هشدار! تحریف ارکان اصلی شخصیت امام = انحراف مسیر ملت‌


هشدار! تحریف ارکان اصلی شخصیت امام = انحراف مسیر ملت‌

شخصیت امام(ره) از اصول اساسی او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته شخصیت امام(ره) را هم تشکیل می‌دهد. هرچه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع در باره امام(ره) سخن گفته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به‌مناسبت ارتحال ملکوتی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) به شرح ذیل است:

*   چالش اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعی‌

چالش اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعی - ازجمله انقلابها - صیانت از جهت‌گیری‌های اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهم‌ترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدفهائی دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت می‌کند. این جهت‌گیری باید حفظ شود. اگر جهت‌گیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد.

تغییر جهت‌گیری‌ها و منحرف شدن از راه اصلی - که هویت اصلی هر انقلابی به آن جهت‌گیری‌ها است و در واقع، سیرت انقلابها همین جهت‌گیری‌های اصلی است - به‌کلی راه را عوض می‌کند و این انقلاب به هدفهای خود نمی‌رسد. اهمیت این قضیه از این باب است که تغییر جهت‌گیری‌ها تدریجی است، نامحسوس است.

جهت دیگر این است که آن کسانی‌که در پی تغییر هویت انقلاب برمی‌آیند، معمولًا با پرچم رسمی و با تابلو جلو نمی‌آیند؛ حتّی گاهی به‌عنوان طرف‌داری از حرکت انقلاب، یک اقدامی می‌کنند، یک اظهاری می‌کنند، کاری می‌کنند، زاویه ایجاد می‌کنند؛ انقلاب از جهت‌گیری خود به‌کلی دور می‌افتد، برکنار می‌شود.(14/3/1389)

*   هویت انقلاب؛ ارکان شخصیت امام‌

شخصیت امام(ره) از اصول اساسی او جدا نیست. در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجسته شخصیت امام(ره) را هم تشکیل می‌دهد. هرچه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع در باره امام(ره) سخن گفته‌ایم.(14/3/1381)

*   تحریف ارکان اصلی شخصیت؛ تحریف امام‌

آیا شخصیت‌ها هم قابل تحریفند؟ معمولاً عنوان تحریف را و اصطلاح تحریف را درباره تحریف متون به‌کار می‌بریم؛ آیا شخصیت‌ها را هم می‌شود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه این‌ها برمی‌گردد به تحریف شخصیت. شخصیتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود، زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد.(14/3/1394)

*   هشدار برای مسؤولان؛ خطر تحریف امام‌

همه باید بدانند که‌ هاضمه سیری‌ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ یک کشور بزرگ، یک کشور ثروتمند، یک کشور واقع‌شده در یک چهارراه حسّاس جهانی، برای قدرتمندان دغل‌باز عالم خیلی مهم است. این‌ها دست از طمع خود برنداشته‌اند، چشم برنداشته‌اند؛ فقط آن‌وقتی عقب خواهند نشست که شما ملّت ایران آن‌چنان قدرتی پیدا کنید، آن‌چنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آن‌ها قطع بشود.

اینجا است که خطر تحریف امام(ره) اهمّیت پیدا می‌کند؛ اگر شخصیت امام(ره) تحریف شد، بد معرّفی شد، غلط معرّفی شد، همه این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام(ره) به‌عنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسؤولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام(ره)، کسانی‌که علاقه به این‌ راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود.(همان)

*   برخی: «روزگار امام تمام شد»!!!

امام(ره) را نباید به‌عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی مورد توجّه قرار داد؛ بعضی این‌جور می‌خواهند: امام(ره) یک شخصیت محترمی است در تاریخ این کشور که روزگاری بود، فعّال بود، مفید بود، بعد هم از میان جمعیت رفت و روزگار او تمام شد؛ احترامش می‌کنیم، نامش را با تجلیل می‌آوریم، صرفاً همین؛ بعضی می‌خواهند امام را این‌جور بشناسند و بشناسانند و این‌جور تلقّی کنند؛ این غلط است.(همان)

*   خطر معرفی امام طبق سلایق خود

ما اگر بخواهیم شخصیت امام(ره) را به‌معنای واقعی کلمه پیدا کنیم، این‌ راه دارد؛ اگر ما آن‌راه را رفتیم - که عرض می‌کنم - مطلب حل خواهد شد والّا امروز کسانی می‌آیند طبق میل خود و سلیقه خود، یک‌جور امام(ره) را معرّفی می‌کنند، ممکن است در فرداها کسان دیگری بیایند و بر طبق سلایق دیگری، بر طبق حوادث دیگری که در دنیا پیش می‌آید، مصلحت بدانند که امام(ره) را جور دیگری معرّفی کنند؛ این نمی‌شود. محبوبیت امام(ره) در بین مردم یک چیز ماندگار است؛ این‌ را نتوانست دشمن از بین ببرد؛ برای همین، مسأله تحریف شخصیت امامِ نافذ در دلهای مردمان زیادی - در کشور و بیرون از کشور - خطر بزرگی محسوب می‌شود.(همان)

*   تحریف امام = انحراف مسیر ملت‌

اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این‌ راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.(همان)

*   مانع تحریف؛ بازخوانی اصول امام‌

آن‌راهی که می‌تواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام(ره) است. امام(ره) یک اصولی دارد، یک مبانی‌ای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام(ره) را در این بیانات می‌شود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکله‌ای از امام(ره) بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیت امام(ره) این است. نمی‌گویم به هر مطلب فرعی توجّه کنید؛ زندگی امام(ره) مثل زندگی همه انسانهای دیگر فرازونشیب‌هایی دارد؛ حوادثی در آن اتّفاق افتاده است و هر حادثه‌ای اقتضائی داشته است؛ مطالب اصولی را عرض می‌کنیم، آن چیزهایی که قابل انکار نیست، جزو بینات امام(ره) است. (البته) این اصول را گزینشی هم نبایستی انتخاب کرد.(همان)

*   برخی اصول امام(ره)

من امروز همه اصول قابل استخراج از بیانات امام(ره) را نمی‌توانم عرض بکنم، پنج، شش مورد را امروز عرض می‌کنم، نمی‌خواهم گزینشی باشد، لذا می‌گویم افراد بروند نگاه کنند، مواردی را پیدا کنند، امّا آنچه را عرض می‌کنم، جزو مسلّماتِ منطق امام(ره) و مکتب امام(ره) و راه امام(ره) و خطّ امام(ره) است.

1. اثباتِ اسلام ناب و نفی اسلام آمریکایی‌

اوّلین مطلبی که در (مکتب) امام(ره) وجود دارد، اثباتِ اسلام ناب محمدّی و نفی اسلام آمریکایی است. امام(ره)، اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار داد.

اسلام آمریکایی چیست؟ اسلام آمریکایی در زمان ما و در زمان امام(ره) و در همه زمانها، دو شاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار، یکی اسلام متحجّر.

اسلام ناب از نظر امام(ره) بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمی جاافتاده و تکمیل‌شده در حوزه‌های علمیه، استنباط می‌شود و به‌دست می‌آید.

پیرو امام(ره)، آن کسی‌که دنباله‌رو امام(ره) است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجّر، هم با اسلام سکولار؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند.

2. اتکال به خدا و بی‌اعتمادی به دشمن‌

یکی از اصول امام(ره) اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است.

خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی‌که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شده‌اند. اعتقاد به وعده الهی، به صدق وعده الهی که فرموده است «اِن تَنصُروا اللهَ ینصُرکُم»، یکی از ارکان تفکّر امام(ره) بزرگوار ما است. نقطه مقابل، به دل‌خوش‌کُنَک‌های دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد.

امام(ره) با صراحت صحبت می‌کرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود، صریح بیان می‌کرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه این‌که نمی‌دانست قدرتها بدشان می‌آید، نه این‌که نمی‌دانست آن‌ها عصبانی می‌شوند، می‌دانست، امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت.

این‌که امام(ره) به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب می‌شد که به وعده‌های آن‌ها اعتنایی نکند.

3. اعتقاد به اراده و نیروی مردم‌

سوّم؛ اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی؛ این ازجمله خطوط اصلی حرکت امام(ره) است. در آن‌روزها سعی می‌شد به‌خاطر یک برداشت نادرست، همه کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول و وابسته شود؛ امام(ره) بارها و بارها هشدار می‌داد که این مسائل را به مردم بسپارید؛ اعتماد به مردم داشت در مسائل اقتصادی، اعتماد به مردم داشت در مسائل نظامی.

4. طرفدار جدی حمایت از محرومان‌

نکته چهارم در بُعد مسائل داخلی کشور؛ امام(ره) طرف‌دار جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام(ره) نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد می‌کرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد می‌کرد؛ به‌معنای واقعی کلمه امام(ره) طرف‌دار عدالت اجتماعی بود؛ طرف‌داری از مستضعفان شاید یکی از پر تکرارترین مطالبی است که امام(ره) بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند.

از آن‌طرف به مسؤولان کشور هشدار می‌داد درباره خوی کاخ‌نشینی - این نکته‌ای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکَنتُم فی مساکِنِ الَّذینَ ظَلَموا - و همه را از خوی کاخ‌نشینی برحذر می‌داشت.

5. سر آشتی نداشتن با مستکبرین‌

امام(ره) صریحاً در جبهه مخالف قلدران بین‌المللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظه‌ای نمی‌کرد. این است که امام(ره) در مقابله میان قلدران و مستکبران و قدرتهای زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بی‌تقیه این‌را بیان می‌کرد. امام(ره) با مستکبرین سرِ آشتی نداشت. واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام(ره) بود. امام(ره) تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت.

امام(ره) بزرگوار در طول این سالیان دراز از فلسطین حمایت کرد، دفاع کرد. از فلسطین دفاع کرد، از افغانستان دفاع کرد. با این منطق امروز می‌شود قضایای دنیا را شناسایی کرد، موضع درست را می‌شود فهمید.

6. استقلال کشور و رد سلطه‌پذیری‌

یکی دیگر از نقاط اصلی و خطوط اصلی تفکّر امام(ره)، مسأله استقلال کشور، ردّ سلطه‌پذیری است. استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملّت. این‌که بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادی‌های فردی باشند، امّا علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.

7. وحدت ملی‌

یکی دیگر از خطوط اصلی تفکّر امام(ره) و راه امام(ره) و خطّ امام(ره)، مسأله وحدت ملّی است و توجّه به توطئه‌های تفرقه‌افکن؛ چه تفرقه بر اساس مذهب؛ شیعه و سنّی؛ چه تفرقه بر اساس قومیتها؛ فارس و عرب وترک و کرد و لر و بلوچ و امثال این‌ها.

تفرقه‌افکنی یکی از سیاستهای قطعی دشمن بود و امام(ره) بزرگوار ما از اوّل بر روی وحدت ملّی و اتّحاد آحاد ملّت، یک تکیه کم‌نظیر داشت که این یکی از خطوط است. امروز ما این خط را هم باید دنبال بکنیم.

این‌که نوکرهای دست دوّم آمریکا می‌آیند مسأله هلال شیعی را مطرح می‌کنند، این نشان‌دهنده سیاستهای تفرقه‌افکن است. این‌که آمریکایی‌ها علی‌رغم تبلیغات فراوان، نسبت به همین گروه‌های تفرقه‌افکن تکفیری در عراق و سوریه مماشات می‌کنند - احیاناً در مواردی هم به آن‌ها به‌صورت بی‌خبر و مخفیانه کمک می‌کنند - این نشان‌دهنده این است که نقش تفرقه‌افکنی از نظر دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان جمهوری اسلامی نقش بسیار برجسته‌ای است.(همان)

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon