نظام برنامهریزی کشور نه انتظارات انقلاب را تأمین میکند؛ نه اهداف توسعه را/ دنبال «واتیکانیزه» کردن قم هستند
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با بیان اینکه نظام برنامهریزی کشور نه انتظارات انقلاب را تأمین میکند؛ نه اهداف توسعه را، گفت: عدم توازنهایی که توسعهگراها میگویند از جایی شروع شده اما در نهایت به این میرسد که ما باید در دین بدعت ایجاد کنیم.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، چهارشنبه گذشته جلسه «تبیین اجمالی پیوست الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت برای برنامه ششم» در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. در این جلسه حجتالاسلام علی کشوری، کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به ایراد سخن پرداخت. پیش از این بخش اول این گزارش {اینجا} از نظر خوانندگان گذشت؛ بخش دوم گزارش تقدیم خوانندگان میشود.
** تحلیل مسائل مهم کشور و نمونهسازی براساس الگو
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: ما برای «پرورش الگو» 3 کار انجام میدهیم؛ کار اول این است که نشستهای دائمی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در مراکز مختلف برگزار میکنیم؛ نشستهایی با تقویم و با آییننامه مشخص برگزار میکنیم تا راجعبه الگو گفتوگو کنیم. این جلسات نباید محدود باشد؛ چون در اینصورت گفتمان عمیق نخواهد شد. کار بعدی این است که برای افراد علاقهمندتر به مسائل الگو، دوره تربیت کارشناس برگزار میکنیم. کار سوم این است که با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نمونهسازی میکنیم. نمونهسازی به چه معناست؟ یعنی با استفاده از مفاهیم «اولین نقشه راه تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» یک مسأله را تحلیل کرده و به راه حل آن مسأله میرسیم. در گام سوم نمیگوییم که میخواهیم کارشناس تربیت کنیم؛ بلکه با همین ظرفیتِ کارشناسیِ فعلیِ شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت وارد «تحلیل مسائل مهم کشور» میشویم. بنده برای این خدمت شما آمدهام تا گزارش اولین نمونهسازی بر اساس مفاهیم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را ارائه کنم. ما در این نمونهسازی چه کاری انجام میدهیم؟ با توجه به اینکه برنامه ششم در کشور مسأله مبتلابه مدیران و نخبگان ماست؛ اولاً برنامه ششم را با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تحلیل کردهایم تا مشخص شود که در چه وضعیتی قرار دارد. در ثانی نحوه مدیریتِ این برنامه را نیز پیشنهاد دادهایم؛ که در مجموع 5 ساختار بحثی شکل گرفته است. البته این نمونهسازی، دستور کار سال 94 بود. اگر شما به آرشیوِ اخبار، مقالات و تحلیلهای پایگاه اطلاعرسانی نقشه راه مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که در ابتدای سال 94 جلسهای گذاشتیم و در آن جلسه گفتیم: امسال به یک سؤال پاسخ خواهیم داد که «برنامه ششم کشور با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چه تغییراتی میکند؟» سؤال را بهتر بپرسم: «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چه پیشنهادی برای برنامه ششم کشور دارد؟» این سؤال را بهعنوان سؤال مادر و اصلیِ سال 94 قرار دادیم، ولی الآن که سال 95 است این سؤال، سؤال فرعی ما است؛ با این وجود تا پایان سال احتمالاً در حاشیه به این موضوع خواهیم پرداخت.
** مدیریت شهری با نگاه الگوی پیشرفت
وی ادامه داد: امسال سؤال دیگری را نیز اضافه کردهایم؛ آن سؤال این است که «مدیریت شهری با نگاه الگوی پیشرفت چه شکلی پیدا میکند؟» این، سؤالِ اصلی سال 1395 است. انشاء الله نمونهسازی دوم در پاسخ به این سؤال شکل میگیرد. بنده هفته گذشته در گفتوگویی گفتم: به عقیده ما ریشه سکولاریسم در ایران، نحوه مدیریت شهری است؛ یعنی اگر نیروهای انقلاب بهسرعت به سمت ارائه مدلهای مدیریتِ شهری نروند، بهناچار باید سکولاریسم را بپذیرند. آنجا عرض کردم که چرا مدیریت شهری به سکولاریسم منتهی میشود؛ الآن نمیخواهم تکرار کنم، ولی به فضل الهی و به مدد حضرت ولی عصر ارواحنا فداه این مسأله را در سال 95 خواهیم شکافت.
** محرومیتزدایی با نگاه الگوی پیشرفت / نمونهسازی را ادامه میدهیم / توسعهگرایان و کلیگوها دو لبه یک قیچیاند
علی کشوری با اشاره به اینکه ما نمونهسازی سوم را نیز شروع کردهایم و احتمالاً در سال 1396 از این نمونهسازی رونمایی خواهیم کرد، ابراز داشت: یک مدل برای «محرومیتزدایی با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» تئوریزه میکنیم.
وی تصریح کرد: همینطور نمونهسازیها را ادامه میدهیم تا دیرباوران در جبهه انقلاب و در جریان توسعهگرا، باورشان بیاید که با تکیه بر تفکر اسلامی میتوان و باید برنامهریزی کرد. از سوی دیگر عدهای وجود دارند که فقط در فضایِ مبانی نظری سیر میکنند و 50 سال دیگر هم در این فضا میمانند؛ با این نمونهسازیها به آنها هم توجه میدهیم که اگر واردِ حوزه مدیریت تحولات نشوید 50 سالِ آیندهای وجود نخواهد داشت تا شما مبانی نظریتان را حل کنید و سپس وارد عرصه کاربرد شوید. البته من با این سخنان جایگاه مبانی نظری را نفی نمیکنم؛ بلکه میگویم چرا این دوستانِ ما مدیریت تحولاتِ اجتماعی را فراموش کردهاند؟ تا حدی که سازمان مدیریت و برنامهریزی در جلسات خود بگوید: «هنوز اندر باب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بحث میکنند، پس اجازه دهید ما همین نظریات نئوکینزی و نهادگرایی را مبنای اداره کشور قرار بدهیم.»
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: خاصیت این نمونهسازیها احتجاجِ با این دو جریان است. به نظر من توسعهگرایان و کلیگوها (آنهایی که در اتاق مبانی نظری نشستهاند و فعلاً دارند بحث نظری میکنند) دو لبه یک قیچی هستند. حوزه مبانی نظری، دنیایی است که ماندن در آن شما را دچار اشکال میکند؛ مثلاً مدتها بحث میکنیم که اصالت با ماهیت است یا وجود.
وی ادامه داد: من که این سخنان را میگویم سالها با اینها بحث کردهام؛ مثلاً به آنها گفتهام: آقا! پروندههای قوه قضائیه به فرموده آیتالله آملی لاریجانی به چندین میلیون پرونده رسیده است. مثلاً ایشان فرمودهاند ما سالانه 15 میلیون خدمت قضایی ارائه میدهیم؛ معنای این حرف آن است که در جامعه ایران اصطکاک بالاست؛ یا ما در تهران نرخ 38 درصدی طلاق داریم. تا شما دعوای نظری خودتان را حل کنید این 38 درصد به 50 درصد تبدیل شده است. ما هرچه سریعتر باید اقتصادمقاومتی را تحلیل کرده و راه حل ارائه دهیم. اگر این کار را انجام ندهیم برجامپرستها نسخه خود را بهعنوان راه علاج ملت نشان میدهند. چرا برخی از دوستان نمیخواهند مفهوم مدیریت تحولات را متوجه شوند؟ البته حتماً بنده توسط شما متهم نمیشوم و شما انصاف علمی میدهید که من نمیخواهم جایگاه مبانی نظری را نفی کنم، بلکه میخواهم بگویم دوستانی که در حوزه مبانی نظری کار میکنند حواسشان باشد که اگر مدیریت تحولات انجام نشود، «نفی سبیل» در کشور شکسته میگردد. شما بحث نظری میکنید ولی آن مدیر اجراییِ ما در وزارت اقتصاد، وزارت دفاع، وزارت ارشاد و ... کشور را اداره میکند، به راه حل احتیاج دارد. بهتر است با مبانی نظری خودتان مقداری نیز وارد تحلیل مسائل عملی شوید و قضاوت در مورد اینکه کدامیک از مبانیِ نظری قویتر است را به جامعه نخبگانی واگذار کنید؛ یعنی بهجای اینکه وارد دیالوگهای فلسفی طاقتفرسا شده و سالها بحث کنیم که اصالت با چیست، مسائل اجرایی را تحلیل کنیم.
حجتالاسلام علی کشوری با بیان اینکه ما با این نمونهسازیها «هل من مبارز» میگوییم، اضافه کرد: ما مبانی نظریِ خودمان را داریم و بعداً نیز از آنها دفاع خواهیم کرد؛ هرکسی هم اشکال علمی کند قاعده علمی این است که این سؤالات باید استماع شده و پاسخ داده شوند. اما به نظر شما اینکه یک دستگاه فکری بتواند مسائل را تحلیل کند و به راه حل برسد، جزء علائم قضاوت راجع به استحکام مبانی نظری آن دستگاه فکری نیست؟ از آن طرف اگر یک دستگاه فکری نتواند یک مسأله عینی را تحلیل کند، نباید به آن دستگاه فکری اشکال وارد کرد؟ ملاک قضاوت در مورد استحکام مبانی نظری باید در جامعه فکریِ ما بازتعریف شود.
وی با اشاره به اینکه پیوست پیشنهادی الگوی اسلامی ایرانی برای برنامه ششم، اولین نمونهسازی ما بود، تصریح کرد: مرور این پیوست کمک میکند تا فهم افراد راجع به مسأله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ارتقا یابد و همچنین جریان توسعهگرا دائماً در کشور رجز نخواند. ما همیشه به برادرمان آقای نوبخت گفتهایم: شما فرمودید ما برنامه ششم را با 1300 صفحه بحث -از مبانی نظری تا احکام کاربردی- نوشتهایم. ما نیز پاسخ میدهیم که 3000 صفحه بحث -از مبانی نظری تا حوزه کاربردی- نوشتهایم. بسته احکام پیشنهادی ما به مجلس حدود 20 حکم برنامه داشت ولی در نهایت به دلیل عدم همراهی برخی از نمایندگان، 7 مورد از آنها به کمیسیون تلفیق ارجاع داده شد. به هر حال شما مبانی نظری دارید، ما نیز مبانی نظری داریم. شما احکام برنامه آماده کردهاید، ما نیز همینطور؛ شما مطالعاتِ صفر دارید، ما نیز همینطور؛ شما عدم توازنهای کشور را شناسایی کردهاید، ما نیز همینطور.
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ادامه داد: از فردایِ شروع نمونهسازیها، سازمان مدیریت دیگر نمیتواند بگوید جریان الگوی پیشرفت، «اندر باب فلان» بحث میکند؛ همچنین کار برای کسانی که میخواهند در مورد 15 جریان الگو قضاوت کنند راحتتر میشود. ان شاء الله یک جلسه نیز برای حوزه مبانی نظری بگذارید؛ بنده آنجا خواهم گفت که اصالت با «هدایت» است، نه اقتصاد. بعداً خواهیم گفت که اداره جامعه، «هدایتبنیان» است؛ مبانی آن را نیز به بحث و گفتوگو میگذاریم؛ ولی یادمان باشد که ما در چه فضایی قرار داریم.
** اولین نمونهسازی؛ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چه پیشنهادی برای برنامه ششم کشور دارد؟ / بحث اول: نظام برنامهریزی کشور دارای چه مشکلاتی است؟
حجتالاسلام کشوری با بیان اینکه اولین نمونهسازی درمورد برنامه ششم با نگاه الگوی پیشرفت، از 5 ساختار بحث تشکیل شده و هر ساختار حول یک سؤال شکل گرفته، تصریح کرد: سؤال اول (که منشأ ساختار اول مباحث پیوست ماست) این است که نظام برنامهریزی کشور دارای چه مشکلاتی است؟ این ساختار اولِ مباحث است.
وی افزود: آقای نوبخت در یک سخنرانی فرمودهاند ما تاکنون 10 برنامه توسعه نوشتهایم، ولی به اهداف توسعه دست نیافتیم. بنابراین از طرفی نظام برنامهریزی کشور نمیتواند انتظارات انقلاب را تأمین کند؛ از طرف دیگر اهداف توسعه را نیز تأمین نمیکند. باید به این بپردازیم که چه اشکالی وجود دارد که هیچیک از اینها تأمین نمیشود؟ سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور برای شناسایی این اشکال گفت مشکل، در شکل برنامهریزی است؛ اما دیدید که شکلِ برنامهریزیِ جدید دولت هم صدای مجلس را بالا برده است. دولت در شکل جدیدِ برنامهریزی احکامی را به مجلس ارائه داد تا مجلس برنامه ششم را قانونی کند، ولی خود برنامه ششم را ارائه نکرد. پس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور معتقد است که شکل برنامهریزی در ایران محل بحث است. در طول 70 سال گذشته شکلها یکسان بوده ولی حالا برای رفع این مشکل میخواهند شکل جدیدِ برنامهریزی را اجرا کنند.
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ریشه عدم اجرای برنامههای توسعه طی 70 سال گذشته را «عدم لحاظ فرهنگِ بومی ایران» دانست و گفت: ساختارِ بحثی که ذیل سؤال اول شکل میگیرد «مقایسه این دو دیدگاه» است. سؤال این است که نظام برنامهریزی کشور چه مشکلاتی دارد؟ در حال حاضر در پاسخ به این سؤال دو دیدگاه مقایسه میشوند؛ یکی دیدگاه نقشه راه ما و دیگری دیدگاه سازمان مدیریت؛ البته ان شاء الله اگر جریاناتِ دیگر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قدری از حوزه مبانی نظری خارج شوند ممکن است آسیبشناسی سومی را مطرح کنند.
وی جمعبندی خود از ساختار اول بحث را اینگونه طرح کرد که وقتی پای میز مناظره میروید یا یادداشت نوشته و به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور اشکال میکنید، نمیتوانید اشکال مشخص دوستان در سازمان مدیریت و برنامهریزی را نگویید؛ باید دقیقاً بگویید نظام برنامهریزی کشور چه اشکالی دارد. این، ساختارِ اول مباحث است.
** بحث دوم: انتظار انقلاب اسلامی از نظام برنامهریزی کشور چیست؟
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در ادامه گفت: ساختار دومِ مباحث این است که انتظار انقلاب اسلامی از نظام برنامهریزی کشور چیست. انقلاب اسلامی از وقتی که روی کار آمده، انتظار خود از حوزههای مختلف را بهصورت علمی بحث کرده است. مثلاً اگر شما به گفتمانِ انقلاب اسلامی رجوع کنید مشاهده میکنید که در ادبیات انقلاب راجع به وظایف زن در دورانِ مدرن بحث شده است. به عنوان مثال برخی از نیروهای انقلاب گفتهاند ما حضور اجتماعی زن را میپذیریم، ولی حضور اکونومیک او را نه. بحثهای مفصلی در این خصوص صورت گرفته است. درست مانند همین تبیین انتظاری که در حوزه زن و خانواده در گفتمان انقلاب و میان نیروهای انقلاب رخ داده باید در حوزه برنامهریزی کشور نیز اتفاق بیفتد. ما نمیتوانیم به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور انتقاد کرده و درب آن را ببندیم. در دعواهایِ علمی و فکری باید سؤالمحور حرکت کرد. پس از اینکه سؤال پرسیده شد و نقد کردیم در گامِ دوم، تصویرِ مطلوب از نظام برنامهریزی کشور را برای آنها تصویر میکنیم. در اینصورت گفتوگوها از حالت سیاسی به حالت علمی تغییر خواهد یافت.
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با اشاره به اینکه در سؤال دوم، پرسش این است که «انتظار انقلاب اسلامی از نظام برنامهریزی کشور چیست» گفت: ما به این سؤال 2 پاسخ دادهایم. پاسخ اول بر مبنای مفهوم «هدایت جامعه» و پاسخ دوم بر مبنای «سیر تکاملیِ 5 مرحلهای انقلاب» است، که آقا تبیین فرمودند. بر مبنای سیر تکاملیِ 5 مرحلهای انقلاب، پاسخ ما این بوده است که نظامِ برنامهریزی کشور باید قاعدتاً «دولتسازی اسلامی» را در کشور بسط دهد. چرا؟ چون انقلاب اکنون در مرحله «دولتسازی اسلامی» قرار دارد. پس برنامههایِ توسعه در کشور باید بخشی از نقشه تحقق دولت اسلامی باشند؛ یعنی در ضمن اینکه مشکلات کشور را ملاحظه میکند باید به این سمت حرکت کند و دولتسازی اسلامی را محقق نمایند. این را مفصلاً بحث کردهایم.
وی افزود: پاسخ به سؤال دوم بر این مبناست که «نتیجه یک نظام اجتماعی باید «هدایت» باشد.» برنامههای توسعه باید توضیح بدهند که از نظر آنها که این «نظام اجتماعیِ منجر به هدایت» چه زیرساخت و ابعادی دارد و گام اولِ آن چیست. ما این مورد را نیز بحث کردهایم.
** بحث سوم: نقطه آغاز دولتسازی اسلامی کدام است؟
حجت الاسلام کشوری در ادامه به بحث در مورد سؤال سوم پرداخت. وی گفت: سؤال سوم درباره «نقطه آغاز دولتسازی اسلامی» است. در این سؤال ما میپرسیم دولتسازی از کجا آغاز میشود؟ ما در پاسخ به سؤال سوم گفتهایم که نقطه آغاز دولتسازی اسلامی، شامل «کشف، تبیین و رفع «عدم توازنهای فرهنگی» است.» این پاسخ الگو به سؤال سوم است. اما «عدم توازنهای فرهنگی» چیست که توجه به آن، دولتسازی را بسط میدهد؟
وی افزود: میدانید که در ادبیات توسعه اصطلاحی مطرح است که میگوید: کشورِ ایران دچار «عدم توازن» است؛ یا اینکه ما در فلان بخش دچار «عدم توازن» هستیم. اگر کتابهای توسعه را خوانده باشید در ادبیاتشان از اصطلاح «عدم توازن» یا اصطلاح مقابلِ آن یعنی «تعادل» خیلی استفاده میکنند. حتماً در مباحث دوستان بحث «تعادل اجتماعی» را دیدهاید. بهعنوان مثال همین کینز -که شما نظریات او را در دانشگاهِ امام صادق هم میخوانید- تعادل عمومی را با مکانیزم قیمتها بحث کرده است. نئوکینزیها نیز تغییراتی به آن دادهاند و شما مثلاً نظریات منکیو را میخوانید. به هر حال «تعادل عمومی» را پایه بحثِ خود قرار دادهاند. حالا پرسش اینجاست که چه چیزی عدم توازن به شمار میرود؟ چه چیزی منجر به تعادل میشود؟ وقتی مکاتب توسعه -خصوصاً نئوکینزیهای- را بررسی میکنیم متوجه میشویم که «اقتصاد» را بهعنوان پایهی تعادل جامعه تعریف میکنند و هر امر متعارض با اقتصاد را نامتوازن مینامند.
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ادامه داد: به عنوان مثال در همین گفتوگوهای منجر به برجام این مطلب زیاد تکرار میشد که روابط بینالمللِ ما با بخش اقتصاد نامتوازن است. اگر دقت کرده باشید اصطلاح رسانهای نیز مطرح شد مبنی بر اینکه تا به حال «اقتصادِ ما به حوزه سیاست خارجی یارانه میداده است؛ ولی حالا باید کاری کنیم که حوزه سیاست خارجی به حوزه اقتصاد یارانه بدهد.»
وی با تأکید بر نتیجه این رویکرد اشتباه گفت: البته ما فهمیدیم که این تئوری فقط روی کاغذ بود و باوجود اینکه ما انرژی هستهای را بهصورت کامل تحویل دادیم و به یک عروسک بیخاصیت تبدیل شد، ولی یارانهای داده نشد. به هر حال شاهد مثال بحث ما این است که آنها میگفتند حوزه سیاست خارجی با حوزه اقتصاد نامتوازن است؛ بعد نتیجه میگرفتند باید حوزه سیاست خارجی را با اقتصاد هماهنگ کنیم.
کشوری افزود: همچنین دوستان میگویند اگر نظام آموزشی یک کشور نتواند کارآفرین تربیت کند، نامتوازن محسوب میشود و در آن «عدم توازن» وجود دارد. به این ترتیب میخواهند حوزه آموزش را نیز با حوزه اقتصاد هماهنگ کنند.
وی ادامه داد: افراد توسعهگرا باز هم پیشتر رفته و میگویند اگر کشوری میخواهد توسعه پیدا کند باید قوانین کشور با اقتصاد هماهنگ شده و بخش اقتصاد را پشتیبانی کند. لذا بحث به این سمت میرود که قوانین کشور را با حوزه اقتصاد متوازن کنند؛ تا جایی که اخیراً گفتهاند لیبرالیسم از لوازم توسعه است. معنای روشن این سخن آن است که حتی نظام حکومتیِ یک کشور نیز باید در خدمت بخش اقتصاد قرار گیرد! بنابراین این اصطلاح در جریان توسعهگرا رواج دارد و وقتی میگویند کشور دچار عدم توازن است مراد آنها دقیقاً امور ناهماهنگِ با بخش اقتصاد جامعه است. اقتصاد را محور اداره جامعه معرفی کرده و هر آنچه که در تعارض با بخش اقتصاد است را نامتوازن میدانند.
** دنبال «واتیکانیزه» کردن قم هستند / بدعت در دین با نگاه اقتصادمحور
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تصریح کرد: دوستان میدانند که جریان توسعهگرا «اصلاح قرائت دینی» را مطرح میکند. چرا؟ چون میگویند: اگر اعتقادات انسانها اقتصادبنیان و اقتصادمحور نباشد، در بخش اقتصادی تحرک زیادی نمیکند و لذا ارزشافزوده و تولید ناخالص ملیِ این کشور به چالش کشیده میشود! اشتهای آنها طوری زیاد است که حتی «اصلاح قرائت دینی» را نیز مطرح میکنند. برخی از آنها به تصریح گفتهاند که به دنبال واتیکانیزه کردن قم هستند تا نهایتاً یک شبکه ماهوارهای در اختیار علما قرار دهند و نماز خواندن و احکامگفتن آقایان پخش شود و درعینحال توسعهگرایان کار خود را بکنند.
وی ادامه داد: عدم توازنهایی که توسعهگراها میگویند از جایی شروع شده اما در نهایت به این میرسد که ما باید در دین بدعت ایجاد کنیم و باید دین را دست زده و کم و زیاد کنیم تا کشور توسعه پیدا کند.
** کشف عدم توازنها باید به محوریت هدایت باشد
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت افزود: ما در برابر با این اصطلاح، اصطلاح دیگری را مطرح کرده و گفتهایم: کشف عدم توازنها باید به محوریت هدایت در جامعه باشد. هدایت، بنیان اداره جامعه است و هر آنچه در تعارض با هدایتِ جامعه باشد یک امر ناهمانگ و ناموزون محسوب میشود. درواقع اصطلاح «عدم توازنهای فرهنگی» با این ملاحظات را در مقابل اصطلاح «عدم توازنهای اقتصادی» طرح کردهایم.
** نقطه آغاز دولتسازی اسلامی از دیدگاه الگو
حجتالاسلام کشوری تأکید کرد: اگر نیروهای انقلاب بتوانند حتی در یک حوزه، هدایت جامعه را پایه تعادل قرار داده و یک امر نامتوازن با هدایت جامعه را شناسایی کنند، دولتسازی را از آن نقطه آغاز کردهاند. حالا اگر جریانی 10 نامتوازن فرهنگی را شناسایی کرد به این معناست که دولتسازی را از 10 نقطه شروع کرده است. چون در تعریفِ دولتسازی گفتهایم که «دولتسازی اسلامی بهمعنی تغییر نظامات اجتماعیِ منجر به هدایت» است.
وی افزود: شما سؤال میکنید تعریف شما از دولتسازی چگونه اتفاق میافتد؟ ما پاسخ میدهیم خیلی پیچیده نیست؛ همینکه شما یک نامتوازنِ فرهنگی را شناسایی و تبیین کرده و برای حل آن راه حل ارائه بدهید تغییر را شروع کردهاید. البته فقط شروع دولتسازی از اینجاست و در تکامل خود باید به کشف نظامی از نامتوازنها برسیم.
** دولتسازی اسلامی چگونه اتفاق میافتد؟
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در پاسخ به این سؤال که «نقشه راه شما برای دولتسازی اسلامی چیست؟» گفت: نظام برنامهریزی کشور باید دولتسازی کند، ولی دولتسازی اسلامی چگونه اتفاق میافتد؟ عرض ما به دوستان این است که جناب آقای مسئول سازمان مدیریت! شما در مطالعات صِفر خود با مدلی که به شما میدهیم به سمت «کشف عدم توازنهای فرهنگی» در کشور حرکت کنید. من زیره به کرمان نبرم؛ شما میدانید که فرهنگ، بطن تمام امور است. راجع به فرهنگ 3 قرائت وجود دارد؛ توسعهگراها میگویند فرهنگ، خدمهی اقتصاد است؛ برخی میگویند فرهنگ در کنار اقتصاد و سیاست جزئی از جامعه است؛ ولی نظریه صحیح این است که فرهنگ، بطن تمام امور است. لذا وقتی میگوییم عدم توازنهای فرهنگی را شناسایی کنید، باید بدانید که عدم توازنهای فرهنگی در حوزه اقتصاد نیز قابل بحث میباشند؛ چون اقتصاد، آثار فرهنگی دارد. عدم توازنهای فرهنگی در حوزه سیاست خارجه نیز قابل بحث است. فرهنگ، جزئی در کنار سایر اجزاء جامعه نیست؛ بلکه میوه باقی اجزاء جامعه است. لذا اگر ما مثلاً نظام و مجموعهای از عدم توازنهای فرهنگی را در بخش اقتصاد شناسایی کردیم (به این معنا که بهصورت مشخص گفتیم که در حوزه اقتصاد این 10 مسأله مثلاً مدل تجمیع سرمایه، ضد فرهنگ اسلامی ما هستند) به سمت اقتصاد مقاومتی و بازتعریف یک نظام اقتصادی جدید حرکت کردهایم که به هدایتِ جامعه کمک میکند.
از دل سؤال و جواب سوم، سؤال چهارمی استخراج میشود. سؤال و جواب چهارم چیست؟ عدم توازنهای فرهنگی را چگونه تشخیص دهیم؟ این یک سؤال است.
ادامه دارد ... .
تهیه و تنظیم: رضا احسانی/
انتهای پیام/