شناخت و اعتقادات مشکل پیدا کرد سقوط انسان نزدیک است
علامه مصباح با بیان اینکه در برابر انحراف راهی جز تقویت پایههای اعتقادی و کسب معرفت و شناخت درست نداریم، گفت: اگر شناخت و اعتقاد مشکل پیدا کرد سقوط نزدیک است.
به گزارش گروه دانشگاه باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، آیتالله مصباح یزدی روز گذشته در جمع دانش پژوهان بیست و یکمین دوره طرح ولایت با بیان اینکه در کره زمین مجموعهای که این چنین مجتمع از خواهران دانشجو با چنین هدف مقدسی جمع شده باشند وجود ندارد، گفت:در همین لحظه مطمئناً میدانیم در روی زمین اجتماعاتی بسیار از دختران وجود دارد که با نیات و تفکرات مختلف از لحاظ ارزشها دقیقا نقطه مقابل این جمع هستند.
وی با شرح این مقدمه به بیان چگونگی رسیدن به حق پرداخت و اظهار داشت: اگر کسی از کرهای دیگر به زمین بیاید و این اختلافات در روش و بینش و افکار و رفتار انسانها را ببیند چگونه به انتخاب حق خواهد پرداخت؟ آیا میشود به راحتی گفت ما حقیم و آنها باطل؟
مصباح یزدی ادامه داد: آیا این اختلافات را میتوان مانند اختلاف در سلائق دانست یا اختلافی عمیق وجود دارد؟
وی افزود: در پاسخ به این سؤال سه پاسخ بیشتر وجود ندارد، یا اینکه بگوییم راه ما درست است، یا بگوییم راه آنها و یا بگوییم همه چیز نسبی است. سؤال اینجاست که چگونه باید به اثبات درست بودن راه خود بپردازیم؟ مگر نه این است که دیگرانی همچون بوداییها و یا حتی داعشیهایی که این همه جنایت میکنند به حقانیت خود اعتقاد دارند؟ کسی که حتی به انتحار هم دست میزند مطمئناً برای خود حقی قائل است. اکثریت فریب خوردهای که تا این حد حاضرند برای فکر و اعتقاد خود قربانی بدهند قطعاً و لااقل ظن حقانیت برای خود دارند.
علامه مصباح یزدی تاکید کرد: باید دلیل خوبی برای اثبات درستی راه خود داشته باشیم، تحولاتی که در افکار افراد و گروهها پیدا میشود نشانه این است که این اختلاف در اعتقادات است و اختلافات ساده نیست. کسانی که تا دیروز تابع یک مرام و مسلک و آیینی بوده است و امروز در اثر تغییر و تحولی تابع مرام و دین دیگری میشود کم نیستند.
وی با ذکر خاطره ای از سفر 25 سال پیش خود به یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا گفت: در سفری که به سنگاپور داشتیم تاجر مسلمانی ما را به منزل خود دعوت کرده بود، سؤالی که از این فرد پرسیدم این بود که چگونه این علاقه به ایران و اسلام در شما پیدا شده که ما را به منزل خود دعوت نمودید، پاسخش این بود که بنده فردی سنی و وهابی و به شدت معتقد به این بودم که شیعه عامل اختلاف در مسلمانان است و شدیداً ضد شیعه بودم، تا این که با ترجمهای از سخنان امام خمینی آشنا شدم و احساس کردم این سخنان دقیقا حرف اسلام است و حرف حساب و درست در گفتار این مرد است، شیعه شدم و امروز به تبلیغ آن هم میپردازم. از این نمونهها بسیار زیاد است که در اثر تغییر و تحولاتی، منطق و منش و رفتار و افکار افراد دگرگون میشود.
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه این تغییر افکار بسیار محتمل است اما این تغییر بر چه اساسی صورت میگیرد؟ عنوان داشت: یک سلسله اختلافات در باورها و ارزشها وجود دارد که کم و بیش با اختیار انسانها ارتباط دارد، یعنی تغییر در افراد امری جبری نیست، سلسله عوامل و تحولات اجتماعی و ... دست به دست هم میدهند تا تحولات افراد با یک فکر و رفتار و ارزشی شکل بگیرد.
وی گفت: اگر بخواهیم بگوییم که افکار ما درست است نیاز به محک داریم تا به اثبات آن بپردازیم. مقیاسی نیاز داریم و اگر بخواهیم این مقیاس را از فرد دیگری به عاریه بگیریم هم این سؤال پیش میآید که آن فرد دلیلش چیست و چگونه آن را ثابت میکند. لذا باید این محک و معیار درستی و حقانیت خود را خودمان به آن برسیم.
مصباح یزدی ادامه داد: برای این مسئله نیاز به نیروی عقلی داریم که با بکارگیری آن بتوانیم به اثبات حق بپردازیم. (و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها) خداوند انسانها را به گونهای خلق کرده که بتواند خوب و بد را تشخیص دهد و لذا هر فردی قادر به تشخیص درست و غلط با تلاش خود و نیرویی که کسب میکند، هست. مذمت و تعریف دیگران، همه و همه با استفاده از این نیروی تشخیص درست و غلط است که صورت میگیرد. اگر این نیرو نبود خدا حجتی بر گردن ما نمینهاد و در این زمینه هیچ مسئولیتی هم نداشتیم.
وی اظهار داشت: باید ببینیم عقل را در چه چیزی و به چه صورتی باید به کار بگیریم که اولویت داشته باشد. اگر نتوانیم این معادله را حل کنیم و به شناخت درست برسیم ضرری کردهایم که به هیچ وجه قابل جبران نیست. اینکه نتوانیم بگوییم بت پرستی حق است یا خداپرستی و یا الحاد و هیچ پرستی و یا انسان پرستی ضرر کردهایم، ساده نیست که بگوییم اینها اختلاف سلیقه است.
این استاد حوزه افزود: اگر در مسئله مهمی به نام خداپرستی و دین داری کسی محروم از کشف حقیقت شود با وجود اینکه میتوانست به دنبال آن برود، بسیار خسران دیده است، ضرری بینهایت کرده است. محروم کردن خود از شناخت حق یعنی هم از نفع بینهایت خود را محروم کردهایم و هم به ضرر بی نهایت رسیدهایم.
وی تصریح کرد: ما شیعه هستیم و مکتبی که امام حسین دارد و این همه بزرگ به همین راحتی شکست نمیخورد و دچار تغییر نمیشود. اما گاهی بعد از سالها همین مسلمانان و شیعیان راهی رفتهاند که به شک در آن افتادهاند و یا حتی در مواردی نادر دین و مذهب خود را تغییر دادهاند. هر چند این مسئله بسیار کم است اما حتی در صورت وجود یک نفر که دچار چنین ضرر نامتناهی شود هم خیلی بد و تاسف بار است. از کجا بدانیم که خود ما و یا نزدیکان ما مصداق این ضرر نمیشوند؟ البته ضرایب این انحرافات هم مراتب متعددی دارد.
آیتالله مصباح با بیا اینکه در شرایط خطرناک فرهنگی قرار داریم، عنوان داشت: مسلمان شیعه کم نیست که عقائد انحرافی و خرافی و حتی رفتار زشت و آلوده به گناه داشته باشد. مخصوصاً در این زمان که عوامل اختلاط فرهنگ و تغییر بسیار زیاد است که با هیچ دورهای و زمانی قابل مقایسه نیست. در هیچ زمان و دورهای نبوده که جوامع ما با تحولات نامطبوع و غلط فرهنگی امروز دست و پنجه نرم میکند. امروز در جیب هر فردی این عوامل انحطاط وجود دارد، در چه دورهای این مقدار انحطاط به انسان نزدیک بوده است؟ آیا میشود به بهانه آزادی بگوییم به ما ربطی ندارد، ما کلاه خود را بچسبیم فقط و بگوییم این فقط اختلاف سلیقه است؟
وی با طرح مفهوم شناخت در مسئله اعتقادات گفت: اگر بخواهیم به چنین مشکلات و انحرافاتی دچار نشویم باید چه کنیم؟ بدون شک هیچ پدیده انسانی نیست که تک عاملی باشد. هر رفتار و گفتار و باور و ارزشی عوامل مختلفی در تحقق آن وجود دارد. در همه اینها یک شرط لازم وجود دارد و آن هم کج فهمی، ندانستن و ضعف شناخت است. موارد بسیار نادری از انحراف هست که این عامل دلیل آن نبوده باشد.
مصباح یزدی با بیان اینکه اشکال در شناخت است که باور ما را درست شکل نمیدهد، گفت: کسانی که زمانی فکر میکردیم از اراتمندان جدی امام عصر هستند بعد از مدتی با ترک آن گرایش در اصل تشیع و مذهب تشکیک وارد کردهاند. کسانی بودند که برای این الحاد خود دلایلی هم داشتند و کارشان به جایی رسید که در دانشکده الهیات در کرسی استادی همه دلایل اثبات خدا را مخدوش میدانستند.کسی بود که میگفت من خداوند را دلی شناختم و اثبات عقلی و فلسفی را قبول نداشت. میگفتند صفات خداوند را قبول نداریم، مثلا میگفتند مگر نمیگویید خداوند دروغ مصلحتی را جایز دانسته، از کجا معلوم هرچه خدا میگوید راست است؟ شاید دروغ مصلحتی باشد! با این حرف و استدلال عصمت را زیر سؤال برده است؛ خداوند راستگو نیست، پیغمبرهایی که فرستاده است هم مشکل دارد و ...
وی با تاکید بر اینکه اگر شناخت و اعتقاد مشکل پیدا کرد سقوط نزدیک است، افزود: در برابر این انحراف راهی جز تقویت پایههای اعتقادی خود و کسب معرفت و شناخت درست نداریم. اگر شناخت و اعتقاد مشکل پیدا کرد سقوط نزدیک است. باید به حداقلی رسید تا در برابر انحرافات ایزوله باشیم. برای این مسئله باید سه کار انجام شود؛ 1-ضروریات شناخت و اعتقادات را خوب بدانیم. 2-در معرض شبههها و خطرهای مهم مجهز شویم و سوم اینکه در یک رشته خاص به تخصص برسیم.
علامه مصباح ادامه داد: شرط اول مسلمانی این است که ضروریات دین خود را خوب بشناسیم. دوم نسبت به برخی ضروریاتی که در معرض خطر است تجهیز شویم و به سمت تقویت آن برویم و سوم هم در یک رشته شغل خود را انتخاب کنیم و در آن متخصص شویم.
وی افزود: بخش اول بعد از انقلاب خوب رشد کرده و همه بهطور نسبی ضروریات دین را میدانند. در سطح دوم نگرانی وجود دارد و باید در برابر مسائلی که در معرض شبهات سنگین و تشکیک هستند کار کنیم. باید به داد جوانان در معرض شبهه برسیم تا لااقل مطمئن شویم در جامعه اسلامی از انحراف فکری مصون هستیم. در بخش سوم هم متخصص داریم ولی کم.
این استاد حوزه علمیه خطاب به دانشجویان حاضر در دوره عنوان داشت: همه این موارد گفته شد تا جایگاه طرح ولایت را بشناسید. در این دوره کوتاه مدت مسائلی که در 12 سال مدرسه و 4 سال دانشگاه نیاموختهاید ولی به آن نیاز دارید را در حدی که بشود در برابر این تهدیدات ایستاد میآموزید.
وی گفت: اگر کسی بگوید بسیاری از مسئولین سطح بالای کشور در همین معلومات پایشان میلنگد، بیربط نگفته است. قدر این دوره را بدانید و از این مقطع تاریخی زندگی خوب بهره بگیرید و بدانید که انسان در این کره خاکی چکاره است؟ و در این مقطع تاریخی در این جهان چه نقشی داریم. اینها حتی در کتابهای دوران طلبگی هم نیست.
آیتالله مصباح یزدی اظهار داشت: 21 سال تجربه برگزاری این دوره ثابت کرده است که دوره طرح ولایت مصداق بارز این حدیث است که( اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها )، خداوند در طول عمر چندین ساله انسان، نسیمی خاص را به سوی انسانها میوزاند که این نسیم مایه جهش و نقطه عطفی در زندگی آن فرد میشود و مسیر انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. باید قدر این نسیم را دانست و معلوم نیست که باز هم در مسیر این نسیم قرار بگیریم و جایگزینی برای آن داشته باشیم.
انتهای پیام/