شهید مطهری ملاصدرای انقلاب است
تمام آثار شهید مطهری می تواند مبنا و فلسفه علوم انسانی اسلامی انقلاب باشد چراکه ایشان در مهندسی فکری انقلاب نقش اول را دارند؛ یعنی سیستم فکری انقلاب در عرصه فرهنگی، سیاسی و نظام سازی مدیون تلاش های استاد شهید مرتضی مطهری است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، کتاب تاریخ لبریز است از نام هایی که هر قدر هم زمان بگذرد از ارزش و تاثیرگذاری آنها کم نمی شود و چه بسا روز به روز جامعه بیشتر از آراء و افکار آنها متاثر شود؛ استاد شهید مرتضی مطهری از جمله این نام ها است که نه تنها جوانان قبل از انقلاب از ایشان بسیار اثر پذیرفته اند بلکه در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز جزء اثرگذارترین افراد به ویژه در حوزه فکر و اندیشه و باز کردن باب تحول علوم انسانی بوده و است که امروز به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های نظام مطرح است. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن دوازدهم اردیبهشت، سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری با حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل گندمکار، مجتهد علوم اسلامی، عضو گروه مطالعات تطبیقی دانشگاه جورج آگوست گوتینگن آلمان و استاد و مولف حوزوی درباره شخصیت علمی فکری آن شهید بزرگوار و تاثیر آراء او بر گشودن باب تحول علوم انسانی به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان عرضه می شود:
فکر و اندیشه و آثار علامه شهید مرتض مطهری دارای چه ویژگی هایی بود که توانست در آن برهه حساس تاریخی روشنگری کند و حتی مانع از انحراف فکری بسیاری از جوانان در دانشگاه شود؟
استاد شهید مرتضی مطهری هم به عنوان یک فقیه و مجتهد علوم اسلامی در عرصه فقاهت و تفکر اسلامی مطرح است و هم به عنوان یک روشنفکر دینی و مصلح اجتماعی؛ ایشان مقامات علوم اسلامی را طی کرده و به قله های رفیع اجتهاد و فقاهت رسیده بود و اگر انقلاب اسلامی به پیروزی نمی رسید ایشان به سوی مقام مرجعیت و زعامت فقهی مسلمین پیش می رفت؛ مهم آنکه شهید مطهری همچون هر مصلح دینی و اجتماعیِ دیگر، به نیاز جامعه توجه می کرد و در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» به مسائل روز و جوابگویی یک دانشمند، مجتهد و فیلسوف اسلامی به مسائل زمان توجه دارد.
قبل از ایشان کسانی چون جلال الدین همایون و سیدجعفر شهیدی و نیز شهید مطهری از حوزه به دانشگاه رفتند، (دانشگاه به عنوان نهاد آکادمیک در ایران سابقه چندانی ندارد نهایتا با احتساب دارالفنون سابقه ای 180 ساله دارد) و شهید مطهری به عنوان استاد تمام گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران کارش را آغاز کرد جالب آنکه ممتحن ایشان مرحوم راشد از عالمان فرزانه و خطیبان اجتماعی بود که شهید مطهری جلد نخست «اصول فلسفه و روش رئالیسم» که به قلم علامه طباطبایی (ره) و شرح شهید مطهری منتشر شده بود را به عنوان رزومه به وی ارائه کرد و نقل است که مرحوم راشد به ایشان می گوید: آقای مطهری شما باید از ما امتحان بگیرید؛ که این نشان می دهد درجه علمی شهید مطهری برای دانشمندان زمان ثابت شده بود.
در زمان ورود شهید مطهری به گروه فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران، تقی ارانی در میدان فلسفه به عنوان ایدئولوژیست جولان می داد و به «لنین ایران» مشهور بود اما علامه مطهری به نقد ارانی پرداخت و میدانداری را از او گرفت و مانع انحراف فکریِ جوانان دانشجو در دانشگاه تهران و دیگر مناطق ایران شد!
اشاره کردید که شهید مطهری به مسائل روز توجه داشتند، با توجه به جولان آراء و تفکرات مختلف در آن دوران، شیوه ایشان در مواجهه با اندیشه های انحرافی و تفکرات مکتبی که به جوانان عرضه می شد، چه بود؟
اولین توجه ایشان در عرصه های جدید غیرحوزوی در بحث جوابگویی به مقتضیات زمان، نقد مارکسیسم بود تا جایی که اگر ایشان و علامه طباطبایی(ره) نبودند جوانان ایران همه مارکسیست می شدند، چراکه موج مارکسیسم گرایی در شرق به ویژه ایران، مصر و دیگر کشورهای اسلامی بسیار قوی بود البته نهضت فکر اسلامی مقابل این موج ایستاد، در ایران شهید مطهری و در عراق شهید محدباقر صدر و در مصر هم علمای بزرگ.
مهم آنکه استاد مطهری هر جایی که به تفکر دینی و اهل بیتیِ جوان ایرانی حمله می شد، می ایستاد و ورود می کرد و نیاز را در نظر می گرفت؛ برای مثال در کتاب «بررسی مسئله حجاب» و بحث نظام حقوق زن در اسلام به مجله «زن روز» آن زمان درباره حجاب پاسخ داده و کاملا مستدل و با بیان و بنانِ مستحکم از مبانی فکر اسلامی و قرآن کریم دفاع کرد.
علاوه بر این، شهید مطهری به تقویت بینه های اعتقادی و فکری فسلفی جوانان پرداختند و اگر ایشان نبود جز جریان مارکسیسم، گروهک های انحرافی همچون مجاهدین خلق و فرقان و … بدون شک جوانان را منحرف می کردند.
در آن دوران میدانداری مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران و دانشگاه ها بسیار قوی بود؛ اگرچه شریعتی را روشنفکر دینی می دانیم اما دارای اشتباهاتی است و به زعم من در فلسفه تاریخ التقاطی است؛ شهید مطهری می گوید شریعتی اسلام شاعری می کند نه اسلام شعوری و با نهایت احترامی که برای او قائل است و حتی در بسیاری موارد تشابه بحثی دارند برای مثال «سیری در نهج البلاغه شهید مطهری» می توان گفت تحت تاثیر پارادایمی که شریعتی ایجاد کرده بود، قرار داشت اما با بیان و بنان خود بحث می کند و دکتر شریعتی بارها در حسینه ارشاد پای منبر استاد مطهری نشست.
آیا ایشان با جریان ناسیونالیسم نیز مقابله داشتند؟ رویکرد ایشان در مواجهه با ملی گرایی چگونه بود؟
شهید مطهری به نقد جریان ملی گرایی در ایران پرداخت و مقابل ناسیونالیسم که ضد تفکر اسلامی ترویج می شد، ایستاد؛ برای مثال وقتی عده ای همچون احمد شاملو در تفسیر حافظ می کوشیدند حافظ را مروج فرهنگ لعب و لهو و دچار نوعی لیبرالیسم اخلاقی معرفی کنند شهید مطهری به نقد شاملو پرداخت و در کتاب ارزشمند «تماشاگه راز» چهره واقعی و معنوی حافظ را معرفی و در عرصه حافظ شناسی هم ورود کرد.
علاوه بر این، شهید مطهری در عرصه های اقتصاد اسلامی با نقد اقتصاد مارکسیسم ورود کرد؛ البته جزوه «اقتصاد اسلامی» ایشان که امام راحل آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان را مامور بررسی آن کردند و بعد از شهادتشان چاپ شد در مقام گردآوری بود نه نقد و داوری چراکه مشتمل بر فیش های تحقیقاتی بود نه داوری فرد خبره ای چون ایشان.
همچنین، شهید مطهری در عرصه های عرفان نظری ورود خوبی دارند در نقد و بررسی ابن عربی و دیگر عرفای بزرگ ورود کرده و نیز در نقد جامعه شناسان بزرگ چون ابن خلدون و طبری و … نظر دارد و نیز درباره نهضت های صدساله اخیر به نقد و بررسی بزرگانی چون سیدقطب، سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده پرداخته است البته دکتر شریعتی هم به این مسئله علاقه داشته و وارد شده است.
آیا بین شهید مطهری و دکتر شریعتی تشابه میدان کار و تفکر وجود دارد؟
بله، تشابه موضوعی خاصی در برخی آثار بین شهید مطهری و دکتر شریعتی وجود دارد البته شهید مطهری با بیان فلسفی عرفانی عمیق و دکتر شریعتی با بیان حماسی خود.
از شهید مطهری درباره تفسیر قرآن کریم به ویژه جزء 30 هم کتبی منتشر شده است و تفسیر ایشان بسیار شیرین است و باید میان جوانان ترویج شود که متاسفانه چنین نشده است. شهید مطهری در موضوعات مربوط به اهل بیت علیهم السلام هم ورود کرده است برای مثال در شناخت شخصیت امیرمومنان(ع) سخنرانی های دقیق و عمیق «سیری در نهج البلاغه» که بعدها کتاب شد را انجام داد.
برخی مقالات هم در حوزه اسلام شناسی دارد که به توصیه حسین نصر انجام شد، به عبارت بهتر او عصاره علوم اسلامی و استاد صاحبنظر است نه صرفا مدرس؛ استاد مطهری در حکمت، کاملا روش متعالیه ای دارد و می توان او را ملاصدرای انقلاب اسلامی دانست و هم حکمت اشراق و هم حکمت مشاء و متعالیه را می شناسد هم در بُعد عملی و هم نظری و منهای عرفان نظری عارف تمام عیار در سیر و سلوک عملی و رفتاری است که در آثار ایشان مثل «گفتارهای معنوی» و «انسان کامل» خود را نشان می دهد.
درباره ضرورت تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی اندیشه های شهید مرتضی مطهری چقدر راهگشا و روشنگر بوده است و تلنگر بازگشت به علوم اسلامی را به ذهن جامعه علمی وارد کرد؟
بحث احیای فکر دینی و بازگشت به خویشتن که اقبال لاهوری و سیدقطب و دکتر شریعتی به عنوان شعار مطرح کردند و حتی مقام معظم رهبری بحث خودی و غیرخودی را مطرح می کنند (مقام معظم رهبری اشراف کامل به اندیشه های اقبال دارند و شبه قاره شناس قوی هستند) در آراء شهید مطهری هم دیده می شود؛ ایشان به فلسفه علوم انسانی اسلامی توجهی خاصی دارد به عنوان کسی که این فلسفه را در مدل های تئوریک می داند و نیز از این نظر عظمت فکری دارد که در سایه استاد خویش یعنی امام خمینی (ره) هم تئوری پردازی و هم نظام سازی کرد، یعنی شهید مطهری تئوری پردازِ نظام سازی فکری است و ملات فکری نظام اسلامی را می ریزد چنان که امام راحل فرمودند: نگذارید آثار این استاد فقید به فراموشی سپرده شود.
از این رو، تمام آثار شهید مطهری می تواند مبنا و فلسفه علوم انسانی اسلامی انقلاب باشد چراکه ایشان در مهندسی فکری انقلاب نقش اول را دارند؛ به عبارت بهتر سیستم فکری انقلاب در عرصه فرهنگی، سیاسی و نظام سازی مدیون تلاش های استاد شهید مرتضی مطهری است. خود من اگر آثار شهید مطهری نبود و فقط آثار شریعتی را می خواندم، منحرف می شدم یعنی آثار ایشان مانع انحراف است چراکه حُسن آثار استاد مطهری به این است که آثار ایشان کاملا سیستمی و بر اساس برنامه ریزی و مهندسی است.
شهید مطهری سیر مطالعات منسجم را برای کسی که می خواهد سیستم فکری اسلام را بشناسد تدارک دیده است، گرچه برخی مسائل عمومی را نیز مطرح کرده اند مثل 10 گفتار، 20 گفتار و … اما آثار تخصصی نیز دارند که برای دانشجویان مقاطع تکمیلی و نیز طلاب سطوح بالا کاربرد دارد مثل شرح منظومه سبزواری و شرح اسفار.
برای آنکه شخصیت هایی مثل شهید مطهری داشته باشیم چه باید بکنیم، آیا حوزه اکنون شرایط تربیت چنین چهره هایی و نیز تولید آثار که بتواند مبنای تولید علوم انسانی اسلامی قرار بگیرد را دارد؟
من چندان قائل به این نیستم که حوزه، دانشمند خلق کند چرا که سیستم های آموزشی نابغه و علامه خلق نمی کنند بلکه نبوغ ذاتی و فردی است. علاوه بر این، سیستم آموزشی حوزوی ما بعد از شهید مطهری بسیار پیشرفت کرده و اینطور نبوده که متوقف شود چراکه ایشان و نیز بزرگانی همچون آیات عظام جوادی آملی، سبحانی و مصباح یزدی آثار خوبی را تولید کرده اند و امروز پژوهشگاه ها و مراکز آموزشی علمی حوزوی و دانشگاهی در تلاش هستند.
اما معتقد هستم ما از بحث آموزش محور که امورات حوزه به این سمت است باید به سمت پژوهش محوری و نظریه پردازی و نقد و بررسی حوزه های جدید ورود کنیم؛ شهید مطهری پرچمدار نظریه پردازی در انقلاب بودند و امروز هم در پارادایم فکری، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و معنوی ایران و حتی جهان اثرگذار بوده و آثار ایشان به زبان های مختلف ترجمه شده است.
جالب آنکه ایشان حتی برای کودکان کتاب دارد و در جایی که انحراف فکری سیاسی می دیدند بی محبا ورود می کرد و اگر امروز ایشان در میان ما بود به بسیاری از مسئولان تشر زده و وارد نقد مسائلی می شد که در عرصه های مختلف، نظام با آنها دست و پنجه نرم می کند.
شهید مطهری به بحث فلسفه تکنولوژی و مدیریت توجه داشت، او نقاد جریان لیبرالیسم در ایران است و در بسیاری از سخنرانی هایش بحث آزادی فردی نقد می شود؛ آثار شهید مطهری طوری است که ثابت می کند ایشان اصول گرایی را منهای اصلاح طلبی قبول ندارد و اصلاح طلبی را بدون اصول گرایی نمی پذیرد یعنی اصول گرای واقعی در نگاه ایشان باید اصلاح طلب واقعی باشد و بالعکس؛ نمی شود وارد اصول گرایی و اصلاح طلبی شد و اصول اعتقادی را زیر پا گذاشت اما امروز می بینیم بسیاری در کشور با عنوان اصلاح طلبی به اصول اعتقادی پشت می کنند و مبتلا به پشت کردن به سنت های بومی می شوند در حالی که اصلاح طلبی به این معنا نیست.
امروز بسیاری در ایران مبتلا به غربزدگی هستند اما شهید مطهری نه غرب زده بود نه شرق زده؛ اخیرا الکساندر دوگین، فیلسوف روسی و قائل به تقابل سنت با مدرنیته گفته ما قائل به این هستیم که امر مُدرن باید نفی شود! در حالی که در تفکر اسلامی هرگز اینچنین نیست و اندیشه شهید مطهری با دوگین کاملا در تقابل است چراکه در تفکر اسلامی این است که ما با امر مدرن دشمنی نمی کنیم بلکه با احکام با آن برخورد می کنیم و ابزار مدرن را به کار گرفته و در خود هضم می کنیم و اگر در تقابل با احکام باشد برخورد خواهیم داشت.
شهید مطهری برای تغییر سازمان روحانیت و مدیریت حوزه ها نیز برنامه های بسیاری داشتند و در سخنرانی های ایشان این مسئله تصریح شده است؛ آثار ایشان به گونه ای است که می توان در دانشگاه و حوزه یک درس به آن اختصاص دارد اصلا این آثار به تنهایی یک دانشگاه و حوزه علمیه است.
و سخن پایانی…
شهید مطهری بر حفظ ارزش های اسلامی و حرکت انقلاب و نظام بر محور رهبری و امامت تاکید داشت و همه تاکید ایشان بر تقویت رهبری و نظریه ولایت فقه هم مفهوما و هم مصداقا بوده است و شکر خدا امروز رهبری نظام با کسی است که با آثار شهید مطهری آشنا بوده و هم با ایشان همرزم بوده اند.
توصیه شهید مطهری به دانشگاهیان هم کسب علم و دانش است و هم تهذیب نفس و معنویت، توصیه های ایشان همگی توجه به قرآن و معنویت است و زدودن غربت از نهج البلاغه و امروز در عرصه های سیاسی مدیریتی و اخلاقی به نهج البلاغه نیاز داریم و باید آن را به همه عرصه ها وارد کنیم.
منبع:شبستان
انتهای پیام/