اعتراف عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی به ناکام ماندن طرح سرنگونی بشار
نگاهی به اظهارات اخیر ولیعهد عربستان، وزیر خارجه ترکیه و نیز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در خصوص سوریه حاکی از این است که هریک از این سه، یک موضوع را با عبارات متفاوت مطرح کردند و آن اینکه: سرنگونی بشار اسد دیگر اولویت نیست و ناکام مانده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه البناء، دقت در اظهارات اخیر محمد بن نایف ولیعهد عربستان مبنی بر لزوم امتیازدهیهای دردناک و نیز اظهارات چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه و آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسرائیل در قبال سوریه نشان میدهد که اظهارات این سه با وجود لحن متفاوت یک مضمون دارد: کوتاه آمدن از گزینههای قبلی در قبال سوریه و دست برداشتن از تأکید بر لزوم سرنگونی بشار اسد.
نکته قابل توجه در این خصوص اینکه جملات سمبلیک در سخنرانیهای سیاستمداران فقط یک هدف دارد و آن انتقال از یک مرحله به یک مرحله سرنوشتساز است، نمونه آن اینکه در پی ناکام ماندن ترکیه در ملحق شدن به اتحادیه اروپا داود اوغلو وزیر خارجه وقت این کشور از در پیش گرفتن تئوری جدید مبنی بر تحکیم جایگاه ترکیه در جهان اسلام و عادی سازی روابط با کشورهای اسلامی سخن گفته و نظریه صفر کردن تنشها با همسایگان را مطرح کرد.
البته اوغلو این رویکرد را در لباس راهبرد جدید و عالی کشورش عنوان کرد و از گفتن این جمله اجتناب کرد: اگر در پیوستن به اتحادیه اروپا شکست خوردیم چرا نباید بهسمت کشورهای اسلامی بازگردیم؟
عمر کوتاه روابط دوستانه ترکیه با کشورهای اسلامی
اما رخدادهای بعدی نشان داد که چیزی که اوغلو از آن سخن میگفت نه یک راهبرد بلکه سیاست جدید کشورش بود زیرا روابط دوستانه با کشورهای اسلامی چندان دوام نیاورد و مدتی بعد جای خود را به دشمنی با تمام همسایگان از سوریه گرفته تا عراق و روسیه داد.
به هر حال در مرحله کنونی شاهد شکل گرفتن یک پدیده مشابه با دلایل مختلف هستیم به این معنی که سیاستمداران سیاست را در قالب راهبرد جدید کشورشان بیان میکنند و این سیاست را چیزی فراتر از یک موضعگیری جلوه میدهند.
در همین راستا وقتی امیر محمد بن نایف ولیعهد عربستان از معادله جدید در سیاست سعودی صحبت میکند که باید مبتنی بر امتیازدهیهای دردناک باشد و همزمان با آن چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه نیز اولویت کشورش در سوریه را لزوم وحدت سوریه عنوان میکند و اویگدور لیبرمن وزیر جنگ و چهره افراطی اسرائیل نیز از اولویت حفظ وحدت مردم بر وحدت اراضی سخن به میان میآورد و یا سرگئی لاوروف از معادله جلوگیری از سقوط حلب سخن میگوید باید گفت که پشت این عناوین، گامهای عملی مشابه در جریان است.
ناکامی دامن سیاستهای عربستان را گرفته است
بهعبارت دیگر منظور بن نایف از امتیازدهیهای دردناک روابط داخلی در خاندان حاکم سعودی و یا کاهش قیمتهای نفت در بازار جهانی و یا طرح جانشین ولیعهد معروف به برنامه سال 2030 نیست بلکه نگاهی به اظهارات او نشان میدهد که ناکامی دامن سیاستهای عربستان را گرفته است و چارهای نیست جز بازنگری در این سیاستها و قبول کردن امتیازدهیهای دردناک.
در واقع اظهارات او بهطور مستقیم به سوریه و یمن مربوط میشد و بهطور خاص به ناکام ماندن در سرنگونی بشار اسد اشاره داشت بدون اینکه پادشاه و پسرش را مسئول این ناکامی معرفی کند بلکه عامل این شکست را بدعهدی آمریکا و ترکیه و عهدشکنی آنان دانست.
اما امتیازدهیهای دردناک در اینجا پوششی برای موضوعی بسیار مهم است که همان گشایش مواضع در قبال بشار اسد رئیس جمهور سوریه و اصلاح اشتباهات گذشته است و پرواضح است که هر کس نگاهی به این اظهارات داشته باشد به معنیای که در دل آن نهفته است، پی میبرد.
همچنین اظهارات چاووش اوغلو مبنی بر اینکه اولویت ترکیه در سوریه حفظ وحدت آن است اظهاراتی بحث برانگیز و به این معنی است که اولویت قبلی یعنی سرنگونی بشار اسد دیگر جواب نمیدهد.
اظهارات او بهطور ضمنی به این موضوع اشاره دارد که دیگر تأکید بر این اولویت فایدهای نخواهد داشت و این اظهارات در واقع سرپوشی بر این است که اولویت قبلی ترکیه که در طول پنج سال بر آن تأکید داشت، قابل مطرح کردن نیست.
هرکس در این خصوص شک دارد به این بخش از اظهارات اوغلو توجه داشته باشد که گفت تحقق اولویت وحدت سوریه نیازمند همکاری قوی با روسیه و ایران است.
کوتاهآمدن تدریجی ترکیه از اولویتهای قبلی
در اینجا یک سؤال مطرح است و آن اینکه؛ آیا منظور اوغلو این است که تفاهم با روسیه و ایران بر سر معادله سوریه یکپارچه با حضور بشار بهتر از سوریه تجزیه شده و یا نفوذ کُردها در سوریه بدون بشار اسد است؟
پاسخ این سؤال حتماً مثبت است و عملاً نیز شاهد سوق یافتن تدریجی ترکیه بهسمت روسیه و ایران و فراهم کردن مقدمات کوتاه آمدن از اولویتهای قبلی هستیم که تا پیش از این بر جنگ علیه بشار اسد و سرنگونی آن بود.
اما لیبرمن نیز بهنوبه خود اسرائیلیها را در خصوص گزینههای موجود در قبال سوریه اینگونه خطاب قرار داد که اکنون وحدت ملت بر وحدت اراضی اولویت دارد و وضعیت بهگونهای نیست که اسرائیلیها یکی از این دو را انتخاب کنند بلکه توفانهای سیاسی که اسرائیل و آینده آن را در بر گرفته است، اجازه نمیدهد که بتوانند بهطور همزمان وحدت ملت و اراضی را حفظ کنند.
منظور او این است که چهبسا در مرحله بعدی باید از برخی مناطق جغرافیایی شهرک نشینان کوتاه آمده و شهرکها را برچید تا بتوان آینده اسرائیل را حفظ کرد.
در واقع چیزی که لیبرمن از آن تحت عنوان وحدت اراضی یاد میکند، همان ناتوانی در حفظ آن است و منظور او امتیازدهی بر سر برخی شهرکها در خاک فلسطین است و این موضوع را در این قالب بیان کرد که اول باید وحدت ملت شکل بگیرد یعنی بتوان رضایت شهرک نشینان را جلب کرد و خسارتهای آنان را جبران کرد بعد وحدت اراضی، حال آنکه تا پیش از این بر حق اسرائیل در بلندیهای جولان صحبت به میان میآمد.
اما سرگئی لاوروف که رهبری روند سیاسی طولانیمدت با آمریکاییها درخصوص سوریه را به دست داشت، در سخنانی آشکار گفت: که ما به آمریکاییها اعلام کردیم که برای جلوگیری از سقوط حلب در کنار ارتش سوریه خواهیم ایستاد.
دراین خصوص باید توجه داشت که این اعلام موضع روسیه به آمریکا در واقع یک اقدام دیپلماتیک بود زیرا نیازی به اعلام آن نبود زیرا روسیه پیش از این اعلام کرده بود که در سوریه این صحنه نبرد است که حرف اول را میزند و روسیه هرجا که لازم باشد، حضور پیدا خواهد کرد تا از ارتش سوریه حمایت کند.
انتهای پیام/*