اوضاع متلاطم شبهجزیره؛ القاب جالب حاکمان و اعترافات غربیها
یک فعال و پژوهشگر عربستانی به سرکوبگری دینی، نبود صلح و آرامش اجتماعی در بافت اجتماعی عربستان و محروم کردن مردم به نام دین و بهرهگیری از سلاح «فاسق و بدعت خواندن» و «تکفیر» در عربستان اشاره کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، دکتر حسن العمری فعال عربستانی مقیم خارج عربستان اخیرا در مقالهای با ذکر دلایل و شواهدی بر طایفهای بودن نظام سیاسی عربستان تاکید کرده است.این در حالی است که مقامات سعودی، مفتیان و شیوخ وهابی و رسانههای پرتعداد همواره کشورهایی را که مخالف عقاید انحرافی و افراطی و اقدامات خشونتآمیز سعودیها باشد، به طایفهگری متهم میکنند.
اثبات طایفهای بودن نظام حاکم بر عربستان
العمری نوشت در پادشاهی عربستان سعودی، سران آن تاکید میکنند که دولت سعودی سلفی است و آنها(حاکمان عربستان) به سلفی بودن حکومت افتخار میکنند. ما در اینجا اظهارات ملک عبدالعزیز موسس حکومت آل سعود در سال 1356 قمری را یادآوری میکنیم، آنجا که گفت «من یک سلفی هستم و عقیدهام سلفی است که به موجب آن بر اساس کتاب و سنت حرکت میکنم، حقیقت این است که ما سلفیهای محافظ دینمان هستیم، ما پیرو کتاب خدا و سنت رسولش هستیم». این مطلب در روزنامه ام القری شماره 1132 منتشر شد.
سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد اسبق سعودی گفته بود: «ما سلفی و پیرو شریعت محمد بن عبدالله و تمام آنچه در کتاب خدا و سنت پیامبرش آمده، هستیم»(این اظهارات روز 22 رجب سال 1424 قمری در رسانههای سعودی منتشر شده بود)
نایف بن عبدالعزیز ولیعهد و وزیر کشور اسبق سعودی هم طی دیداری گفته بود : «آنها ما را سلفی توصیف میکنند، ما به آنها میگوییم که افتخار میکنیم که سلفی هستیم. وی در یک دیدار دیگر که روزنامه المدینه در سال 2011 میلادی منتشر کرده بود، گفته بود:«ما دولت سنی سلفی که قانون اساسیاش قرآن است، هستیم»
اما سلمان بن عبدالعزیز پادشاه فعلی عربستان، وی هم از مهمترین شخصیتهای حامی فکر وهابی است. میتوان از محتوای مقالهای که وی با عنوان «پژوهشگران از دام واژه وهابیت برحذر باشند» نوشت، اطلاع حاصل کرد. ملک سلمان را میتوان از اعضای تندرو جناح حامی وهابیت چه در زمینه اختیارات شخصی رهبران و سردمداران فکر وهابی سلفی برای انتصاب و جایگزینی در مناصب دینی مهم خواه در منصب مفتی کل یا رده کمتر از آن قلمداد کرد.
وهابیت تندرو
مبلغان و شیوخ جریان وهابی رسمی و غیر رسمی(سلفی) به معنای وسیع آن با وجود ابهامات آن و عدم توافق درباره تعریف آن، متاسفانه این مبلغان و شیوخ رسمی ادعا میکنند که خط فکری آنها، اسلام صحیح است و تنها آنها اهل سنت و جماعت هستند.
با وجودی که وحدت مسلمانان بدون هرگونه تفرقهای، واجب است، جریان وهابیت رسمی به تکفیر و تحریک علیه مذاهب مسلمانان و مکاتب فکری مختلف آنها و منزوی کردن آنها دست میزند و متاسفانه حکومت سعودی رسما و به صراحت از این رویکرد حمایت میکند.
حسن العمری در ادامه از رویکرد متعصبانه و سرسختانه حکومت سعودی علیه مدارس مناطق شیعهنشین در الاحساء و القطیف و مدارس برخی مناطق جنوب عربستان که طایفه اسماعیلیه زندگی میکنند، انتقاد کرده است.
وی تاکید میکند:« تروریسم و کشتار به سبب تکفیر، بدعت و فاسق خواندن و تحریک طایفهای که این فکر وهابی اعمال میکند، نشر و گسترش یافته است.
العمری در ادامه میگوید حکومت فعلی سعودی از پیامدهای تروریسمی که ناشی از این فکر افراطی(وهابی) است، رنج میبرد و با آن دست به گریبان است.
به گفته وی، در عربستان انعطافپذیری فکری وجود ندارد و همه چیز در انحصار افکار و عقاید از طریق احمد بن حنبل، ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب است.
تنها حزب موجود در عربستان
العمری تاکید میکند در پادشاهی عربستان سعودی، هیچ نظامی درباره احزاب یا تجمعات وجود ندارد، بنابراین حزب حاکم در معنای مصطلح و رایج در تمام کشورهای جهان در عربستان وجود ندارد،ولی آنچه باید مورد تاکید قرار گیرد، این است که آنچه در پادشاهی با خاندان حاکم حکومت میکند، حزب وهابی با نگرش سلفی محدود و تنگبینانه است که بر تمام ارکان قدرت حاکم است و برای اینکه حجم انزوا و به حاشیه رفتن در عربستان را به سبب طایفهگری و مذهبیگرایی درک کنیم،باید بگوییم که بیش از سه چهارم اعضای شورای علمای ارشد،شورای قضایی،دادگاه عالی و مشاغل و مناصب عالی عربستان همگی از این افکار و عقاید(وهابی) نشات گرفته و به همان مذهب محدود و متعصب وابسته است.
اما در سطح خارج هم باید گفت حزب وهابی سلفی سعودی حاکم همه چیز را در انحصار خود قرار داده و جهان شمولی اسلام را رعایت نکرده و این افکار به طور کاملا انحصاری بر حرمین شریفین و اداره آن حاکم است به عنوان مثال سالیان سال است که ائمه و خطیبان حرم از یک دایره و منطقه معین و انحصاری یعنی فکر وهابی انتخاب میشوند و جایی برای ائمه و خطیبان متلعق به یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان وجود ندارد، در بحث فتوا، قضاوت و مسائل دیگر هم وضع اینگونه است.
این فعال و پژوهشگر عربستانی به سرکوبگری دینی، نبود صلح و آرامش اجتماعی در بافت اجتماعی عربستان و محروم کردن مردم به نام دین و بهرهگیری از سلاح فاسق و بدعت خواندن و تکفیر در عربستان اشاره کرده است.
وی پس از تشریح ویژگیها و علائم مذهب رسمی حکومت و تاکیدهای سران سعودی بر سلفی بودن به این اشاره میکند که چگونه مبلغان و نظریهپردازان این فکر از طریق ائتلاف خاندان حاکم در نقش اول با محمد بن عبدالوهاب و تقسیم قدرت میان خاندان آل سعود و موسسه دینی به هم نزدیک شدند،موسسه دینی که نماینده آن محمد بن عبدالوهاب و فرزندانش(آل الشیخ ) پس از وی با تمام وابستگان ، در نهایت حزب وهابی سلفی حاکم را برای کمک به نظام حاکم تشکیل دادند.بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، میتوان گفت که نظام سیاسی حاکم بر عربستان یک نظام طایفهای محض است.
..............................................
سَلَفی
سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته میشود که به دین اسلام تمسک جسته و خود را پیرو سلف صالح میدانند و در عمل و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت میکنند. سلفیها تنها قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود میدانند. سلفی گری دو رکن اساسی دارد: یکی بازگشت به شیوهٔ زندگی و مرام سلف صالح و در نهایت سنت حجاز و به خصوص سنت اهل مدینه در 1400 سال پیش، و دوم مبارزه با بدعت، یعنی هر چیزی که سلفیها جدید و خلاف سنت میدانند. سلفیهای معاصر بر معنی خاصی از توحید تأکید زیادی دارند که باعث میشود افراد بسیاری «نامعتقد» به آن قلمداد شوند.
سلفیگری ارتباط نزدیکی با وهابیت و خاندان آل سعود دارد بیشتر سلفیها در عربستان سعودی (22٫9٪ جمعیت کشور)، قطر (46٫87٪ جمعیت کشور)، و امارات متحده (44٫8٪ جمعیت کشور) زندگی میکنند. بسیاری از منابع، مانند سازمان اطلاعات داخلی آلمان، سلفیگری را سریعترین جنبش اسلامی از نظر گسترش میداند.
تعریف دقیق سلفیگری کاری دشوار است. «سلفیگری» نامی است که گروهی از اهل سنت به حرکتی اصلاحی برای بازگرداندن اسلام به اصل آن اطلاق میکنند. برای آنکه از خالصبودن اسلامشان مطمئن گردند، سلفیهای معاصر بر معنی خاصی از توحید تأکید زیادی دارند که باعث میشود افراد بسیاری «نامعتقد» به آن قلمداد شوند. آنان همچنین تعریف بسیار مفصلی از بدعت دارند که باعث میشود اعمال دینی قابل قبول بسیار محدود شود. آنان به تأثیرات منابع دانش غیر از کتب مذهبی در کسب معلومات مذهبی بسیار با احتیاط مینگرند.
ایدئولوژی سلفی–جهادی الهام بخش بسیاری از گروههای مسلح مانند القاعده در آغاز قرن 21 بوده است. این گروهها دیدگاههای سلفیگری علمی (سلفیگری سنتی) را رد کرده و خشونت را راهی مناسب و ضروری برای مقابله با حملات غرب علیه اسلام میدانند.
اگرچه برخی از گروههای سلفی مانند وهابیان تکفیری مخالف روابط دوستانه با شیعیان هستند، برخی از آنان مانند اخوان المسلمین از تقریب مذاهب اسلامی حمایت میکنند.در دیدگاه جهادگرایی سلفی، شیعیان و صوفیان مسلمان نیستند و باید نابود شوند.(نقل از ویکیپدیا)
........................................................................
تکفیر و تکفیری
تکفیر به معنای کافر خواندن مردم است، یعنی منکر ایمان داشتن آنها شدن، تکفیر بهانه تکفیریها برای نقض حقوق کسانی را که تکفیر میکنند تا قتل و بردگی و هتک حرمت نوامیس و غارت اموال و غصب املاک و خانههایشان فراهم میکند.
تکفیر به دو نوع تقسیم میشود، تکفیر غیر مسلمان و تکفیر مسلمانی که مرتد قلمداد میشود، اما تکفیری معاصر به این خاطر تکفیری خوانده میشود که افراطگرایی و اقدامات غلوآمیز، وی را به سمت شتاب برای تکفیر هر کس که بر خلاف وی فکر کند و اعتقاد داشته باشد و مباح خواندن ریختن خون مخالفان و خانوادهها و غارت و غصب اموال و داراییشان سوق میدهد.
پدیده تکفیر طی سالهای اخیر به گونهای که سبب به راه افتادن موج خونریزی، ویرانی و سربریدنها شده است، گسترش یافته است.
این واژه در ادبیات سیاسی روز در توصیف گروههای در حال رشد از مسلمانان تندرو و طلاب انشعابی سنی و متمایل به وهابیت است که از آنان با نام «سلفی - تکفیری» یاد میشود. سلفی - تکفیریها ورای نگاه سنتی به فقه، حق تکفیر و صدور حکم ارتداد دیگر مسلمانان را برای خود محفوظ میدانند و بر اجرای مجازاتهای مربوط به آن مانند اعدام راساً اقدام میکنند.
بررسی عملکرد حکومت سعودی در داخل عربستان
با توجه به این که بیش از 10 درصد جمعیت عربستان را شیعیان تشکیل میدهند، گرایشهای تکفیری وهابی حکومت سعودی و شیوخ درباری، محدودیتها و فشارهای زیادی را علیه این قشر سبب شده است و حکومت سعودی هم رویکرد تبعیضآمیز، غیرمنصفانه و ظالمانهای را علیه آنها در پیش گرفته است.
سیاستهای تبعیضآمیز و سرسختانه فقط شیعیان را هدف قرار داده بلکه هر منتقد و معترض حتی در داخل حکومت آل سعود را هم در بر گرفته است، برکناری مقرن بن عبدالعزیز از مقام ولیعهدی سلمان به سبب اعتراض به لشکرکشی نظامی عربستان به یمن از آن جمله است.
دستگیری فعالان رسانهای منتقد و صدور احکام سنگین برای آنها، برخورد آهنین و بسیار خشن با اعتراضات شهروندی و به کار بردن لفظ تروریست برای شهروندان معترض که مهمترین آن مربوط به شهید نمر النمر بود، از دیگر ویژگیهای سیاستهای داخلی آل سعود است، حکومت سعودی هر گونه انتقاد و اعتراضی را برنمیتابد و با پشتوانه شیوخ درباری و به اصطلاح شورای علمای ارشد و مفتی کل، سرکوب آنها را توجیه میکند.
با این حال فضای سرکوب و خفقان موجود در عربستان و تشدید محدودیتها علیه شهروندان، حتی انتقاد اربابان آمریکایی و متحدان حاکمان عربستان را به دنبال داشته است.
شباهت آل سعود به بوش پسر
الجزیره در اولین سالگرد پادشاهی ملک سلمان در مطلبی اعلام کرده بود نشانههای تغییر در سیاست داخلی عربستان پیش از سیاست خارجی شروع شد و تنها در عرض یک هفته پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، جانشین وی، سلمان، 34 فرمان سلطنتی درباره اوضاع داخلی صادر کرد که برخی مربوط به مناصب عالی حکومت و برخی دیگر مربوط به بازتشکیل موسسات داخلی بود.
به گزارش تسنیم، داود الشریان نویسنده و فعال رسانهای سعودی در مقالهای در روزنامه سعودی الحیات چاپ لندن در روز یکشنبه اول مارس 2015 از اعمال محدودیتها و فشارها بر صاحبان آرای مستقل در عربستان زبان به انتقاد گشود و نوشت : «سخن مشهور جرج بوش پسر که میگفت هر کس با ما نیست، علیه ما است، درباره ما شهروندان عرب صدق میکند. شک و هراس چنان بر ما مستولی شده است که نمیتوانیم رای و نظر مستقل را هر چند بیسر و صدا باشد، تحمل کنیم».
نکته : تحلیلگران از ضریب هوشی بوش پسر رئیس جمهور سابق آمریکا سخن گفته بودند که با توجه به ضریب هوشی بسیار پایین ملک سلمان میتوان درک بهتری از سخنان داود الشریان داشت.
ارزیابی نویسنده مطرح فرانسوی از سیاستهای داخلی آل سعود و عواقب آن
تیری میسان نویسنده و تحلیلگر مطرح فرانسوی ، ژانویه گذشته در مقالهای به جنگ قدرت در خاندان آل سعود بر سیاستهای سرکوبگرانه و تبعیضآمیز این رژیم در داخل عربستان صحه گذاشته است.
وی در ارزیابی خود از اولین سالگرد پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز نوشته بود طی یک سال، ملک سلمان پادشاه جدید سعودی توانست ارکان قدرت خود را به زیان دیگر شاخههای خاندان آل سعود از جمله گروه بندر بن سلطان و پادشاه سابق تحکیم بخشد، البته هیچ کس نمیتواند واشنگتن به شکستخوردگان چه وعدهای داده است تا دست به هیچ تلاشی برای بازپسگیری مناصبی که از دست دادند، نزنند، با این حال رسانههای انگلیسی مطالبی نوشتهاند که این گمانهزنی را ایجاد میکند که بندر بن سلطان و خانواده عبدالله بن عبدالعزیز از آرزوها و خواستههای خود دست برنخواهند داشت.
وی نوشت ملک سلمان هنگامی که محمد بن نایف را به عنوان ولیعهد تعیین کرد، بلافاصله اختیارات وی را به نفع فرزندش محمد بن سلمان محدود کرد و وی را در انزوا قرار داد که شورای خاندان آل سعود که هرگز نشستی تشکیل نداده، نتوانسته است توحش و حرکت پرشتاب وی را آرام کند. در واقع بن سلمان به همراه پدرش، قدرت را در انحصار خود قرار داده است. به این ترتیب بن سلمان، مجموعه بن لادن و شرکت آرامکو را هم زیر سلطه خود برد. آنچه برای وی مهم است، دور کردن عموزادگانش و منصوب کردن افراد وابسته به خود در راس شرکتهای بزرگ عربستان است.
میسان بر غیر منتخب بودن حاکمان عربستان تاکید کرد و نوشت در عربستان تشکیل احزاب سیاسی ممنوع است و هرگز پارلمان منتخبی تشکیل نشده است.
به گفته میسان، در زمینه سیاست داخلی، نظام سعودی بر نیمی از ساکنان سنیمذهب یا صحیحتر بگوییم، وهابیون تکیه کرده است و با نیم دیگر جمعیت(از جمله شیعیان) با تبعیض رفتار میکند.
وی نوشت این محمد بن سلمان بود که پدرش را به گردن زدن شیخ نمر باقر النمر وادار کرد، زیرا او را به چالش کشیده بود به عبارت دیگر، حکومت سعودی بر بزرگترین معارض داخلی خود، حکم اعدام را جاری کرد، زیرا تنها جرم شیخ النمر،تکرار شعار«نامشروع بودن استبداد» بود.
وی درباره اقدامات و رفتارهای تبعیضآمیز آل سعود در داخل عربستان مینویسد: حکومت سعودی با هر کس غیر از اهل سنت،با تبعیض نژادی رفتار میکند. کسانی که سُنّی نیستند از استخدام دولتی و فعالیت در مناصب دولتی محروم هستند، غیر مسلمانها هم که یک سوم جمعیت عربستان را تشکیل میدهند، حق انجام امور دینی خاص خود را ندارند و البته نمیتوانند تابعیت عربستان را به دست آورند.
میسان با اشاره به تمرکز اصلی آل سعود بر قبایل سنیمذهب با گرایش وهابی در داخل عربستان تاکید میکند اعدام شیخ نمر، سقوط پادشاهی سعودی را اجتنابناپذیر کرده است، زیرا دیگر نزد کسانی که در عربستان زندگی میکنند، هیچ امیدی که به آن خوش باشند، وجود ندارد و عربستان در آینده به سمت جنبشهای قیام قبیلهای و انقلابهای اجتماعی حرکت خواهد کرد که ممکن است ویرانگرتر و حتی خونینتر از هر آنچه خاورمیانه تا کنون شاهد بوده است، باشد.
تاکید نویسنده آمریکایی بر تبعیضآمیز بودن سیاستهای حاکمان عربستان
سیمون هندرسون از اعضای مرکز سیاست خاورمیانهای واشنگتن در مقالهای در 21 فوریه 2014 به محروم بودن بخشهایی از ساکنان عربستان از خدمات و امکانات اقتصادی و اجتماعی و سرکوب و نقض حقوق آنها اذعان کرد و نوشت شهرک العوامیه در نزدیکی شهر ساحلی القطیف قرار دارد.
با وجودی که اهل سنت حدود 90 درصد جمعیت عربستان را تشکیل میدهند، ولی بیشتر ساکنان این منطقه عربستان(شرق)، شیعیان هستند که از مدتهای طولانی با محرومیتهای اقتصادی و سیاسی همانند اکثریت جمعیت بحرین یعنی شیعیان روبرو هستند.
ارزیابی نویسنده غربی از سیاستهای داخلی آل سعود
روزنامه ایندیپندنت انگلیس جولای 2015 در مقالهای رفتارها و سیاستهای حکومت سعودی در گسترش افراطگرایی و خشونت را به گروه تروریستی داعش تشبیه کرده بود.
فرانسیس ویبن در این مقاله با انتقاد از موضع انگلیس در قبال حکم صادره علیه رائف بدوی وبلاگنویس عربستانی و محکوم شدن وی به 10 سال حبس و هزار ضربه شلاق به خاطر انتقاد از حکومت آل سعود نوشت وزیر مشاور در امور خارجی انگلیس خانم اینلای در مجلس لردها گفته بود ما باید این نکته را درک کنیم که آنچه حکومت سعودی در این زمینه(سرکوب اعتراضات و انتقادها) انجام میدهد، از تایید و حمایت اکثریت قاطع مردم عربستان برخوردار است در حالی که باید از این وزیر انگلیسی پرسید چگونه به این برداشت رسیده است، آیا مردم عربستان از دیدن یک وبلاگنویس هموطن خود در حال شلاق خوردن احساس شادمانی میکند؟
نویسنده انگلیسی افزود وکیل رائف بدوی به نام ولید ابوالخیر هم به خاطر انتقاد از نظام قضایی عربستان به 15 سال زندان محکوم شد، در حالی که صادرکنندگان علت آن را تحریک افکارعمومی از سوی ابوالخیر و جلب دشمنی نهادهای بین المللی اعلام کردهاند. در حالی که باید گفت عربستان سعودی بدون اینکه نیاز به کسی داشته باشد،میتواند دنیا را با خود دشمن کند.
وی به افزایش روند اعدام شهروندان در عربستان اشاره کرد و گفت به نظر میرسد حکومت سعودی در برابر گروه داعش افتخار میکند که میتواند همان اقداماتی را که این گروه انجام میدهد، انجام دهد.
در این مقاله آمده بود چقدر زشت خواهد بود که روزی برسد که انگلیس روزی خلافت دولت اسلامی(غربیها از واژه دولت اسلامی برای گروه تروریستی داعش استفاده میکنند) را به رسمیت بشناسد و سلاح به آن بفروشد و برای جلب سرمایههایش تلاش کند و با ادب بیشتری هنگامی که این گروه به بریدن سر اقدام میکند، انتقاد کند.
بر اساس دیدگاه این نویسنده غربی، نظام سعودی یک نظام وحشی است که هرگونه انتقاد و اعتراضی را برنمیتابد، حکم اعدام همواره در این نظام آماده است،نظامی است که به گسترش افراطگرایی وهابی در خارج از مرزهایش مصمم است، همانند داعش.
اذعان رسمی آمریکا به تبعیض و نقض حقوق بشر در عربستان
وزارت خارجه آمریکا آبان ماه 1388 در گزارش سالیانه خود درباره آزادی دینی به نقض آشکار حقوق بخش مهمی از جمعیت عربستان یعنی شیعیان اذعان کرده بود.
در این گزارش آمده بود عربستان سعودی تخلفات آشکاری در زمینه آزادی دینی به ویژه علیه شهروندان شیعهمذهب و اتباع خارجی مقیم مرتکب شده است.
در گزارش متحد و حامی اصلی آل سعود در منطقه، عربستان، بدترین کشور در زمینه نقض آزادی دینی در جهان قلمداد و تاکید شده بود شیعیان بهای نبود آزادی دینی را در پادشاهی سعودی به سبب آنکه در معرض تبعیض مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار دارند، میپردازند.
به گزارش تسنیم، تبعیض دینی بالاتر درباره شهروندان شیعی عربستان بر اساس گزارش رسمی وزارت خارجه آمریکا در محدود بودن فرصتهای شغلی، آموزش، استخدام در موسسات رسمی و محدودیتهای اعمال شده بر آداب و امور دینیشان و نیز ساخت مسجد و حسینیه نمایان است.
بر اساس این گزارش،حکومت سعودی به تحمیل تفسیر رسمی خود از اسلام سنی بر اساس شیوه وهابی ادامه میدهد و هیچ اعتراف رسمی به آزادی دینی وجود ندارد و حمایت قانونی از آزادیهای دینی به عمل نمیآید.
این گزارش اذعان کرده است که شیوههای آموزشی در عربستان حاوی متونی بر ضد مسلمانان شیعهمذهب و پیروان ادیان دیگر است و بسیاری از معلمان وهابی به نشر افکار افراطی در مقاطع تحصیلی ادامه میدهند و شیعیان(پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را غیر مسلمان میخوانند و ائمه مساجد(وهابی) هم به اظهارنظرهای طایفهای ضد شیعی ادامه میدهند بدون اینکه مورد بازخواست قرار گیرند.
بر اساس این گزارش، تبعیض در سطح قضایی و محدود بودن اختیارات قضات شیعی در الاحساء و القطیف و اختیارات قضات سنیمذهب در دادگاههای عمومی برای نقض و رد احکام صادره از سوی قضات شیعی از دیگر موارد سیاستها و رفتارهای تبعیض آمیز آل سعود اعلام شده است.
قضات وهابی، شهادت شهروندان شیعی و دیگر شهروندانی که وهابی نیستند، در دادگاهها را نادیده میگیرند و نمیپذیرند و ادعاهای مقامات سعودی مبنی بر اینکه قضات در زمینه مسئله شهادت بر اساس دین هیچ تبعیضی قائل نیستند، صحت ندارد.
بر اساس گزارش وزارت خارجه آمریکا، در حالی که حکومت سعودی از مساجد سنی رسما حمایت میکند، از مساجد و حوزههای شیعی حمایت نمیکند و بر خلاف مبلغان و علمای وهابی که حکومت به آنها کمک مالی میکند، روحانیون شیعی از امکانات دولتی محروم هستند.
در این گزارش به اقدامات متعصبانه، سختگیری و تبعیض هدفمند حکومت آل سعود علیه شهروندان شیعی در عربستان بنا به دلایل تاریخی و عوامل منطقهای اشاره شده است.
با وجود همزیستی شیعیان با همسایگان اهل سنت خود، بیشتر شیعیان زیر تیغ تبعیض در زمینه آموزش، استخدام، حضور در سیاست، قضاوت، اعمال شعائر و امور دینی و نیز رسانهها قرار دارند و از این رفتارها رنج میبرند.
حکومت سعودی حتی در روند انتخاب و پذیرش دانشجو و استاد و کادر اداری در دانشگاههای عربستان، سیاست تبعیض علیه شیعیان را اعمال میکند. و تنها دو درصد از اساتید دانشگاههای الاحساء شیعه هستند در حالی که حداقل 50 درصد جمعیت این منطقه را شیعیان تشکیل می دهند.
درباره مدارس منطقه الاحساء در مراحل مختلف آموزشی، تنها یک درصد مدیران مناطق شیعهنشین را مدیران شیعی تشکیل میدهند.
در مدارس دخترانه، معلمان شیعی از داشتن هر گونه مسئولیت اداری حتی در مناطق شیعهنشین الاحساء و القطیف محروم هستند، وزارت آموزش عربستان حتی با دادن مجوز برای تاسیس مدارس ویژه دختران در القطیف مخالفت میکند.
پیروان اهل بیت علیه السلام یعنی شیعیان بر اساس گزارش وزارت خارجه آمریکا با تبعیض آشکار در زمینه استخدام در بخش دولتی و خصوصی روبرو هستند و تنها تعداد محدودی از شیعیان توانستهاند در شرکتهای دولتی مشغول به کار شوند.
بسیاری از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام معتقدند که آشکار کردن باورها و اعتقادات دینی، آنها را در معرض محرومیت از هرگونه ارتقای شغلی در برابر همکاران سنیمذهبشان که شایستگی کمتری دارند، قرار میدهد.
در سطح سیاسی، شیعیان در معرض تبعیض طایفهای شدید قرار دارند به طوری که آنها با وجودی که بیش از 10 درصد جمعیت عربستان را تشکیل میدهند، هیچ سهمی در وزیران یا معاونان وزیر، استانهای مناطق، معاونان استاندار و حتی مدیران دفاتر استانی وزارتخانها در منطقه الشرقیه(شیعهنشین) ندارند.
فیلتر شدن سایتهای مربوط به شیعیان و چشمپوشی حکومت سعودی از سایتهای پرتعدادی که به راحتی و آزادانه به شیعیان و باورهایشان توهین میکنند از جمله سایت وزارت امور اسلامی سعودی از دیگر مواردی است که در گزارش وزارت خارجه آمریکا مورد اشاره قرار گرفته است.
این گزارش در پایان از حکومت سعودی خواسته است به تعهدات علنی خود در قبال تقویت آزادی دینی عمل کرده و به تبعیض علیه اقلیتها پایان داده و تسامح در قبال غیر مسلمانان و مبارزه با افراط گرایی را تشویق کند.
تشدید اقدامات علیه اماکن عبادت شیعیان
مقامات سعودی اخیرا دو مسجد شیعی را در شهرهای راس تنوره و ابقیق در منطقه شرقی(منطقه شیعهنشین) بستند تا تعداد مساجدی که طی تنها چند ماه در این منطقه شیعهنشین به 9 باب مسجد برسد.
به اذعان گزارشهای غربی، اقدامات مقامات سعودی علیه شیعیان و اعمال محدودیت درباره امور دینی آنها از جمله در زمینه ساخت مسجد و حسینیه تشدید شده است.
تشدید محدودیتها علیه شیعیان ساکن شهرهای دیگر از جمله مدینه منوره و جلوگیری از برپایی مراسم و آیینهای دینی آنها از دیگر نکات قبال توجه درباره اوضاع داخلی عربستان است.
پادشاهی پادشاهان
بدیع عفیف نویسنده و پژوهشگر سوری در مقالهای درباره حکومت سعودی نوشته است شاید پادشاهی سعودی به سبب جایگاه اسلامی و نفتی عربستان در منطقه بیشترین القاب و اوصاف را در جهان به خود اختصاص داده، ولی متاسفانه این توصیفات در سطحی نیست که یک انسان برای سرزمین نخست مسلمانان آرزو دارد، بلکه این توصیفات و القاب ناشی از سیاست آل سعود است که در داخل، منطقه و جهان در پیش گرفته است.
بدیع میگوید :«برخی از این ویژگیها و القاب به این شرح است : پادشاهی سرکوب، ذلت، زورگویی، شکنجه به سبب کثرت اقدامات سرکوبگرانه حکومت آل سعود علیه شهروندان و منع آنها از اعمال حقوق و بیان دیدگاههایشان، پادشاهی مرگ به خاطر اینکه با هر انتقاد از سران یا شاهزادگان با مجازات مرگز با شهروندان و دیگران تعامل میکند، پادشاهی دروغ و نفاق، زیرا شعارها و آیات رفیع قرآن را برای سرپوش گذاشتن بر رفتارها و اقداماتش مطرح میکند، در حالی که در عمل در راستای اختلافافکنی و تفرقه میان مسلمانان گام برمیدارد، پادشاهی شرارت،افراط گرایی و تروریسم، زیرا این کشور به انبار خشونت، تامین مالی و تسلیحاتی تروریستها و افراطیون و تغذیه آنها با فکر وهابی و اعزام آنها به تمام مناطق جهان برای آشوب و هرج و مرج، پادشاهی کفر، زیرا اقدامات حکومت سعودی با اصول دین حنیف اسلام تناقض دارد، پادشاهی فسق و فجور، زیرا رهبران آن ادعای حمایت از حرمین شریفین و خدمت به آنها را مطرح میکنند، در حالی که عملا به نابودی تمام آثار و نشانههای اسلامی در سرزمین رسول کریم(ص)اقدام کرده است.پادشاهی خیانت و از پشت خنجر زدن، زیرا سران سعودی از پشت به اعراب و دوستان خنجر میزنند و شهروندانی را که برای کار وارد عربستان میشوند، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهند، پادشاهی فحشا و فساد و بیبند و باری، زیرا امیران و شاهزادگان از نظر پروندههای فساد و بیبند و باری و حیف و میل بیت المال و فساد اخلاقی در صدر قرار دارند، پادشاهی ظلم و ستم، زیرا سران سعودی هیچ ارزشی برای عدالت قائل نیستند، پادشاهی القاعده تروریستی، زیرا منبع فارغالتحصیلی عناصر القاعده و تامین مالی و بمبگذاری آنهاست، پادشاهی شیطان زیرا رفتارها و اقدامات شاه و شاهزادگان همان اقدامات و رفتارهای شیاطین است و دیگر اوصافی که رسانهها و نویسندگان مختلف جمعآوری و ثبت کردهاند».
بدیع میافزاید:« آیا تمام کسانی که این القاب را به حاکمان عربستان نسبت دادهاند، اشتباه میکنند یا از مردم عربستان نفرت دارند، قطعا پاسخ منفی است، آنها اشتباه نمیکنند، هیچ کس از مردم حجاز و نجد و مکه مکرمه تنفر ندارد، بلکه رهبران سعودی به سبب اقدامات وحشیانه و ظالمانه خود به نماد تمام بدیها و قباحتها در جهان تبدیل شدهاند. کافی است به هجمه و جنگ رسانهای که رسانههای رسمی سعودی و مزدوران آنها از پنج سال پیش به بهانه دروغین دفاع از ملت سوریه و حقوق آنها به راه انداختهاند، نگاه کنیم، بخشی از این مردم در لبنان و اردن و مناطق دیگر آواره شدهاند و به شدت به کمک نیاز دارند، ولی هیچ مقدار از کمکهای ادعای سران سعودی به آنها نمیرسد، بلکه به دست باندهای تروریستی مسلح در سوریه میرسد تا به ویران کردن زیرساختها، تمدن و جامعه سوریه دست بزنند. سران سعودی باید بدانند شرارتهایشان به اوج خود رسیده و اگر گمان میکنند تا ابد پایدار و با دوام خواهند بود، سخت در اشتباه هستند و این رویای آنها، فقط رویای ابلیس است و بس»
اذعان سازمانهای حقوق بشری به اوضاع نابسامان جامعه عربستان
دیدهبان حقوق بشر در یکی از گزارشهای سالیانه خود، اوضاع حقوق بشری در جامعه عربستان را اسفبار و وخیم توصیف کرده است و از وضعیت شهروندان شیعی به شدت ابراز نگرانی کرده است.
در این گزارش آمده است حکومت عربستان اقدامات تبعیضآمیزی را به صورت رسمی و هدفمند علیه شهروندان شیعی خود در زمینه اقدامات و آیینهای دینی، آموزش دینی و نظام قضایی اعمال میکند.
بر اساس این گزارش،مقامات سعودی، شیعیان را از مشاغل دولتی و ادارات تصمیمگیری کنار گذاشته و آنها را استخدام نمیکنند و علنا اعتقادات دینی آنها را به تمسخر میگیرند.
این گزارش به بازداشت مستمر شهروندان شیعی از جمله بازداشت جمعی از شیعیان در شهر الخبر در پی برگزاری نماز جماعت در منازلشان به سبب آنکه حکومت سعودی مکانهای مخصوص اقامه نماز آنها را بستند، و نیز بازداشتهای طایفهای در منطقه الاحساء اشاره کرده است.
این سازمان حقوق بشری از حکومت سعودی خواسته است حقوق شهروندی برابری را برای شهروندان شیعی به ویژه در زمینه آزادی شعائر دینیشان تضمین کند.
شیعیان در جامعه عربستان شهروند درجه دو و حتی پایینتر قلمداد میشوند و روز به روز با محدودیتهای بیشتری روبرو میشوند.
حکومتی که شهروندانش را تروریست میخواند(شهروندانی را که تنها جرمشان درخواست برای برابری در حقوق شهروندی و رفع تبعیض است، تروریست میخواند که مهمترین مدرک و سند در این زمینه، اعدام نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعیان عربستان بود که به جرم درخواست برابری حقوق شهروندی و رفع تبعیض و اجرای عدالت، تروریست خوانده شد و در ادامه با حکم ظالمانهای وی را با شمشیر گردن زدند تا اوج توحش و بیرحمی رژیم حاکم بر عربستان نمایان شود.
حکومت سعودی، هر گونه اعتراض و انتقاد در منطقه الشرقیه که منطقه شیعهنشین است، را به بدترین وجه ممکن سرکوب میکند و معترضان در این مناطق را تروریست قلمداد میکند تا بتواند سیاست سرکوبگری خود را توجیه کند.
تحریک و تکفیر و تشویق به انزجار و تنفر از شیعیان و حتی قتل آنها از سوی شیوخ وهابی ادامه دارد، آنها محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را رافضی و کافر میخوانند که این فتوایی برای مشروعیتبخشی به قتل شیعیان قلمداد میشود که انفجارهای تروریستی انتحاری در مساجد شیعیان که مهمترین آن در مسجد امام رضا(ع) در الاحساء بود، عمق کینهتوزی و خصومتورزی وهابیون با محبان اهل بیت(ع) را آشکار کرد.
ادامه دارد ...
انتهای پیام/.