راهکارهای دفع خطرات تروریستی تکفیری از لبنان
یک تحلیلگر مسائل راهبردی لبنان به بررسی مواضع خفتبار برخی سیاستمداران لبنانی در قبال انفجارهای تروریستی اخیر در این کشور و راهکارهای دفع خطرات تروریستی تکفیری از لبنان پرداخت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی لبنان در مقالهای در روزنامه البناء نوشت که عملیات انتحاری انجام شده در اوایل هفته گذشته (میلادی) از سوی گروههای تروریستی در منطقه القاع لبنان زیرساختهای سیاسی و غیرسیاسی لبنان را رسوا کرده و حجم خطرات تهدید کننده لبنان و سطح بالای ناتوانی مسئولان سیاسی لبنان از مقابله با این خطرات را نشان داد. از سوی دیگر این حملات قدرت و پایداری ملت و بازدارندگی گروه های هدف قرار گرفته و توان بالای آنها برای مقابله را ثابت کرد. ارتش و مقاومت ثابت کردند که آمادگی کامل برای این تقابل و ورود در سختترین جبهه ها بر ضد تروریسم را براساس توانمندیهای خود دارند و میتوانند هر اندازه که لازم باشد در مسیر دفاع از کشور و خود جانفشانی کنند.
اتفاقاتی که در منطقه القاع افتاد، برای ما غافلگیرکننده نبود، ما به دفعات مختلف در تحلیلها و تشریح موضع گیری های گوناگون نسبت به وقوع خطرات هشدار داده بودیم و پیش بینی کرده بودیم که تروریستها در صورت ناتوانی و فروپاشی در سوریه ، اقدامات مشابهی را بر ضد لبنان در دستور کار خود قرار دهند. این در حالی بود که برخی مواضع اعلام شده در لبنان پس از انتخابات شورای شهر به گونهای رقم خورد که تروریستها آنها را سیگنال های مثبت برای بازشدن برخی مشوق ها برای تشکیل بستر مطلوب آنها بویژه در شمال و طرابلس تفسیر کرده و به این ترتیب امیدهای آنها جهت نفوذ از طریق عرسال به طرابلس و دستیابی به بندری در دریای مدیترانه زنده شد.
خطرناکترین موضوع در رابطه با انفجارهای القاع در دو موضوع خلاصه میشود، موضوع اول در زمینه نحوه رفتار تروریست ها در اجرای عملیات تروریستی خود در القاع و موضوع دوم در واکنش برخی مقامات سیاسی لبنان به این انفجارها است. در زمینه محور اول به نظر میرسد که تروریستها استفاده از عوامل انتحاری را به صورت صبحگاهی و شبانگاهی افزایش داده و در هر مرحله 4 عامل انتحاری را آماده کردند، بدون اینکه هیچ هدف مشخصی داشته باشند. به نظر میرسید انفجارهای انجام شده تنها اقدامی نمایشی و خودکشی برای مردن و نه کشتار و تخریب مردم بود. این رفتار نشان میدهد که کسانی که به دنبال اجرای این جنایت بودند، میخواستند ترس و وحشت را در میان مردم ایجاد کرده و ساکنان این منطقه را به سمت مهاجرت از آن سوق دهند تا در نهایت عناصر مسلح بتوانند شهر را تحت کنترل خود گرفته و آن را به عنوان پایگاهی برای عملیاتهای دیگر در مورد لبنان مورد استفاده قرار دهند. اگر این نکته را به یاد بیاوریم که ساکنان این شهر همگی از مسیحیان لبنان هستند و موضوع طرح تروریستها برای آواره کردن مسیحیان در زیان عراق و سوریه را نیز به خاطر داشته باشیم، مخاطرات این اقدام بیش از پیش برای ما آشکار میشود.
موضوع دوم در رابطه با رفتار سیاستمداران لبنانی است که تاریخ نشان داده مناسبات بالایی با طرف های خارجی دارند. رفتار آنها اینگونه نشان میدهد که منطقه القاع هدف واقعی تروریستها نبوده و آنها سعی دارند از این منطقه به عنوان گذرگاهی برای ورود به مناطق دوردست استفاده کنند. این در حالی است که قراین و اطلاعات موجود از ماهیت اجرای این حمله خلاف این موضوع را ثابت میکند، به ویژه اینکه موج حملات دوم شبانگاهی تردیدها در این رابطه را به یقین تبدیل کند و ثابت کرد که تنها القاع است که هدف اصلی این حملات است. هر کسی که سخنی غیر از این موضوع مطرح کند، از دو حال خارج نیست، یا دچار فقدان بصیرت سیاسی و امنیتی است، یا این که مزدوری است که مأموریت تسهیل در روند پیروزی طرح های تروریست ها را بر عهده دارد.
حال موضوع جالبتری را مطرح میکنیم که همان نحوه تعامل لبنان با این بحران و دفع خطرات آن است، مواضع مسئولان لبنانی شامل وزرا و گروههای سیاسی لبنان ما را غافلگیر کرد، چرا که این مواضع بسیار کمتر آن چیزی بود که سطحی و بیهوده قلمداد شده و هیچ خطری را دفع نکرد.
حطیط می افزاید که قبل از طرح دیدگاه خود در رابطه با حل این مشکل، از طرح اجرای قطعنامه 1701 در مرزهای شرقی لبنان بسیار شگفت زده شده است ، چرا که عامل اجرای این طرح دچار ناتوانی و بی بصیرتی سیاسی و عقلی شده و نمی تواند عامل مأموریت یونیفل در لبنان و تاثیرگذاری آن در روند مقابله با تروریسم ر ا ببیند. همانطور که نتوانست ببیند بر سر نیروهای آندوف در سوریه چه اتفاقی افتاد؟ مواضع مطرح شده در زمینه اعزام نیروهای ذخیره ارتش نیر مواضعی کاملاً بیهوده بود.
تجربه ما نشان میدهد که هیچ یک از این روشها نمیتواند نحوه درست رفتار در برابر معضل امنیتی در لبنان باشد که برگرفته از بحران سوریه است، بلکه حل این مشکل شامل اقدامات زیر است:
1- حل و فصل موضوع آوارگان سوری: آغاز راه حل بحران امنیتی لبنان با کنترل آوارگان حضور در این کشور از طریق دو راهکار مهم ممکن است، راهکار اول بازگرداندن آن ها به سوریه با هماهنگی جدی با دولت سوریه است که بارها آمادگی خود در این رابطه را اعلام کرده است. راهکار دوم ساماندهی افرادی است که شرایط موجود اجازه بازگشت به آنها نمیدهد. به این ترتیب باید جلوی تشکیل تجمعات مردمی خارج از کنترل که به کانون ها و بستر مناسب پرورش و بروز رویکردهای تروریستی تبدیل میشود ، گرفته شود. باید موضوع آوارگان سوری با حفظ کرامت آوارگان و تأمین مطالبات زندگی کریمانه و معقول آنها و البته حفظ امنیت لبنان حل و فصل و مهار شود.
2- تصمیم رسمی و نهایی لبنان برای پاکسازی منطقه عرسال القاع از وجود تروریستها گرفته شود. مقاومت در سال گذشته تلاش سختی را در این رابطه انجام داد و موفق شد بلندیهای لبنان از الطفیل گرفته تا عرسال را از لوث وجود تروریستها پاک سازی کند و به این ترتیب خطرات آنها را از منطقه بقاع مرکزی و عمق لبنان برطرف کند، اما این عملیات متأسفانه در عرسال و شمال آن بنا به ملاحظات سیاسی و مذهبی تکمیل نشد. خطرناکتر از همه این ملاحظات است که برخی گروههای سیاسی در لبنان مترصد تصمیمگیری عربستان سعودی هستند تا بتوانند از برگه تروریستها بهرهبرداری کرده و آنها را در این منطقه حفظ کنند تا بتوانند برای آزار رساندن به دولت سوریه و مشغول کردن مقاومت لبنان از آنها کمک بگیرند.
3- الان و بعد از اینکه خطرات و حجم این گروهها مشخص شده، چارهای وجود ندارد که لبنان تصمیم جدی برای عملیات نظامی گسترده ارتش به عنوان مسئول اساسی و مستقیم بر ضد گروههای تروریستی را اتخاذ کند ، این موضوع بعد از واگذار کردن این مأموریت به ارتش لبنان نیازمند تصمیم سیاسی است تا دست ارتش را برای اجرای این مأموریت بدون مراعات منافع دیگران باز بگذارد، چنانچه منافع ملی و امنیتی لبنان به تمامی منافع دیگر اولویت دارد یا لااقل باید اینگونه باشد.
4- هماهنگیهای نظامی لبنان و سوریه برای اجرای عملیات پاکسازی آغاز شود، به گونهای که ارتش لبنان و ارتش عربی سوریه و محور مقاومت در این عملیات حضور پیدا کنند چرا که تروریستها در بلندیهایی حضور دارند که شامل اراضی لبنان و سوریه میشود و در صورت تمرکز یک طرفه و بدون هماهنگی برای آغاز عملیات نظامی بر این عملیات آنها به سمت طرف مقابل رفته و از دایره فشارها و خطرات خارج شوند.
چیزی که ما مطرح میکنیم طرحی کامل و فراگیر برای حل مشکلات امنیتی موجود در لبنان از سوی گروههای تروریستی است، اما متأسفانه با وجود سیاستمداران کنونی ما که اصرار به اجرای دستورات عربستان دارند، انتظار برای اجرای این طرح نداریم. این در حالی است که عربستان در روند تخریب کشورهای عربی از یمن گرفته تا عراق و و سوریه خبره شده و ما نگران هستیم که لبنان را نیز در لیست اهداف تخریبی خود قرار دهد ، به ویژه در شرایطی که از اقدام اسرائیل برای آغاز جنگ ویرانگر بر ضد لبنان ناامید شده، این مأموریت را به گروههای تروریستی واگذار کرده است.
بار دیگر این نکته را تأکید میکنیم که لبنان در کانون تروریسم قرار دارد و منافع ملی ایجاب میکند که تدابیر غیر عادی برای حمایت از لبنان و مردم این کشور اتخاذ شود، این موضوع جز با تصمیم مستقل لبنان قابل دسترسی نیست، تصمیمی که در آن هیچ چیز غیر از منافع ملی لحاظ نشود. اگر دولت بخواهد چنین تصمیمی را بگیرد بخشی از هیبت و تأثیرگذاری حاکمیت رسمی خود را حفظ خواهد کرد و اگر در این زمینه کوتاهی کند من اعتقاد دارم که ملت ساکت نخواهند نشست و همانطور که مقاومت را بر ضد اسرائیل و اشغالگری آن در جنوب لبنان تشکیل دادند، قادر هستند بار دیگر از دولت عبور کرده و خودشان برای مقاومت در برابر تروریستها و حمایت از خانههای خود سازماندهی شوند. اتفاقاتی که اخیراً رخ داده نمونه واضحی در این زمینه است.
انتهای پیام/