«کودک، زن، جنگ» در عکس‌های کریستین اشپنگلر

«کودک، زن، جنگ» در عکس‌های کریستین اشپنگلر

کریستین اشپنگلر، یکی از شخصیت‌های شناخته شده در عرصه عکاسی جنگ است. «Années de Guerre» یا «سال جنگ» عنوان کتاب این عکاس جنگ است که در ۲۰۰۳ توسط انتشارات مارول منتشر شده است.

باشگاه خبرنگاران تسنیم "پویا" - احسان زیورعالم:

کریستین اشپنگلر، عکاس شناخته شد عرصه جنگ است. این زن عکاس در سال 1945، در آلزاسِ فرانسه متولد شد؛ اما مراحل رشد خود را در شهرمادرید گذراند. وی یکی از مشهورترین زنان عکاس جنگ است که بیش از 30 سال از عمر خود را صرف سفر به مناطق بسیار گرم جهان کرده است تا عواقب جنگ را  مستندنگاری کرد. این آثار چنان که در مرتبۀ نخست به چشم می‌آید، از نقطه نظر زنان و کودکان‌ است. عکس‌های او طبیعی، تلخ و تُند، تروماتیک، دقیق، فراموش نشدنی، و غالباً سورئال‌اند. عکس‌های اشپنگلر از آنچه ما معمولاً عکاسی جنگ می‌شناسیم، متمایز است. تا حدودی به این دلیل که او یک زن است و به موقعیت‌هایی دسترسی دارد که مردان امکانش را ندارند یا حتی شاید لزوماً مورد علاقۀ عکاسانِ مرد نباشد.

درک و احساس او نسبت به درامِ بصری از بازدیدهای مکررش از موزۀ هنر مادرید در دوران کودکی‌اش تأثیر پذیرفته است؛ جایی که او نقاشی‌های ولاسکز، گویا و بوش را شناخت. عکس‌های او به ندرت زخم‌های خونین، درگیری‌های خشونت آمیز یا اجساد جان‌باختگان را نشان می‌دهد. در عوض، ما مردمانی را می‌یابیم که در تلاش‌اند برای گذران زندگی روزمره در سرزمین‌های پهناورِ خالی، سوخته، جنگ‌زده و غارت شده. او به ما کودکان سرزنده و با نشاطی را نشان می‌دهد که در میانۀ وحشت و جنگ به بازی و شیطنت سرگرم‌اند. عروسی را در لباس سپیدش، خنده‌های مستانه در مقابل ساختمانی مخروبه، دختر جوان ویتنامی که به آرامی در حال واکس زدن چکمه‌های سربازان آمریکایی است؛ مادر جوانی که با چشمانی نگران نوزادش را در یک دست و مسلسلی را در دست دیگرش نگاه داشته است.

اشپنگلر از 1970 به عکاسی و تهیه گزارش از درگیری‌ها از نقطه نظر قربانیان جنگ مشغول بوده است و آثارش را در رسانه‌هایی همچون سیپاپرس، تایم، کوربیس-سیگما، نیوزویک، ال پاریس، نیویورک تایمز و لوموند منتشر کرده است. این عکاس موفق به دریافت جوایزی چون SCAM برای تهیه گزارش از جنگ در 1998 و جایزه زن سال 2002 در بروکسل شده است. آثار مستند او مجموعه‌ای است از درگیری‌ و جنگ در کشورهای چاد، ایرلند شمالی، ویتنام، کامبوج، لبنان، صحرای غربی، کردستان عراق، نیکاراگوئه، کوزوو، افغانستان و عراق.

در این گزارش نگاهی به برخی از آثار وی با محوریت کودکان و زنان در جنگ خواهیم داشت.

دختری پرچم به دست، پشت به مردان مسلح‌، جیپ‌های جنگی غول‌پیکر در برابر دخترک ریزاندام و نحیف، پرچمی مشکی با صلیبی سفید در زمینه. ماشین‌های جنگی محو و فید هستند. میمیک صورت کودک وضعیت خاصی را گزارش می‌دهد. نگاه کودک با آن پرچم مملو از ایدئولوژی، نگاهی عاری از کودکانگی است. این تصویر در سال 1987 در یک مراسم خاکسپاری در لندندری ایرلند شمالی گرفته شده است. ایرلند شمالی از 1921 در پی اعلام دولت آزاد بخش جنوبی ایرلند و وفاداری بخش شمالی درگیری‌های قرن بیستم آغاز شد. اوج بحران در 1972 و جمعه خونین است که در نهایت 1998 با قراردادی موسوم به جمعه نیک این وضعیت به پایان رسید.

تصویری دیگر از لندندری ایرلند شمالی در سال 1970. یک عکس کنایه‌آمیز، کودکان شاد، پرشور، مملو از شیطنت. کافی است به کودک سیاهپوش میانی نگاهی بیاندازید که زبانی می‌اندازد. پسربچه‌ها به یکدیگر فشار می‌آورند. دست برخی سنگ است و گویا آماده یک حرکت انفجاری باشند. اما در پس‌زمینه حکایتی دیگری در جریان است: دود و ویرانی. خیابانی مملو از زباله‌های ناشی از سوختن و خبر از رویدادی که می‌شود بویش را استشمام کرد.

پنوم‌پن، پایتخت کامبوج، آوریل 1975. هفدهم آوریل 1975 نیروهای «خمر سرخ»، به رهبری پول پوت، شهر 2 میلیون و 300 هزار نفری پنوم پن را اشغال کردند و «جمهوری دمکراتیک کامبوج» را به جای نظام هوادار غرب نشاندند. 48 ساعت بعد، تمامی جمعیت پایتخت، به فرمان فاتحان، خانه و کاشانه خود را رها کرده و بدون کمترین آمادگی، به سوی روستاها و جنگل‌ها رانده شدند. بدین سان شهر بسیار گسترده پنوم‌پن به شهر ارواح بدل شد و تنها شماری از صاحب منصبان ارشد نظام تازه، همراه با چند شکنجه‌گاه، در آن منزل گزیدند. شهر بمباران شد و نتیجه آن چیزی است که در تصویر می‌بینید. اگرچه در افق عکس می‌شود نشانه‌هایی از یک شهر را دید؛ ولی آن دود و غبار و خورشید گرفته، عکس اشپنگلر را تبدیل به اثری دیگر کرده است. اشپنگلر گزارشی از یک جنگ را به نمایش نمی‌گذارد؛ او تصویری از عواقب یک جنگ را عرضه می‌کند. آنچه در اینجاست ویرانی وسیع تا افق دید هر مخاطب است که تداوم دارد.

در آوریل 1975 میلادی، تنی چند از اعضای عضو سازمان آزادی‌بخش فلسطین به قصد ترور پیر جمیل  رهبر حزب فالانژ لبنان به سوی کلیسای مسیحیان مارونی در شرق بیروت آتش گشودند. جمیل از این سوءقصد جان سالم به در برد و با همکاری رژیم صهیونیستی دست به اقدامات متقابل زد که در نهایت به جنگ داخلی 15 ساله در لبنان منجر شد. اشپنگلر در سال 1982، همان سالی که در نهایت جمیل به قتل رسید و فاجعه انسانی صبرا و شتیلا در انتقام از این ترور صورت گرفت، اوقات خود را در لبنان گذراند و مجموعه‌ای خاص از بیروت غربی مستندسازی کرده است. در این تصویر پیرزن مسلمان، همانند یک تکاور، با همان لباس زنانه لبنانیش، کلاشینکف را به دوش گرفته است. مشخص است پیرزن یک نظامی آموزش دیده نیست. کافی است به موقعیت استقرار قنداق توجه کنید که روی بازو است تا چسبیده به کتف؛ اما پیرزن با اعتماد به نفسی ویژه یک پا بر مخروبه دیوار نهاده است و هدفی ناپیدا را نشانه گرفته است. عکس اشپلنگر تضاد میان زن و نبرد را کمرنگ می‌کند و حتی به آن لطافت می‌بخشد. دستان پینه بسته زن و زمختی آن برجسته است و در پیش‌زمینه عکس می‌درخشد و به نوعی وجه دیگری از زن را نمایش می‌دهد، تلاش برای زندگی و دفاع.

ساندینیست‌های نیکاراگوئه در 1979 قدرت را از چنگ سوموزا دیکتاتور خارج کردند. سوموزا کشور را ترک کرد و اعضای گارد ملی او سرانجام سر از پاراگوئه درآوردند؛ اما با روی کار آمدن رونالد ریگان جمهوری‌خواه در کاخ سفید، چریک‌های کنترا با حمایت مستقیم ایالات متحده آمریکا، دولت نوپا و محبوب را وارد جنگی داخلی کرد. اگرچه در نهایت این دانیل اورتگا بود که در 1984 ریاست جمهوری را به دست آورد تا حضور ساندینیست‌ها را تثبیت کند؛ اما زخم جنگ بر پیکر نحیف این کشور آمریکای مرکزی برجا مانده بود. اشپلینگر در بحبوحه جنگ داخلی در نیکاراگوئه حضور پیدا می‌کند و مهمترین عکسش دختربچه‌ای است بر یک نفربر خاموش. دخترک با ژست کودکانه و شیرین خود، در آن لباس سفید، همچون عروسی است که بر سیاهی چیره شده است. همه چیز در اطراف او تیره و تار است. حتی آسمان نیز کدر و مات است. گویا این کودک تنها امید جنگ است در پی صلح.

در سال 1996 طالبان، کابل پایتخت افغانستان را تصرف و امارت اسلامی افغانستان را تأسیس کردند. آنها بیش از 90٪ کشور را تحت کنترل گرفتند و منطقهٔ کوچکی را در شمال شرقی برای مجاهدین اختصاص دادند که پایان جنگ‌های داخلی بین مجاهدین و شروع حکومتی نو توسط طالبان برای افغانستان بود. اشپلنگر در 1998 در کابل مجموعه تصاویری با محوریت زنان و کودکان تهیه کرد که عمدتاً به محدودیت‌ها و نقش جدید زنان افغانستانی در حکومت طالبان اشاره داشت. اما این تصویر وجه دیگری از افغانستان طالبان را نمایش می‌دهد. با اینکه در پیش‌زمینه یک پسربچه با دوچرخه‌اش، نقش بادیگارد زن در لباس رسمی حکومت طالبان قرار دارد؛ اما در پیش‌زمینه، مخروبه‌ای از یک سینما تئاتر دیده می‌شود که به شکل کنایی به نگاه طالبان نسبت به هنر و فرهنگ نو دارد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل