کاهش نقش معاینات بالینی در تشخیص بیماریها در طب رایج
معاینات بالینی در طب رایج با معاینههایی که پزشکان طب سنتی بر آن تسلط داشتند, تفاوت زیادی دارد، امروزه مشاهده برگههای آزمایش و رادیولوژی و... جانشین مغز متفکر در تشخیص بیماریها شده است.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم, استفاده روزافزون از ابزار تشخیصی مدرن، میزان دقت پزشکان را در علائمی که مستقیماً با حواس و از راه معاینه بیمار به دست میآید, کاهش داده است.
اگرچه در منابع علمی بر اهمیت معاینه تأکید زیادی شده است و مرتب تکرار میکنند که پاراکلینیک صرفاً برای تأیید تشخیص بالینی است ولی در عمل شاهد تکیه روزافزون پزشکان به ابزار تشخیص هستیم. ارجاع مکرر بیماران به مراکز رادیولوژی و آزمایشگاهها و مملو از جمعیت بودن این مراکز گواهی بر این مدعاست.
لازم به ذکر است که معاینات بالینی در طب رایج با معاینههایی که پزشکان طب سنتی بر آن تسلط داشتند, تفاوت زیادی دارد. با مطالعه آثار پزشکانی چون ابنسینا و رازی، متوجه میشویم که آنها بدون در اختیار داشتن ابزار تشخیصی امروز و صرفاً با گرفتن نبض بیمار به تشخیصهای صحیح و دقیق میرسیدند و مطالعه آنچه در بیان مورخان ایرانی و غیرایرانی در مورد معاینات و تشخیصهای آنان آمده است موجب تعجب افراد شده است.
یکی دیگر از نکات مهم در تشخیص بیماری در طب سنتی، دیدن ادرار بیمار بوده است. به ظرفی که ادرار را برای مشاهدۀ طبیب جمع میکردند، قاروره میگفتند. اطباء عموماً برای دیدن ادرار بیمار اهمیت زیادی قائل بودند و تقریباً هیچ بیماری را قبل از دیدن قارورهاش درمان نمیکردند.
در حال حاضر بیشتر روی مشخصات میکروسکوپی ادرار دقت میشود و در مشاهدۀ ادرار فقط رنگ و شفافیت آن گزارش میشود که آن هم عملاً کماهمیتترین موضوع در برگۀ آزمایش است.
خلاصه اینکه مشاهده برگههای آزمایش و رادیولوژی و... جانشین مغز متفکر ما در تشخیص بیماریها شده است و متأسفانه حاکمیت دیدگاه جزءنگر طب رایج هم به این مسأله دامن زده است. البته غرض از این بحث, استفاده نکردن از ابزار پیشرفتۀ تشخیصی نیست و همان طور که گفتیم در اختیار داشتن این امکانات از نقاط قوت پزشکی رایج است بلکه منظور بیان این حقیقت است.
اول اینکه بیتوجهی ما باعث فراموشی تجربیات ارزشمند طب سنتی در بررسی نبض و ادرار بیماران و وابستگی کامل به ابزار امروزی شده است. بهراستی اگر پزشک به این ابزار دسترسی نداشته یا بیمارش امکان هزینۀ استفاده از آنها را نداشته باشد، چه میتواند بکند؟ مگر بهدفعات در اورژانسها شاهد نبودهایم که ساعتها منتظر جواب آزمایش بیمار شدهاند تا تشخیص بیماری وی روشن شود؟
دوم اینکه وقتی اساس مداوا نادرست و بر کجی استوار شده باشد، استفاده از این امکانات دردی را دوا نمیکند. چه ارزشی دارد که محل ضایعه را با دقت تمام تشخیص دهیم ولی از درمان وی عاجز باشیم؟
سوم اینکه شاید نتوان عدم برخورداری طب سنتی از ابزار امروز را نقطه ضعف آن دانست. پزشکان قدیم شاید در تشخیص محل دقیق ضایعه و ترکیب بیوشیمیایی خون و... ناتوان بودند ولی با تجربه و معاینۀ کلنگرانۀ خود توانایی بیشتری در درمان درد بیماران از خود نشان میدادند.
در نقطه مقابل؛ امروزه بسیاری از بیماران یک عدد نوار قلب و مغز و آنژیوگرافی و... در دست داشته و سالهاست داروهای مختلف با عوارض آنها را تحمل میکنند ولی بیماریشان در خوشبینانهترین حالت فقط کنترل میشود و از درمان قطعی خبری نیست.
انتهای پیام/*