آیا عربستان پس از لبنان درصدد قطع کمک به مصر است؟
تصمیم عربستان مبنی بر قطع کمکهای مالی به لبنان این سوال را مطرح میکند که آیا این موضع ریاض در قبال مصر نیز تکرار خواهد شد آن هم در حالی که قاهره در همراهی با سیاستهای منطقهای ریاض از جمله در یمن و سوریه تعلل کرده است؟
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه السفیر، تصمیم عربستان مبنی بر قطع کمک های مالی به لبنان این سوال را مطرح میکند که با توجه به اینکه قاهره در همراهی با سیاستهای منطقه ای ریاض از جمله در یمن و سوریه درنگ کرده است، آیا این موضع ریاض در قبال مصر نیز تکرار خواهد شد؟
پولهای سیاسی عربستان در جیب مصر
قاهره بیشترین سهم از «پول های سیاسی» عربستان را به ویژه در سه سال گذشته نصیب خود کرده است تا جایی که کمک های مالی عربستان به دولت مصر در این فاصله بین 14 تا 20 میلیارد دلار اعلام شد.
این کمک ها شامل وام، بخشش بلاعوض، سپرده های مالی بود که به هدف بهبود وضعیت اعتباری مصر در اختیار آن قرار داده شد.
ریاض نتوانست با پول مواضع قاهره را بخرد
با اینهمه این پولها موجب نشد که مواضع سیاست خارجی قاهره در توافق تمام و کمال با سیاست ریاض پیش برود و این عدم همراهمی قاهره با ریاض به طور خاص در مورد بحران سوریه نمود یافت.
به عبارت بهتر از سال گذشته اختلاف بین عربستان و مصر بر سر سوریه سیر صعودی پیدا کرد تا جایی که مصر چندی قبل به صراحت از مخالفت با هرگونه دخالت نظامی زمینی عربستان در سوریه خبر داد.
علاوه بر این نظام حاکم مصر در مورد تعدیل موضع خود در قبال گروه اخوان المسلمین و بهبود روابط با ترکیه این دست و آن دست می کند.
دست رد قاهره به ریاض در تشکیل ائتلاف های نظامی
اما از همه مهم تر اینکه مصر در همراهی با سیاست های عربستان مبنی بر تشکیل ائتلافهای نظامی که با ائتلاف علیه یمن موسوم به «توفان قاطعیت» کلید خورد و نیز ائتلاف معروف به «ائتلاف اسلامی» احتیاط و ملاحظه کاری در پیش گرفت.
به طور خلاصه می توان گفت که ریاض در مقابل کمکهای مالی که در طول سه سال گذشته در اختیار مصر قرار داد، آنچه را که از قاهره انتظار داشت به طور کامل دریافت نکرد.
برای توضیح بهتر و روشن تر روند کمک های مالی سعودی و بهره برداری سیاسی از آن در داخل و خارج این کشور باید در نظر داشت که این پول ها بین کانال های رسمی و غیر رسمی توزیع می شود و به عبارت بهتر پول های عربستان بر سر رسانه های عربی سایه انداخته است و ریاض تلاش دارد از این راه وهابیت را در سراسر جهان ترویج کند و این موضوعی است که در اسناد ویکی لیکس نیز ذکر شده است.
البته حمایت های مالی عربستان از گروههای تروریستی که از دهه هشتاد قرن گذشته تاکنون ادامه داشته است نیز نباید فراموش شود.
برای درک بهتر این سیاست های سعودی و تاثیر آن بر روند روابط مصر و عربستان و نقش پول سیاسی عربستان در مصر بهتر است این وضعیت از زمان حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع این کشور تا ریاست جمهوری عبدالفتاح السیسی مورد بررسی قرار بگیرد.
در حالی که روابط ریاض و قاهره در زمان حسنی مبارک مبتنی بر مشارکت بر اساس سیاست های آمریکایی بود اما در دوران السیسی و در پرتو تغییر سیاست عربستان پس از فوت ملک عبدالله بن عبدالعزیز، سیاست مصر بر اساس محلق شدن به مواضع خارجی عربستان بنا گذاشته شد.
در این راستا مصر حتی در موارد اختلاف منافع با عربستان نیز سیاست های ریاض را پذیرفت به این امید که کمک های مالی عربستان را از دست ندهد و در این راه تا جایی پیش رفت که مهم نبود که همراهی با عربستان به ضرر منافع مصر در مورد مسائل داخلی و خارجی تمام شود.
دور شدن ریاض و واشنگتن از یکدیگر
این تغییر در حالی بود که عربستان به دنبال جبران از دست دادن حمایت سیاسی آمریکا بود زیرا این حمایت در زمان باراک اوباما کاهش یافته و در پی تحولات سال 2011 سیاست واشنگتن در سطح منطقه دستخوش تغییر شد به گونه ای که همواره با منافع ریاض مطابقت نداشت.
اختلاف مواضع منافع عربستان و آمریکا در مواردی نظیر خیزش مردمی جهان عرب موسوم به «بهار عربی» و قدرت گرفتن اخوان المسلمین و قطر و ترکیه و تمایل واشنگتن به خودداری از جنگ با ایران و حل و فصل پرونده اتمی کاملا نمود یافت.
خوش باوری عربستان در اتخاذ مواضع مستقل
اینجا بود که عربستان – به گمان خود- برای نخستین بار در تاریخ خود به عنوان یک قدرت منطقه ای سیاست خارجی مبتنی بر اعتماد به نفس را در پیش گرفت و در صدد تشکیل هم پیمانی ها و ابتکار عمل در قبال مسائلی برآمد که در مورد آن با واشنگتن توافق نداشت.
در این چارچوب عربستان با مغتنم شمردن تحولات مصر در سی ام ژوئن سال 2013 تمام تلاش سیاسی، رسانه ای و مالی خود را بر دولت جدید مصر متمرکز کرد تا از این طریق بتواند توازن منافع منطقه ای را بار دیگر به دست آورد به ویژه اینکه این توازن منافع را از سال 2011 به نفع محور اخوانی- قطری- ترکی از دست داده بود.
تلاش ریاض برای از سرگیری روابط نزدیک با قاهره
در همین راستا ریاض در صدد برآمد معادله روابط بین قاهره و ریاض را به گذشته دور یا همان دوران مرحله مبارک بازگرداند، به این ترتیب که اصل مشارکت و اشتراک منافع را تقویت کند و این چیزی بود که دولت جدید مصر را که نیازمند حمایت مالی و سیاسی عربستان بود، راضی می کرد و در پرتو دو تغییر اصلی پاسخگوی زیاده خواهی های عربستان نیز بود.
این دو تغییر عبارتند از:
اول: جبران حوادثی که پس از سال 2011 رخ داد و پس از آن یک محور رقیب تشکیل شد که نفوذ ریاض را حتی در شورای همکاری خلیج فارس تهدید می کرد.
دوم: پشت کردن آمریکا به خواسته ها و نگرانی های عربستان در آستانه حل و فصل پرونده اتمی با ایران.
عمر کوتاه از سرگیری روابط نزدیک بین ریاض و قاهره
اما این اشتراک منافع و نزدیک شدن مواضع بین قاهره و ریاض بیش از یک سال دوام نیاورد زیرا این وضعیت با شخص ملک عبدالله مرتبط بود در نتیجه پس از فوت او و کودتا در داخل خاندان سعودی و بازتاب آن بر سیاست های خارجی این کشور دستخوش تغییر شد.
برخورد ارباب و رعیتی ریاض با قاهره
به عبارت بهتر پس از فوت ملک عبدالله قطب نمای ریاض به سمت همکاری با قطر و ترکیه تغییر جهت داد و کم کم اختلاف و تفاوت مواضع بین مصر و عربستان گسترده تر شد به ویژه اینکه عربستان در مدیریت روابط با مصر بر اصل وابستگی و خریدن مواضع رفتار می کرد نه اشتراک مواضع آن هم با این دیدگاه که قاهره باید سپاسگزار کمک های مالی عربستان باشد. ریاض کمکهای خود به قاهره را در گروی میزان پاسخگویی آن به خواست های خود می دید.
آشکار شدن موضع گیری متفاوت مصر از عربستان
تمام این تحولات در حالی بود که سیاستهای عربستان بی هدف و پراکنده بوده و در یمن و سوریه نیز ناکامی را تجربه کرد، در نتیجه قاهره ترجیح داد که در همراهی با ریاض درنگ کند و این موضع گیری قاهره به طور خاص در ارتباط با موضوع اعزام نیروهای مصری به یمن یا سوریه و یا آشتی با اخوان المسلمین و عادی سازی روابط با ترکیه نمود یافت.
این موضوع موجب خشم عربستان شد تا جایی که لبخندهای ساختگی در برابر دوربین ها و یا اظهارات دیپلماتیک مبنی بر وحدت مواضع دو طرف نیز نتوانست بر آن سرپوش بگذارد.
پایان دوران بخشش پول های نفت
خشم عربستان از مصر فقط به دلیل کوتاهی قاهره در پاسخگویی به خواسته ها و رویکردهای ریاض نبود بلکه به این دلیل بود که قدرت مالی عربستان ناشی از درآمدهای نفتی دیگر مانند گذشته نبود و به دلیل بحران اقتصادی عربستان که از یک سال پیش گریبانگیر آن شده است، بخشش بی حساس و کتاب پول های نفتی دیگر به تاریخ پیوسته بود.
هدفمند کردن پول سیاسی
این وضعیت عملا در اقدام ریاض موسوم به «هدفمند کردن» پول سیاسی نمود یافت و به سمت معادله جدیدی سوق داده شد بر این اساس که هرگونه کمک مالی باید با پاسخ سیاسی قاطع همراه باشد به ویژه اینکه ریاض اکنون در یمن خود را تنها می بیند حال آنکه جنگ در یمن در حالی وارد دومین سال خود می شود که ریاض از تحقق هر گونه دستاوردی در آنجا ناکام مانده است.
علاوه بر این ریاض در آستانه خروج ناکام از سوریه است و اخیرا نیز در برابر جلب حمایت سیاسی منطقه ای در پاسخ به سیاست باراک اوباما در منطقه ناتوان ماند.
به هر حال پیام های اخیر عربستان به لبنان از نظر برخی به این معنی است که معادله این کشور نفت خیز اکنون مبتنی بر این اصل است: «هر کس با ما نیست، علیه ما بوده و از پول ها ما محروم می ماند».
سعودی ها قاهره را بار مالی می دانند
بر این اساس مصر در صدر این سیاست سعودی قرار دارد و سعودی ها قاهره را بار مالی می دانند که هیچ سودی ندارد.
اما دقت در بازتاب های این پیام ها نشان می دهد که عربستان نخستین طرفی است که از تغییر سیاست های حمایت جویانه از قاهره ضرر خواهد کرد زیر این تغییر موجب بروز خلائی می شود که چه بسا دشمنان ریاض از آن بهره برداری کنند و در نتیجه پشتیبان راهبردی تاریخی خود از دهه هشتاد قرن گذشته تاکنون را از دست خواهد داد.
ریاض به قاهره نیاز دارد
علاوه بر این در این شرایط ریاض و به عبارت بهتر در پرتو توافق بین المللی و منطقه ای به ویژه در بحث پرونده سوریه که بر خلاف خواسته های سعودی پیش می رود، ریاض به قاهره نیاز دارد.
در این شرایط روابط بین دو کشور بر اساس چالش و پاسخگویی هر یک از طرفین به تحولات روابط دو جانبه و از آن فاتر در سطح روابط منطقه ای ادامه خواهد یافت.
قاهره در کمین تغییر اوضاع منطقه ای و اتخاذ مواضع قاطعانه در برابر ریاض
از سوی دیگر از درنگ و تاخیر قاهره در برابر پاسخگویی به خواسته های سعودی اینگونه می توان برداشت کرد که قاهره در انتظار تغییر اوضاع منطقه ای است به گونه ای که روابط بین دو طرف را به اصل مشارکت برگرداند نه وابستگی و این چیزی است که در مورد بحران سوریه رخ داد به گونه ای که مصر در نهایت قاطعیت مخالفت خود را با هرگونه اقدام نظامی عربستان در سوریه اعلام کرد و البته تفاوتی ندارد که تهدید عربستان در این خصوص چقدر جدی بود.
چه بسا این موضع مصر در مورد سایر پرونده هایی که عربستان از یک سال گذشته با استفاده از آن قاهره را تحت فشار قرار داده است، تکرار شود که مهم ترین آن آشتی با اخوان المسلمین و عادی سازی مجدد روابط با ترکیه است.
به طور کلی می توان گفت که احتمال برخورد بین مصر و عربستان و به عبارت بهتر تکرار موضع گیری عربستان در قبال لبنان این بار در قبال مصر آن هم در آینده ای نزدیک ضعیف است به ویژه اینکه مصر و عربستان تاکنون جایگزینی برای یکدیگر پیدا نکردهاند.
انتهای پیام/ر