شرح مراتب روزه
مراتب روزه سه نوع است: یکی روزه عوام، یعنی همگان و آن ترک خوردنی و آشامیدنی و زنان است به طوری که فقهاء واجبات و محرمات آن را مقرر داشتهاند؛ دیگر، روزه خواص، یعنی ویژگان و آن علاوه بر ترک آنچه گفته شد حفظ جوارح از مخالفتهای خدای ـ عز جلاله ـ است...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مراتب روزه سه نوع است: یکی روزه عوام، یعنی همگان و آن ترک خوردنی و آشامیدنی و زنان است به طوری که فقهاء واجبات و محرمات آن را مقرر داشتهاند؛ دیگر، روزه خواص، یعنی ویژگان و آن علاوه بر ترک آنچه گفته شد حفظ جوارح از مخالفتهای خدای ـ عز جلاله ـ است؛ و آخر روزه خواص الخواص، یعنی ویژه ویژگان و آن متروک داشتن هر چیزی است که آدمی را از خدای باز دارد ـ خواه حلال باشد و خواه حرام ـ و برای هر یک از دو مرتبه اخیر، اقسام بسیاری است خصوصا اولی که اقسام آن بسیار است و به شماره و آمار در نیاید.
مراتب اصحاب یمین از مؤمنین بلکه هر فردی از آنها را حد خاصی است که شبیه به حد رفیق او نیست و از اهل مراتب نیز کسانی هستند که عمل او قریب به عمل مافوق اوست و هر چند از او نباشد.
این بود آنچه از جهت آن بایستی روزه داشت و اما از جهت قصد روزه داشتن یا روزه داران نیز، به اصنافی تقسیم میشود.
پارهای از آنها قصد صحیحی به روزه خود نکردهاند که کافی برای باطل نشدن عملشان باشد بلکه برای غیر خدا روزه داشتهاند از اینکه از مردم ترسیده یا به علت جلب نفعی از آنها روزه گرفته یا مجرد عادت معموله بین مسلمانان سبب روزه او بوده است ـ و بعض دیگر روزه شان علاوه بر آن مشوب به ترس از عقاب یا امید است؛ و بعض دیگر صرفا قصدشان برای ترس از عقاب یا امید به ثواب است و این دومی کم است و اغلب از این صنفند که در قصد خود دفع عقاب و جلب ثواب را شرکت میدهند؛ و بعضی دیگر با این قصد تقرب به خداوند و ایجاب رضای خدا را دخالت میدهند؛ و بعضی دیگر قصدشان خالص در قرب و رضای خدا است.
میگویند: اولی چنان است که قصد پارهای از کاملین از عبادت این باشد که خدای تعالی سزاوار عبادت است و عبادت آنها اساسا خالص از شایبه رغبت یا رهبت و حتی وصول به لقای او و تقرب او و موجب رضای او است و عمل از جهت رغبت در وصال را ناقص میشمارند و در تعبیراتی چنین عمل را دیدهآم که تعبیر به عبادت نفس کردهاند.
من گویم: گمان نمیکنم نه پیغمبری و نه ولیی و نه ملک مقربی جمیع اعمال خود را از این شایبه خالص کرده باشد و عملی را به قصد اینکه موصل به رضای خدا و قرب او جوار او باشد عبادت نفس شمرده باشد چنانچه در کلمات بعض اهل معرفت افراط شده است. بلی دور نیست و باکی نمیباشد که اولیاء خدا را در بعض حالات و تجلیاتشان حالتی باشد که عملی از او صادر شود فقط برای اینکه خدای تعالی اهل و سزاوار آن است و جهت قرب و رضا را فراموش کرده و در نظر نداشته باشد ولکن نمیگویم که این حالت علی الدوام برای فردی از انبیاء ممکن باشد چه رسد به غیر آنها یا چنین کیفیتی واقع شده باشد و نمیگویم که این عمل افضل از عملی است که برای شوق وصول به جوار خدای تعالی بوده باشد، چگونه چنین باشد و حال آنکه بالاتر از عبادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان (علیه السلام) عبادتی نبوده است و اخبار مرویه کاشف از این است که پارهای از اعمال ایشان یا اغلب آنها برای مجرد تحصیل رضای پروردگار تعالی و قرب او بلکه برای اجر و مزد بوده است.
و من گویم باکی نیست که خوف عقاب نیز در بعض مواقع داخل در نیات و قصد ایشان بوده باشد؛ چه کسی که خوف خدا به حیثی بر او غلبه کند که از یاد جهنم غش نماید ممکن نیست یا متعسر و مشکل است که آن حال اصلا در اعمال او تأثیری نداشته باشد.
کتاب ترجمه المراقبات – ص 208
تالیف: عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره)
انتهای پیام/