«مرصاد» جایگاه اسرار نهان لحظه‌های عشق‌ورزی رزمنده عاشق


«مرصاد» جایگاه اسرار نهان لحظه‌های عشق‌ورزی رزمنده عاشق

از سمت کرمانشاه که بیایی ۱۵ کیلومتر مانده به اسلام‌آباد غرب در تنگه «چهارزبر»، یادمان شهدای عملیات مرصاد قرار دارد.

​به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، اینجا همان نقطه‌ای است که ملائکه در آن سجده می‌کنند و برای بوسه بر خاکش از یکدیگر سبقت می‌گیرند. همان جایی است که ذکر و تسبیح درختانش تکرار «یا علی بن ابیطالب(ع)»، رمز عملیات است. همان جایی که «زمانی»‌ها در خون خویش غلتیدند و «صیاد شیرازی»‌ها حماسه آفریدند. جایی که هنوز عطر یاس از زمینش به مشام می‌رسد و زمزمه دعای کمیل از آسمانش به گوش.

تا کربلا راهی نیست؛ از سمت کرمانشاه که بیایی 15 کیلومتر مانده به اسلام‌آباد غرب اینجا گرانیگاه عشق، تنگه «چهار زبر»، یادمان شهدای عملیات مرصاد است. همان جایی که چهار زبرش (چهار بلندی) پر است از اسرار نهان لحظه‌های ناب عشق‌ورزی رزمنده عاشق به معبود معشوق. اینجا کمینگاه الهی و و تجلی‌گاه «ان ربک لبالمرصاد» است.

از دور نگاهی به اطراف یادمان حس و حال روزهای نخستین مرداد ماه سال 1367 را تداعی و منعکس می‌کند. همان روزهایی که با وجود پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، منافقان با پشتیبانی صدامیان از مرزهای کرمانشاه به ایران هجوم آوردند و پس گذر از قصرشیرین، سرپل‌ذهاب، کرندغرب و اسلام‌آباد غرب در تنگه چهارزبر برای آنان مرصاد شد.

ماشین‌ها و ادواتی که به دست رزمندگان اسلام در نبرد با منافقان نابود شده در نزدیکی جاده جلوی یادمان قرار گرفته است تا در محل دید مسافران باشد. ماکت سه بالگرد هوانیروز نیز که نشان از نقش پررنگ دریادلان نیروی زمینی ارتش و «صیاد شیرازی» در خلق مرصاد دارد، از دور قابل مشاهده است.

این خاک با خون شهید رنگین است

کمی آن طرف‌تر در ورودی صحن یادمان، دختر بچه‌ای چادر مشکی مادرش را می‌کشد، می‌خواهد مادرش را متوجه تابلویی کند که آنجا نصب شده است.

ـ مامان، مامان اینجا چی نوشته؟
ـ دخترم نوشته با وضو وارد شوید.

سوالش را با «چرا؟» ادامه می‌دهد، مادر مهربانانه برایش توضیح می‌دهد هر چند که شاید برای دخترک درک صحبت مادر کمی دشوار باشد.

ـ دخترم، خاک اینجا با خون شهید رنگین شده، اینجا پاک و مقدسه، باید وضو بگیریم و بریم داخل.

عکاسی که عکس دخترک را در حافظه دوربینش ثبت می‌کند از صدها سوژه نابی می‌گوید که در یادمان‌های شهدا به ثبت رسانده است. نامش قدرت و فاملیش احمدی است، جالب‌تر اینکه اهل اسلام‌آباد غرب است و با وجود چهره جوانش 45 سال سن دارد و مرصاد را به خوبی به خاطر می‌آورد.

احمدی می‌گوید: کاش حداقل بخشی از همان جاده سال 67 و ماشین‌های سوخته منافقان و خودروهای مردم که راه را بر منافقان بست دست نخورده باقی می‌ماند تا یادمان مرصاد تصویر زنده‌ای از مصاف رزمندگان اسلام و منافقان باشد.

وی از ضعف اقدامات فرهنگی گلایه دارد و یادمان مرصاد را غریب‌تر از یادمانهای شلمچه، فکه، طلائیه و مجنون می‌داند. البته این را هم می‌گوید که یادمان مرصاد امروز بیش از هر زمان دیگری مورد توجه است.

بوی خدا می‌آید

زیر گنبد یادمان از پنج بی‌نشان نشانه‌ای است. نمادی شیشه‌ای که زیر آن پنج تن به نام شهید با مدال فرزندی «روح‌الله» آرمیده‌اند. یکی 18 ساله، دو تن 22 ساله، دیگری 19 ساله و آن یکی 20 ساله است. شهید 20 ساله در مجنون، شهید 19 ساله در قلاویزان، شهید 18 ساله در میمک و آن دو شهید 22 ساله یکی در مرصاد و دیگری در فکه به سوی خدا پر کشیده‌اند.

عده‌ای گرداگرد مزار شهدا ایستاده‌اند و فاتحه نثار می‌کنند و مرد موی سپید کرده که از زیارت کربلا می‌آید و همان حوالی ایستاده می‌گوید: همه جا بوی ریا می‌آید، اینجا بوی خدا می‌آید.

حاج آقا ببخشید بوی خدا میاد یعنی چی؟ من می‌پرسم و او می‌گوید: یعنی اینکه اینجا فقط معنویت معنی دارد، این شهدای گمنام از همه تعلق‌های دنیا گذشته‌اند و الان بدون نام و نشانی اینجا هستند. ادامه می‌دهد: یعنی اینکه اینها (شهدای گمنام) فقط فکر و ذکرشان رضای خدا بوده و به غیر از خدا چیزی ندیده‌اند، الان امثال من هر کاری می‌کنیم برای این است که فلان شخص ببیند یا فلان شخص بداند اما این شهیدان نخواستند کسی بعد از مرگشان هم بفهمد که همه کارشان حتی مرگشان برای خدا بوده است و گمنام مانده‌اند.

در سنگر عشق عقل رفوزه و عاقل دیوانه می‌شود

گوشه دیگری از یادمان سنگری است به نام سنگر عشق. باز هم بی‌وضو اذن دخول نیست وارد که می‌شوی همه چیز فرق می‌کند، عطر کربلا به مشام می‌رسد. خلوت گاهی بی‌نظیر که توصیه به خواندن دو رکعت نماز عشق شده است. محل تولد دیگری است برای اهلش، غلبه بر بغض محبوس گلویت ناممکن است زیرا گرداگرد سنگر تصاویر پیکر پاره پاره شهید است و فقط تو ماندی و خدا.

در سنگر عشق است که عقل در مصاف احساس رفوزه می‌شود و مصراع «عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود» معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

بازدید 10 هزار نفری از یادمان مرصاد

مسئول فرهنگی یادمان را پیدا می‌کنم و درباره میزان بازدید از یادمان سوال می‌پرسم. لطفی می‌گوید: در ایام عادی سال یادمان مرصاد روزانه پذیرای 600 نفر از هموطنان است اما در نوروز یادمان مرصاد روزانه حدود 10 هزار نفر بازدید کننده دارد.

وی می‌گوید: برخی ایام دیگر سال نیز مانند سالروز عملیات بازی دراز یادمان مرصاد در چند روز حدود 30 هزار نفر بازدید کننده دارد.

مسئول فرهنگی یادمان مرصاد در مورد برنامه‌های فرهنگی خاص ایام نوروز در این یادمان می‌گوید: روایتگری، برنامه ویژه استقبال از بازدیدکنندگان، برپایی ایستگاه صلواتی و پخش فیلم‌های مستند از جمله برنامه‌های خاص این ایام است.

پایی که جا ماند

لطفی در مورد نقاط مختلف یادمان توضیح می‌دهد و نقاشی شهیدی را نشان می‌دهد که کلمه «والفجر» را با پس زمینه سفید و سایه روشن نیلی نقاشی کرده و در کنارش نوشته که عشق حسین ما را به این وادی کشاند.

از او می‌خواهم تا در مورد پای جا مانده شهیدی که در مجموعه وسائل به جا مانده از شهدا است توضیح دهد. می‌گوید: این قسمت مربوط به وسائل به جامانده از شهید سردار جهانبخش رسولی است.

وی ادامه می‌دهد: شهید رسولی در جنگ هشت ساله به درجه رفیع جانبازی نائل شدند و در سال‌های پس از جنگ در حین ماموریت به شهادت رسیدند که این پای مصنوعی اثر جانبازی جنگ است و از شهید برجای مانده است.

گوشه دیگر وسائل به جا مانده از شهید مجید زارعی در معرض دید قرار گرفته است. سینه خشاب، کوله پشتی، چند کارت شناسایی، کتاب دعای کمیل و مهر همه آن چیزی است که می‌بینم.

سالن مرصاد نیز گوشه دیگری از مجموعه یادمان مرصاد است و ماکتی در این سالن طراحی شده که موقعیت تنگه چهارزبر و روستاهای اطراف و جاده دسترسی را نشان می‌دهد.

جایی نمانده که ندیده بماند، دیگر وقت رفتن است، آسمان دلش گرفته و بر سر مرصاد می‌بارد. از در که خارج می‌شوم ناخودآگاه این جمله را به خود می گویم «اینجا تنگه مرصاد است، زمینی به وسعت آسمان با خدایی که همین نزدیکی است».

سعید قنبری

انتهای پیام /

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon