان آن مناطق مجبور هستند از روستاها مهاجرت کنند، زیرا ظرفیت فعالیتهای اقتصادی آن مناطق محدود است، از اینرو دو نوع صنعت را باید در قم گسترش بدهیم؛ نخست صنایع مهم در شهرکهای صنعتی و دوم صنایع مکمل در کنار روستاها که خوشبختانه برخی از روستاها این کار را کردهاند، بنابراین اجرای این طرحها کمک میکند که اگر درآمد کشاورزان کفاف زندگیشان را نمیدهد با کار در کارخانه کسب درآمد کنند. البته این گونه اقدامات و پروژهها را میبایست در کل کشور دنبال کنیم، از اینرو قطعاً تا زمانی که چرخه اقتصادی روستاها را علاج نکنیم، نمیتوانیم روستاها را سرپا نگه داریم و مشاهده میکنیم که این مسئله منجر به مهاجرت افراد میشود. از طرف دیگر در شهر قم علاوه بر این مسائل، چون اصل جمعیت در خود شهر متمرکز است، باید اشتغال کافی برای جوانان فراهم شود، از اینرو صنعت یکی از مزیتها و ظرفیتها است و تلاش ما این بوده تا صنایع را گسترش دهیم. در چند سال اخیر برخی صنایع برای سرمایهگذاری به قم آمدند و کار خود را شروع کردهاند، اما بعد از مدتی به مسئله تحریمها برخوردند که این خود یک معضل بزرگ بود که برخی صنایع را به سمت کاهش فعالیت و تعطیلی برد. البته برای اینکه این مسائل به استان قم لطمه نزند، ما یک کیمتهای را در دفتر خود ایجاد کردیم تا آن کمیته پیگیر مشکلات کشاورزان و صنعتگران باشد تا اگر احیاناً مشکلی به وجود آمد، این کمیته سریعاً فعال شده و مسئولان و وزارتخانهها را دعوت کند تا مشکل ریشهیابی و حل شود.
مثلا چندی پیش بیماری حادی برای طیور به وجود آمد و در قم به مرغداران لطمههای زیادی زد، از اینرو من با وزیر جهاد و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی صحبت کردم و کمیته مربوطه نیز فعال شد و در نهایت خوشبختانه حدود 5/17 میلیارد تومان برای جبران خسارات داده شد و حدود 5 میلیارد تومان نیز در آینده اختصاص مییابد.
همچنین در بخش دامداران نیز به شیر تولیدی یارانه داده نمیشد و برای دامداران تولید شیر صرفه اقتصادی نداشت، از اینرو کمیته مربوطه جلساتی را با وزیر برگزار کرد و من نیز با وزیر و معاونت اول رئیس جمهور صحبت کردم که در نهایت حدود 400 میلیارد تومان برای این بخش یارانه اختصاص یافت.
قطعاً باید هوای تولیدکنندگان، کشاورزان و صنعتگران را داشت. در شرایط کنونی محیط برای تولید کردن مساعد نیست و امور دیوانی کشور کمککننده نیست و همیشه باید فشار آورد و پیگیری کرد تا فضا فراهم شود.
* آقای دکتر لاریجانی حضرتعالی به غیر از ویژگیهای مشخص، مورد اعتماد و تایید بزرگان و مراجع و علاوه بر آن رئیس مجلس شورای اسلامی نیز هستید. حال آیا مسئولان قم از این ظرفیت استفاده لازم را برای حل مشکلات این استان کردهاند؟
آن چیزی که میتوانم در این رابطه بگویم این است که آن میزانی که آنها موضوعات و مشکلات را پیگیری کردهاند، من نیز حتما آنها را دنبال کردهام، البته برخی از مسائل حتما از منظر رئیس مجلس راحتتر قابل حل بوده است. به طور مثال موضوع آب آشامیدنی قم با حمایت رهبر معظم انقلاب انجام شد یا برای برخی از معضلات ایجاد شده باید وزرای مربوطه را صدا کرد و جلسه گذاشت تا مشکلات حل شود.
* برخی میگویند که اگر شما نماینده شهر دیگری بودید و همزمان رئیس مجلس نیز بودید، مسئولان آن شهر خیلی بهتر میتوانستند از ظرفیتهای شما استفاده کنند، آیا چنین نگاهی را قبول دارید؟
البته غصه خوردن خیلی دردی را دوا نمیکند و باید برای آینده برنامهریزی کرد. برای شهر قم باید یک افق درازمدت را در نظر گرفت، از اینرو کارهای روزمره قابل حل هستند اما اگر یک افق درازمدت چه در حوزه شهرسازی و چه در حل مشکلات نداشته باشیم، نمیتوانیم در شرایط جدید پیشرفت کنیم. شرایط کنونی که گشایش در اقتصاد بهوجود آمده است، بدین معنا است که زمینه سرمایهگذاری داخلی و خارجی بیشتر فراهم است. حال مسئولان قم باید از خود سوال کنند که سهم ما از این گشایش چقدر است؟ قم از سرمایهگذاریهای خارجی به ویژه از سوی چین، اروپا و دیگر کشورها چه سهمی دارد؟ بنابراین اگر افق روشنی ترسیم شود، قطعاً میتوانیم در این بخشها توسعه پیدا کنیم. از طرف دیگر در قم مسئله توریسم مذهبی برای ما مهم است که این بدین معناست که ما باید در قم هتلهای زیادی بسازیم، بنابراین شهر قم سهمی برای استفاده از فاینانس دارد یا میخواهیم شهر ما ریلپایه شود، بدین معنی که خیلی از خطوط ریلی از جمله مترو و قطار بینشهری ایجاد شود که برای اجرای این پروژهها میتوان از فاینانس استفاده کرد. حتی من قول میدهم که پروژه مترو را هم میتوان با فاینانس اجرایی کرد. مهم این است که این مسئله تعریف و پیگیری شود. همین پروژه قطار تهران– قم- اصفهان در سختترین شرایط کشور از طریق فاینانس اجرایی شد. من در سفری که به کشور چین داشتم موضوع دو پروژه تهران-قم-اصفهان و قطار تهران-مشهد را مطرح کردم و توانستیم این دو را به صورت فاینانس اجرایی کنیم، بنابراین باید تعریف مشخصی برای افق مثلا 15 ساله آینده قم انجام شود و ثقل این برنامهها باید این باشد که محدوده شهر از وضعیت کنونی بزرگتر نشود، زیرا شهرهای بزرگ مشکلات زیادی دارند. این اصلا جالب نیست که بگوییم امسال حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر جمعیت داریم و در دو سال بعد این جمعیت به یک میلیون و ششصد هزار نفر خواهد رسید که قطعاً این موضوع گرههای مختلف و پیچیدهای را برای قم ایجاد میکند.
همچنین برای مشکلات داخلی قم از جمله بیکاری باید سرمایهگذاری خدماتی و صنعتی مفصلی انجام دهیم که در این رابطه میتوانیم از ظرفیتهای عظیم فاینانس استفاه کنیم. من فکر میکنم و توصیهام این است که مسئولان قم اولویت خود را تعریف کرده و با هیاتهای خارجی مذاکره کنند. خودشان این مسائل را پیگیری کرده و صنایع خوبی را که متناسب با قم بوده و نیاز به مصرف آب زیادی ندارد، ایجاد کنند.
* آقای دکتر، در شرایط کنونی رفتارهایی در استان قم صورت میگیرد که سرمایهگذار از منطقه فرار میکند.
من این مسئله را رد نمیکنم و گاهی این موضوع اتفاق میافتد. قطعاً ما باید بسترهایی فراهم کنیم تا سرمایهگذار به سرمایهگذاری در استان ترغیب شود. فرض کنیم شخصی بخواهد در قم هتل بسازد، از اینرو باید مزیتهایی وجود داشته باشد تا در این بخش سرمایهگذاری کند، البته این مسائل باید به مرور حل شود. من ناامید نیستم، بلکه امیدوارم و به طور حتم میشود این مشکلات را حل کرد و مسئولان قم نیز خدوم بوده و زحمت بسیاری میکشند.
* آقای دکتر لاریجانی، در 8 سال گذشته آیا برای مردم کاری کردهاید که شما را خیلی خوشحال کرده باشد؟
بله. آن زمانی که مسئله آب آشامیدنی قم حل شد و اعلام کردند که آب شیرین وارد قم شده، برای من خیلی خوشحالکننده بود، زیرا این موضوع جزو مسائلی بود که میدانستم جنبه حیاتی برای قم دارد.
* آقای دکتر، آیا برعکس این موضوع نیز اتفاق افتاده است که مشکلاتی از سوی مردم قم مطرح شود که شما را متاثر کرده باشد؟
بله. موارد متعددی در این حوزه بوده است. من گاهی که به منزل افراد مختلف میروم و فقری که در بدنه قم میبینم برایم بسیار متاثرکننده است. نمیگویم که این مسئله تنها مربوط به قم بوده، بلکه اگر میخواهیم در قم یک مدینه فاضله بهعنوان مرکز تشیع داشته باشیم، قطعاً نباید اینقدر فقیر وجود داشته باشد، که مثلا یک خانمی که کار قالیبافی میکند، بگوید که من از صبح تا 7 شب کار میکنم و تنها 360 هزار تومان حقوق میگیرم؛ حال این افراد چطور میتوانند با این مقدار حقوق زندگی کنند که غالباً 4 یا 5 سر عائله را میبایست غذا بدهند که این موضوع بسیار دردآور است و به طور حتم تا زمانی که حرکت رونق اقتصادی بهوجود نیاید، مشکلات حل نمیشود. در این حوزه یکی از جاهایی که در مسئله هستهای مناقشه بود و برخی آقایان جور دیگری فکر میکردند، اما من این نکته را میگفتم که ما یک مسئله نداریم، بلکه مجموعهای از مسائل وجود داشته و میبایست همه را با هم ببینیم. از طرف دیگر وقتی در شرایط تحریم قیمت تمام شده جنس 30 درصد اضافه میشود یعنی شما گران تولید میکنید و در عمل بازارهای صادراتی را از دست میدهید. ما نمیگوییم تمام مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریم است، قطعا اینگونه نیست، یعنی مشکلات داخلی ما کمتر از مشکلات خارجی نیست ولی قبول کنید که تحریمها لطمات بسیاری را به اقتصاد ما میتوانست بزند که الحمدالله طوری حل شد که هم دانش هستهای را حفظ کردیم و هم تحریمها برداشته شد. البته برخی دوستان نمیدیدند که ما با چنین خطری مواجه هستیم، از اینرو در شرایط کنونی ما موظیم که شرایطی فراهم کنیم تا مردم با کرامت زندگی کنند.
* یکی از مسائل موضوع هستهای و بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی بود. آن طوری که در برخی جاها گفته و قضاوت میشد این است که مسئله برجام با مدیریت جنابعالی در یک زمان کوتاه 20 دقیقهای تصویب شد. لطفا درخصوص روند بررسی این موضوع توضیح بفرمایید.
البته ما همچین معجزه مهمی هم انجام ندادیم، زیرا برخی در کشور ظرف 2 ساعت نیز 300 مصوبه داشته اند! و این رفتار مورد تمجید عده ای قرار گرفت! اما این موضوع که بحث میکنیم مربوط به تصمیمگیری 20 دقیقهای در مجلس نبوده است. از اینرو نباید خودمان را به تجاهل بزنیم، زیرا مذاکرات اخیر هستهای حدود 3 سال و نیم طول کشید و این مذاکرات مربوط به این دولت هم نبود بلکه در پایان دولت قبل صورت گرفت. در آن زمان آمریکاییها پیشنهادی برای مذاکره دادند، زیرا مذاکرات با 1+5 به بنبست رسیده بود، از اینرو آنها از طریق سلطان قابوس پیغامی را برای انجام مذاکره به ما رساندند.
در این رابطه جلسات بسیاری در سطح بالای کشور گذاشته و بحث شد که آیا ما این مسئله را پیگیری کنیم یا خیر؟ در این حوزه برخی افراد هم مخالف بودند ولی در کل نظام تصمیم گرفت که با شرط با آنها مذاکره کند و آن شرط این بود که غربیها حق غنیسازی در ایران با بپذیرند. در این رابطه خیلی رفت و آمد شد تا اینکه آمریکاییها نامهاش نوشته و در آن مطرح کردند که ما غنیسازی در ایران را پذیرفتیم. البته ابتدا شفاهاً در مذاکرات گفتند که ما غنیسازی در ایران را قبول داریم، از اینرو گروه مذاکرهکننده به ایران آمده و این موضوع را مطرح کردند، اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که پذیرش شفاهی فایدهای ندارد. در مرتبه دوم آمریکاییها نوشتهای دادند که آن نوشته امضا نداشت، باز هم بر سر این مسئله بحث شد و به این نتیجه رسیدیم که این نوشته نیز مورد قبول واقع نیست تا اینکه من سفری به عمان داشتم و نظر رهبر معظم انقلاب به سلطان قابوس داده شد و ایشان گفتند که من حتما این مسئله را حل میکنم و شما نیز مذاکرات را قطع نکنید.
سلطان قابوس بعد از مدتی نامهای نوشته و گفتند که من با آمریکاییها صحبت کرده و آنها حق غنیسازی در ایران را قبول کردهاند، اما باز هم ما نپذیرفتیم تا اینکه نامه رئیسجمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب ارسال شد. بعد از این مسئله برای هدایت مذاکرات هستهای شورایی بهوجود آمد که این شورا تا پایان بحث هستهای حدود 30 جلسه برگزار کرد و قطعاً این گونه نبود که یک عده بروند و مذاکره کنند، از اینرو در شورا تصمیم گرفته میشد که چگونه مذاکره شود، چه محورهایی مطرح شده و نتیجه مذاکرات مدام در شورا اعلام و براساس آن تصمیمگیری میشد. گاهی در مذاکرات مسیری طی میشد و بعد از بررسی در شورا مشخص میشد که مسیر طی شده غلط است و این راه دیگری بروند.
* آیا این شورای مربوطه در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل شد؟
البته این شورا وظیفه مستقلی داشت، اما با این وجود بیش از 10 جلسه در خدمت رهبر معظم انقلاب تشکیل شد و ایشان چارچوبها را مشخص میکردند و خیلی از زوایای این موضوع مورد بررسی قرار میگرفت.
من در بحث مذاکرات هستهای نمیخواهم بگویم که تمام خواستههایمان محقق شد، اما مذاکره برنامهریزی و فکرشدهای بود و در مذاکرات طبیعی است که بخشی از خواستهها محقق و بخشی نیز محقق نشود. از اینرو طرحی که به مجلس ارائه شد اینگونه نبود که ابتدا به ساکن تدوین شود، بلکه روی این طرح از قبل کار کارشناسی انجام شده بود. بعد از آنکه به توافق رسیدیم، این موضوع مطرح شد که در ایران چه نهادی تصمیم میگیرد. این موضوع بحث شد که آیا شورای عالی امنیت ملی تصمیم گیرد یا مجلس شورای اسلامی تصمیم میگیرد. از این جهت که مذاکرات هستهای جزو مسائل استراتژیک کشور است، حتما به تایید رهبری نیاز دارد و پرونده هستهای همواره در شورای عالی امنیت ملی بوده و مصوبات شورا میبایست به تایید مقام معظم رهبری برسد.
علاوه بر این مجلس نیز نمیتواند جدا از این روند باشد، زیرا برخی از بخشهای توافق نیاز به قانون مشخص دارد، بنابراین در نهایت مشخص شد که هم مجلس باید نظر دهد و هم شورای عالی امنیت ملی. البته در اینجا اختلافنظر بود، به طوری که رئیس جمهور میگفت نیازی به اعلام نظر مجلس نیست و نظر ما این بود که اعلام نظر مجلس ضروری است. بهرحال این نظرات در خدمت رهبر معظم انقلاب مطرح و ارائه شد و ایشان نظرشان این بود که مجلس نظر دهد. از طرف دیگر بحث این بود که طرح مذکور را چگونه باید تنظیم کرد؟ آیا خود متن توافقنامه را باید تصویب کرد یا اینکه طرحی تدوین شود تا مشخص کند که این توافقنامه با چه شرایطی باید اجرایی شود؟ که در نهایت نظر دوم پذیرفته شد. البته تمام این مسائل در نظام بحث شد و چیزی نبود که ساده از کنار آن بگذریم و این مسائل تا تدوین طرح اولیه حدود 2 ماه به طول انجامید.
من به خاطر دارم قبل از اینکه این بحث در مجلس مطرح شود، در بخشهای مختلف نظام این موضوع مطرح شد، به طوری که در دفتر رهبری، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مجلس این موضوعات مورد بحث قرار گرفت و حتی روسای فراکسیونهای مجلس را دعوت کردیم و در نهایت به توافقی رسیدیم که این طرح چه خصوصیاتی داشته باشد و حتی متن طرح میان دو فراکسیون طی دو روز بحث شد و مولفههای آن مشخص شد و قرار شد در برخی از موارد اختلاقی من جلساتی را با حضور افراد بگذارم که این جلسات نیز برگزار شد و در نهایت برخی ابهامات و اختلافات رفع و سپس به جمعبندی رسیدیم. منتهی در این مسئله نیز مانند برخی مسائل افراد خلاف وعده عمل و بداخلاقی کردند که این موضوع مشکلاتی ایجاد میکند.
البته در آن زمان قرار بود وقتی فراکسیونها توافق کردند، در مجلس نیز یک نظر واحد مطرح شود، اما شاهد بودیم که این موضوع صورت نگرفت و آنها گفتند که ما نتوانستیم در فراکسیون خودمان وحدت ایجاد کنیم، پس واژه 20 دقیقه مباحث ظاهری است و پشت این موضوعات 2 تا 3 ماه در سطوح مختلف نظام کار جدی شده است. حتی در زمان بررسی جزئیات این مسائل در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و در جلسات متعدد بررسی شد و تا صبح همان روز هم گفتم ما توافق داریم و تنها 3 یا 4 پیشنهاد را برای رأیگیری مطرح میکنیم که این پیشنهادات مطرح شد که دوایی نمی کرد، اساساً کارهای ملی اینگونه است که در پشت امور و اقدامات، کار زیاد شده و در ظاهرا توافق صورت میگیرد و اگر توافق نکنند ممکن است در مجلس در فرصت کوتاه صحبت در مورد هر پیشنهاد تصمیماتی گرفته شود که به منافع ملی کشور لطمه بخورد.
* برخی مخالفان شما مطرح میکنند که میان شما و رهبر معظم انقلاب فاصله ایجاد شده است. لطفا توضیحی درخصوص نوع روابطتان با ایشان بدهید.
این موضوعات دیگر از عجایب روزگار است، زیرا ما مستمراً با ایشان جلسه داریم و حتی با آقای حجازی که شاید در این فواصل آقا مطلبی داشته باشند، در موضوعات مختلف جلسات مشورتی برگزار میکنیم. مثلا در همین هفتهای که گذشت من خدمت رهبری رسیده بودم و راجع به موضوعات مختلف منطقهای، داخلی و وضعیت مجلس بحث شد و من مقید هستم که نظرات معظمله در سطح کار من اجرایی شود. از طرف دیگر جدا از بحث رهبری ایشان، من واقعاً اندیشه و راهبردهای حضرت آیتالله خامنهای را قبول دارم. حتی زمانی که ایشان رئیس جمهور بود ما جزو کسانی بودیم که افکار ایشان را قبول داشتیم. من ایشان را فردی پخته در مسائل ملی، منطقهای و بینالمللی میدانم و اگر زمانی مجال باشد، برخی از مسائل در موضوع فلسطین، لبنان و عراق را که در سالهای اخیر رخ داده و نقش ایشان در حل این موضوعات و حفظ وحدت امت اسلامی و حفظ منافع ملی کشور را تشریح میکنم که آن وقت خیلی از زوایا مشخص میشود که چرا میگویم اندیشهها و تفکرات ایشان را قبول دارم.
از طرف دیگر این بحث مطرح نیست که رهبری موردی را به من حکم کنند، بلکه من اگر نظری را از ایشان بدانم حتما آن را تا حصول نتیجه پیگیری میکنم. همچنین روابطمان، خیلی نزدیک بوده و من مقید هستم که نظرات ایشان را دنبال و اجرایی کنم.
* آقای دکتر شما زمانی که در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بودید، از نقش ویژه شما در جنگ 33 روزه، 22 روزه و مسائل عراق موضوعاتی شنیدهایم، و حتی مطرح شده بود که رهبری مسئولیتی را در این رابطه به شما محول کرده بودند، لطفاً توضیحاتی در این رابطه بفرمایید.
من از ابتدایی که مسائل منطقهای در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین رخ داد، پی بردم که آمریکاییها یک طرح بزرگتری را برای منطقه در سر دارند و گاهی در ادبیات سیاستمدارانشان مطرح میشد که ما باید دستهای ایران را قطع کنیم. همواره در ذهن من این موضوع مطرح بود که باید تمهیداتی اندیشید که آمریکا در طراحیهای جدید خود موفق نشود. یکی از مسائل و موضوعات در مورد حمله آمریکا با عراق بود. در آن روزها آمریکا توانست ظرف 20 روز عراق را اشغال کند. آنها در آن دوران با یک تفرعونی وارد عراق شدند و بعدها اعلام کردند که ما در اینجا یک حکومت دموکراتیک ایجاد میکنیم تا بر حکومتهای اطراف سایه بیاندازد که این اظهارات بدین معنی بود که بعد از عراق نوبت شما است!
آمریکاییها در آن زمان خیلی امیدوار بودند که مردم عراق آنها را در آغوش بگیرند، اما نمیدانستند که مسائل عراق چگونه است. از طرف دیگر ما از نخست با اشغال عراق از سوی آمریکا مخالف بودیم، از اینرو به مردم این کشور کمک میکردیم تا خودشان تصمیم بگیرند.
در این حوزه اولین جایی که مشکل به وجود آمد، آن بود که آقای برمر اعلام کرد که آمریکا قانون اساسی جدید عراق را نوشته است که این موضوع موجب اعتراضات رهبران عراق شد و ما در جلساتی که با رهبران این کشور چه شیعه و چه سنی و چه اکراد داشتیم، بر این موضوع تاکید میشد که قانون اساسی عراق باید توسط مردم این کشور تدوین و تایید شود که در این حوزه نقش آیتالله سیستانی بسیار برجسته بود و ایشان نیز همین فکر را مطرح میکردند.
در نهایت آمریکاییها در این موضوع شکست خورده و موفق نشدند و بعد از مدتی متوجه شدند که عراق مکانی برای ماندگاریشان نیست و این نکته مهم بود که آنها دیگر هوس جنگ کردن در منطقه را نداشته باشند.
به نظر من دو موضوع برای آمریکا و غرب مهم بود؛ یکی جنگ صدام علیه ایران بود که آنها در حمایت از صدام جمع شدند تا به انقلاب لطمه بزنند که ایستادگی مردم ایران یک پیام مهم برای آنها داشت و آن نیز این بود که دیگر کسی هوس تعرض به ایران را نداشته باشد. یکی دیگر از موارد موضوع جنگ 33 روزه در کوران مسائل عراق بود. من در آن زمان در بروکسل در حال مذاکره بودم که پس از آن به سوریه آمدم که در همان زمان این حادثه رخ داد.
از طرفی جنگ 33 روزه میدانی بود که امدادهای الهی شرایط جنگ را تغییر داد، زیرا حجم آتشی که رژیم صهیونیستی روی سر مردم لبنان میریخت، بیقاعده بود. البته ما در ایران تقریباً هر روز در مورد جنگ 33 روزه جلسه داشتیم و مسائل مربوطه تجزیه و تحلیل میشد و یکبار نیز رهبر معظم انقلاب در شهر مشهد بودند که ما به همراه تیممان به خدمت ایشان رفته و گزارشی را ارائه کردیم.
* آقای دکتر این موضوع پیش میآید که یعنی شما از طرف نظام بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی قرار شد که موضوع جنگ 33 روزه را پیگیری کنید؟
بله. این موضوعات اساسی در کشور در شورا بررسی میشد، از طرف دیگر یکی از فرازهای مهم تاریخی این بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با ما در مشهد نکاتی را مطرح کردند که سرنوشت جنگ را تغییر داد و حتی زمانی که سید حسن نصرالله بعد از پیروزی در جنگ به ایران آمد به من گفت که وقتی پیغامهای آقا داده شد، سرنوشت جنگ تغییر کرد. از طرف دیگر قطعاً جنگ 33 روزه جنگ سرنوشت بود. هم برای آمریکا و هم برای رژیم صهیونیستی که شکست آنها موجب شد که از ایدههایشان درخصوص خاورمیانه جدید دست بکشند.
به یاد دارم که دو هفته بعد از آتشبس در جنگ 33 روزه به یکی از کشورهای اروپایی رفته بودم که نخستوزیر آن کشور روابط نزدیکی با اسرائیل داشت، به من اعلام کرد که بعد از جنگ 33 روزه ایهود اولمرت دیگر یک جنازه سیاسی است. به نظر من جمهوری اسلامی و نظام در مسائل منطقهای استراتژی درستی را دنبال کردند و نقش رهبری کاملا برجسته و قوی بود و حتی در مسئله سوریه یک عده در داخل کشور مناقشه داشتند که آیا استراتژی ما در این حوزه درست است؟ در رابطه با جنگ سوریه باید بگویم که ما در دنیا خیلی تک بودیم و همه پشت جنگ افروزان بوده و از آنها حمایت میکردند و برخی کشورهای منطقه که با ما مذاکره میکردند، میگفتند که تا دو هفته دیگر کار سوریه تمام است، اما ایران در مسئله سوریه مقاومت کرد که در این حوزه نقش رهبر معظم انقلاب با وجود تغییر دولتها برجسته بود و راهنماییهای ایشان باعث شد که مسیر جمهوری اسلامی در مورد سوریه روشن و دقیق باشد.
من هم از ابتدا طرفدار مقاومت در جنگ سوریه بودم، زیرا از فروپاشی این کشور اسلامی تنها رژیم صهیونیستی نفع میبرد و این رژیم به دنبال آشفته کردن مناطق اسلامی است و امروز شاهد یک برهمریختگی امنیتی در منطقه هستیم که به هیچ وجه طبیعی نیست.
زمانی که ناآرامی در سوریه به وجود آمد، یک کشور کوچک منطقه، داعیهدار دموکراسی و دلسوزی در سوریه شده بود، و این درحالی است که آن کشور حتی تجربه برگزاری یک بار انتخابات ندارد، اما با کمال پررویی میگوید که دموکراسی در سوریه باید قویتر شود. البته ما قبول داریم که دموکراسی در سوریه باید غنیتر شود، اما این مسئله تنها در سوریه نباید صورت بگیرد، بلکه در خیلی از کشورهایی که بویی از انتخابات نبردهاند نیز باید صورت بگیرد.
* شما بیش از روسای گذشته مجلس در حوزه مسائل خارجی و منطقهای فعال بودهاید. این موضوع از علاقه خاص شما است یا اینکه وظایف خاصی برای شما تعریف شده است؟
یک مقدار از این موضوع به این علت است که حدود 2 دهه عضو شورای عالی امنیت ملی بودم و تقریباً ذهنم درگیر مسائل منطقهای و منافع کشور بوده است. از طرف دیگر رئیس مجلس بهعنوان یک عضو شورای عالی امنیت ملی باید فعال باشد وگرنه عضو بودن خاصیت ندارد، به همین دلیل من همیشه خودمان را در کوران این مسائل قرار میدهم. همچنین یکی از دلایلی که من به موضوع امنیت و وضعیت کشورهای همسایه از جمله عراق توجه میکنیم، این است که امنیت این کشورها بر امنیت کشور ما نیز تاثیرگذار است. بنابراین یکی از دلایلی که ما به دولت عراق کمک کردیم تقویت امنیت خودمان نیز بود، زیرا فروپاشی عراق، امنیت ما را نیز متوانست برهم بزند.
* یکی از وقایع تلخ برای نظام و مردم اتفاقات سال 88 که به تعبیر رهبری فتنه سال 88 بود. قاعدتاً در مراحل نخست سیاست نظام این بود که این مسئله از طریق قانونی حل و فصل شود، ولی متاسفانه به مراحل ناگواری منجر شد. جنابعالی در آن مقطع بهعنوان رئیس قوه مقننه کشور قاعدتاً یک وظایفی را احساس میکردید. در آن ماههای نخست حضرتعالی چه وظایفی را انجام دادید و بعد از آن که مشخص شد که این موضوع به راحتی قابل حل نیست، دیدگاه شما در این مسئله به چه صورت است.
همانطور که گفتید تمام تلاش نظام در این مسئله این بود که این موضوع قاعدهمند حل شود. در این رابطه خیلی مباحث در این زمینه وجود دارد که چقدر گفتوگو شد، ملاقاتها صورت گرفت تا مسائل در چارچوب قانون حل شود. تلاش ما این بود که در روز بعد از برگزاری انتخابات موضع مجلس روشن باشد که من بیانیهای را داده و نظرم را اعلام کردم و بعد هم تلاش کردم که آقایانی که معترض بودند، در مسیر قانونی اعتراض خود را مطرح کنند. من با آنها صحبت کرده و تلاش کردم که آنها این موضوع را قبول کنند و اگر حرفی هم دارند، به مسئولان مربوطه بزنند و فضایی درست نکنند که به تعبیر رهبری اردوکشی در خیابان شود.
خب این تلاشها یک هفتهای ادامه داشت و گفتوگوهایی انجام شده و افرادی میآمدند و بحث میشد و حتی مدلهایی مورد بررسی و بحث قرار گرفت. متاسفانه در این روند مشکلاتی پیش آمد که آنها نپذیرفتند یا تنها بخشی را پذیرفتند که این موضوع موجب طولانی شدن این مسئله شد.
به نظر من میشد این موضوع را در همان هفته اول سامان داده و حل کرد تا این مقدار تبعات منفی نداشته باشد و من تا جایی که میتوانستم در این رابطه تلاش کردم.
* آقای دکتر، گاهی در قم شنیده میشود که مرکز تفریحی زیتون در قم به شما تعلق دارد. گرچه ممکن است کسانی که به این شایعات دامن میزنند به دنبال برخورد با رقیب سیاسی خود و تخریب وی هستند که این موضوع برای کشور به صلاح نیست.
من عادت کردم به این گونه حرفهای تخریبی و خوب نیست که در انتخابات از این حرفها زده شود. در این رابطه قبلاً نیز به صورتی دیگر دست به تخریب میزدند که اخلاقاً این مسئله درست نبود و امروز نیز مطالب جدیدی را مطرح میکنند اما باید بگویم که من با هیچ شرکتی از جمله مرکز تفریحی زیتون نسبت و رابطهای ندارم و این مسائل را اصلا قبول ندارم زیرا معتقدم سیاستمداران در جمهوری اسلامی نباید کار اقتصادی از این صنف انجام دهند. این مسئله سلیقه من است. البته من از هر کسی که بخواهد در قم سرمایهگذاری کند، حمایت و تشویق میکنم ولی با هیچ شرکتی نسبتی نداشته و به این مسائل اعتقاد ندارم و این بخش گردشگری نیز مانند دیگر بخشهای سرمایهگذاری در قم است. ما در قم تنها خانه پدری را داریم و چیز دیگری وجود ندارد. من فکر میکنم در کل کشور مسئولان نباید وارد صحنههای اقتصادی شوند و اگر میخواهند به این حوزه پا بگذارند باید از کار سیاسی کنار بکشند.
* آقای دکتر لاریجانی شایعهای مطرح است که شما در قم زمین دارید و در آن کشاورزی صورت میگیرد. آیا این مسئله واقعیت دارد؟
من هیچ زمین کشاورزی ندارم و بار دیگر میگویم که هیچ اعتقادی به کار صنعتی، کشاورزی و هر کار اقتصادی دیگری در قم برای خود ندارم، از اینرو خوب است کسی که میخواهد کار کشاورزی کند از کار سیاسی کنار بکشد.
همچنین در مورد مدرسه حضرت ولیعصر (عج) و مرکز پژوهشهای اسلامی قم مطالب و شایعاتی مطرح شده است که در این رابطه باید بگویم که مرکز پژوهشهای اسلامی قم متعلق به مجلس است و ربطی به شخص بنده ندارد و حتی قبلا هم به من متعلق نداشته و مالک آن ملک مشخص است.
همچنین درخصوص مدرسه علمیه حضرت ولیعصر (عج) باید بگویم که این مدرسه هم ربطی به من نداشته و ندارد این مرکز متولی خود را دارد. حتی من جزو تصمیمگیران آن نیستم و نقشی در طراحی، ساخت و اداره آن نداشتهام.
* درباره قضایای 22 بهمن سال 1391 در حرم حضرت معصومه (س) این ذهنیت ایجاد شده که شما بعد از این حادثه دلسرد شدید و این برخورد را به حساب مردم قم گذاشتید.
البته من علاقهای ندارم که خیلی در این رابطه صحبت کنم، چون برای من روشن است که چه کسانی این کار را کردند و این موضوع هیچ ربطی به مردم قم ندارد، برای من این مسئله روشن است و دلیلی ندیدم که مطالبی را مطرح کنم، چون پیگیری آن پرونده از مسیر دیگری انجام میشد. چه دلیلی دارد که موضوعی را در جامعه مطرح و ذهن افراد مشوش کنیم. از اینرو اقدامی که در آن روز صورت گرفت، کاری نادرست بود، زیرا اگر کسی با نظر فرد دیگری مخالفت دارد که با لنگه کفش مخالفت خود را اعلام نمیکند.
از طرف دیگر قطعاً حادثه 22 بهمن قم یک اقدام سازماندهی شده بود و ما اطلاعات مربوط به آن را به دست آوردیم. اصلا به هیچ وجه این مسائل بدون سازماندهی امکانپذیر نیست. این را به عنوان یک اصل کلی بدانید. همچنین من در کل این کارها را به ضرر جمهوری اسلامی میدانم به ویژه برای استان قم، این اقدامات خیلی مضر است، زیرا این استان مرکز تشیع بوده و مراجع عظام و علمای بسیاری در آن هستند. همچنین بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (س) در آن قرار دارد، بنابراین رفتارها خیلی باید وزین، سنجیده و در تراز یک مرکز تشیع باشد. در این رابطه حتی رهبر معظم انقلاب فرمودند که این اقدام کار غلطی بوده است
* با اینکه امام خمینی (ره) فرمودند که تضعیف دولت حرام است، اما برخی همراهی دکتر لاریجانی با دولت را بهعنوان یک اتهام مطرح میکنند، نظر شما در اینباره چیست؟
ما بنا نداریم که در هیچ دولتی بگوییم که حتما با آن مخالف بوده و یا موافق هستیم. ما باید تابع حق و حقیقت باشیم، از اینرو برخی از کارهای این دولت درست بوده و ما از آن حمایت میکنیم که در دولت قبل هم این طور بود، منتهی در آن دولت برخی کارها از جاده اصلی خارج میشد و ما مجبور بودیم که مخالفتمان را علنی کنیم زیرا آنها نیز به صورت علنی اظهارنظر میکردند. به طور مثال میگفتند که مجلس در رأس امور نیست و کارش تمام است و ما مجبور بودیم که نسبت به این اظهارات موضع بگیریم، زیرا به مجلس توهین شده بود، اما این دولت اینگونه اقدامات را انجام نمیدهد و با مجلس با احترام سخن میگوید پس دلیلی ندارد که ما نیز پاسخ محترمانه ندهیم. البته شاید در برخی از کارها مانند بودجه و برنامه ششم توسعه با دولت اختلافنظر داشته باشیم، زیرا ما معتقدیم در بودجه سال 95 دولت باید لایحه دو دوازدهم ارائه دهد، زیرا زمان کافی برای تصویب کل لایجه بودجه سال آینده را نداریم، اما این اختلافنظرها موجب جدال سیاسی نمیشود و حتی در جاهایی هم اتفاقنظر داریم، مثلا در مسئله هستهای بین دولت و مجلس اتفاق نظر وجود داشت، البته در حل این مسئله عده کمی مخالف بودند اما برآیند مجلس موافق این مسئله بود زیرا منافع کشور را در نظر گرفتیم و بحث دولت نبود و منافع کشور نشان میداد که باید در این حوزه به راهحل برسیم.
* آقای دکتر شما در دولت دهم معتقد بودید که اقتصاد ایران از ریل خارج شده است، حال شما وضعیت کنونی اقتصاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من دولت فعلی مسیر اقتصادی را درست دنبال میکند البته ممکن است که حرکتش کند باشد، اما مسیر را درست تشخیص داده و طی میکند و خوشبختانه در جهت کنترل تورم، توسعه سرمایهگذاری و انضباط اقتصادی حرکت کرده است.
* شما در میان مراجع از محبوبیت خاصی برخوردار هستید. علت آن را بیان کنید.
این موضوع به خاطر ارادت ما به حضرات مراجع عظام تقلید و علما است.
* شما را رابط میان نظام و مراجع تفسیر میکنند. نظر شما در اینخصوص چیست؟
این تعابیر شاید درست نباشد، ولی من همواره موضوعی را میان اصولگرایان و اصلاحطلبان گفتهام که مشیای در انقلاب اسلامی میتواند مستدام باشد که برپایه تفکر روحانیت باشد. تجربه قبل و بعد از انقلاب نشان داده که کسانی که از مسیر فکری روحانیت جدا شدند، غالباً دچار انحراف شدهاند، از طرف دیگر روحانیت شاخصهایی دارد و مرجعیت یک مسئله ساده در تشیع نیست و استوانه روحانیت حول محور مرجعیت میچرخد و میوه مرجعیت ولایت فقیه است، از اینرو اگر شما مرجعیت را تخریب کنید به ولایت فقیه هم ضربه زدهاید.
* در آستانه انتخابات قرار داریم. جنابعالی چه پیغامی برای مردم دارید؟
ارزیابی من این است که باید یک چشمانداز روشن درخصوص استان قم ایجاد کرد که قطعاً یکی از بخشهای آن در انتخابات است و یک بخش دیگر را دولت باید انجام دهد. این چشمانداز چندین مولفه دارد که یکی از آنها این است که از کانون فرهنگ تشیع در قم به ویژه از لحاظ شهرسازی، فعالیتهای علمی، پژوهشی و حوزه علمیه قم صیانت شود.
از طرف دیگر این است که قم باید مرکز آبادانی در سطح و اندازه یک مرکز تشیع باشد. این بدان معناست که شرایط اقتصادی قم باید تغییر کند، زیرا زندگی کردن عدهای از مردم زیر خط فقر مضر است. در شرایط کنونی فرصت شکار صنعت است و باید مسئولان و نمایندگان استان قم این محور آبادانی را مورد توجه قرار دهند، زیرا بقیه مسائل ذیل این موضوعات قرار میگیرد.
از طرف دیگر قطعاً اگر بیکاری را به صورت دقیق و کامل علاج کنیم، بسیاری از آسیبهای اجتماعی رفع میشوند، بنابراین در شرایط کنونی دادن شعار زیاد و توجه نکردن به اقتصاد یک اشتباه بزرگ است. رهبر معظم انقلاب فرمودند کسانی که وارد عرصه اقتصاد میشوند، کارشان مانند جهاد است و این مسئله نشاندهنده اهمیت حوزه اقتصاد است.
یکی دیگر از مولفههای مورد توجه باید موضوع مزیت گردشگری مذهبی باشد که در این رابطه باید برنامهریزی مناسبی جهت سرمایهگذاری در این حوزه شود تا کسبه ما کارشان رونق بگیرد. متاسفانه مدتها است که کسب و کار در قم دچار رکود شده و تحریمها نیز اثر داشته و امروز گشایشی برای آن ایجاد کرد.
یکی دیگر از موضوعات توجه به راههای مواصلاتی، هتلسازی، ایجاد فرودگاه است که این موضوع دارای اهمیت بوده و باید از سوی مسئولان برنامهریزی شود.
مسئله بعدی نیز موضوع آب شهر قم و آب کشاورزی است. در شرایط کنونی قم ظرفیت محدودی در حوزه منابع آبی دارد. البته با انتقال آب از سرشاخههای دز، مشکلات حوزه آب آشامیدنی حل شد ولی کشاورزان هنوز نیاز به آب کشاورزی دارند، از اینرو باید در جهت سرمایهگذاری برای استفاده بهینه از آب به ویژه اجرای آبیاری تحت فشار و سیستمهای گلخانهای اقدام شود.
امیدوارم در آیندهای نزدیک شهر قم با کمک دستگاهها و بخشهای مختلف از یک دورنمای روشن و آباد برخوردار باشد.
انتهای پیام/