شصت و هشتمین سریال آوارگی یک ملت
امروز ۱۵ ماه می مصادف با شصت و هشتمین سالروز «یوم النکبه» یا فاجعه اشغال فلسطین و آواره شدن یک ملت از سرزمین و وطن خود است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، "نکبه" کلمه عربی و به معنای مصیبت است. فلسطینی ها بطور عادی کلمه "نکبت" را برای توصیف حوادث فاجعه باری که در پی اشغال سرزمین های اشغالی به همراه داشته، بکار می برند.
در پانزدهم ماه می سال 1948حادثه ای در تاریخ فلسطین روی داد که روز نکبة نام گرفت. از نظر فلسطینی ها این روز یادآور روزهای تلخ یعنی اشغال سرزمین شان و مصادره اراضی و اولین موج آوارگی و اخراج بیش از 800هزار فلسطینی از خانه و کاشانه شان است.
در آن روزها، بریتانیا که قیمومیت فلسطین را در اختیار داشت افراط گرایی فزاینده صهیونیستها در آنجا بسیار نگران شده بود. شاید بمب گذاری تروریستی در هتل کینگ دیوید که محل زندگی نظامیان بریتانیایی مستقر در بیت المقدس بود، در تاریخ 22 ژوئیه 1946 و منجر به کشته شدن تقریبا 100 نفر شد انگلیس را به زانو در آورد. این عملیات توسط گروه تروریستی صهیونیستی تحت رهبری مناخیم بگین (یکی از نخست وزیران بعدی اسرائیل و برنده جایزه «صلح») انجام شد.
بنابراین، با نزدیک شدن پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین که برای ماه می 1948 برنامه ریزی شده بود، لندن، مشتاقانه آماده ترک کردن فلسطین بود، و تنها یک روز قبل از آن یعنی در تاریخ 14 مه 1948، رهبران صهیونیست به طور یکجانبه ایجاد کشور «اسرائیل» را اعلام کردند.
بلافاصله جنگ بین اسرائیل و همسایگان عرب آن شروع شد. از آن زمان به بعد، چهار جنگ عمده و تعداد بیشماری درگیریهای کوچکتر، میان اسرائیل و ترکیبات و ائتلافات مختلفی از کشورهای عربی در گرفت. اما اسرائیل از همه آنها جان سالم به در برد.
شصت و هشت سال از صدور قطعنامه ننگین تقسیم فلسطین گذشت و صفحه ای دیگر از قطعنامه های تبعیض آمیز سازمان ملل دوباره ورق خورد و خاطرات تلخ یک ملت آواره و ستمدیده بار دیگر زنده شد و در کنار آن تجاوزات، حملات، بازداشت ها و سرکوب روزانه این ملت بر تلخی این خاطرات می افزاید. در واقع تنها نمی توان صهیونیست ها را عامل توطئه اشغال و آوارگی ملت فلسطین دانست. بلکه باید این حقیقت را هم در نظر گرفت که اشغال فلسطین نتیجه پروسه ای بود که در سال 1897 میلادی در شهر "بال" سوئیس شروع شد و طی مراحلی با قیمومیت انگلستان بر فلسطین و صدور اعلامیه شوم بالفور در سال 1917 میلادی مقدمات حضور صهیونیست ها در فلسطین و واگذاری این سرزمین به آنها فراهم شد تا این که سازمان ملل متحد در تاریخ 29 نوامبر سال 1947 میلادی نزدیک به یک سال قبل از وقوع فاجعه دردناک اشغال فلسطین در سال 1948، قطعنامه شمار 181 خود را در مورد فلسطین صادر کرد و این کشور را میان یهودی ها و عرب ها تقسیم کرد.
33 کشور از جمله آمریکا و انگلیس و کشورهای اروپایی به این قطعنامه رای مثبت دادند و 13 کشور به آن رای مخالف و 10 کشور هم رای ممتنع دادند.
این زمان بود که توطئه اشغال قلب جهان اسلام توسط مجامع بین المللی شکل آشکارتری به خود گرفت و قطعنامه 181 در سازمان ملل مهر تاییدی بود بر وجود یک توطئه جهانی برای اشغال فلسطین و جدا کردن این منطقه مهم و حیاتی از پیکره کشورهای اسلامی و عربی و واگذاری آن به مهاجران یهودی.
این گونه بود که در آن زمان، سازمان ملل با تصویب این قطعنامه زمینه اشغال فلسطین و آواره شدن میلون ها فلسطینی بی گناه را فراهم کرد و عملا پا به عرصه پروسه واگذاری فلسطین به یهودیان گذاشت.
جالب این که در آن زمان حتی خود صهیونیست ها با این قطعنامه مخالفت کردند، علت مخالفت آنها با این قطعنامه به زیاده خواهی صهیونیست ها باز می گشت. آنها معتقد بودند که پس از تصویب این قطعنامه تنها صاحب نزدیک به نیمی از مساحت فلسطین می شوند در حالی که به دنبال کل فلسطین بودند تا از آن پلی برای تحقق رویای دیرینه صهیونیسم یعنی تشکیل " اسرائیل بزرگ" از نیل تا فرات بسازند.
درست نزدیک به یک سال بعد از این قطعنامه، فلسطین کامل به اشغال صهیونیست ها در آمد و فاجعه آوارگی و بی خانمانی ملتی در تاریخ نوین که شعار دمکراسی و آزادیخواهی را سر می دهد، شکل گرفت که مجامع جهانی، سازمان ملل،کشورهای اروپایی و غربی در این جنایت شریک صهیونیست ها بودند.
در این میان، کوتاهی کشورهای عربی و اسلامی بر کسی پوشیده نیست و همه واقفند که اگر سستی و ضعف و چند دستگی کشورهای عربی نبود، ما اکنون شاهد دردناک ترین واقعه تاریخ یعنی مسئله فلسطین نبودیم و آوراگی این ملت مظلوم را نظاره گر نبودیم.
آغاز طرح هاگانا
سرکردگان صهیونیست، طرح های نظامی مفصلی را از ابتدای سال 1945 میلادی برای اشغال سرزمین فلسطین با همدستی انگلیسی ها آماده کردند در حالی که نبرد آتی را پیش بینی می کردند، در ماه می 1946 میلادی، هاگانا طرحی را موسوم به طرح می 1946 میلادی آماده کرد.
روز بعد تصمیم تقسیم، هاگانا، تمام یهودیان 17 تا 25 ساله در فلسطین را به خدمت نظامی و آغاز کار برای آماده سازی طرح اشغال فراخواند که هدف از این طرح، دست اندازی بر مناطق آماده برای تشکیل دولت یهودی در آن بود.
هاگانا یا هگانا یا ههگَنه یک سازمان شبهنظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیزم بود که سال 1920 در فلسطین تحت قیمومیت انگلستان به جای سازمان هاشومیر تشکیل شد. این سازمان بهتدریج به شاخه نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد و علیه اعراب فلسطینی مبارزه میکرد. هاگانا بزرگترین و اصلیترین سازمان نظامی یهودی قبل از سال 1948 در فلسطین بود که یک سرویس اطلاعاتی به نام «شای»، به منظور گردآوری اطلاعات برای فعالیتهای خود و نیز به منظور رساندن اطلاعات به سران صهیونیست برای سرکوب فلسطینی ها ایجاد کرده بود، پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، این سازمان منحل شد.
در گزارش انگلو- آمریکایی در سال 1946، حجم قدرت نظامی صهیونیستی،62 هزار نیرو برآورد شده بود و هیچ اشاره ای به نیروهای مسلح فلسطینی نشده بود.
فلسطینی ها به اتحادیه عرب چشم دوخته بودند که اولین گام را برای برآوردن نیازهای دفاعی فلسطینی ها در سپتامبر 1947 میلادی برداشت که به کمیته نظامی فنی معروف شد که هدف از آن برآورد نیازهای دفاعی فلسطین بود.
گزارش این کمیته عربی، به این نتیجه گیری ختم شد که قدرت صهیونیست ها را مورد تاکید قرار می داد و در مقابل این نتیجه را گرفت که فلسطینی ها هیچ نیروی انسانی یا سازماندهی یا سلاح یا مهماتی در حد و اندازه صهیونیست ها یا حتی نزدیک به آنها در اختیار ندارند.
این گزارش، کشورهای عربی را به آماده کردن تمام قدرت خود ترغیب کرد، اتحادیه عرب یک میلیون پوند برای کمیته فنی اختصاص داد.
پیش از صدور قطعنامه ظالمانه تقسیم فلسطین از سوی سازمان ملل متحد، سرلشگر اسماعیل صفوت رئیس کمیته فنی گفت غلبه بر نیروهای صهیونیست با استفاده از نیروهای نامنظم و سازماندهی نشده غیر ممکن است و کشورهای عربی هم قادر به ورود به جنگ های طولانی مدت نیستند.
پس از قطعنامه تقسیم فلسطین،کشورهای عربی طی روزهای هشتم و هفدهم دسامبر 1947 میلادی طی نشستی در قاهره اعلام کردند تقسیم فلسطین غیرقانونی است و تصمیم گرفتند 10 هزار اسلحه و سه هزار داوطلب(که به ارتش نجات موسوم شد) از جمله 500 فلسطینی با مبلغ یک میلیون پوند در اختیار کمیته نظامی فنی قرار گیرد.
قطعنامه تقسیم فلسطین، مقدمه اشغال نهایی
روز بیست و نهم نوامبر 1947 میلادی برابر هجدهم آذر 1326 شمسی بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در یک توطئه حساب شده و هماهنگ،قطعنامه ای را تصویب کرد که توصیه به تقسیم فلسطین به دولت یهودی و دولت فلسطینی می کرد.
واکنش ها به قطعنامه تقسیم فلسطین
در مجموع، صهیونیست ها از قطعنامه 181 درباره تقسیم فلسطین استقبال کردند، در حالی که اعراب و فلسطینی ها،آن را ظالمانه خواندند.
شدت درگیری ها پس از قطعنامه تقسیم فلسطین، تشدید شد،در آغاز سال 1948 میلادی،ارتش نجات عربی به فرماندهی فوزی القاوقجی تشکیل شد، در آغاز ژانویه 1948، دو سازمان صهیونیستی آرگون و شتیرن به استفاده از خودروهای بمب گذاری شده روی آوردند، چهارم ژانویه،مرکز دولت در یافا منفجر شد که بر اثر آن،26 شهروند فلسطینی شهید شدند.
در مارس 1948 میلادی،رزمندگان فلسطینی که سازمان دهی شده نبودند،مقر آژانس یهودی را در قدس منفجر کردند که بر اثر آن،11 نفر کشته و 86 نفر دیگر زخمی شدند.
دوازدهم آوریل 1948 میلادی،اتحادیه عرب تصمیم گرفت ارتش های عربی را به سمت فلسطین روانه کند و کمیته سیاسی تاکید کرد که ارتش ها تا پیش از عقب نشینی انگلیسی ها که قرار بود 15 می همان سال صورت گیرد، وارد نخواهند شد.
بن گورین معمار اسرائیل
"دیوید بن گوریون"، اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از معماران و موسسان اسرائیل در سال نخست اشغال فلسطین در سال 1948 گفت:"همه بدانند که اسرائیل با توسل به جنگ تاسیس شد و هرگز به مرزهای رسیده رضایت نخواهد داد."
دیوید بن گوریون تصریح کرد : "مرزهای اسرائیل جایی است که سرباز اسرائیلی در آن ایستاده است و امپراتوری اسرائیل سرانجام از نیل تا فرات ادامه خواهد یافت . " این اظهارات بیانگر عمق تفکر نژادپرستان صهیونیست است که پس از چندین دهه سلطه استعمار انگلیس بر فلسطین ، توانستند با کمک این کشور و متحدانش در سال 1948 فلسطین را اشغال کنند .
"روژه گارودی " محقق و اندیشمند فرانسوی که بارها در کشورش به جرم افشای ماهیت صهیونیسم محاکمه شده است ، در کتاب خود به نام " پرونده اسرائیل ، صهیونیسم سیاسی" می نویسد : "صهیونیسم ، نه به عنوان پدیده ای دینی بلکه پدیده ای صرفا سیاسی و برگرفته از پیوند استعمار و صهیونیسم ، در قرن 19 ظاهر شد . آنهم درحالی که پایه گذران آن صرفا لائیک بودند و با اهرم و ابزار قرار دادن دین یهود ، اشغال فلسطین و جمعیت سازی آن را رقم زدند ."
کشتارهای هولناک پس از اشغال فلسطین
کشتار هولناک در دیریاسین در 9/4/1948 تنها یک مورد از سلسله کشتارهایی است که باندهای کینه توز صهیونیستی علیه مردم فلسطین مرتکب شدند، هر چند کشتار دیریاسین مشهورتر از دیگر کشتارها و جنایات و در سطح گسترده و دقیقی ثبت شده است، تعداد قربانیان صدها نفر که 254 نفر آن ها زن، کودک و سالخوردگان بودند، کشتار دیریاسین تنها جنایت یا بزرگترین کشتاری که صهیونیست ها در فلسطین در کارنامه ننگین و سیاه جنایاتشان ثبت کردند، نبوده است، کشتار الدوایمه در شهر الخلیل و کشتار اللد بزرگترین و هولناک ترین جنایت علیه ملت بی دفاع فلسطین در سرزمینش بوده است.
برخی از کشتارهای دسته جمعی ملت فلسطین در سرزمینش به دست صهیونیست ها به این شرح است :
-کشتار سعسع در 16/4/1948
-کشتار سلمه در 1/3/1948
کشتار بیارعدس در 6/3/1948
کشتار القسطل در 4/4/1948
کشتار طبریا در 17/4/1948
کشتار سریس در 17/4/1948
کشتار حیفا در 20/4/1948
کشتار قدس در 25/4/1948
کشتار یافا در 26/4/1948
کشتار عکا در 27/4/1948
کشتار صفد در 7/5/1948
کشتار بیسان در 9/5/1948
همچنین نباید کشتارهایی را که صهیونیست ها در ناصرالدین، قبیه، کفرقاسم، نحالین، السموع و الطنطوره به راه انداختند، از یاد برد که بر اثر آن، هزاران فلسطینی بی گناه که بیشترشان زن و کودک و مسن بودند، قتل عام شدند که فلسطینی ها را در مقابل سه گزینه تلخ : مرگ یا فرار یا پناهندگی قرار دادند.
روند اشغال فلسطین به روایت آمار و ارقام
-تا پیش از روز نکبت،چهار میلیون فلسطینی در سرزمین فلسطین زندگی می کردند.
-605 هزار یهودی در آن برهه در فلسطین اقامت داشتند.
-90 درصد خاک تاریخی فلسطین با آغاز دوران قیمومیت انگلیس بر فلسطین، در اختیار فلسطینی ها بود.
-هفت درصد مساحت فلسطین به موجب قطعنامه تقسیم در نوامبر 1947 به دولت ادعایی یهود داده شد.
-56 درصد مساحت فلسطین به هنگام صدور قطعنامه تقسیم، تحت سیطره صهیونیست ها رفت.
-تقریبا 50 درصد یعنی حدود 497 هزار نفر عرب فلسطینی در اراضی تحت اشغال صهیونیست ها اقامت داشتند.
-حدود90 درصد مالکیت زمین هایی که دولت ادعایی یهود در آن تشکیل شده بود،متعلق به فلسطینی ها بود.
-بر اساس قطعنامه تقسیم، 725 هزار فلسطینی در مقابل 10 هزار یهودی در دولت ادعایی یهودی ساکن بودند.
- در جریان نکبت،531 روستا و شهر فلسطینی ویران و ساکنانش آواره و رانده شدند.
-85 درصد از ساکنان مناطق فلسطینی که رژیم جعلی اسرائیل در آن شکل گرفت،یعنی بیش از 840 هزار نفر در خلال نکبت، رانده و آواره شدند در حالی که در آن زمان،92 درصد کل خاکی که رژیم اسرائیل شکل گرفته بود،متعلق به آوارگان فلسطینی بود.
-رژیم اسرائیل در 78 درصد کل خاک فلسطین در سال 1948 شکل گرفت.
-رژیم اسرائیل در سال 1948،71 میلیون و 871 هزار دونم(واحد مساحت) زمین فلسطینی ها را غصب کرد.
-تنها 150 هزار فلسطینی در مناطقی که رژیم صهیونیستی اشغال کرد، باقی ماندند.
-سه میلیون و چهل هزار فلسطینی در خلال نکبت،در داخل آواره شدند و 400 هزار نفر هم تا بهار 1948 از سرزمین فلسطین رانده و آواره کشورهای دیگر شدند.
- تا بهار 1948 میلادی،199 روستای فلسطینی که در سه میلیون و 363 هزار دونم قرار داشتند،تخریب و ساکنانش آواره شدند.
در خلال نکبت، 15 هزار فلسطینی شهید شدند.
-بیش از 30 کشتار ثبت شده در حق فلسطینی ها در سال 1948 میلادی رخ داد.
-صهیونیست ها،طی سال های 1948 تا 1967 میلادی،700 هزار دوم دیگر از اراضی فلسطینی ها را غصب و اشغال کردند.
-صهیونیست ها بین سال 1948 تا اوایل دهه پنجاه،70 درصد اراضی فلسطینی ها را غاصب کردند.
-50 درصد اراضی وابسته به فلسطینی هایی که در داخل زمین های خود که در داخل دولت جعلی اسرائیل قرار داشت،باقی مانده بودند،از سوی صهیونیست ها طی سال های 1948 تا 2000 میلادی غصب شد.
-75 درصد کل فلسطینی ها، امروز آواره کشورهای دیگر هستند.
رژیم صهیونیستی در حالی شصت و هفتمین سالروز اشغال فلسطین و تشکیل رژیم جعلی خود را جشن می گیرد که مردم فلسطین هم، سالروز از دست دادن کشور و سرزمین و قدس خود و آواره شدن در کشورهای مختلف جهان را یادآوری می کنند و غم و اندوه و مصیبتشان بار دیگر تازه می گردد.
نمی توان نقش جامعه به اصطلاح جهانی را نادیده گرفت که مسئول مقدمه چینی برای اشغال سرزمین تاریخی فلسطین از طریق تشویق و حمایت از طمع ورزی صهیونیستی در فلسطین است . قدرت های استعماری بزرگ و در راس آن انگلیس به سبب درخواست غیر قانونی برای ایجاد سرزمین ملی برای یهودیان فلسطین از دیگر عاملان رنج و مصایب تمام نشدنی ملت فلسطین به شمار می روند.
سازمان ملل متحد به عنوان ابزار آمریکا، انگلیس و فرانسه به سبب توطئه چینی برای ارتکاب جنایت و مشروعیت بخشی به شهرک سازی و غصب سرزمین و آوارگی ملت فلسطین هم در شکل گیری غده سرطانی رژیم صهیونیستی در منطقه سهیم بوده است.
شصت و هشتمین سال اشغال سرزمین فلسطین یا روز نکبت در حالی فرا رسیده است که هر چند این فاجعه و جنایات هولناکی همچون کشتار دیریاسین، اردوگاه صبرا و شتیلا هرگز از یاد و خاطره فلسطینی ها نخواهد رفت، اما خیانت و از پشت خنجر زدن رژیم های مرتجع عرب و همدستی آنها با غاصبان سرزمین تاریخی ملت فلسطین، به مراتب تلخ تر است،رژیم هایی که به صراحت با به راه انداختن جنگ علیه سوریه یکی از محورهای مهم محور مقاومت و دفاع از ملت فلسطین، همسویی و ائتلاف خود را با اشغالگران قدس نشان داده و بیشترین ضربه را به مساله فلسطین به سبب ایجاد حاشیه امنیت برای غاصبان قدس و منحرف کردن نگاه ها از توجه به مساله اول امت اسلام می زنند و به تازگی هم جنگ ویرانگر و خونینی را به سرکردگی آل سعود علیه کشور یمن به راه انداخته اند که تنها جرم ملت آنها، استقلال خواهی و عزم آنها برای عدم وابستگی به بیگانگان و تصمیم گیری مستقل از ریاض و همچنین حمایت از ملت فلسطین است.
سریال مصایب ملت های فلسطین در حالی وارد شصت و هشتمین قسمت خود شده است که خیانت های مدعیانی که خود را به دروغ حامی ملت فلسطین می خوانند و در عمل بیشترین ضربه را به آنها از طریق خدمت به منافع رژیم صهیونیستی و استکبار و توطئه چینی علیه محور مقاومت، زخم عمیق و کهنه ملت فلسطین را تازه تر کرده است، رژیم هایی که هرگز از سلاح نفت علیه حامیان رژیم صهیونیستی استفاده نکرده و دلارهای نفتی خود را به پای تروریست های مزدور خود برای پیشبرد اهداف و منافع صهیونیست ها و استکبار در کشورهای سوریه، یمن و مناطق دیگر جهان اسلام ریخته و همچنان به خیانت و توطئه چینی علیه امت اسلام و مساله نخست آنها یعنی فلسطین ادامه می دهند. سرزمین فلسطین فقط متعلق به ملت فلسطین نیست، بلکه شناسنامه جهان اسلام و متعلق به همه امت های اسلامی است و صهیونیست ها و حامیانشان و رژیم های مرتجع عرب مزدورشان هرگز نمی توانند فلسطین را از نقشه قلب های بیش از یک میلیارد مسلمان پاک کنند و قدس و مسجدالاقصی روزی به آغوش صاحبان واقعی آن بازخواهد گشت.
انتهای پیام/