ناگفتههای دیدار دستاندرکاران حوزههای تهران با مقام معظم رهبری/ پاسخی به انتقادات از حوزویها و حواشی دیدار
رییس شورای عالی مدیریت حوزه های کشور گفت: زندگی شخصی اعضای شورای حوزه تهران و مدیران ما هم کاملاً دور از تجملات است و زندگی ساده ای دارند. حتی بعضی از دوستانمان در شورا و مدیریت، بعد از گذشت دهه ها، هنوز مستأجر هستند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آیت الله علی اکبر رشاد، نیازی به معرفی و ارائه بیوگرافی ندارد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و موسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. قریب سی و پنج سال است مسئولیت حوزه علمیه مختلف از جمله حوزه علمیه امام رضا(ع) ، یکی از حوزه های فعال استان تهران را بر عهده دارد و چندین سال است به انتخاب شورای عالی مدیریت حوزه های کشور و به رای شورای مدیریت حوزه های علمیه استان تهران، در سمت ریاست این شورا فعالیت و اهتمام می کند. ایشان پیش از شروع گفت و گو اشاره کردکه تا چه اندازه به امور حوزه های علمیه تهران توجه و اهتمام دارد و آن را از مهمترین وظایف و دغدغه های اصلی و اولویت دارخود ذکر کرد. پس از دیداری که مدیران و مدرسان و طلاب حوزه های علمیه استان تهران با رهبر معظم انقلاب در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سالجاری داشتند، در روزنامه صبح نو به سراغ این استاد حوزه و دانشگاه رفتیم و از حواشی دیدار و اتفاقات آن و همچنین تبیین ایشان از بیانات رهبر معظم انقلاب پرسیدیم. گزیده این گفت وگو و سپس متن کامل آن را در ادامه می خوانید:
-دغدغه احیای هویت حوزه ی تهران به سالها قبل برمی گردد، پیش از تشکیل شورای مدیریت و تأسیس مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (صانها الله عن الحدثان) و مدیریت های استانی، مسائل حوزه تهران را جسته وگریخته دنبال می کردیم در مقطعی با هماهنگی حضرات آیات حاج آقا مجتبی تهرانی و مهدوی کنی (رضوان الله علیهما) مسأله ساماندهی شئون این حوزه و احیای هویت تاریخی و علمی و منزلت اجتماعی و ملی آن با مقام معظم رهبری (حفظه الله) در میان گذاشته شد. آن زمان متنی به عنوان خطوط مشی فعالیت حوزه تهیه شد که در آن موضوع، احیای هویت و منزلت و ایجاد انسجام و توسعه زیرساخت ها و بهره گیری از ظرفیت پایتخت و جلب همدلی و همراهی اعاظم علما مورد تأکید قرارگرفته بود. به هر حال حوزه تهران به تعبیر حضرت آقا «حوزه عریق و پرپیشینه ای است».
-در روز دیدار عمومی، کمی قبل از اینکه آقا در حسینیه حضور پیدا کنند، یک دیدار محدودتری با وجوه علمای تهران برگزار شد که بیشتر اعاظم حضور داشتند که دیداری بسیار صمیمی بود و ایشان از یک یک به نام و مفصلاً احوالشان را پرسیدند و نکات ویژه ای را درباره برخی حضار بیان فرمودند. برخی از آقایان هم از فرصت استفاده کردند و نکاتی را که داشتند، با ایشان در میان گذاشتند.. ایشان در هر امری و ازجمله در حوزه، توجه ویژه ای به پیشکسوتان دارند.
-معمولاً در این دیدارها پیش تر یک گزارش تفصیلی از عملکرد، سازمان و اقدامات و برنامه های دستگاه مربوط در آن دیدار ارائه می کنند ولی چنین تشریفاتی نبود. یعنی اینکه کتابچه ای که گزارش عملکرد حوزه تهران را ارائه کند، تنظیم نکرده بودیم و ذهن ایشان هم معطوف به مسائل سازمانی نبود. به نظر می آید بیش از این جهات، جهات محتوایی و به اصطلاح اهداف حوزه و رسالت حوزه و شأن روحانیت مورد توجه بود. شاید بشود گفت یکی از جهات خاص دیدار هم این بود
-ضرورت احیای هویت و منزلت حوزه تهران یک دغدغه دینی و فرهنگی دیرین مهم است. ماقبل پهلوی ها حوزه تهران زنده ترین، پویاترین و پرنشاط ترین حوزه ایران بود، حتی از قم و مشهد هم پررونق تر و قوی تر بود؛ پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت با ساخت بناهای بزرگ و با ظرفیت، وجوه حکمی_ فقهی حوزه های اصلی و مهم کشور به تدریج به تهران منتقل شدند. کرسی های علمی قوی ای در زمینه فقه و فلسفه دائر شد
-سیاست زوال حوزه از شاخص ترین سیاست های ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی بود، حوزه تهران که در تیررسشان بود، بیشتر تحت فشار بود و ضربه دید. چه در قم، چه در تهران ، چه در مشهد و چه در سایر بلاد بنای بر نابودی صنف و نهاد حوزه بود. حتی پوشیدن لباس روحانی و تردد معمم درملأعام ممنوع شد. با این صراحت با حوزه مقابله می کردند .برای حوزه رقیب تراشی کردند، مدرسه معقول و منقول تأسیس کردند و فضلای حوزه را دعوت به کار کردند و غالباً آنها را از زی حوزوی و روحانی خارج کردند؛ در این دوره حوزه تهران متلاشی شد.
-یکی از جهات مهمی که ما در نظر داریم و احساس می کنیم آقا هم به این جهت اهتمام دارند این است که به عنوان یک مصلحت ملی باید کوشش کنیم هویت حوزه تهران را احیا کنیمتهران عاصمه ام القرای جهان اسلام است و در حقیقت باید گفت آماج اصلی در تهاجم فرهنگی محسوب می شود و بیش از هر جا در معرض آسیب پذیری فرهنگی، فکری و معرفتی است. ما برای مقابله با آفات فرهنگی و آسیب های اجتماعی هیچ راه دیگری قابل قیاس با تقویت حوزه و حضور حوزویان و اهتمام حوزویان برای تقابل و مجاهده با این آفات و این خطرات و تهاجمات نداریم. ایشان در این دیدار به سه وظیفه از وظائف مهم روحانیت اشاره کردند، این همه جز با تقویت حوزه که محل تربیت طلاب و کانون سازمانی روحانیت است میسر نمی شود.
-ما می خواستیم در این فرصت، حوزه تهران را به ایشان معرفی کنیم و تحولاتی را که در این مدت به همت دوستان رخ داده به اطلاع ایشان برسانیم و ایشان هم می خواستند ارزیابی از حوزه و فرایند امور آن داشته باشند که به نظر می رسد این اتفاق افتاد. اینکه ایشان در خلال سخنان خود سه بار اظهار رضایت کردند: در آغاز صحبتشان با این تعبیر که خیلی جلسه خوبی بود و در وسط صحبت و در پایان هم صحبت های شان، به صراحت و با تأکید اظهار خرسندی فرمودند، نشان می دهد فی الجمله ایشان از نتیجه جلسه راضی هستند
-مشکلات معیشتی از زبان برخی از مدرسین عنوان شد که فراوانی زیادی نداشت.. سرّ این قضیه در این است که کلاً حوزه ها و طلاب عموماً زیر خط فقر زندگی می کنند و حق دارند چنین مطالبی را بگویند. تصوری و توهمی برخی از اقشار ناآگاه از وضع معیشتی روحانیون و طلاب دارند که بهیچ وجه واقعی نیست. خیلی از مردم ما که مباشر و معاشر با مدرسین و طلاب حوزه نیستند از دور تعدادی از معممین را می بینند که جزو مقامات هستند و اینها خانه و خور و احیاناً خدم وحشم دارند، خیال می کنند عموم روحانیون این گونه هستند. درصد افراد برخوردار در صنف روحانیت، بسیار ناچیز است و اگر هم کسی استطاعتی دارد از رهگذر وضعیت برخوردار خانوادگی اش بوده است.
-یکی از جهات مهمی که در نظر داشتیم و احساس می کنیم آقا هم به این جهت اهتمام دارند و اشاره فرمودند احیا هویت حوزه تهران به عنوان یک مصلحت ملی است
-نکته دیگری که شاید بتوان گفت برای ایشان منکشف شد این است که حوزه تهران، یک حوزه انقلابی است و فضای جلسه یکپارچه شوروحال خاصی داشت. برای خود ما هم که فرزند این حوزه ایم، اینجا طلبه شدیم و بعد قم رفتیم و ده ها سال است در این حوزه تهران تدریس و مدیریت می کنیم، صحنه هایی پیش آمد که اعتقاد و ایمان از حوزه تهران افزایش پیدا کرد. از این جهت خیلی خوشحال شدیم. از لوازم انقلابی بودن در حوزه تحول گرایی است
-حدود 15 هزار مدرس شاغل به تدریس و 150 هزار طلبه برادر و خواهر شاغل به تحصیل و تدریس در سطح کشور داریم که اکثریتشان زیر خط فقر هستند. پس اگر حتی درصدی ولو اندک از سخنان راجع معیشت طلبه و سخت افزار حوزه مطرح شده، کاملاً طبیعی و به حق بوده. افراد حق داشتند در فضای آزادی که در جلسه بود مطالبشان را بگویند. به هر حال رهبر معظم انقلاب ولی امر و پدر ملت، و پدر و پناه مادی و معنوی حوزویان هستند
-تأکید دفتر هم بر همین بود که بگذارید طلبه ها و مدرسین مطالبی را که دارند در فرصتی که پیش آمده به طور طبیعی خدمت آقا بگویند و ما هم نمی توانستیم بگوییم این را بگویید و آن را نگویید. پیشنهاد هایی داشتیم که جمع بندی حاصل از نظرات و جلسات جداگانه با مدرسین تهران، مدیران و طلبه ها بود به سخنرانان پیشنهاد شده بود که اینها مطالبی خوب است که گفته شود هرچند که بسیاری از آنها گفته نشد و بسیاری را ما مایل نبودیم و گاهی توصیه می کردیم گفته نشود که گفته شد. این مقتضای جلسه آزادی بود که در خدمت ایشان تشکیل شد و معمولاً خود ایشان هم مایل اند که جلسات این گونه برگزار شود.
-برخی بعد نشست تلقی کردند که برخی مطالب بیان شده در محضر رهبری، اعتراض ایشان را هم برانگیخته و ایشان فرموده اند اینها وظیفه خود شماست و ربطی به بنده ندارد و نمی توانم در این عرصه ها ورود کنم.
-برداشت و فهم ما از رویه و رفتار آقا در چنین مجامعی، غیر این است. هرچند ایشان برخی از مطالب را فرمودند کار شماهاست یا این مطالب کار بنده نیست ولی به این معنا نیست که این حرف ها را بی جا یا حیاناً دون شأن عنوان شد مطرح شده است. در مواردی که ایشان می فرمودند به شما مربوط می شود و بروید حل کنید، می خواستند درواقع به نوعی مسوولان را تقویت کرده باشند، مسوولان را به توان و ظرفیتشان توجه بدهند که این کار را شما می توانید انجام دهید. چرا انجام نمی دهید اینها کارهایی است که از خود شما هم برمی آید پس وارد شوید و خودتان پیش بروید. درواقع تأیید کردند .وقتی ایشان مکررا اظهار رضایت می کنند و تأکید می کنند و مطالب بسیار خوبی گفته شد خیلی از مطالبی را که می خواستم بگویم شما گفتید نشان می دهد اصل این حرف ها و موانع درست بوده است.
-وقتی عرض می کنیم امروز، اکثر طلاب زیر خط فقر زندگی می کنند. نه فقط اشخاص طلاب، بلکه حوزه زیر خط فقر است. در مورد خصوص تهران هم می توان ادعا کرد که حوزه تهران از لحاظ سطح معیشتی و امکانات و منابع لازم برای فعالیت در مقایسه با دیگر حوزه های کشور، در ردیف نازل ترین ها و فقیرترین هاست.
-برآورد ما این است که در حوزه تهران، باید صدوپنجاه هزار طلبه پرورش داده شود تا نیاز وسیع فرهنگی، معنوی و دینی پایتخت را با ده میلیون نفر جمعیت، جوابگو باشد. این درحالی است که مجموع متراژ و مساحت مدارس علمیه تهران روی هم به اندازه یک دانشگاه متوسط بخش خصوصی هم نیست.
-این نکته را ما مکرر خدمت ایشان مطرح کرده بودیم و در جریان بودند. بنده عرض کردم ما برای اجابت نیازهای عظیم تهران ظرفیتی نداریم، حوزه تهران مرکزیتی ندارد، یک وقت میهمانی بیاید و بخواهیم برویم حوزه تهران را نشان دهیم، اصلاً مکانی و مرکزی نیست که نشان ایشان دهیم. ایشان به اصطلاح به مزاح عبارتی فرمودند، گفتند شوخی اش این است که ببریم همین بیغوله ها را نشان شان بدهیم و بگوییم بزرگان ما از چنین فضاهایی برخاسته اند!
ضمن سپاسگزاری از اختصاص وقت برای این گفت وگو، به عنوان نخستین سؤال تقاضا می کنیم بفرمایید زمینه های شکل گیری دیدار اخیر حوزه علمیه استان تهران با رهبر معظم انقلاب اسلامی چه بود؟
بنده هم از شما سپاسگزارم؛ به اجمال عرض می کنم: از زمانی که با عنایت و حمایت دوستان عزیز شورای عالی و مرکز مدیریت حوزه های کشور (در قم)، شورای حوزه های علمیه و مرکز مدیریت استان تهران تشکیل شد، دیدارهایی به طور محدود و یا گسترده با حضرات مراجع عظام صورت گرفته بود؛ در آغاز سال تحصیلی هرسال یکی از مراجع به تهران سفر کرده اند و با حضور در اجتماع چندین هزارنفری مدیران، مدرسان و طلاب افاضه فرموده اند، اما دیدار با حضرت آقا که علاوه بر شأن رهبری، تنها مرجع مستقر در تهران هستند، و طلاب تهران به حکم مجاورت و همشهری بودن!، برای ملاقات با ایشان حق مضاعف قائلند، فرصت پیش نیامده بود.
علاوه بر این مطلب، پیش از تشکیل شورای مدیریت و تأسیس مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (صانها الله عن الحدثان) و مدیریت های استانی، مسائل حوزه تهران را جسته وگریخته دنبال می کردیم و در مقطعی نیز با هماهنگی حضرات آیات حاج آقا مجتبی تهرانی و مهدوی کنی (رضوان الله علیهما) مسأله ساماندهی شئون این حوزه و احیای هویت تاریخی و علمی و منزلت اجتماعی و ملی آن با مقام معظم رهبری (حفظه الله) در میان گذاشته شد. آن زمان متنی به عنوان خطوط مشی فعالیت حوزه تهیه شد که در آن موضوع، احیای هویت و منزلت و ایجاد انسجام و توسعه زیرساخت ها و بهره گیری از ظرفیت پایتخت و جلب همدلی و همراهی اعاظم علما مورد تأکید قرارگرفته بود. به هر حال حوزه تهران به تعبیر حضرت آقا «حوزه عریق و پرپیشینه ای است».
از سوی دیگر این نهاد، مهم ترین نهاد علمی و فرهنگی عاصمه کشور به شمار می رود و ظرفیت های خاصی نیز در تهران به عنوان پایتخت وجود دارد که در هیچ یک از استان ها وجود ندارد. باید از این جهات کمال بهره برداری را برای مسائل معرفتی معنوی فراوان این کلان شهر به عمل آورد. ارتباط با مراجع و بزرگان می تواند به تقویت حوزه استان کمک کند. با توجه به این نکات دیدار پیگیری شد و بحمدالله صورت گرفت.
موضوع پیشنهاد ساماندهی حوزه تهران چه سال هایی بود؟
البته ما چند نوبت در گذشته نسبت به این موضوع اقدام کرده بودیم اما این مورد که سه بزرگوار در جریان قرار گرفتند الان دقیقاً تاریخ آن را به یاد ندارم ولی در نیمه دوم دهه هشتاد بود. من با اشاره به این نکته خواستم بگویم این موضوع که ایشان اهتمام خاصی نسبت به حوزه تهران دارند پرپیشینه است. بعد از تشکیل شورا و تأسیس مرکز مدیریت استان، طبیعی بود که خدمت ایشان و مراجع دیگر مشرف می شدیم. لهذا پیش جمع اعضای شورای استان، ضمن دیدار با حضرات مراجع، خدمت رهبر معظم انقلاب هم رسیدیم.
همان مجموعه گزارشی که خدمت سایر مراجع داده شد و مسائل و مشکلاتی که وجود داشت و عنوان شد، خدمت ایشان هم مطرح شد. همان جا تقاضا کردیم اگر میسر است ایشان یک دیدار جامع و عمومی با حوزه تهران داشته باشند. این مطالبه عموم علما و مدرسین و طلاب را هم شفاهی و مکتوب پیگیری کردیم. تا اینکه این اواخر مجدداً خدمت ایشان مطرح کردیم و ایشان استقبال کردند.
علاوه بر این که همواره چه پیش از دوره رهبری و به طور مضاعف پس از رهبری، ایشان به امر فرهنگ به طور عام و شئون حوزه ها به طور خاص، اهتمام ویژه ای داشته اند، به لحاظ اهمیت روزافزون مسأله این اهتمام و توجه با شیبی شتابان روزافزون شده، رفته رفته جدی وجدی تر نیز می-شود. نکته دیگر اینکه اگر مجموعه متفکران و مصلحانی که در موضوع حوزه سخن گفته باشند را به عدد انگشتان یکدست برسانیم، حتماً این گونه است که یکی از آنها مقام معظم رهبری است؛ ایشان ازجمله متفکرانی هستند که طی نیم قرن گذشته آرای مهم و نظرات خاصی را در جهت تحول، ارتقا و انسجام حوزه مطرح کردند ولی به نظر می رسد در نوبت اخیر، علاوه بر این اهتمامی که ذاتاً به مسأله حوزه داشتند و دارند، نگرانی های جدیدی را در مسائل حوزه پیدا کرده اند. به هر حال اهمیتی که حوزه تهران به لحاظ تاریخی، ملی، اجتماعی، و فرهنگی دارد، در کنار دو سه حوزه مهم کشور دارد، طبیعی بود که ایشان چنین وقتی را به حوزه تهران اختصاص دهند.
این شکل از دیدار که حوزویان هم در جلسه ارائه نظر داشته باشند، پیشنهاد حوزه تهران بوده یا از طرف دفتر رهبری یا خود ایشان اینطور برنامه ریزی شد؟
اینکه حوزویان با ایشان دیدار و گفت وگو داشته باشند مثل دانشگاهیان، یک مطالبه چندین ساله یا چندین ده ساله است. مقام های حوزوی می گفتند ایشان با بسیاری از اقشار دیدار دارند و با حوزه کمتر و می گفتند که ایشان مثلاً جلسه تشکیل می دهند با طبقات دانشگاهی و ساعت ها افراد حرف می زنند و اظهارنظر می کنند و ایشان هم راهنمایی می کنند و به این بهانه حرف های شان را مطرح می کنند ولی با حوزویان این برنامه، کمتر اتفاق می افتد. این زمینه ای بود که سبب شد جلسه به جای اینکه یک دیدار ساده عمومی باشد، برود به سمت «دیدار ـ نشست» که در آن بحث های محتوایی صورت گیرد و نظرات و دیدگاه های حضار مستقیم مطرح شود و ایشان هم در خصوص مطالباتی که طرح می شود و نظراتی که ارائه می گردد نظر بدهند و جمع را راهنمایی بفرمایند.
به نظرمی رسد هم توقع پیشینی بود، هم زمینه در دفتر بود به جهت این مطالبات و هم پیشنهاد ما. خب این اتفاق افتاد. ما دو نمونه از این جلسات را در گذشته داشتیم که یک بار نخبگان حوزه های قم و سایر استان ها به تهران آمدند و چنین جلسه ای بود که تا ساعت 10 شب طول کشید. یک دیدار دیگر هم بود که طی سفر رسمی اخیر ایشان به قم در سال 89 اتفاق افتاد و در شبستان مسجد فیضیه برگزار شد که جلسه ای کم نظیر بود. باز این نوع از صرف وقت، حاکی از اهتمام خاص ایشان کلاً به حوزه ها و خاصه حوزه تهران است.
قبل از اینکه وارد ویژگی های محتوایی بشویم، ویژگی های دیگری به لحاظ صوری در این دیدار قابل توجه است؟
در روز دیدار عمومی، کمی قبل از اینکه آقا در حسینیه حضور پیدا کنند، یک دیدار محدودتری با وجوه علمای تهران برگزار شد که بیشتر اعاظم حضور داشتند که دیداری بسیار صمیمی بود و ایشان از یک یک به نام و مفصلاً احوالشان را پرسیدند و نکات ویژه ای را درباره برخی حضار بیان فرمودند. برخی از آقایان هم از فرصت استفاده کردند و نکاتی را که داشتند، با ایشان در میان گذاشتند. مختصری هم راجع به شأن این جمع بحث شد و ما از این جمع به پشتوانه های معنوی حوزه تهران تعبیر کردیم. ایشان در هر امری و ازجمله در حوزه، توجه ویژه ای به پیشکسوتان دارند.
اگر دیدارهایی نظیر این دیدار اتفاق افتاده من خودم دیدم که از سویی علاقه مند هستند، جوان ترها مورد توجه قرار بگیرند و از آنها تفقد شود و از یک سو علاقه مندند به پیشکسوت ها که مراجعه شود و گفت وگو کنند. اگر در یک جمع بشود شخصیت ها و چهره های پیشکسوت را در کنار جوان ترها قرار دهیم، این را ایشان می پسندند. این اتفاق جای دیگر هم افتاد. تعدادی از بزرگوارانی که در این جلسه حضور داشتند کسانی هستند که سابقه خیلی طولانی حوزه داری در تهران دارند و این توقع را داشتند. بعد از این دیدار هم بعضی هایشان اظهار کردند که بعد از سال های سال خدمت در حوزه، این اولین باری بود که این اتفاق افتاد و برایشان شیرین بود.
مسأله دیگری که شایان ذکر است اینکه معمولاً در این دیدارها پیش تر یک گزارش تفصیلی از عملکرد، سازمان و اقدامات و برنامه های دستگاه مربوط در آن دیدار ارائه می کنند ولی چنین تشریفاتی نبود. یعنی اینکه کتابچه ای که گزارش عملکرد حوزه تهران را ارائه کند، تنظیم نکرده بودیم و ذهن ایشان هم معطوف به مسائل سازمانی نبود. به نظر می آید بیش از این جهات، جهات محتوایی و به اصطلاح اهداف حوزه و رسالت حوزه و شأن روحانیت مورد توجه بود. شاید بشود گفت یکی از جهات خاص دیدار هم این بود که کسانی که در جلسه حضور داشتند شاید این را حس کرده باشند.
درمورد دستاوردها و برکات این دیدار بفرمایید و اینکه این دیدار و محتوایی که در آن مطرح شد چه برکاتی می تواند برای حوزه تهران داشته باشد؟
اولاً اینکه مجموعه حوزه یک استان، به محضر ایشان مشرف شوند، یک اتفاق کم وبیش بی سابقه ای بود و این می تواند نشانه عنایت ایشان قلمداد شود. ثانیاً چنین دیداری، بی تردید می تواند آثار اجتماعی، روانی و مدیریتی درخوری داشته باشد. به هر حال اینکه رهبری، اقشار این حوزه را به حضور پذیرفتند، قهراً روحیه عوامل حوزه تهران را ارتقا بخشید.
چنانکه در بیان فلسفه ترتیب این دیدار عرض شد، ضرورت احیای هویت و منزلت حوزه تهران یک دغدغه دینی و فرهنگی دیرین مهم است.
ماقبل پهلوی ها حوزه تهران زنده ترین، پویاترین و پرنشاط ترین حوزه ایران بود، حتی از قم و مشهد هم پررونق تر و قوی تر بود؛ پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت با ساخت بناهای بزرگ و با ظرفیت، وجوه حکمی_ فقهی حوزه های اصلی و مهم کشور به تدریج به تهران منتقل شدند. کرسی های علمی قوی ای در زمینه فقه و فلسفه دائر شد. سیاست زوال حوزه از شاخص ترین سیاست های ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی بود، آنها درصدد بودند به هر شکل ممکن به کلی حوزه ها را نابود کنند، حوزه تهران که در تیررسشان بود، با اعمال سیاست های جائرانه کلاً متلاشی شده بود. رضاخان بنا گذاشت تا کلاً حوزه را چه در قم، چه در تهران ، چه در مشهد و چه در سایر بلاد نابود کند حتی پوشیدن لباس روحانی و تردد معمم درملأعام ممنوع شد. با این صراحت با حوزه مقابله می کردند و در مقام نابود کردن کلاً صنف روحانی و نهاد حوزه بودند. برای حوزه رقیب تراشی کردند، مدرسه معقول و منقول تأسیس کردند و فضلای حوزه را دعوت به کار کردند و غالباً آنها را از زی حوزوی و روحانی خارج کردند؛ در این دوره حوزه تهران نابود شد، پاره ای فعالیت های پراکنده و انگشت شمار مدرسه بی طرف باقی ماند.
یکی از جهات مهمی که ما در نظر داریم و احساس می کنیم آقا هم به این جهت اهتمام دارند این است که به عنوان یک مصلحت ملی باید کوشش کنیم هویت حوزه تهران را احیا کنیم و این هرگز به این معنا نیست که حوزه تهران رقیب حوزه های بزرگ دیگر قلمداد شود. نجف، قم و مشهد، جایگاه خودشان را دارند ولی چون حوزه تهران حوزه عریق و تأثیرگذاری است باید با تدبیر و تلاش هویت حوزوی و منزلت ملی و نقش تعیین کننده فرهنگی و دینی خود را بازیابد.. من تصور می کنم با این دیدار به این مهم کمک شد.
جهت دیگری که فکر می کنم مورد توجه ایشان هم بود و شاید تا حدی بتواند مؤثر باشد اینکه تهران عاصمه ام القرای جهان اسلام است و در حقیقت باید گفت آماج اصلی در تهاجم فرهنگی محسوب می شود و بیش از هر جا در معرض آسیب پذیری فرهنگی، فکری و معرفتی است. ما برای مقابله با تهاجم فرهنگی، آفات فرهنگی و آسیب های اجتماعی هیچ راه دیگری قابل قیاس با تقویت حوزه و حضور حوزویان و اهتمام حوزویان برای تقابل و مجاهده با این آفات و این خطرات و تهاجمات نداریم. ما اگر بخواهیم فرهنگ تهران را حفظ کنیم و نجات دهیم و با آسیب های اجتماعی مقابله کنیم در کنار دیگر اقداماتی که می کنیم، مؤثرترین و مهم ترین اقدامی که باید صورت گیرد احیا، تقویت، توسعه و تعمیق حوزه ها است. ایشان در این دیدار به سه وظیفه از وظائف مهم روحانیت اشاره کردند، این همه جز با تقویت حوزه که محل تربیت طلاب و کانون سازمانی روحانیت است میسر نمی شود.
درمورد برکات و تأثیرات این دیدار، نکته دیگری مدنظرتان هست؟
ما می خواستیم در این فرصت، حوزه تهران را به ایشان معرفی کنیم و تحولاتی را که در این مدت به همت دوستان رخ داده به اطلاع ایشان برسانیم و ایشان هم می خواستند ارزیابی از حوزه و فرایند امور آن داشته باشند که به نظر می رسد این اتفاق افتاد و به طور طبیعی هم اتفاق افتاد و صورت تصنعی نداشت. اینکه ایشان در خلال سخنان خود سه بار اظهار رضایت کردند: در آغاز صحبتشان با این تعبیر که خیلی جلسه خوبی بود و در وسط صحبت و در پایان هم صحبت های شان، به صراحت و با تأکید اظهار خرسندی فرمودند، نشان می دهد فی الجمله ایشان از نتیجه جلسه راضی هستند هرچند که نه ما و قهراً ایشان این جلسه و دیدار را در حد کمال نیافتند. به هر حال این فرصت هم به وجود آمد که ایشان شناخت بیشتری از حوزه تهران پیدا کنند.
نکته دیگری که شاید بتوان گفت این بود که برای ایشان منکشف شد حوزه تهران، یک حوزه انقلابی است و فضای جلسه یکپارچه شوروحال خاصی داشت. برای خود ما هم که فرزند این حوزه ایم، اینجا طلبه شدیم و بعد قم رفتیم و ده ها سال است در این حوزه تهران تدریس و مدیریت می کنیم، صحنه هایی پیش آمد که اعتقاد و ایمان و شناختمان از حوزه تهران افزایش پیدا کرد. ماقبل از اینکه این دیدار برگزار شود با اصناف مختلف ارکان انسانی حوزه تهران، با مدیران جداگانه، با مدرسان جداگانه، با طلاب جداگانه جلسه داشتیم و اظهارات موجود در این جلسات خیلی خوب نشان داد که رویکردها و جهت گیری ها چگونه است و ازجمله جهت گیری ها، همین حس و موضع انقلابی داشتن مدیران، مدرسان، طلاب بود. از این جهت خیلی خوشحال شدیم. از لوازم انقلابی بودن در حوزه تحول گرایی است این هم برای ما بیشتر آشکار شد. در عین حال ما ارشادات بسیاری را دریافتیم و اشارات بسیاری در بیانات این ارشادات و اشارات را ان شاءالله پی خواهیم گرفت که قطعاً موجب ارتقا، تحول، تثبیت و تشخص حوزه تهران خواهد شد.
این دیدار با همه ویژگی ها و برکاتی که داشت و حضرت عالی به برخی اشاره فرمودید، انتقاداتی را هم در پی داشت و خصوصاً در فضای مجازی، انتقادات تندی نسبت به عملکرد حوزه تهران در مدیریت این دیدار، مطرح شد. با توجه به اینکه تا الان، حوزه تهران، تحلیل و تبیین خود را از این دیدار مطرح نکرده، اگر موافق باشید به برخی از این انتقادات بپردازیم.
بله، قطعاً موافقم. اولاً عرض شود انتقادات و کسانی که منتقدانه به این اتفاق بزرگ نگاه کرده اند، یکسان و یکدست نیستند. عده ای از سر دلسوزی و مشفقانه به اتفاق بسیار بزرگی که رخ داد و فرصتی که به دست آمد نگاه می کنند و نکاتی را مطرح می کنند و بعضی دیگر ممکن است که احیاناً هرچند کم باشند از سر غرض و با سوءنیت نکاتی را گفته باشند. بعضی از دوستان هم در جریان متن قضیه نیستند که بعضی از نکات را مطرح می فرمایند و تصور می کنند نکات آنها یا مغفول بوده و ما در نظر نداشتیم، حتی بعضی موارد اتفاق افتاده ولی چون از آن مطلع نیستند می گویند کاش چنین بود و چنان می شد. چه بسا کسانی که در دیدار حاضر نبودند یا حتی برخی از افراد حاضر بودند اما یادشان رفته که فلان مطلب گفته شد باز می گویند چرا این نکته را نگفتید؟
برخی از توقعات هم هست که این توقعات بجا نیست؛ یعنی خیال می کنند ما باید تمام مشکلات را در این جلسه حل می کردیم یا شأن این جلسه این نوع مطالب هم بود. مطرح کننده چنین مطالبی، بیشتر جوان ترها هستند. طبیعی هم هست، جوان هستند، تحول خواه هستند، نواندیش هستند. بسیار خوب است و مایه دلگرمی ما می شود که می بینیم نسل جدید حوزه توقعات زنده و پویایی دارد ولو اینکه احیاناً برخی از توقعات، صحیح نباشد که مهم نیست. نفس اینکه طلبه ای از سر دلسوزی نکات را مطرح کند، خیلی با ارزش است.
یکی از انتقادات این بود که حدود هفتاد درصد مسائلی که مطرح شد در خصوص مساله معیشت طلاب بود و به مباحث مهم تر و کلیدی تر خیلی کمتر پرداخته شد. آیا اینطور بوده است؟
این افراد، چگونه درصدگیری کردند؟ اصلاً این گونه نیست. مشکلات معیشتی از زبان برخی از مدرسین عنوان شد ولی فراوانی نداشت. درصد پایینی از نکاتی که گفته شد مربوط به موضوع معیشت بود. سرّ این قضیه در این است که کلاً حوزه ها و طلاب عموماً زیر خط فقر زندگی می کنند و حق دارند چنین مطالبی را بگویند و طلبه آنچنان که در بیرون تصور می کنند و توهمی که برخی از اقشار ناآگاه از وضع معیشتی روحانیون و طلاب دارند واقعی نیست چون خیلی از مردم ما که مباشر و معاشر با مدرسین و طلاب حوزه نیستند از دور تعدادی از معممین را می بینند که جزو مقامات هستند و اینها خانه و خور و احیاناً خدم وحشم دارند، خیال می کنند عموم روحانیون این گونه هستند. درصد افراد برخوردار در صنف روحانیت، بسیار ناچیز است. شاید این گروه زیر ده درصدند. این در حالی است که به لحاظ کمی مثلاً فرض کنید حدود 15 هزار مدرس شاغل به تدریس و 150 هزار طلبه برادر و خواهر شاغل به تحصیل و تدریس در سطح کشور داریم که اکثریتشان زیر خط فقر هستند. هرچند ممکن است بین اینها اقلیتی باشند که به اعتبار اینکه پدرانشان متمکن هستند، مشکل اقتصادی نداشته باشند.
پس اگر حتی درصدی ولو اندک از سخنان راجع معیشت طلبه و سخت افزار حوزه مطرح شده، کاملاً طبیعی و به حق بوده. افراد حق داشتند در فضای آزادی که در جلسه بود مطالبشان را بگویند. به هر حال طلاب یا مدرسین وقتی با رهبر معظم انقلاب که ولی امر است و پدر ملت است و پدر و پناه مادی و معنوی حوزویان است مواجه شدند به طور طبیعی بسیاری از مشکلات را می گویند و در خلال آن مشکلات معیشتی را هم مطرح می کنند. ضمن اینکه بعضی از دوستان ما به این نکات مایل نبودند ولی ما بنا نداشتیم منع کنیم.
تأکید دفتر هم بر همین بود که بگذارید طلبه ها و مدرسین مطالبی را که دارند در این فرصتی که پیش آمده به طور طبیعی خدمت آقا بگویند و ما هم نمی توانستیم بگوییم این را بگویید و آن را نگویید. پیشنهاد هایی داشتیم که یک جمع بندی از نظرات مدرسین تهران شده چون با مدرسین جلسه شده بود چه نکاتی خوب است گفته شود؟ با مدیران هم به طور جداگانه و با طلبه ها هم جلسه جداگانهتشکیل شده بود. اینها جمع شده بود، دسته بندی شده بود به سخنرانان پیشنهاد شده بود که اینها مطالبی خوب است که گفته شود که بسیاری از آنها گفته نشد و بسیاری را ما مایل نبودیم و گاهی توصیه می کردیم گفته نشود که گفته شد. این مقتضای جلسه آزادی بود که در خدمت ایشان تشکیل شد و معمولاً خود ایشان هم مایل اند که جلسات این گونه برگزار شود.
ممکن است برخی از نکات گفته شده که بجا نبوده و مطالب دیگری که اولویت داشت اهمیت بیشتری داشت آنها گفته نشد که ما مایل بودیم گفته شود. ولی اینها طبیعی است. مهم این است که ما در آن کسر و انکسار نهایی، برآیند را ببینیم که این دیدار،. برای آینده حوزه تهران، بسیار پربرکت و راهگشا بود.
نکته دیگری که خیلی برجسته شده، این است که مطالب بیان شده در محضر رهبری، اعتراض ایشان را هم برانگیخته و ایشان فرموده اند اینها وظیفه خود شماست و ربطی به من ندارد و نمی توانم در این عرصه ها ورود کنم.
برداشت ما از جلسه و فی الجمله فهم ما از رویه و رفتار آقا در چنین مجامعی، غیر این است. ما تصورمان این است که هرچند ایشان برخی از مطالب را گفتند کار شماهاست یا این مطالب کار من نیست ولی به این معنا نیست که این حرف ها را بی جا گفتید. فهم ما این است که در قسمت هایی که ایشان می فرمودند به شما مربوط می شود و بروید حل کنید، می خواستند درواقع یک نوع تقویت مسوولان را کرده باشند، یک نوع مسوولان را به توان و ظرفیتشان توجه بدهند. این کار را شما می توانید انجام دهید. چرا انجام نمی دهید؟ یعنی ما برداشتمان منفی نیست که ایشان گفته باشند مطالب بی ربط و دون شأن عنوان شد بلکه ما تصور می کنیم ایشان گفته باشند اینها کارهایی است که از خود شما هم برمی آید پس وارد شوید و خودتان پیش بروید.
درواقع تأیید کردند.
بله درمجموع وقتی ایشان تأکید می کنند. بسیار مطالب خوبی گفته شد خیلی از مطالبی را که می خواستم بگویم شما گفتید نشان می دهد این حرف ها درست بوده. در عین حال هم نمی شود انکار کرد که برخی از نکات، ضرورت نداشت گفته شود. ولی نمی شد جلوی افراد را گرفت. برداشت ما این است که این طرز بیان ایشان، لااقل ملتفت کردن مسوولان بود که خیلی از مسائل را نباید منتظر من و مراجع دیگر و مقامات باشید. کار تخصصی شماست و خودتان آنها را حل کنید.
یکی دیگر از مسائلی که مورد انتقاد قرار گرفته، اینکه مدیریت حوزه به تجمل گرایی و مدیریت فانتزی سوگیری دارد. پاسخ حضرت عالی چیست؟
وقتی عرض می کنیم امروز، اکثر طلاب زیر خط فقر زندگی می کنند. نه فقط اشخاص طلاب، بلکه حوزه زیر خط فقر است. در مورد خصوص تهران هم می توان ادعا کرد که حوزه تهران از لحاظ سطح معیشتی و امکانات و منابع لازم برای فعالیت در مقایسه با دیگر حوزه های کشور، در ردیف نازل ترین هاست. اگر کسی بیاید منصفانه وضعیت فیزیکی امکانات و تجهیزات و ظرفیت و شرایط سخت افزاری حوزه تهران را با اکثر حوزه های استان ها مقایسه کند حوزه تهران فقیرتر است.
برآورد ما این است که در حوزه تهران، باید صدوپنجاه هزار طلبه پرورش داده شود تا نیاز وسیع فرهنگی، معنوی و دینی پایتخت را با ده میلیون نفر جمعیت، جوابگو باشد. شما می خواهید صدوپنجاه هزار طلبه را مدیریت کنید. در این فضا با این ظرفیتی که ارث دوره قجرها از دویست سال قبل مانده، ساختمان های فرسوده، کوچک، تاریک، هیچ گونه امکاناتی ندارند. جالب است بدانید مجموع متراژ و مساحت مدارس علمیه تهران روی هم به اندازه یک دانشگاه متوسط بخش خصوصی هم نیست.
در چنین شرایطی، اصلاً اینکه حوزه تهران امکانات مجلل و فانتزی داشته باشد یا حتی آرزو کند، یک توهم است. مثل این است که بگوییم کپرنشینان فلان منطقه می خواهند ساخت کاخ و زندگی اشرافی در سر می پزند، خنده دار است. این برداشت ناشی از این مزاحی است که حضرت آقا فرمودند. چون این نکته را ما مکرر خدمت ایشان مطرح کرده بودیم و در جریان بودند. بنده عرض کردم ما برای اجابت نیازهای عظیم تهران ظرفیتی نداریم، حوزه تهران مرکزیتی ندارد، یک وقت میهمانی بیاید و بخواهیم برویم حوزه تهران را نشان دهیم، اصلاً مکانی و مرکزی نیست که نشان ایشان دهیم.
به اصطلاح و به مزاح عبارتی ایشان فرمودند گفتند شوخی اش این است که ببریم همین بیغوله ها را نشان شان بدهیم و بگوییم بزرگان ما از چنین فضاهایی برخاسته اند. این نکته ای که ایشان فرمودند این مزاحی بود که خواستند با طلبه ها داشته باشند و این به این معنا نیست که برداشت بشود که مدیران مدارس تهران درصدد این بودند که مدارس و مراکز مجلل بسازند. وقتی در زیر خط فقرند اگر چنین توقعی داشته باشد به شوخی نزدیک تر است. مضافاً که اصل رویکرد اشرافی گری در هر شرایط، غلط است و با روح و جوهر تحصیل حوزوی نمی سازد.
زندگی شخصی اعضای شورای حوزه تهران و مدیران ما هم کاملاً دور از این قضیه است و زندگی ساده ای دارند. حتی بعضی از دوستانمان در شورا و مدیریت، بعد از گذشت دهه ها، هنوز مستأجر هستند. خود دوستان ما چنین روحیه ای ندارند اصولاً یعنی هیچ کدام از همکاران ما در تشکیلات استان تهران از امکانات متعارف مناسبی در شأن و عرف خودشان برخوردار نیستند و چنین برداشتی قطعاً منصفانه نیست.
انتهای پیام/