خصومتهای عربستان علیه ایران و وعدههای غیرعملی به مصر
در طول تاریخ حاضر روابط مصر و عربستان قبل از آنکه یک روابط پابرجا و محکم بوده باشد، حالت عقد موقت دارد. سایه درگیریها و نزاعهای مختلفی بین دو کشور در دهههای اخیر بر هرگونه تحرکی در این روابط وجود دارد.
عربستان سعودی، سالهاست که شمشیر را برای ایران از رو بسته است. اینکار کمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد. اما سعودیها این دوراندیشی را داشتند که خودشان را بطور مستقیم با ایران درگیر نکنند. به همین دلیل از حماقت و توهم صدام استفاده کردند و جنگی هشت ساله را علیه ایران حمایت کردند تا شاید به هدف خود یعنی از هم پاشیده شدن جمهوری اسلامی یا لااقل تضعیف و پاره پاره شدن کشورمان دست یابند.
قصد آن ندارم که این بخش از تاریخ را بازگو کنم تنها پایان این شاهنامه برای عربستانیها آن شد که موشکهای صدام بر سر زمین آنها فرود آمد و برای ساقط کردن این وحشی خودپرورده، از آمریکا کمک خواستند پول صعود و سقوط صدام را عربستانیها و کویت و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دادند. آمریکا که هم آمد نتوانست در عراق بماند آن زمان بود که سعودیها فهمیدند که ای وای ما چه کردیم؟
شماتتها بر بوش آغاز شد که چرا عراق را در یک سینی طلایی به ایران تسلیم کردید؟ تا این جای حکایت، قصه چوب و پیاز و ... بود که نصیب عربستانیها شد. سعودیها سالها از کاری که خودشان کرده بودند در تحیر بودند. به همین دلیل بعد از حمله آمریکا به عراق و آزادسازی کویت و شاید با این پیش زمینه ذهنی که بخشی از اهداف آنها یعنی از بین رفتن زیرساختهای اقتصادی ایران در جنگ تحمیلی حاصل شده است و شاید تشکر از موضع بیطرفانه ایران در حمله به عراق، دست دوستی بسوی ایران دراز کردند و یا به تعبیری دیگر دست دوستی ایران را پس نزدند؛ چیزی که میتوانست نشانه پشیمانی آنها از مواضع قبلی قلمداد شود.
رفته رفته ایران به پیشرفتهای خوبی رسید و در همه زمینهها پیشرفت کرد.
در دهه 90 شمسی، یعنی سی سال پس از انقلاب اسلامی، ایران آن چنان پیشرفت کرد که دوباره نگرانی و حسادت عربستان را تحریک کرد. از همان سالها بود که عربستان به زعم خودش، تلاش کرد جلوی پیشرفت و نفوذ ایران را بگیرد. پیشرفتهای حیرت انگیز در زمینههای علوم پزشکی، شبیهسازی حیوانات، نانو، موشک و دیگر صنایع نظامی، ماهواره فضایی، هستهای در این سالها خارقالعاده بود. عربستان و البته کشورهای استکباری این پیشرفتها را تحمل نمیکردند و آنها را زمینه افزایش قدرت همه جانبه ایران میدانستند که به زعم آنها میتوانست زمینه تشکیل یک قدرت نه فقط منطقهای بلکه قدرتی که شانه به شانه ابرقدرتها در جهان بیاید، بوجود آورد.
طبیعی است که آمریکا، اروپا بخواهند از این انگیزههای سعودیها برای مقابله با ایران استفاده کنند؛ چرا که در این حالت با پول و امکانات کشورهای اسلامی خود این کشورها را تضعیف میکنند. سعودیها نشان دادند آمادگی کامل دارند که این نقشه را با تکیه بر ثروتهای نفتی خود اجرا کنند.
آنچه که عربستان و البته آمریکا و اروپا را از ایران راضی میکند، کاهش قدرت آن است. آنها به غیر از این راضی نمیشوند. هرکاری هم که از دستشان در این باره برآید، فروگذار نخواهند کرد حتی اگر ضررهایی را متوجه خودشان کنند. تلاش عربستان برای پایین نگه داشتن قیمت نفت، نمونه بارز فعالیت کشوری است که به زعم خود همزمان به خودش و به ما ضربه میزند.
پولهایی که عربستان در لبنان ، عراق ، مصر ، یمن و بحرین و... علیه ایران خرج کرده است سر به آسمان میزند. عربستان آنچنان از حرکت مرسی برای نزدیکی به ایران و باز کردن فضای جهانگردی برای ایران در مصر خشمگین شد که تمام عوامل خود را علیه مرسی بکار گرفت و از حکومت السیسی حمایت کرد. پادشاه عربستان فقط یک ربع بعد از اعلام سقوط مرسی، با السیسی تماس گرفت وحمایت خود را از وی اعلام کرد. موضوعی که برای اخوان المسلمین که تصور میکرد عربستان حامی تشکیل یک حکومت اخوانی خواهد بود غیر قابل انتظار و به عنوان خنجری از پشت تعبیر شد.
سفر این هفته پادشاه عربستان به مصر که از آن به عنوان مهمترین سفر و دارای ابعاد استراتژیک ارزیابی شده است، خالی از رویکردهای ضد ایرانی نیست. عربستانیها در دو موضوع سوریه و یمن با مصریها مشکل دارند. مصریها آنچنان که سعودیها میخواهند در این میدان وارد نشدهاند. عربستانیها توقع داشتند مصر از نزدیکی سرزمینی خود به یمن استفاده کند و نیروهای زمینی به آنجا اعزام کند و عربستان را در تحقق اهدافش در یمن کمک کند. همچنین عربستانیها از اینکه مصریها چندان در موضوع سوریه مطابق میل عربستان عمل نمیکند ناراضی هستند. ایران حاضر، غایب در موضوع یمن و سوریه است و عربستانیها تلاش دارند که یک اتحاد بینالمللی علیه بشار اسد وحوثیها تشکیل دهند که البته مصر میتواند در آن نقش مهمی ایفا کند.
از سوی دیگر مصر در حالتی شبیه فروپاشی اقتصادی بسر میبرد. حکومت السیسی نیازمند کمکهای فوری خارجی است. عربستان تنها دست گشادهای است که مصریها در مقابل خود میبینند، وعدههای کمک مالی که توسط ملک سلمان در این سفر داده شده بسیار برای مصر مهم و سرنوشت ساز است؛ البته اگر به مرحله عمل برسد. حقیقت این است که از این وعدههای اقتصادی بسیار به مصر داده شد؛ اما همه آنها عملی نشده است. ضمن اینکه باید به این نکته توجه کرد اشتهای اقتصاد مصر هم برای استفاده از کمکهای خارجی به حد سیری ناپذیری رسیده است.
مصر و عربستان دارای وجوهی مهم از تقابل هستند، مصر نمیخواهد تهماند پرستیژ رهبری جهان عرب را از دست بدهد، عربستان نیز میخواهد این رهبری را بدست آورد. جهان عرب به علت فروپاشیدگی خیلی از نظامهای عربی سابق، مدعی مهمی برای رهبری ندارد. تقابل مصر و عربستان، تقابل یک قدرت بازمانده از نظام سابق عربی و یک مدعی جدید است. بدیهی است که مصر برای حفظ جایگاه خود، کوتاه نیاید.
در طول تاریخ حاضر، روابط مصر و و عربستان قبل از آنکه یک روابط پا بر جا و محکم بوده باشد، حالت عقد موقت دارد. سایه درگیریها و نزاعهای مختلفی بین دو کشور در دهههای اخیر، برهرگونه تحرکی در این روابط وجود دارد.
در سفر اخیر پادشاه عربستان به قاهره، دو جزیره تیران و صنافیر که در جنوب صحرای سینا قرار دارد به عربستان سعودی داده شد. مصریها این دو جزیره را در جریان جنگهای 1967 تصرف کردند تا بتوانند از موقعیت استراتژیک آنها در جریان جنگ با رژیم صهیونیستی استفاده کنند.
این دو جزیره در جریان امضای قرارداد کمپدیوید، به عنوان منطقه (ج) در صحرای سینا شناخته شد که مفهوم آن این است که مصر حق حضور نظامی در آن ندارد. هم اکنون نیز حتی جهانگردان خارجی از ورود به آن منع شدهاند. بنابراین امکان استفاده نظامی از این جزایر باید در چارچوب قرارداد کمپدیوید قرار گیرد.
اما دادن این جزایر به سعودی، موجی از خشم و غضب در داخل مصر پدید آورده است و بسیاری السیسی را به فروش سرزمینهای مصر متهم کردهاند که میتواند اثرات وخیمی برای وضع داخلی مصر داشته باشد که ابعاد آن میتواند بسیار فراگیر باشد.
در همین سفر، از عزم دو طرف برای ساخت پل بر روی دریای سرخ گفته شده است.پلی که قرار است مصر و عربستان را به یکدیگر متصل کند. سابقه تاریخی گفتوگوها برای ساخت این پل لااقل به سی سال پیش باز میگردد و بارها به عنوان یک خبر جذاب مورد توجه رسانهها قرار گرفته ولی هیچگاه قدمی برای اجرای آن برداشته نشده است. تبلیغ برای ساختن این پل را در این سفر نیز میتوان در کنار دیگر اخبار منتشر شده در این سالها گذاشت و به این نتیجه رسید که این تبلیغات نیز گذرا خواهد بود و عملی را در پی نخواهد داشت.
در مجموع با تلفیق دو موضوع این مقاله یعنی ابعاد خصومت عربستان با ایران و سفر پادشاه عربستان به مصر میتوانیم این سوال را مطرح کنیم که آیا این سفر و توافقات انجام شده پیرامون آن میتواند به افزایش جایگاه عربستان و کشاندن مصر به همکاری بیشتر با عربستان در موضوعات منطقهای که بخشی از آن ماهیت ضد ایرانی دارد منجر شود؟ به نظرم پاسخ به این سوال را نمیتوان، در قالب آری یا نه پاسخ گفت.
به شکل عمومی و براساس تجارب خود با مصر میتوانم بگویم نه عربستانیها به شکل کامل به وعدههای خود عمل خواهند کرد و نه مصریها همه تخممرغهای خود را در جهان عرب در سبد عربستان خواهند گذاشت. آن است که میتوانیم بگوییم مصریها، خوش استقبال و بد بدرقه با توافقات حاصل از این سفر برخورد خواهند کرد.
انتهای پیام/ر