الزام دانشآموزان به فراگیری انگلیسی/ولنگاری فرهنگی ارمغان کتابهای اورجینال/چرا باید نگران بود؟
در میزگرد آموزش زبان در کشور مطرح شد: روشهای نامناسب تدریس زبان در مدارس باعث گرایش خانوادهها به سمت آموزشگاههای خصوصی شده است و چرا باید تمام دانشآموزان را مجبور به یادگیری زبان انگلیسی کرد؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تب فراگیری زبان انگلیسی امروزه به یک نیاز اجتماعی برای نوجوانان و جوانان کشور تبدیل شده است و مؤسسات بخش خصوصی و سفارتخانههای کشورهای مختلف در این رابطه بازار داغی را برای خود فراهم کردهاند البته ضعف آموزشهای ارائه شده درمدارس نیز مزیدی بر علت شده است تا خانوادهها برای فراگیری زبان، فرزندان خود را به سمت مؤسسات بخش خصوصی سوق دهند.
اگرچه مؤسسات بخش خصوصی برای فعالیت در این حوزه باید از وزارتخانههای آموزش و پرورش، ارشاد و علوم مجوز بگیرند اما در سایه ضعف نظارتها، تخلفاتی نیز صورت میگیرد از جمله برگزاری کلاسهای مختلط یا تدریس کتابهای اورجینال غرب که کاملاً در تضاد با ارزشها و فرهنگ ایرانی و اسلامی است.
میزگردی را با هدف بررسی وضعیت آموزش زبان انگلیسی در مدارس، دلایل سلطه زبان انگلیسی در کشور و گرایش اکثر نوجوانان و جوانان به یادگیری این زبان، ضرورت آموزش سایر زبانهای خارجی و برنامههای سفارتخانهها از طریق برگزاری دورههای آموزش زبان برگزار کردیم.
مشروح بخش نخست این میزگرد بدین شرح است:
** تسنیم: ضعف آموزش زبان در مدارس تا چه اندازه باعث شده است خانوادهها به موسسات بخش خصوصی گرایش پیدا کرده و برای جبران ضعف آزمون زبان در مدارس دست به دامان بخش خصوصی شوند؟
**سحرخیز: در بحث استقرار نظام جدید آموزشی به این جمع بندی رسیدیم، با وجود اینکه از دوره متوسطه اول تا اخذ دیپلم 7 سال دانشآموزان زبان انگلیسی را فرا میگیرند و این مدت زمان زیادی است اما آموزش زبان در مدارس وضعیت مناسبی ندارد با توجه به اینکه ساعات آموزش هفتگی زبان در مدارس نیز مناسب است.
بنده زمانی که در وزارتخانه مسئول بودم با چند اشکال مواجه شدیم از جمله آنکه در دورههای آموزش ضمن خدمت، اغلب مدرسان اذعان داشتند که با مشکل توانمندسازی دبیران آموزش و پرورش مواجه هستیم و دبیران از توانمندی و آمادگیهای لازم برای به کارگیری روشهای جدید و خلاق در آموزش زبان انگلیسی برخوردار نیستند و این روند در حوزه زبان عربی و فارسی نیز حاکم است.
در بحث زبان اغلب آموزشها به سمت نمرهگرایی و گرامرمحوری است به گونهای که دانشآموز پس از اخذ مدرک دیپلم احتیاج دارد به زبان انگلیسی مکالمه کند اما در این حوزه ضعف دارد اما در حوزه گرامر، تستهای کلیشهای و سوالاتی که آموزش و پرورش هر سال به صورت پُرتکرار مطرح میکند، مسلط است.
** نمرات خوب در درس زبان اما ناتوانی در مکالمه حتی در حد یک جمله
معلمان به طراحی سوالات کلیشهای و تکراری عادت کردهاند و اگر کارنامه دانش آموز را بررسی کنیم ممکن است طی هفت سال فراگیری زبان نمرات خوبی داشته باشد اما اگر از او بخواهیم در دو خط خود را به زبان انگلیسی معرفی کند، توانایی ندارد.
در بحث آموزش زبان، روشهای جدید را به کار نگرفتهایم، ارزشیابی و امتحانات نیز حافظه محور است و تمرینات کتاب درسی بدون تغییر به عنوان سوال امتحان مطرح میشود در چنین شرایطی دانشآموز اقدام به حفظ کردن سوالات میکند که این روش ارزشیابی صحیح نیست.
هنوز هم نابسامانی در حوزه تلفظ وجود دارد و برخی میگویند از نوار کاست برای آموزش استفاده کنیم، گروه دیگر میگویند از بستههای آموزشی استفاده شود و هنوز این رویکرد تکمیل نشده است. کارشناسان آموزشی نیز معتقدند که آموزش زبان باید پُشت سر هم باشد و در آموزشگاههای زبان این روش دنبال میشود اما در مدارس، دانشآموزان 9 ماه زبان انگلیسی را فرامیگیرند و سه ماه تابستان در یادگیری آنها خلل ایجاد میشود در چنین شرایطی تمام آموختهها فراموش میشود.
** معلمانی که لیسانس زبان ندارند اما انگلیسی تدریس میکنند
در حداقل 30 درصد از مدارس روستایی که تعداد دانشآموزان آنها اندک است ساماندهی معلمان متخصص غیرممکن است و نمیتوان برای مدرسهای که کلاً 20 دانشآموز دارد دبیر زبان به کارگرفت، در نهایت یک معلم چند درس را آموزش میدهد به عنوان مثال بنده زمانی که به عنوان معلم فعالیت میکردم با لیسانس فلسفه به من گفتند که انگلیسی نیز تدریس کنم، این اتفاق علاوه بر مدارس روستایی در مناطق شهری نیز رُخ میدهد به عنوان مثال وقتی تعداد معلمان مرد اندک است یا مدرسه در حاشیه شهر قرار دارد، مجبور هستیم از معلمان غیرمتخصص استفاده کنیم.
در برخی موارد شاهدیم که معلم لیسانس مکانیک دارد اما به دلیل کمبود نیرو دروس ریاضی، فیزیک و شیمی را تدریس میکند؛ در زبان انگلیسی نیز زمانی که معلم رشته تخصصیاش انگلیسی نباشد و مجبور باشد آن را تدریس کند، حضورش در کلاس درس برای رفع تکلیف است.
با وضعیت فعلی آموزش زبان انگلیسی در مدارس کشور شاهدیم که در کنکور کمترین درصد دانشآموزان مربوط به زبان انگلیسی است و گاه میشنویم که اگر داوطلبی در کنکور درصد زبان را بالا بزند به راحتی میتواند در رشته مدنظرش قبول شود.
برای موفقیت روشهای آموزش زبان در مدارس، معلمان باید آموزش ویژه ببینند و ابزارها و روشهای جدید مبتنی برمکالمه مورد استفاده قرار گرفته و گرامر محور فعالیت نباشد. دانش آموز زمانی که مکالمه را بیاموزد به تدریج گرامر را نیز فراخواهد گرفت همچنین برای فاصله سه ماهه آموزش زبان در فصل تابستان نیز باید چارهای اندیشیده شود.
هماکنون به دلیل ضعف آموزش زبان در مدارس، سمت وسوی گرایش مردم به سمت آموزشگاههای خصوصی است و سفارتخانهها نیز در این رابطه فعال شدهاند و بدون چارچوب در این رابطه اقدام میکنند.
** روشهای جدید آموزش زبان را نمیتوان در کلاسهای 40 نفره اجرا کرد
** تسنیم: آموزش و پرورش مدعی است پس از 27 سال روشهای آموزش زبان را تغییر داده است و آموزشها مبتنی بر مکالمه است، این تغییر روشها تا چه اندازه در جریان یادگیری دانشآموزان تأثیر گذاشته است؟
** سحرخیز: در بحث آموزش زبان در مدارس پازلی را داریم که بعضی قطعات آن مربوط به گذشته و برخی جدید است.به عنوان مثال کتاب های درسی تغییر کرده است اما روش ارزشیابی تغییر نیافته و معلمان نیز توانمند نشدهاند. در کلاسهای درس بستر لازم برای استفاده از روشهای جدید تدریس فراهم نیست همچنین روشهای جدید آموزش زبان انگلیسی را که در کتاب های جدید التألیف آمده است نمی توان در کلاسهای 35 تا 40 نفره اجرا کرد.
برای موفقیت در روشهای عملی آموزش زبان کلاسهای درس 15 تا 20 نفره نیاز است و اگر قرار باشد در حوزه زبان انگلیسی کار تیمی را در کلاسهای درس نهادینه کنیم با کلاس های پرجمعت و پرتراکم امکانپذیر نیست در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت که در حوزه آموزش زبان توانمند عمل کرد.
باید بررسی کنیم که در آموزشگاههای علمی آزاد از چه شیوههایی برای آموزش زبان استفاده می شود که آنها نسبت به مدارس موفقتر هستند. درآموزش و پرورش از کلاس اول ابتدایی تا پیش دانشگاهی قرآن را آموزش میدهیم ولی هنوز درصد قابل توجهی از دانش آموزان قرائت صحیح قرآن را نمیدانند اما چگونه است که درهیئتهای مذهبی دانشآموز قرآن را در سطح عالی میآموزد؟
** ضعف معلم و نمرات صوری دانشآموز
** تسنیم: آیا میپذیرید که روشهای آموزش زبان چه زبان انگلیسی، عربی یا حتی قرآن در مدارس صرفاً برای تکلیف از سرباز کردن است؟
**سحرخیز: باید بگویم تمام افرادی که لیسانس زبان انگلیسی گرفتهاند، مکالمه نمیدانند و این ضعف به دانشگاهها نیز معطوف است در برگزاری دورههای آموزشی برای معلمان گاهی شاهدیم فقط سه نفر نمره قبولی میآورند و سوالات طراحی شده در حد کارشناسی بوده و در حد آزمون تافل نیست اما معلمان قادر به پاسخگویی نیستند.
هم اکنون معلمان زبان انگلیسی ضعف دارند، ارزش یابیها اشکال داشته و روش های آموزش نیز نادرست است. باکتابهایی که به صورت پرکردن جای خالی طراحی شده است و در امتحانات پایان ترم عیناً تمرینات کتاب درسی از دانشآموز پرسیده میشود و او در ظاهر نمره 18 یا 20 را دریافت میکند اما از پاسخگویی به یک سوال انگلیسی ناتوان است، نمیتوان خوشبین بود.
** آموزشوپرورش تا چه اندازه برای انتخاب زبان به دانشآموزان اختیار میدهد؟
** تسنیم: آیا آموزش و پرورش میتواند انحصار آموزش زبان انگلیسی را پایان بخشیده و سایر زبانها از جمله فرانسه و آلمانی را در مدارس تدریس کند؟
** سحرخیز: طبق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بحث آموزش زبان نیمه تجویزی است یعنی باید سبدی از انتخاب به دانش آموز ارائه دهیم و زبان او صرفاً انگلیسی نباشد یعنی فرصت انتخاب را برای او فراهم کنیم شاید یک دانش آموز تمایل به یادگیری زبان فرانسه داشته باشد اما آیا در دامنه آموزشهای آموزش و پرورش زبان فرانسه ارائه میشود؟
هم اکنون برای آموزش زبان انگلیسی با مشکلات متعدد مواجه هستیم به گونه ای که نیروی کارآمد نداریم، برای حل این مشکل چه تدابیری اندیشیدهایم تا بتوانیم سایر زبانها را در مدارس آموزش دهیم؟ آموزش و پرورش میتواند با جذب معلم زبان فرانسه یا آلمانی و تربیت آنها در دانشگاه فرهنگیان زمینههای تأمین نیروی انسانی برای ورود سایر زبانها به مدارس را فراهم کند و باید تلاش کرد تا ذائقه دانش آموزان را تغییر دهیم.
چگونه است که هم اکنون دانش آموزان را به سمت رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی هدایت میکنیم و ملاکهایی برای انتخاب رشته تعیین شده است. دربحث زبان نیز باید اینگونه باشد مثلاً به دانش آموزان بگوییم زبان ایتالیایی چنین خصوصیات و کاربردهایی را دارد و آینده شغلی آن را نیز ترسیم کنیم. از سوی دیگر باید علایق دانش آموز را سنجیده و بتوانیم آنها را به سمت زبانهای دیگر به جز انگلیسی نیز هدایت کنیم.
** تسنیم: هم اکنون مسئولان آموزش و پرورش اعلام می کنند که هیچ استقبالی از سوی دانش آموزان برای فراگیری سایر زبانها از جمله فرانسه و آلمانی وجود ندارد و بیشترین گرایش و تمایل به سمت زبان انگلیسی دارند و در چنین شرایطی آموزش و پرورش نمیتواند مقدمات سایر زبانها به مدارس را فراهم کند.
** سحرخیز:هم اکنون تمام کشور به سمت آموزش و فراگیری زبان انگلیسی حرکت میکند و باید توجه کرد که برای ورود سایر زبانها به مدارس نمیتوان از دوره متوسطه دوم آغاز کرد یعنی به دانش آموزی که در سه سال دوره متوسطه اول زبان انگلیسی را فرا گرفته است به ناگهان در دوره متوسطه دوم بگوییم که باید زبانت را عوض کرده و فرانسه را بیاموزی در حالیکه برای ورود سایر زبانها به مدارس باید از دوره متوسطه اول برنامهریزی کرد.
** نمیتوان با این استدلال که دانشآموزان استقبال نمیکنند، دست روی دست گذاشت
هم اکنون در شاخه فنی و حرفهای و رشته علوم انسانی شاهد هستیم که میگویند دانش آموزان استقبال نمیکنند و اغلب به سراغ رشتههای تجربی و ریاضی می روند اما نباید اینگونه باشد در حقیقت آموزشهای ما در مدارس باید مبتنی بر نیاز بازار کار و با نگاه به آینده باشد. نمی توانیم فضای آموزش و پرورش را به دست قضا و قدر بسپاریم و بگوییم چون دانشآموزان نمی خواهند ما نیز به موضوع ورود نمیکنیم.
همین مسائل باعث شده که هم اکنون شاهد باشیم که رشته تجربی پرطرفدارترین رشته در کنکور است و در روستاها اغلب به رشته انسانی گرایش دارند و ورود به هنرستان ها نیز به 17 درصد رسیده است اگر اینگونه پیش برود طی 10 سال آینده شاهد هستیم که عنوان می شود بیکاری به مرز بحران رسیده و بیشترین بیکاران را درجمع تحصیل کردهها داریم.
در گذشته عنوان میشد رشتههای علوم انسانی بیشترین بیکاری را دارند اما هم اکنون بیکاری به پزشکان و مهندسان رسیده است که این مسائل ناشی از عدم برنامهریزی است.
** آموزشوپرورش طبق چه استدلالی میگوید استقبال از سایر زبانها نیست
هم اکنون این سوال مطرح است که آموزش و پرورش چه زمینه حاضر و آمادهای را برای آموزش سایر زبانها فراهم کرده است که میگویند دانش آموزان استقبال نمیکنند و با چه استدلالی عنوان میشود که زبان انگلیسی جزو پرطرفدارترینها است.
** چرا تمام دانشآموزان را مجبور به فراگیری انگلیسی میکنیم؟
** تسنیم: آیا شکستن انحصار زبان انگلیسی امکان پذیر است با توجه به اینکه این زبان به زبان بین المللی در سطح جهان نیز تبدیل شده است.
** سحرخیز: برای شکستن انحصار زبان انگلیسی آموزش و پرورش باید با سیاستگذاریها و جهت دهی دانش آموزان و معرفی سایر زبانها پیشگام شود. همانگونه که زبان انگلیسی طی سالها در کشور ریشه دوانده است گسترش سایر زبان ها نیز زمان زیادی نیاز دارد در چنین شرایطی می توان سلطه انگلیسی را کمرنگ کرد.
وقتی در آزمون استخدامی دستگاههای مختلف فقط زبان انگلیسی مطرح است باید شاهد بود که این زبان به زبان نخست در کشور تبدیل شود در حالیکه دستگاههای مختلف میتوانند کارشناس زبان آلمانی و فرانسه جذب کنند در حقیقت در قوانین بالادستی و دانشگاهها نیز باید این انحصار شکسته شود.
در مدارس نمیتوان راه را بر ارائه سایر زبانهای خارجی بست آن هم به این بهانه که استقبال نمیشود، چگونه این همه دانش آموز را مجبور میکنیم انگلیسی بخوانند؟ حداقل در تهران و سایر شهرهای بزرگ میتوان دو یا چند مدرسه را تعیین کرد که در این مدارس زبانهای دیگر نیز آموزش داده شود و به تدریج به تعداد مدارس افزود.
** تمام کشورها به زبان اصلی خود تعصب دارند
** تسنیم:هماکنون شاهد سلطه زبان انگلیسی در کل جهان هستیم به گونهای که آن را به زبان بینالمللی در جهان تبدیل کرده است در ایران تا چه اندازه به تبعیت از نظام جهانی زبان انگلیسی به زبان نخست تبدیل شده است و چرا به فراگیری زبانهای دیگر احساس نیاز نمیشود؟
**خرازانی:اگر فرهنگ را یک مجموعه منظم و متشکل از آداب، رسوم و ایدئولوژی بدانیم، زبان پایه نخست این فرهنگ است. تمام نظریهپردازان فرهنگی و اجتماعی هم اعتقاد دارند رشد و توسعه در یک کشور به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منوط به رشد فرهنگی است.
برای رشد و توسعه در یک کشور نیازمند رشد فرهنگی هستیم و برای رشد فرهنگی نیز باید به زبان توجه کرد برای همین است که در هر کشوری زبان رسمی اهمیت دارد و به آن توجه میکنند. در ایران نیز به زبان فارسی اهمیت داده میشود، در سایر کشورها نیز این روند حاکم است و مردم به زبان اصلی خود تعصب دارند اما در ایران گاهی شاهد هستیم که ازتعصب فاصله گرفته میشود در حالیکه این تعصب در کشورهای دیگر بسیار زیاد است به عنوان مثال در آلمان اگر از پلیس انگلیسی سؤال بپرسید پاسخ نمیدهد و میگوید باید آلمانی صحبت کنید.
در ایران نیز باید به زبان فارسی توجه جدی کرده و نسبت به آن تعصب داشته باشیم اما سوال این است که چرا زبان انگلیسی بینالمللی شده است؟ بعد از انقلاب صنعتی که استعمار کهن جای خود را به استعمار نو دارد در اروپا، انگلیسیها از اینکه مستعمرات خود را از دست داده بودند، نگران بوده و برای نفوذ در آن کشوها کلید اصلی را ورود به بحث فرهنگی مخصوصاً زبان یافتند.
بنده مدتها در هند و پاکستان سرپرست مدارس ایرانی بودم، تمام مردم هند و پاکستان به زبان انگلیسی مسلط هستند در آنجا حتی گدایان نیز به طور کامل انگلیسی صحبت میکنند چرا که انگلیس در این کشور که مدتی مستعمره آن بود از کلید زبان وارد شد و به مباحث فرهنگی نفوذ کرد و مسلط شد.
** در پروسه جهانی سازی تسلیم زبان بینالمللی نشویم
آمریکاییها نیز در نظریهپردازیهایی که به عنوان جهانی سازی مطرح میکنند، میگویند باید مثل ما فکر، صحبت و عمل کنید. تمام این موارد منافذ نفوذی است که وجود داشته و به نظر میرسد باید به آنها دقت شود. اینکه وارد پروسه جهانی سازی شویم و در برابر یک زبان بینالمللی تسلیم شویم یعنی خود را برای هر نوعی از نفوذ آماده کنیم.
بحث بینالمللی شدن زبان تاریخچهای دارد که نباید از آن غافل بود و با همین روش نیز بر کشورهای دیگر ورود کردهاند البته کشورهای دیگر دراین زمینه برنامه داشتند، اروپاییها مدتی به این فکر افتادند که چرا دلار پول بینالمللی شده است و چرا خودمان نمیتوانیم پول بینالمللی داشته باشیم بنابراین یورو را طراحی کردند.
** کشورهای اروپایی نیز آقایی آمریکا و انگلیس را در جهان برنمیتابند
در بحثهای دیگر نیز همین است و به شدت با این موضوع که آمریکا و انگلیس بخواهند خود را آقای دنیا بدانند و همه چیز را القا کنند، مقابله میکنند. در بحث فرهنگ و زبان تمام کشورهای مختلف برنامه دارند و ما نیز باید با برنامه عمل کنیم. رهبر معظم انقلاب میگویند:« نمیگویم از فردا زبان انگلیسی را در مدارس تعطیل کنید، حرف من این نیست، حرف این است که بدانیم چه کار میکنیم و بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلی در این کشور پرورش یابد و با چه خصوصیتی». باید توجه داشت زبان کلید و پایه فرهنگی است و اتفاقاً برای نفوذ بهترین راه و روش است.
** کتابها، محتوا و روشهای آموزش زبان میتواند وسیلهای برای نفوذ فرهنگ غرب باشد
** تسنیم: برخی از افکار عمومی جامعه مطرح میکنند که نمیتوان مانع از فراگیری زبان انگلیسی شد، اکنون به واسطه فناوریهای نوین جهان به اندازهای کوچک شده است که بحث دهکده جهانی مطرح است و در چنین شرایطی وقتی انگلیسی زبان شاخص دنیاست ما نیز بالطبع مجبور به تبعیت از جامعه جهانی هستیم حداقل برای ارتباط گیری و پیشرفت در کارهایمان
** خرازانی: این سوال مطرح است که آیا یادگیری زبان انگلیسی به تنهایی قدرت نفوذ دارد؟ قطعاً اینگونه نیست اما روش آموزش، کتابها، مفاهیم، نوع نگاه و القایی که ممکن است در نوع آموزشها انجام شود تمام این موارد ابزاری است که به نفوذ فرهنگی کمک میکند.
در برخی آموزشگاههای زبان، کتابی برای دانش آموز ابتدایی در نظر گرفته شده است که با فرهنگ ایرانی و اسلامی کاملاً مغایر است و نکات مدنظر و فرهنگ خود را در این آموزش زبان منتقل میکنند. آموزش زبان به شکل صحیح آن هیچ نفوذی نیست و فراگیری زبانهای خارجی نیز هیچ اشکالی ندارد اما در کنار آن اگر زبان وسیلهای برای تهاجم فرهنگی بشود، باید مراقب بود.
یک اشکال عمده به آموزش و پرورش این است که ضعف آموزشهای زبان در مدارس باعث شده است خانوادهها به سمت یادگیری زبان در موسسات خصوصی بروند و نظارتها نیز بر موسسات خصوصی ضعیف است و این موضوع زمینهای را فراهم کرده است که تهاجم فرهنگی از طریق زبان و انتقال فرهنگ، جوانان کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
** چرا انحصار انگلیسی باید شکسته شود؟
اما چرا باید انحصار زبان انگلیسی شکسته شود؟ این انحصار باید شکسته شود نسخت به این دلیل که قرار نیست، آمریکاییها و انگلیسیها آقای دنیا باشند و هر آنچه را که آنها میگویند، عملیاتی شود و دوم اینکه زبان علم در اغلب موارد انگلیسی نیست، آلمانی و فرانسه نیز زبان علم هستند.
** دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم در سایر زبانهای خارجی اقدام کند
ما معتقد به تبادل فرهنگی هستیم، تهاجم فرهنگی را قبول داشته و میپذیریم باید با آن مقابله شود اما به تبادل فرهنگی نیز اعتقاد داریم. دانشآموز ما باید بداند که زبان انگلیسی زبان خاص دنیا نیست و میتواند زبانهای دیگر را نیز فرا بگیرد و با کشورهای مختلف و پیشرفته دنیا نیز آشنا شود. شکست انحصار زمانبر است و در این رابطه دانشگاه فرهنگیان باید از هماکنون برنامهریزی کند تا طی چند سال آینده در رشتههای مختلف از جمله فرانسه و آلمانی نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش را تامین کند یعنی این دانشگاه میتواند برای سال آینده در این رشتهها در مقطع کارشناسی دانشجو معلم پذیرش کند.
شکستن انحصار زبان انگلیسی از طریق تبادل فرهنگی امکانپذیر است و اسناد مختلفی وجود دارد که نفوذ از طریق آموزش زبان را تأیید میکند.
** چرا باید نسبت به آموزش سفارتخانهها نگران بود؟
** تسنیم: سفارتخانهها درتمام کشورها از طریق بخش فرهنگی خود آموزشهای متنوعی را ارائه میدهند، هماکنون این سوال مطرح است که چرا در ایران از بابت انتقال فرهنگ نگران هستیم و برنامهای را برای دفاع نداریم یا فرزندان خود را به گونهای تربیت نکردهایم که در برابر این برنامهها و یادگیری زبان خارجی نسبت به فرهنگ ایرانی خود بیتفاوت نشوند؟
** خرازانی:در بحث سفارتخانههای خارجی اگر صرفاً آموزش زبان محور فعالیت باشد، هیچ ایرادی ندارد ما نیز در خانههای فرهنگ خود و در کشورهای مختلف زبان فارسی را ترویج میدهیم اما در کنار آموزش زبان اهداف دیگری نیز دنبال میشود که باید نسبت به آنها حساس بود.
اینکه کشوری آموزش زبان کشور خود را در ایران ترویج دهد و از طریق آن نخبگان را شناسایی و جذب کند، جای نگرانی است. ما باید آنقدر قوی در این رابطه عمل کنیم و تنوع آموزشی داشته باشیم و نسبت به زبان فارسی تعصب داشته باشیم تا فرزندانمان جذب فرهنگ بیگانه نشوند.
** نگران فرار مغزها باشیم
اگر قرار باشد سفارتخانهها در کنار بحث آموزش زبان، اقدامات دیگری نیز انجام دهند مخصوصاً به مسئله فرار مغزها دامن بزنند از این موضوع باید نگران بود و مسئولان نظارتی در آموزش و پرورش و دستگاههای دیگر باید به آن دقت کافی داشته باشند، سایر کشورها به این آسانی اجازه نمیدهند که ایران در کشورهای دیگر آموزش زبان فارسی داشته باشد و از این فعالیت جلوگیری میکنند.
** ایران به آسانی در سایر کشورها اجازه آموزش زبان فارسی ندارد
اگر جستوجو کنیم متوجه میشویم خانههای فرهنگ ما در کشورهای مختلف به آسانی اجازه آموزش زبان فارسی را ندارند چون کشورهای دیگر معتقدند از این طریق میخواهیم ایدئولوژی خود را القا کنیم ما نیز باید این نگرانی را داشته باشیم و به خوبی اقدام به رصد کرده و از طریق مبادی رسمی اجازه فعالیت به سایر کشورها بدهیم اینکه سفارتخانهها برای خود اقدام کنند، جای نگرانی است.
** تسنیم: آیا اقدام سفارتخانهها برای برگزاری کلاسهای زبان غیرقانونی است؟
** سحرخیز: زبان پیشانی فرهنگ هر ملتی است یعنی فرهنگ هر ملتی در زبان آن متبلور است و نماد توانمندی کشور است. ما زبان فارسی را به این وسیله تضعیف و قربانی میکنیم هماکنون شاهد هستیم که برخی افراد نسبت به واژههای عربی تعصب دارند و در نامگذاری برای فرزندانشان به دنبال واژههای فارسی هستند اما چرا این حساسیت را نسبت به واژههای انگلیسی ندارند؟
امروز مشاهده میکنیم که در دانشگاهها و مدارس و میان مردم عادی واژههای انگلیسی به وفور به کار میرود و اگر این روند ادامه یابد به جرئت میتوان گفت شاید تا 10 سال آینده نیمی از واژهها در زبان فارسی، انگلیسی باشد و این موضوع اغراق نیست.این مسائل نشان از نبود غیرت و همیّت نسبت به زبان فارسی است، اساتید دانشگاهها، آموزش و پرورش و مسئولان عالی کشور نباید در این رابطه خاموش باشند و این واژهها در حال تشویق و گسترش است، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی باید سریعتر در این رابطه عمل کند.
اگر قرار بود یادگیری زبان انگلیسی نماد پیشرفت باشد که هماکنون بعضی میگویند نمیتوان درهای کشور را بست، آیا در کشورهایی همچون چین، کره و ژاپن که همپای ما شروع کرده و تا این حد پیشرفت کردهاند، اجازه داده میشود مردم به آسانی انگلیسی صحبت کنند و نسبت به آداب، رسوم و زبان خود بیتفاوت هستند؟ حتی در چین یادگیری آئین کنفسیوس در مدارس اجباری است.
** کتابهای اورجینال غرب با محتوای ضدارزشها به نوجوانان آموزش داده میشود
مگر میشود بگوییم صرفاً آموزش زبان صورت میگیرد و نسبت به آن بیتفاوت باشیم؟ آموزش و پرورش باید به محتوای تدریس شده در آموزشگاههای زبان نظارت کند، هماکنون کتابهای اورجینال زبان از غرب به کشور وارد میشود و معلمان آموزشگاهها نیز میگویند اگر میخواهید زبان را به خوبی فرابگیرید باید کتابهای اورجینال را تهیه کنید نه کتابهایی که ممیزی دارند.
در محتوای این کتابها از همان دوران کودکی شراب خوردن، دوستی با جنس مخالف و شرکت در پارتی به فرزند ایرانی آموزش داده میشود و تمام محتوا نماد ولنگاری فرهنگ غرب است پس چگونه میتوان مدعی شد که صرفاً زبان آموزی صورت میگیرد؟واژههایی که حرام و حلال و نگاه شرعی ما را به هم ریخته است و بسیاری از مواردی که با فرهنگ و ارزش ما همخوانی ندارد را در قالب زبان به دانشآموز آموزش داده می شود.
چرا برخی افراد ادعا میکنند که فراگیری زبان انگلیسی نماد پیشرفت است؟اگر این گونه است آیا هند و پاکستان پیشرفت کردهاند؟ در این کشورها که تمام مردم به زبان انگلیسی تسلط دارند. اگر در هند پیشرفتی مختصری هم وجود دارد، مدیون نهادینه شدن زبان انگلیسی است یا مبارزات گاندی؟
** برنامهریزی برای فرزندان ایرانی در قالب آموزش زبان و برنامههای فرهنگی سفارتخانهها
آیا سفارتخانهها دلشان به حال مردم ایران میسوزد یا از برگزاری کلاسهای زبان به صرفه اقتصادی دست مییابند؟در حقیقت آنها در قالب آموزش زبان و سایر برنامههای فرهنگی و هنری برای فرزندان ما برنامه ریزی میکنند.
در یک پژوهش مشخص شد که غرب به شدت از طریق نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد که در جنبههای مختلف آموزش، زنان و محیط زیست فعالیت میکنند، در کشور نفوذ میکند و به محض اینکه قرار باشد این سازمانهای مردم نهاد بسیج شوند برای اهداف دیگران فعال میشوند.
سفارتخانهها نیز جوانان را جذب و به آنها آموزش زبان میدهند و در میان متون و محتوای آموزشی، فرهنگ خود را منتقل کرده و نوجوانان و جوانان ایرانی را مطابق با اهداف خود تربیت میکنند.
وزارت آموزش و پرورش باید برعملکرد موسسات زبانی که برای گروه سنی زیر 18 سال فعالیت میکنند، نظارت داشته باشد و این موسسات باید مجوز خود را از آموزش و پرورش اخذ کنند. در برخی موارد شاهد برگزاری کلاسهای مختلط در آموزشگاههای زبان هستیم که این اقدام غیرقانونی است یا اینکه برای کلاس خانمها از نیروی مرد استفاده میکنند.
آموزشگاههای زبان، کتابهای اورجینال از غرب وارد میکنند و محتوای این کتابها کاملاً در تضاد با فرهنگ ایران است، کدام نهاد باید براین مسئله نظارت داشته باشد؟ در اصل این موسسات باید از آموزش و پرورش یا وزارت ارشاد مجوز بگیرند تا نظارتهای لازم اعمال شود و درصورت مشاهده تخلف، تعطیل شوند. اینکه با چند آموزشگاه متخلف برخورد میشود تأییدی بر نظارت نیست چرا که در شهری مانند تهران تخلفات بسیار فراوان است.
** آموزش و پرورش هنوز خواب است
آموزش و پرورش هنوز خواب است و هیچ واکنشی نسبت به این اخبار ندارد و متأسفیم که شورای عالی انقلاب فرهنگی، دستگاههای نظارتی مانند مجلس و حتی به لحاظ ماهیتی سازمان بازرسی به وظایف نظارتی خود عمل نمیکنند. در بحث سفارتخانهها، صرفاً بحث زبان آموزی نیست که بگوییم ایرادی ندارد و نباید با آن کاری داشته باشیم.
** خرازانی: اگر رصد کوچکی به سفارتخانهها و فعالیتهای فرهنگی آنها داشته باشیم به آسانی درمییابیم که اقدامات آنها صرفاً در رابطه با آموزش زبان نیست و در کنار آموزش زبان آموزش موسیقی و تئاتر را نیز دارند تا دانشآموزان را با فرهنگ خود آشنا کنند.
تبلیغ رفتن به آن کشور برای ادامه تحصیل از جمله برنامههای دیگری است که اجرا میشود و آنچه که ما را نگران میکند این مسائل است و گرنه بحث آموزش زبان به هیچ عنوان اقدام نکوهیدهای نیست.
** سایر کشورها به آسانی اجازه آموزش زبان فارسی را نمیدهند
سفارتخانهها برای برگزاری دورههای آموزش زبان در کشور باید از نهادهای مسئول از جمله وزارت امورخارجه مجوز داشته باشند همانگونه که ما برای آموزش زبان فارسی در سایر کشورها باید تماسهای مختلف دیپلماتیک برقرار کنیم تا به ما اجازه این کار را بدهند حتی در کشورهایی که ادعای دوستی با ما دارند، آموزش زبان فارسی به آسانی ممکن نیست چرا که میدانند از طریق آموزش زبان ممکن است ترویج فرهنگ و ایدئولوژی صورت بگیرد.
هر کشوری که قصد دارد در ایران فعالیت آموزشی انجام دهد باید مجوز رسمی داشته باشد نباید از این قضیه به سادگی گذشت در اسناد کشف شده از لانه جاسوسی آمریکا، راکول کارشناس اطلاعات و کاردار موقت سفارت آمریکا در ایران گفته بود: ما در ایران باید موسسات آمریکایی را برای آموزش زبان توسعه دهیم این راهی است برای نفوذ فرهنگی.
چرا آنقدر راحت از کنار ماجرای آموزشها میگذریم و اجازه میدهیم کشورهای مختلف از طریق سفارتخانههای خود هر برنامهای را که میخواهند، اجرا کنند حداقل نسبت یه این مسئله حساس باشیم.
باید مراقب دانشآموزان مستعد باشیم اگر آنها به این کلاسها وارد شوند شناسایی شده و برای خروج آنها از کشور برنامهریزی میشود و باید برای این موضوع برنامهریزی کرد.
انتهای پیام/