روز نکبت و دروغی که تاریخ را دگرگون کرد
موسسات تبلیغاتی رژیم صهیونیستی با دروغ پردازی گسترده سعی کردند مهاجرت اجباری و اخراج فلسطینیان از سرزمین های آبا و اجدادی خود را وارونه نشان دهند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه لبنانی الاخبار، بخش نظارت و سانسور نظامی رژیم صهیونیستی تسلط خود را به صورت کامل بر آرشیو دولتی این رژیم اعمال کرده است، به گونهای که موضوع آواره شدن فلسطینیها از سرزمین مادری خود را به صورت یک خیالپردازی و توهم تعریف می کند. با وجودی که بنا بر قانون اساسی این موضوع لزوماً باید به علت گذشت زمان از بخشهای محرمانه اسناد رژیم صهیونیستی خارج شود، اما همچنان بحث در این رابطه برای پژوهشگران ممنوع است، حتی پروندههایی که برای تاریخنگاران جدید باز شده بود نیز بار دیگر مسدود شده و به عنوان اسناد به کلی محرمانه طبقهبندی شده است.
در مکانی که به زبان عبری «غنزاخ هَمِدینا» یا آرشیو مرکزی اسرائیل خوانده میشود، در برابر تحلیلگران بستههای کارتونی خاکستریرنگ و پروندههای سبزرنگ و نقشههایی وجود دارد که با دقت جمع آوری شده است. این پروندهها در مورد آرشیو فیلم ها و روزنامهها یا عکسها نیست، بلکه آرشیو اسناد سندیکاهای کارگری و کشاورزی و مؤسسات امنیتی و نظامی و جلسات محرمانه آنهاست. بعد از اینکه انتشار کتابهایی از تاریخنگاران جدید در دو دهه اخیر جنجال گستردهای را در محافل بینالمللی ایجاد کرد، بخش بزرگی از آرشیوهای رژیم صهیونیستی که به تازگی از طبقهبندی محرمانه خارج شده بود، بار دیگر در طبقه بندی قرار گرفت.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این رابطه مینویسد که تمامی اسنادی که ثابت میکرد فلسطینیها در جریان نکبت (آغاز موجودیت و تشکیل دولت رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی) به زور از فلسطین اخراج شدند، یا پروندههایی که توصیف جنایتها و تجاوزات نظامیان اسرائیلی در آن آمده یا حتی به آن اشاره شده بود، به صورت محرمانه درآمد. در این راستا پروندههایی که به نوعی مؤسسات امنیتی رژیم صهیونیستی را دچار تزلزل میکند نیز در طبقه بندی به کلی سری قرار گرفت.
کارشناسان و تحلیلگران مسائل تاریخی که سعی کردند منابعی که در کتابهای بینی موریس، آوی شلایم و تام سیغف معرفی شده را بیابند، به در بسته خورده اند. دستیابی به پرونده شماره (17028/18) با عنوان فرار در سال 1948 کاملاً غافلگیرکننده بود. به نوشته این روزنامه صهیونیستی اسناد این پرونده مشکوک بین سالهای 1960 تا 1964 به نگارش درآمده است. این پرونده سعی دارد روایتی اسرائیلی از نکبت فلسطین در سال 1948 ارائه داد و صبغه ای آکادمیک به ادعاهای خود بدهد. دیوید بن گوریون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی برای تهیه این پرونده از بهترین مستشرقان که در خدمت رژیم صهیونیستی فعالیت میکردند بهره گرفته تا به ادعای خود ثابت کند که فلسطینیها در سال 1948 از سرزمینهای اشغالی فرار کردند و با زور از آن اخراج نشدند.
بن گوریون در دهه 50 قرن گذشته میلادی از اهمیت نقل روایتی مطابق با منافع رژیم صهیونیستی درباره موضوع نکبت اطلاع داشت، وی به این نتیجه رسید که همانگونه که صهیونیستها در ایجاد روایتی جدید براساس منافع اسرائیلیها موفق شدند، بعید نیست که ملت فلسطین که قبل از اشغالگری اسرائیل در سرزمینهای فلسطین زندگی میکردند، بتوانند روایت واقعی ویژه خود را توزیع و انتشار دهند. هاآرتص میافزاید فلسطینیها در مقدمه روایت خود طبعا موضوع نکبت را جای میدهند. اتفاقی که در سال 1948 به برپایی اسرائیل در فلسطین اشغالی منجر شد و به این ترتیب 700 هزار ساکن اصلی فلسطین آواره شدند. در آن زمان بن گوریون پیشبینی کرده بود که اتفاقات این سال ممکن است به رقابت در عرصه دیپلماتیک اسرائیل در جهان به ویژه با فلسطینیها تبدیل شود. به عبارت دیگر اگر فلسطینیها موفق شوند دنیا را به موضوع نکبت و اخراج خود با زور از سرزمینهای اشغالی قانع کنند، دنیا به عدالت آرمان آنها و ضرورت بازگشت آنها به میهن خودشان اعتقاد پیدا خواهد کرد. اما اگر اسرائیلیها بتوانند روایتی مخالف آن را ارائه دهند، مانع از این اتفاق میشوند. به عنوان مثال آنها باید اینگونه وانمود کنند که فلسطینی ها خودشان از فلسطین اشغالی مهاجرت کردهاند ، به این ترتیب استدلال مردم فلسطین با پذیرش کمتری مواجه خواهد بود.
امروز بیشتر مورخان شامل مورخان صهیونیست و غیرصهیونیست اعتقاد دارند که ارتش اسرائیل و گروهکهای وابسته به آن ساکنان بیش از 120 روستا از مجموع 530 روستای فلسطین اشغالی را تخلیه کردند. نیمی از این تعداد روستاها در نتیجه ترس و وحشت ناشی از جنایات اسرائیلیها از مناطق مسکونی خود فرار کردند و بعدها دیگر اجازه بازگشت به آنها داده نشد. در تعداد محدودی از این روستاها ساکنان تحت اوامر مقامات محلی یا شوراهای شهر و روستا خانه و کاشانه خود را رها کرده و فراری شدند. به نظر میرسد که بن گوریون از ماهیت اتفاقات به وقوع پیوسته اطلاع داشته است ، البته در آرشیو رژیم صهیونیستی پروندههای متعددی در زمینه آوارگان فلسطین وجود دارد که همچنان در طبقه بندی محرمانه قرار گرفته است. این پروندهها میتواند ماهیت اتفاقات گذشته و دستورات فرماندهان ارتش اسرائیلی مبنی بر اخراج فلسطینیها و موشک باران روستاهای آنها را فاش کند. بیتردید میتوان تأکید کرد که بن گوریون از این حوادث اطلاع داشته است، چرا که نظامیان اسرائیلی پیش از انجام این حملات مجوز آنها را دریافت کردهاند. همچنین شواهد دیگری از کشتارهای انجام شده در روستاهای اللد و الرملة و روستاهای دیگر در شمال فلسطین وجود دارد که نظامیان گروهک صهیونیستی بالماخ آن را انجام می دادند.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این رابطه میافزاید که مستندات و اسنادی که مجوز استفاده تحلیلگران اسرائیلی را دارند، پاسخ قانعکنندهای به سوالات مطرح در زمینه طرح سازماندهی شده برای آواره کردن فلسطینیان ارائه نمیدهد، البته بررسیها در رابطه با این موضوع همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال بینی موریس اعتقاد دارد که بن گوریون برنامه کلی اخراج فلسطینیها به خارج از اراضی اشغالی را ترسیم کرده است. البته به علت آنچه که گفته شد قطعاً اسناد قطعی برای ثابت کردن این مطلب در دسترس نیست.
روایتهای رسمی اسرائیل تلاش دارد تمام حالتهای نشان دهنده اخراج فلسطینیها از روستاهای خودشان را مخفی کرده و آن را علنی نکند. لذا هاآرتص به نقل از مردخای بار ارون در کتاب خود با عنوان تاریخ در یک کتاب از آهارون زیزلینگ عضو کنیست و وزیر کشاورزی وقت رژیم صهیونیستی در دولت بن گوریون نقل میکند که در پی اخراج عرب ها از دو منطقه اللد و الرملة گفته بود: ما عربها را مهاجرت ندادیم ، بلکه آنها در سایه حاکمیت ما زندگی کردند. حتی یک فرد عرب مهاجرت داده نشد. "ای اوفیر" روزنامه نگار صهیونیستی وقاحت خود را از این نیز بیشتر کرده و میگوید: «ما در برابر عربهایی که به سمت مرزها یورش برده بودند و میخواستند به کشورهای همسایه بروند فریاد میزدیم و میگفتیم: در همین جا باقی بمانید.» تمام عناصر مرتبط با مؤسسات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی این موضوع را درک میکنند که اخراج فلسطینیها با زور رازی است که باید حفظ شود.
این روزنامه میافزاید: موشه دایان که دستور اخراج فلسطینیها را داد، یک سال بعد هنگامی که ژنرالی در منطقه النقب بود، نمیتوانست دستورات بن گوریون در مورد رها کردن عرب ها تحت اراده خودشان را نقض کند. بن گوریون در آن زمان مدعی شده بود که اسرائیل باید به دنیا شرح دهد که واقعیتهای ناشناختهای وجود دارد که وزارت خارجه اسرائیل از طریق اسناد مربوط به مؤسسات فرهنگی درباره فرار فلسطینیها منتشر خواهد کرد. در حالی که به ادعای بن گوریون فرار با اراده خود عربها انجام شده است، چرا که به آنها گفته شده بود که تمامی اراضی کشور شما اشغال خواهد شد و به شما اجازه بازگشت به خانههایتان داده خواهد شد و شما مالک این خانه ها خواهید بود.
وی تصور میکرد این عملیات نیازمند تشویق و تفسیر جدی مکتوب و شفاهی است، به همین علت دیدگاههای خود را در سال 1961 به مرکز شیلوح فرستاد تا این مرکز آنچه را که اسناد فرار عربها در سال 1948 نامیده شده بود را جمعآوری کند.
هدف از این مرکز بررسی مشکلات واقعی در ابعاد علمی یعنی دادن صبغه آکادمیک به این مشکلات بود، لذا همواره تلاش میکرد تفسیرهایی را برای حوادث جهانی از دیدگاه اسرائیلیها ارائه دهد. شیلوح با مشارکت دانشگاه العبریه در قدس و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و وزارت امنیت و جامعه مدنی اسرائیل تأسیس شده بود. هاآرتص میافزاید که بن گوریون تلاش میکرد پروندههایی از دیدگاه اسرائیلیها تهیه کند. لذا به این مرکز روی آورده تا مواردی را در مورد " فرار عرب ها " جمعآوری کند. وی از رونی جبای خواست تا این موارد را مکتوب کند. هاآرتص در این مورد مینویسد: اگر بن گوریون میدانست که موارد نوشته شده توسط رونی چیست، از او نمیخواست آن را با عنوان دیدگاه رسمی اسرائیل منتشر کند، چرا که از نوشتههای وی اینگونه برداشت میشود که وی روایتهای فلسطینی را ثابت و تأیید کرده است.
هنگامی که درخواست بن گوریون به این مرکز رسید، به کارشناسان آن اجازه بررسی در مورد پروندههایی داده شد که پیش از این کسی به آنها دسترسی نداشت، به ویژه پروندههایی که در سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی جمعآوری شده بود. مهمتر از همه این پروندهها مواردی بود که شاباک در رابطه با این موضوع تهیه کرده بود. بن گوریون از پژوهش آماده شده توسط جبای راضی نشد ، لذا از موشه معوز درخواست کرد تا پژوهش جدیدی آماده کند. معوز نیز در نوشته خود به مواردی از مهاجرتهای اجباری و اخراج فلسطینیها به ویژه در مناطق اللد و الرملة اشاره کرد. البته او در پایانِ نوشته خود از مواردی که بن گوریون خواستار نتیجه گیری در مورد آن بود نیز سخن گفته و مدعی شد که سازمانهای یهودی سعی کردند مانع از فرار عربها شوند.
بیشتر مورخان تأکید دارند که بن گوریون خودش از موارد به وجود آمده در مورد اخراج و مهاجرت دادن اجباری فلسطینیها اطلاع داشت و خود مجوز آنها را صادر کرده بود، اما آنها در دنیا و سرزمینهای اشغالی هرگز این مسئله را بررسی نمیکنند که نظامیان ارتش اسرائیل بسیاری از فلسطینیها را در جریان حوادث نکبت از خانه خویش اخراج کرده و دیگر اجازه بازگشت به آنها داده نشد. هآرتص در افشاگری خود تأکید میکند این پژوهشگران در راستای خدمت به جنایت صهیونیستی ایام نکبت خود را فریب دادند و سعی کردند روایتی "گل و بلبلی" از ایام نکبت که روند تاریخ را دگرگون کرد، ارائه دهند.
در سال 1961 جان کندی رئیسجمهور آمریکا بود، به همین علت زمزمههایی در مؤسسات حاکمیتی آمریکا برای درخواست از اسرائیل جهت بازگرداندن بخشی از آوارگان فلسطینی به روستاهای خود مطرح شد. البته پیش از این زمان و در سال 1949 اسرائیل پیشنهاد بازگرداندن صد هزار آواره فلسطینی در صورت سازش با دولتهای عربی را مطرح کرده بود که طبعاً این اقدام انجام نشد. چرا که پیشنهاد مذکور تنها برای از سرگیری مناسبات با عربها نبود، اسرائیلیها قبل از نکبت نیز با سران عرب کانال های روابط خود را باز کرده بودند، بلکه هدف از این پیشنهاد تحمیل واقعیت اشغالگری فلسطین و تسلیم شدن عرب ها در برابر آن بود. چرا که اسرائیلیها بعدها در دهه 60 حتی با بازگرداندن 20 هزار آواره فلسطینی نیز موافقت نکردند.
در سایه فشارهایی که جان کندی بر اسرائیل وارد کرد و هنگامی که سازمان ملل متحد برای بررسی موضوع آوارگان وارد عرصه شد، بن گورین کنفرانسی را با مشارکت سران حزب "مبای" از جمله گولدا مائیر وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی برگزار کرد. بن گوریون میدانست که مشکل اساسی موضوع آوارگان نحوه روایت این موضوع است، لذا اسرائیلیها باید تلاش میکردند دنیا را قانع کنند که فلسطینیها خودشان فرار کردهاند و از سرزمینهای خود اخراج نشده اند. وی در سخنرانی خود در این کنفرانس گفت: هر داستان دلایل و برهانهایی دارد. آنها چگونه فرار کردند ؟ البته من از این موضوع مطلع هستم. من به شما میگویم که بیشتر آنها قبل از تشکیل دولت اسرائیل با اراده خودشان فرار کردند، حتی هاگاناه بعد از تشکیل دولت اسرائیل از آنها میخواست که در اینجا باقی بمانند. براساس اطلاعات من تنها عرب های مناطق اللد و الرملة بودند که کشورشان را ترک کردند یا مجبور به ترک این کشور شدند. البته تمامی حاضران در این اجلاس میدانستند که بن گوریون دروغ میگوید.
ادعاهای سران صهیونیستی برای قانع کردن جهان به فرار اختیاری عرب ها از سرزمین های اشغالی در شرایطی مطرح شد که موسسات شبه نظامی صهیونیستی که بعدها هسته ارتش اسرائیل را تشکیل دادند، جنایت های متعددی را در بخش های مختلف سرزمین های اشغالی بر ضد فلسطینیان و عرب ها مرتکب شدند، این جنایت ها باعث شد بسیاری از فلسطینیان از ترس جان خود مجبور به مهاجرت از سرزمین آبا و اجدادی خویش شوند.
انتهای پیام/