تحلیل جامعهشناختی زوال محبوبیت دولت
اگر دولتها، تنها به فکر توسعه اقتصادی و سیاسی و نهادهای مدنی به معنای فنی آن باشند، قافیه را باختهاند. حتی اگر کمتر از نیم تمرکز و بودجه خود را صرف توسعه فرهنگی و معنوی کنند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، اگر دولتها، تنها به فکر توسعه اقتصادی و سیاسی و نهادهای مدنی به معنای فنی آن باشند، قافیه را باختهاند. حتی اگر کمتر از نیم تمرکز و بودجه خود را صرف توسعه فرهنگی و معنوی کنند، باز هم نه خودشان احساس موفقیت خواهند کرد و نه مردم نسبت به آنان چنین حسی خواهند داشت. آنچه به اقبال کاهنده نسبت به دولت یازدهم مربوط میشود، دقیقاً اینجاست.
ما با تقلیل قابل ملاحظه شاخص «رضایت از زندگی اجتماعی»، در اقشار شهری مواجهیم، و این، تابع دو دسته عوامل درونزا و برونزاست. در واقع، بخشی از عوامل شکلگیری این وضع، در سطح «روحیه»ها عمل میکنند و بخشی هم در سطح «نهادها». برای بهبود این وضع باید در هر دو سطح به کنترل و بهبود عوامل پرداخت.
بسط سطوح تحلیل
در سطح تحلیل نخست، «رضایت از زندگی اجتماعی»، یک حالت در «روحیه»هاست؛ در این سطح، «رضایت از زندگی اجتماعی» اشاره به یک وضع ادراکی-عقلایی یا یک نحو واکنش عاطفی دارد. نیروهای درونزا یا همان «روحیه»ها، شامل عقاید، ارزشها، هنجارها، واکنشهای ذهنی، عاطفی و حتی فیزیولوژیک هستند. بله؛ حتی فیزیولوژیک. مثلاً معلوم شده است که کمبود ویتامین D در شهری مانند تهران که به واسطه کثرت آپارتماننشینی و کمبود دریافت آفتاب پدید آمده است، علاوه بر سایر تأثیرات، موجب عصبی شدن تهرانیها هم شده است. ارزشهای مصرف متظاهرانه و روحیه رقابتجویی مادی که زمانی لازمه توسعه قلمداد میشد، الان بلای جان شدهاند، و با تضعیف ذهنیت دینی و معنوی، کار دست روابط انسانی در شهری مانند تهران دادهاند.نیروهای برونزا و نهادی نیز به عصبی بودن زایدالوصف مناسبات انسانی در شهری مانند تهران تأثیرگذار بودهاند. این عوامل نهادی شامل، پدیدههای جمعیتشناختی، عملکردهای نهادی اقتصادی و نهادهای مدنی و تشکلها و ساز و برگهای سیاسی، مناسبات فراملی، و الگوهای فرهنگ عامه و رسانهها، شکلبندی خانواده و خویشاوندی، نظامهای تعلیم و تربیت، و حشو و زواید عملکردهای دینی هستند.
ریشه زیربنایی قضیه
اصل مطلب در هر دو سطح، یک مدرنسازی شتابان و آسیبزاست. توسعه به سبک مدرن و مطابق نسخههای صندوق بینالمللی پول، نتوانسته است یک فضای فرهنگی و مدنی که ظرف مناسبی برای جای دادن پیشینه تاریخی و میراث فرهنگی باشد فراهم آورد. ما اکنون نیاز داریم تا در شهرهایی مانند تهران، ساختارهای محلهای با اتکا به نهادهای سنتی و دیرپا مانند مساجد و زیارتگاهها و قهوهخانهها احیا شوند. تکلیف این ساختارهای محلی آن است که فضای روابط چهره به چهره را احیا کنند و این میسر نمیشود که محلات تا اندازه زیادی خودبسنده باشند و افراد بتوانند فرصت زیادی را درون محلات خود بگذرانند.
علاوه بر سطح نهادی و کلان مذکور، در سطح تحلیل خرد و «روحیه»ها، باید اضافه کرد که مدرنسازی شتابان موجب شکافهای عمیق در طول زندگینامه هر فرد شده است. تداخل دورهبندی شغلی و تحصیلی و تکنیکی و... در زندگی افراد، زندگی آنها را به طرز نامنظمی پاره پاره کرده است، به طوری که افراد دچار مشکل هویتی شدهاند. افراد نمیتوانند به مقاطع مختلف زندگی خود افتخار کنند و در سایه این شرایط، به وضع و حال فعلی خود نیز بیاعتماد شدهاند. این آسیب، خود را در ضعف ارتباط با گروههای نخستین مانند خانواده و دوستان نیز نشان میدهد و روابط صمیمی را کاهش داده یا نابود کرده است.
در موضوع مهم شاخص «رضایت از زندگی اجتماعی»، طیف وسیعی از مسائل و عوامل دیگر مطرحاند که در پایان مجال این مقاله، تنها میتوانیم فهرستی از آنها را ارائه دهیم؛ در سطح تحلیل نخست، یعنی سطح عوامل درونزا و «روحیه»ها، این مباحثی مانند (1) کمک به انسجام زندگینامهای افراد، (2) احساس «هویت»، (3) تدبیر مناسب برای هدایت «دیدگاه» افراد به جنبههای مثبت زندگی، (4) دینداری و وابستگی به تشکلها و جمعیتهای مبتنی بر ایمان، (5) ترویج جهانبینی بلندنظر آسمانی، (6) ارتقای باورهای اخلاقی و ... مطرح است.و در سطح تحلیل دوم، سطح عوامل درونزا و «نهادی»، نیز این موضوعات مانند (1) غنی کردن مکانهای عمومی مانند مساجد و میادین و... برای شکلگیری همکاریهای مدنی، (2) فضا و معماری مناسب در هر سه سطح مساکن و محلات و شهرها، (3) اصرار بر واحد همسایگی به عنوان واحد زیست شهری، (4) بهبود شاخص «تعادل اجتماعی» شامل نابرابریهای اجتماعی چون نابرابریهای ثروت، قدرت، سنی و نسلی، جنسی، مهاجرت و مسکن، (5) پیشگیری از فساد، (6) شفافیت در سیاستهای دولت در ارتباط با نیازهای شهروندان و... نیاز به مداخله دارند.
منبع:روزنامه صبح نو
انتهای پیام/