باستیل بزرگی به نام فرانسه
۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ روزی بود که انقلابیون فرانسه به زندان مشهور باستیل حمله کردند و با فتح آن انقلاب خود را به اوج خود رساندند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، 14 ژوئیه 1789 روزی بود که انقلابیون فرانسه به زندان مشهور باستیل حمله کردند و با فتح آن انقلاب خود را به اوج خود رساندند که راه را برای خاتمه دادن به سلطنت مطلقه لویی شانزدهم باز کرد و بعد هم به سقوط حکومت پادشاهی در این کشور ختم شد. به همین مناسبت است که این روز از 1880 به عنوان روز ملی فرانسه شناخته شده و هر ساله جشنی به این مناسبت برپا میشود. امسال هم این جشن روز پنجشنبه برگزار شد اما مثل گذشته به خیر و خوشی تمام نشد چون راننده کامیونی در شهر نیس واقع در جنوب فرانسه به جمعیت حاضر در پیادهرو ساحلی این شهر حمله کرد و در مسیر دو کیلومتری خود دهها نفر را کشت و چند نفر دیگر را هم زخمی کرد تا در نهایت با شلیک مستمر مأموران نظامی کشته و کامیون مرگ او متوقف شود. این دومین حمله تروریستی بزرگ بعد از رشته حملات تروریستی در 13 نوامبر گذشته است که منجر به کشته شدن 130 نفر و زخمی شدن 368 نفر شد و نشان داد هنوز فرانسه از دست این حملات در امان نیست.
فرانسوا اولاند طبق معمول حوادث تروریستی قبل پیام عمومی صادر کرد، کابینه امنیتی تشکیل داد و با رفتن به محل حادثه سعی کرد تا همدردی خود با قربانیان این حمله را نشان بدهد. جدای از این قبیل رفتار کلیشهای، این حمله هم مثل حملات قبل یک رشته پرسشهایی را مطرح کرده که نه اولاند و نه دیگر مقامهای فرانسوی حاضر نیستند توجهی به آنها داشته باشند. اولین سؤال مربوط به وعده اولاند برای برداشتن وضعیت اضطراری درست چند ساعت قبل از این حمله میشود که به نظر میرسد با این حمله بهانه لازم برای تمدید سه ماهه آن را به دست آورده و لایحهاش را هم برای فرستادن به پارلمان حاضر کرده است. این تقارن انقضای وضعیت اضطراری با حمله کامیون مرگ پرسشبرانگیز است جدای از اینکه انتظار میرفت حملات تروریستی در روزهای قبل و زمان برگزاری بازیهای یورو انجام شوند و حتی هشدارهایی هم در این مورد داده شده بود. جالب اینجاست که فینال این بازیها در ورزشگاه استاددوفرانس انجام شد؛ همان فرانسه که در 13 نوامبر یکی از اهداف تروریستها بود اما هم بازیهای یورو و هم این فینال بدون هیچ اتفاق تروریستی برگزار شد تا کامیون مرگ در جشن ملی به راه بیفتد.
پرسش قابل توجه دیگر در مورد هویت و انگیزه راننده آن است، چون ارتباطش با گروههای تروریستی و به خصوص داعش معلوم نشده و حتی معلوم نیست او به چه دلیل سلاح قلابی در کامیون خود داشته است. مسئله دیگر در واکنش دیر مأموران انتظامی به حمله او است، چون هم در محل حضور نداشتهاند و هم دیر به محل آمدند تا کامیون بتواند مسیر دو کیلومتری خود را طی کند و این حد بالا از کشتار و زخمی را به بار بیاورد. مجموع این سؤالها فضایی از ابهام را پیرامون کامیون مرگ ایجاد کرده و معلوم است که دستگاه رسانهای غرب آنچنان مشغول آب و تاب دادن به ماجراست که اجازه طرح این سؤالها و کندوکاو در این فضا را نمیدهد. از جهت دیگر، حمله تروریستی نیس قابل مقایسه با حمله تروریستی به فرودگاه بینالمللی آتاتورک در 28 ژوئن است که 41 کشته و 140 زخمی داشت. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه دستکم از آن حمله این درس عبرت را گرفت که حمایت از تروریستها حکم استفاده از شمشیر دولبهای را دارد که خواهناخواه یک طرف آن علیه خود او به کار میرود. آن حمله و البته حملات تروریستی قبل در نهایت اردوغان را متوجه این واقعیت کرد و به همین علت هم تغییر در سیاست منطقهای را در دستور کار خود قرار داد و حالا هم بنعلی ییلدریم، نخست وزیر ترکیه را پیشقراول این تغییر قرار داده تا از تغییر سیاست کشورش در مورد سوریه و بهبود روابط با این کشور بگوید. سؤال اینجاست که فرانسوا اولاند هم مثل اردوغان درس عبرت از حملات تروریستی در فرانسه گرفته تا حاضر به تغییر سیاست خود در خاورمیانه بشود؟ به نظر میرسد این تغییر چندان با روحیه و مزاج اولاند سازگار نیست. او چنان از آزادی و جمهوری فرانسه میگوید تا دیگر کسی توجه به این مسئله نکند اما واقعیت این است که کامیون مرگ نیس یا حملات نوامبر گذشته محصول سیاست او در خاورمیانه و حمایتش از گروههای تروریستی هستند و مردم فرانسه با چشیدن طعم تلخ این سیاست در عمل زندانی باستیلی شدهاند که با همین سیاست اولاند ساخته شده است.
انتهای پیام/