پیشگیری از تکرار ویژه خواری بیت المال

پیشگیری از تکرار ویژه خواری بیت المال

موضوع افشای فیش های حقوقی جمعی از مدیران و کارگزاران اجرایی کشور که با بی عدالتی و رانت خواری و فقدان نظارت های موثر مبالغ هنگفتی را به عنوان حقوق ماهیانه برداشت کرده اند این روزها هم حساسیت افکار عمومی را بر انگیخته و هم تذکر جدی و هشدار...

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، موضوع افشای فیش های حقوقی جمعی از مدیران و کارگزاران اجرایی کشور که با بی عدالتی و رانت خواری و فقدان نظارت های موثر مبالغ هنگفتی را به عنوان حقوق ماهیانه برداشت کرده اند این روزها هم حساسیت افکار عمومی را بر انگیخته و هم تذکر جدی و هشدار بزرگان نظام را در پی داشته است. این مسئله بار دیگر اهمیت حیاتی بحث چگونگی انتخاب مدیران و کارگزاران سیاسی و اجرایی را در ساختار جمهوری اسلامی به اثبات رسانید. آیا ما توانسته ایم پس از 38 سال از استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی الگو و مدلی روشن و کارآمد برای نحوه انتصاب مدیران و مسئولان در این نظام که براساس اندیشه دینی قبول مسئولیت در آن قبول یک امانت سنگین است، طراحی کنیم؟ به هر حال قرار بوده و هست تنها شایستگان امانت دار و نخبگان واجد اهلیت در این سیستم سیاسی و اجرایی عهده دار مناصب و مسئولیتها باشند.

این مسئله بار دیگر ضرورت مطالعه در باب کم و کیف انتخاب افراد به عنوان «نخبگان و کارگزاران» و طراحی الگویی سامان یافته در «شناسایی، پرورش، جذب و به کارگیری» نخبگان شایسته و متعهد را آشکار نموده است.
هر نظام سیاسی تلاش می‌کند کارگزاران، مدیران و نخبگان سیاسی خود را بر مبنای چارچوب‌های نظری و مطلوب‌های خود شناسایی و پرورش دهد. چگونه افراد با تقوا، شایسته و متعهد و واجد دانش مدیریتی، تربیت معنوی، آموزش‌های لازم و... در تراز نظام دینی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی شناسایی و سپس به‌کار گرفته شوند؟
مفهوم نخبه‌پروری عبارت است از یک برنامه یا فرآیند چند مرحله‌ای که طی آن افرادی از میان نخبگان و شایستگان «شناسایی» می‌شوند و براساس سوابق، تجربیات، توانمندی‌ها، شایستگی‌ها و استعدادهای مختلف در فضای فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی، «پرورش» می‌یابند و «آموزش‌»های لازم را طی می‌کنند تا بتوانند از اهلیت لازم برای تصدی مقامات و مناصب مختلف اجرایی و سیاسی جمهوری اسلامی برخوردار باشند. بنابراین هدف نخبه‌پروری، کادرسازی برای حکومت است و به‌عنوان یک سیاست، در پی پروراندن و تربیت کردن نخبگان گزینش شده برای تصدی مسئولیت‌های مدیریتی و تصمیم‌سازی کشور است. بدیهی است در این سیاست یا فرآیند ، نهادهای متفاوت و متنوعی دخیل هستند که با هم‌افزایی نقش آن‌ها نتیجه مطلوب، مورد انتظار خواهد بود. احزاب سیاسی، مطبوعات، نظام آموزش و پرورش کشور، دانشگاه‌ها و نظام آموزش عالی، حوزه‌های علمیه، تشکل‌های مدنی و دانشجویی، مساجد و حتی خود نخبگان سیاسی و مقامات سیاسی می‌توانند در فرایند نخبه‌پروری ایفای نقش کرده و به کادرسازی و مدیرپروری برای نظام سیاسی بپردازند.
حکومت و مسئولیت، در اندیشه سیاسی اسلام به مثابه امانت است که در دست کارگزاران قرار گرفته و طبق قانون اساسی، نظام اسلامی در پی رشد دادن انسانهاست.  شایستگی و تقوای کارگزاران نظام اسلامی تا بدان جا اهمیت دارد که از مجرای امانتداری و تدبیر آن‌ها، جامعه اسلامی در مسیر رشد و تعالی قرار می‌گیرد.
در نظام جمهوری‌اسلامی که الگوی «مردم سالاری دینی» از سوی رهبران آن مطرح گردیده، کارگزاران علاوه بر اینکه به تناسب جایگاه و مسئولیت از برخی صلاحیت‌های دینی لازم (فقاهت، عدالت درایت) برخوردارند و به واسطه اهلیتی که پیدا می‌کنند، از طریق انتخاب مردمی و با اراده عمومی به روی کار می‌آیند و بعد از انتخاب و عهده‌دار شدن مسئولیت نیز در عمل، کارآمدی و توانایی خود را برای اداره نظام سیاسی نشان می‌دهند. به عبارت دیگر نظام مردم‌سالاری دینی نظام مشروعی است که کارگزاران آن، از اهلیت مشخص شده در دین برخوردار بوده و به قدرت رسیده‌اند و باید با امانتداری، توانایی و شایستگی هم داشته باشند تا اهداف مورد نظر حکومت اسلامی را دنبال نمایند.
شایسته کیست؟ و شایستگی چیست؟ اصل شایسته‌سالاری، متضمن شناخت فرد شایسته و تعریف شایستگی است، لذا شایسته‌سالاری یعنی فرد را در منصب و شغل مرتبط قرار دادن. خصوصیاتی مانند دانش، تخصص، تجربه و تعهد اخلاقی از جمله ویژگی‌هایی است که فرد شایسته با آن تعریف می‌شود. ارتباط ظریفی بین دو مقوله «نخبگی» و «شایستگی» وجود دارد: نخبه عموماً واجد ویژگی‌های ذاتی و اکتسابی است اما فرد شایسته بیشتر استعدادها و توانایی‌هایش را به نحو تجربی و اکتسابی به دست آورده است.
علی‌ابن‌ابیطالب (ع) در جای جای نهج‌البلاغه و در سفارش به استانداران، حُکام و امرای خود همچون مالک‌اشتر، عثمان بن حنیف و... هدف اصلی از حکومت را اقامه حق و عدل و ایجاد امنیت و آرامش  بیان می‌دارد.
مقوله تقوی در اندیشه سیاسی اسلام و بالاخص در باب کارگزاران و نخبگان سیاسی از اهمیت ممتازی برخوردار است. ریشه کلمه تقوی، «وقی» می‌باشد. «تقوی» از نظر نحوی یک صفت محسوب می‌شود که با به دست آوردن این صفت، فرد، «متقی» و «باتقوی» می‌شود. همان‌گونه که علم و فن و هنر در جان فرد می‌نشیند، تقوی نیز باید با تربیت کسب شود.
در کنار این دو شرط اساسی، یعنی تقوا و عدالت، بر توان مدیریتی و سیاست‌ورزی عالمانه و مدبرانه تأکید شده است.
از منظر دین فرد ناشایست و ناتوان اگر هم به دلایلی در مسند امری قرار گیرد، چنانچه این نااهلی و ناشایستی در او احراز شود از مسئولیت و مقام خود مُنعَزِل است، یعنی اساسا او دیگر در این سمت و جایگاه مشروعیتی ندارد و باید خود کناره‌گیری کند و اگر لحظه‌ای در این امر درنگ کند، به‌عنوان غاصب و ظالم شناخته می‌شود. چنین رویکردی منبعث از همان گفتار دینی است که هرگونه مسئولیت و مقام را یک «امانت» می‌داند که باید به اهلش سپرده شد.
طبق آموزه‌های دینی، اگر مراتب تقوا و خودساختگی درونی در فرد تقویت شود چنانچه احساس کند او در منصب و مقام اشغال شده از کارایی لازم برخودار نیست، امانت را خود او به دیگری می‌سپارد. (ملعون من تکفل امراً لایقدر علیه)
در یک نظام سیاسی مبتنی بر اندیشه دینی و قرآنی، داشتن تقوا در انتخاب و انتصاب افراد «بالاترین سطح اهلیت داشتن» است، چرا که سایر شاخص‌های شایستگی و توانمندی‌های فردی در ذیل عنصر تقوا قرار می‌گیرند؛ اگر سایر اوصاف و توانایی‌ها به بهترین وجه در یک شخص جمع باشند بدون داشتن تقوا فاقد ارزش هستند، همچنانکه داشتن تقوای صرف، فرد را در راهیابی به گردونه مدیران و نخبگان سیاسی قرار نمی‌دهد. بنابراین بُعد کنترلی و نظارتی در نخبگان سیاسی برای حفظ و پایش آن‌ها به‌عنوان کارگزارانی که برای نظام جمهوری‌اسلامی پرورش یافته‌اند و مسئولیت‌های خطیر به ایشان سپرده شده، اهمیت والایی دارد.
در یک جمع بندی اوصاف و ویژگی‌های کارگزاران و مدیران شایسته‌ای که در تراز نظام سیاسی جمهوری‌اسلامی باشند، از این قرار است:
1. تعهد کاری و تخصص لازم داشتن در حوزه مسئولیتی که قبول می‌کند؛
2. مبانی فکری و دینی صحیح و متقن داشتن (عدالت، انصاف، خداترسی، رأفت، گذشت، ...)؛
3. امانت‌داری و پاکدست بودن؛
4. تقوای سیاسی و اخلاق سیاسی (متقی بودن و متخلق بودن)؛
5. پایبندی به اهداف و فلسفه وجودی نظام سیاسی جمهوری اسلامی؛
6. جوهره سیاسی و شم تحلیلی داشتن؛
7. بینش قوی و قدرت فهم مسائل گوناگون داخلی و بین‌المللی؛
8. به روز بودن اطلاعات و آگاهی از تحولات تاریخی و فرهنگی گذشته و حال؛
9. قدرت کتابت، آداب سخنوری و یکسری فنون و مهارت‌های لازم در مدیریت (صلابت، اقتدار، شجاعت، ...) ؛
10. پشتکار و همت بلندداشتن برای انجام کارهای بزرگ و نوآورانه.
با عنایت به آنچه تبیین شد، ضرورت دارد نسبت به کم و کیف انتخاب نخبگان و کارگزاران سیاسی توجه ویژه‌ای مبذول گردد و این موضوع در زمرۀ مباحث راهبردی نظام سیاسی و حکومتی تلقی شود. گذشته از این، تجربۀ کشورهای مدرن و پیشرفته غرب و شرق نشان داده که سپردن مدیریت اقتصاد، سیاست و فرهنگ به نخبگان و فرهیختگان موجب رشد و توسعه پایدار و متوازن می‌شود. جهش اقتصادی و سیاسی چشمگیری که در کشور هایی چون مالزی، کره جنوبی، ژاپن، چین، سنگاپور و امارات متحدۀ عربی در قارۀ آسیا در مدت زمان کوتاهی رخ داده با مدیریت نخبگان و تیم‌های متفکر و اندیشمندی حاصل آمده است که توانسته‌اند تمام ظرفیت‌های مادی، انسانی و نخبگی خود را برای هدف و مأموریت مشخص خود مصروف سازند. این تیم‌ها هم درست تربیت شده‌اند و در رشته‌های دانشگاهی مرتبط تحصیل کرده‌اند و هم دقیقاً در مناصب مورد نظر به کار گرفته شده‌اند و همواره تحت نظارت های مستمر بوده اند.
با استفاده از تجربه نظامهای حزبی و الگوهای دیگر کشورها باید تلاش شود الگوی مطلوب و بومی به کارگیری نخبگان سیاسی شایسته و امین در ساختارهای گوناگون جمهوری اسلامی تدوین شود. بدیهی است در طراحی الگوی مطلوب بومی باید بسیاری از موانع و محدودیتهای سیاسی و قانونی و فرهنگی برطرف شوند و تا این موانع پابرجا باشند و یا آثار منفی آنها در فرایند رشد و صعود شایستگان و نخبگان تداوم داشته باشد، چندان نمی توان به نهادینه سازی مقوله شایسته سالاری و اهلیت نخبگان واجد مسئولیت در ساختارهای سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی امیدوار بود.

انتهای پیام/
 

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
گوشتیران
triboon