بال شکسته مرغک کانون/دلایل افت عملکرد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

شاید دهه شصتی‌ها آخرین نسل‌هایی باشند که خاطره‌ای از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارند. دهه شصتی‌هایی که خود امروز صاحب فرزندانی هستند که حتی اسم کانون را نشنیده اند یا با آن ارتباط نزدیکی ندارند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، شاید دهه شصتی‌ها آخرین نسل‌هایی باشند که خاطره‌ای از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارند. دهه شصتی‌هایی که خود امروز صاحب فرزندانی هستند که حتی اسم کانون را نشنیده اند یا با آن ارتباط نزدیکی ندارند. کانون که روزی به واسطه فیلم‌ها و کتاب‌هایش تنها نهاد فرهنگی کودک و نوجوان محسوب می‌شد امروز به نهادی شکست خورده بدل شده است. اما به راستی چه شد که کانونی پس از یک دوره افتخار آفرینی پله‌های سقوط را به جای صعود طی کرد؟
51 سال از زمان تاسیسش می‌گذرد اما امروز به جز نسل دیروز کمتر کودک یا نوجوانانی آن را می‌شناسد، پرنده سیاه کوچک روی شاخه درختش را به یاد می‌آورد، فیلم‌هایش را دیده یا کتاب‌هایش را می‌خواند، با کدو قلقله زنش توی جاده ها قل می‌خورد و کمتر کودکی به دنبال خانه دوست سری به آن می‌زند. کانون پرورش فکری کودک و نوجوان امروز با سابقه ای بیش از نیم قرن در میان انواع مراکز و نهادهای فرهنگی کودک و نوجوان محو می شود و از آن چیزی به جز نام و نشانش در خاطره کودکان باقی نمی‌ماند.


مرگ کیارستمی کانون را به یادمان آورد


امروزه به صراحت می‌توان گفت که بسیاری از کودکان و نوجوانان با کانون پرورش فکری غریبه‌اند. برای اثبات آن لازم نیست جای دوری رفت یا به آماری استناد کرد. تنها کافی است سری به کتاب‌فروشی‌های کانون زد یا سراغ کانون را از کودکان و نوجوانان امروزی گرفت. علی کودک 10 ساله‌ای است که بیشتر زمان‌ خود را پای اینترنت و شبکه‌های مجازی می‌گذراند. او برای اولین بار نام کانون را با خبر انتشار عباس کیارستمی در گروه‌های تلگرامیش شنیده است. پدرش محمد که جوانی سی و چند ساله است می‌گوید: کانون را از یاد برده بودم. فوت کیارستمی آن را دوباره به یادم آورد. ملیکا دختری 12 ساله است. او کانون را تنها با نام موسسه زبان می‌شناسد و تنها شکل و شمایل پرنده سیاه کوچک کانون را بر سر در موسسه زبانش دیده است. کمی که فکر می‌کند، می‌گوید: بچه تر که بودم چند کتاب هم با نشانه بر پشت جلد کتابش دیده است.
گرچه کانون در زندگی کودکان و نوجوانان امروز کم رنگ تر از گذشته است اما بی شک نمی توان گفت که کانون در زندگی کودکان نقشی ندارد. با این وجود آنچه قابل اهمیت است یافتن پاسخ این سوال است که چه چیزی سبب سقوط و شکست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پنجاه سالگی آن است؟


جای خالی دلسوزان


محمد حسینی، نویسنده حوزه کودک به این سوال پاسخ می‌دهد. او معتقد است که سقوط کانون به یک سال و دو سال اخیر باز نمی‌گردد. او می‌گوید: تقریبا بعد از انقلاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با افت و خیز بسیاری همراه بود. دلایل این امر بسیار کامل و آشکار است. انسان‌هایی که دغدغه این کار را داشتند و خودشان کانون را پدید آورده بودند و مانیفست آن را نوشته بودند، هر کدام به دلایلی از کانون اخراج شدند یا خود خانه نشینی را برگزیده اند. پس از آن افرادی در کانون در راس امور قرار گرفتند که سابقه ای در زمینه کار با کودکان نداشتند، اهمیتی به این کار نمی دادند و افکار دیگری در ذهن داشتند. نمی دانستند که کار فرهنگی کردن، امری تدریجی و طولانی مدت است. نمی‌توان با فشار همه چیز را به سرعت تغییر داد و از انسان‌ها، افرادی قالبی ساخت.
«کشور با یک مشکل عمده مدیریتی دست به گریبان است» این جملات انتقادی محمد حسینی، نویسنده حوزه کودک است. او معتقد است: روند تعیین شده ای در هیچ یک از نهادها و سازمان های کشور وجود ندارد. اقدامات فرهنگی قائم به فرد است. یعنی فردی در دوره ای وارد سازمانی می شود، اقداماتی انجام می‌دهد اما با رفتن آن فرد مسیر او دنبال نمی‌شود و نفر بعد دوباره همه چیز را از صفر شروع می کند.


ما در تمام برنامه‌های فرهنگی شکست خورده ایم


کارشناسان معتقدند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دوران طلایی خود را از پیش از انقلاب تا اوایل دهه 70 پشت سر گذاشته است. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اولین نهادی بود که به صورت تخصصی در زمینه انتشار کتاب‌ها و آثار نمایشی چون فیلم در حوزه کودک کار خود را در سال 1344 در ایران آغاز کرد. از آن زمان تا سال‌های بعد از پیروزی انقلاب مرکز سینمایی کانون برنده چندین دوره فستیوال و جشنواره‌های فیلم بود و کتاب‌هایش با تصویرسازی‌های خاصش بسیاری از کودکان ایرانی را کتاب‌خوان کرد. اما بعد از آن کانون با رکود و سقوط همراه بود.
محمد حسینی، نویسنده حوزه کودک می‌گوید: بعد از انقلاب افراد بسیار دلسوزی در کانون فعالیت می‌کردند که اقدامات موثری را نیز برای ارتقا و رشد کانون انجام داده‌اند اما افراد بعدی راه‌ آنها را ادامه ندادند و با رفتنشان همه چیز تمام شد.
این نویسنده کودک معتقد است که ما در تمام برنامه‌های فرهنگی شکست خورده ایم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از آنهاست. او می گوید: 15 سال پیش تیراژ هر کتاب در ایران برابر با 2 هزار نسخه بود در حالی که امروز 400 تا 500 نسخه شده است. اینها نشانه روشن شکست فرهنگی در ایران است.


تلاش برای بازگشت به دوران طلایی


گرچه کارشناسان معتقدند که دوران طلایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سر آمده است اما محمد حسینی می‌گوید کانون در دوره های مختلف تلاش کرده است تا خود را به دوران قبلی و پر افتخارش باز گرداند. او می گوید: در سال‌های اخیر جریان صعودی داشته و تلاش کرده است که خود را احیا کند. در دوره اخیر یعنی در یک دهه اخیر کانون تلاش کرده است تا بخش رمان فارسی را احیا کند و به تولید رمان‌های فارسی دست بزند. کانون در راستای بالا بردن کیفیت کتاب‌های خود تلاش می‌کند و امروز کانون دست به باز نشر آثار قدیمی زده است.
حسینی می گوید: نزدیک 25 سال بود که برای دیدن عمو سیبیلو باید دست به دزدی اثر می زدیم و آن را به صورت غیر قانونی دانلود می‌کردیم. اما امروز دوباره این آثار تولید شده اند و در معرض فروش قرار گرفته اند. تنها تهران را برای ارزیابی خود در نظر نگیرید. کانون در برخی از شهرها و روستاهای ایران تنها محل فرهنگی است. بچه ها هنوز هم به کانون می‌روند و کتاب می‌خوانند.


کانون می‌تواند موثر باشد به شرط اینکه ...


بازگشت کانون به دوران پر افتخار و طلایی اش آرزوی بسیاری از ماست. حداقل کسانی که با کانون خاطره دارند و کودکیشان با آن معنی گرفته است. اما چگونه این رویا تحقق می ‌یابد؟ محمد حسینی، نویسنده حوزه کودک معتقد است: کانون می‌تواند موثر باشد به شرط اینکه نخواهد به سرعت انسان ها را تغییر دهند. ما باید این موضوع را بفهمیم که کتابی که به لحاظ محتوا و کیفیت تولید ارزشمند نیست با زور تبلیغ نباید به دست مردم داده شود چرا که مردم را از کتاب خواندن زده می‌کند. او ادامه می‌دهد: امروز باید افردی با صداقت و صراحت علل شکست فرهنگی در کشور را تحلیل و بررسی کنند و به این سوال پاسخ دهند که چرا از سینمای کیارستمی به سینمای 50 کیلو آلبالو و چارچنگولی رسیده ایم؟ چرا مردمی که روزی طعم گیلاس را می‌دیدند حالا تنها پشت صف سینمایی می‌ایستند که از تفکر، اندیشه و هدف خالی است و تنها مدتی آنها را سرگرم کند؟

منبع: ابتکار

انتهای پیام/