«زنگ بیصدا»؛ ایده ناب مهاجر افغانستانی برای بحران آب ایران
در دهمین جشنواره فیلمهای ۱۰۰ ثانیهای که ۱۴ اسفند به کار خود پایان داد، «زنگ بی صدا» اثر «محمد مهدی احمدی»کارگردان مهاجر افغانستانی در میان ۱۰ اثر برتر این جشنواره در بخش بینالملل انتخاب شد.
به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «محمد مهدی احمدی» جوانی است که در سال 1374 در شهر مشهد در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمده است. از کودکی بخاطر فعالیتهای پدرش در عرصه فیلمسازی و فیلمبرداری به هنر هفتم علاقمند شده و با در نظر گرفتن استعداد و علاقهاش به این رشته، دورهها و کارگاههای تخصصی آن را گذرانده است.
نکته جالب در مورد این کارگردان جوان این است که وی در طی فعالیت هنریاش سابقه خوبی از خود به جای گذاشته است.
دوسال همکاری با شبکه «هری» افغانستان، ساخت فیلم «پای پوش»، فیلمبرداری مستند «زیر سایه خورشید» در شهرهای هرات، مزارشریف و کابل، مستند «حضور» که به شهیدان افغانستانی در طول هشت سال دفاع مقدس پرداخته است، تصویربرداری از مسابقات جودو برای شبکه استانی خراسان رضوی و بسیاری از فعالیتهای دیگر ...که به گفته وی تعامل بسیار خوبی را برای وی و دوستان ایرانی و افغانستانیاش رقم زده است.
وی در حال حاضر در مجموعهای از هنرمندان افغانستانی به نام مؤسسه «کیهان فیلم» که فعالیت رسمی خود را از سال91 آغاز کرده است به هنرنمایی در عرصه سینما میپردازد.
فیلم کوتاه «زنگ بی صدا» که در فروردین امسال فیلمبرداری و چند نوبت از شبکه استانی خراسان رضوی پخش شده به موضوع هشدار جدی «کمبود آب» پرداخته است.
این فیلم در دهمین جشنواره بین المللی 100، در بخش بینالملل از میان 1218 اثر فرستاده شده در میان 50 اثر برگزیده به اکران عمومی درآمد و در پایان این جشنواره این اثر در میان 10 اثر برتر این جشنواره انتخاب شده است.
به سراغ وی رفتیم و دقایقی مهمانش شدیم تا از خاطرات خود و فیلمسازی بگوید و گفت:
«روز آخر تصویربرداری پلانهای دکوپاژ شده رو برداشت کرده بودیم و فقط دو پلان آخر فیلم مانده بود که برداشت کنیم و فیلم تمام شود،
حدودا نیم ساعت یا 45دقیقه به غروب آفتاب مانده بود و ما داشتیم نور طبیعی خورشید را از دست میدادیم. در همین موقع بازیگر خردسال ما که «سید ابوالفضل» نام دارد و اولین بار بود که جلوی دوربین بازی میکرد در آخرین برداشتها خسته شده بود و به پدرش که همراه ما حضور داشت میگفت که من دیگر بازی نمیکنم و برویم خانه. من و پدرش هر چه خواهش کردیم که یک بار دیگر بازی کن قبول نمیکرد و هر لحظه به غروب آفتاب هم نزدیک میشدیم که در نهایت با تشویقهای همه عوامل و همچنین وعده جایزه و اصرار پدرش راضی شد که بازی کند و موفق شدیم در آخرین لحظات تصویربرداری را تمام کنیم و من هم بعدا تفنگ اسباب بازی را برایش هدیه دادم. این خاطره پر از استرس و خوشی بود که در موقع تولید کار داشتیم».
در زیر فیلم کامل گفتوگو و همچنین فیلم «زنگ بیصدا» را مشاهده میکنید:
انتهای پیام/.