فلسطینیان یا اسرائیل را به رسمیت بشناسند یا منتظر جنگ سخت دیگری باشند
اسرائیل باید برای تضغیف حماس و حفظ دولت خودگردان فلسطین به عنوان رهبر فلسطینیان تلاش کند، همچنین دولت حماس باید دولتی نامشروع معرفی شود تا زمانی که آنها دست از خشونت برداشته و راه حل سیاسی را برای به رسمیت شناختن اسرائیل قبول کنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، اندیشکده واشنگتن در یادداشتی به قلم مایکل هرزاگ به بررسی راههای جلوگیری از درگیری مجدد حماس و اسرائیل پرداخت. او در این یادداشت اشغالگریهای رژیم صهیونیستی را نادیده میگیرد و عامل درگیریهای گذشته حماس و اسرائیل را ماجراجویی، افراطیگری و خشونتطلبی دولت حماس میداند. هرزاگ، وضعیت فعلی را آبستن جنگی سخت میان حماس و رژیم غاصب صهیونیستی میداند و سعی میکند راههایی برای حفظ آتشبس شکننده فعلی ارائه نماید. خلاصه راه حل مورد نظر این تحلیلگر این است که دولت اسرائیل باید تقویت شود، حماس باید تضعیف گردد، و همه گروههای فلسطینی ــ از جمله حماس ــ باید پای میز مذاکره بنشینند و اسرائیل را به رسمیت بشناسند، و در غیر این صورت منتظر جنگ سخت دیگری باشند که قربانی اصلی آن مردم بیدفاع فلسطیناند. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
دو سال بعد از آخرین دور درگیریهای مسلحانه میان اسرائیل و گروههای شبه نطامی در غزه، میتوان گفت که مشکلات اقتصادی دولت حماس پایان یافته و آنها در تلاش برای بازیابی دولت خود هستند، در حالی که آتشبس فعلی (که یکی از آرامترین دورهها از زمان خروج نیروهای اسرائیل از غزه در سال 2005 تا به امروز است) در بهترین شرایط هم بیثبات و شکننده است. با این وجود، فرصتهای قابل ملاحظهای برای کاهش احتمال وخیمترشدن وضع فعلی موجود است. آیا میتوان این وضعیت را بهبود بخشید و آیا میتوان از جنگ دیگری میان حماس و اسرائیل جلوگیری کرد؟
مسئله غزه، باید در اولویت سیاستهای بینالمللی و مورد توجه بیشتری قرار گیرد. از یک سو این منطقه مانند ماده منفجرهای است که هر لحظه ممکن است منفجر شود، و از سوی دیگر سیاستهای فعلی جامعه بینالملل، زمینهساز فرصتهای قابل توجهی برای کاهش این مخاطراتاند.
غزه تحت حکومت حماس، نمایانگر یک چالش و مشکل حلنشده در طول تاریخ رابطه تاریک و غم انگیز صلح میان فلسطین و اسرائیل است؛ ماهیت افراطی اسلامگرایی حماس، به رسمیت نشناختن اسرائیل، استفاده از ابزارهای نظامی و شبهنظامی، و درگیری با تشکیلات خودگردان فلسطین، نشان دهنده همین موضوع است.
اقتصاد غزه و زیر ساختهای آن در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارند، فرآیند بازسازی آن پس جنگ با اسرائیل در طول این مدت بسیار کند پیش رفته، و این موضوع باعث وارد آمدن فشار زیادی به ساکنان نوار غزه شده است. فرآیند بازسازی اقتصاد غزه به دلایل مختلفی کند و یا متوقف شده است که برخی از این دلایل عبارتند از: کمبود کمکها و بودجههای بین المللی، عدم تمایل دولت خودگردان غزه به دخالت در اوضاع نوار غزه، دشمنی دیرینه مصر و حماس، درگیریهای سخت با اسرائیل، و همچنین اولویت دادن حماس به بازسازی دولت و نیروهای نظامی خود به جای پرداختن به اقتصاد و معیشت مردم غزه.
وخیمترشدن اوضاع اقتصادی غزه آسیب جدی به ساکنان آن وارد مینماید؛ اما حماس بجای پرداختن به اقتصاد، به طرز دیوانهواری مشغول تجهیز مجدد تسلیحات و توان نظامی خود است، به حفر تونلهای مرزی برای دور بعدی جنگ با اسرائیل میپردازد و قابلیت واحدهای نظامی خود را به وسیله همکاری با داعش در شبه جزیره سینا و ایران افزایش داده است.
هرچند اسرائیل همیشه حماس را یک «دشمن سرسخت» عنوان میکند و سوگند به تخریب آن خورده است، اما در عمل نگرش فعلی آنها درباره تنشها همانطور که در ادامه آمده است متمایل به سمت ثبات و تعادل است:
تضعیف حماس، در عین حفظ دولت آنها بهعنوان پاسخگو (به خاطر نبود جایگزین بهتر) با داشتن توانایی اجرای آتشبس در تمام جناحها؛ سیاست اسرائیل حفظ محدودیت روابط با غزه در عین مراقبت از نوار مرزی مشترک برای جلوگیری از افزایش نیروهای نظامی و تشدید درگیریها است.
توسعه سیاستهای بازدارنده در مقابل حماس و دیگر گروههای مسلح غزه، بدون توسل به اقداماتی که منجر به تشدید ناخواسته درگیریها گردد. چالشی که در اجرای این سیاست با آن مواجهیم، حفظ روابط حسنه با مصر و جلوگیری از تضعیف دولت خودگردان فلسطین است.
اسرائیل ترجیح میدهد از سیاست بازدارندگی که در سال 2014 در مقابل حماس به کار برد استفاده کند تا با عملیاتی تدافعی در نوار مرزی مشترک به یک آرایش نظامی پایدار و منسجم در طول آتشبسی طولانیمدت دست پیدا کند که تضمینکننده پروژههای بازسازی و اقدامات امنیتی گسترده در گسترهای وسیع باشد. ولی این امر بهواسطه مشکلاتی که در همسو ساختن انتظارات متناقض حماس و اسرائیل وجود دارد سختتر نیز میگردد. مخالفت حماس با اجرای آتشبس غزه در کرانه غربی رود اردن، عدم تمایل دولت خودگردان فلسطین به دخالت در مسائل نوار غزه، و در آخر نگرش خصمانه مصر نسبت به حماس این مسئله را پیچیدهتر ساخته است.
در حالی که ابزارهای سیاسی برای رسیدگی به اوضاع ناخوشایند غزه محدود است، کلید تغییرات مثبت احتمالی در منطقه، ایفای نقش ایالات متحده آمریکا و حمایت دولتهای اروپایی است. هدف از مورد توجه و در اولویت سیاسیتهای بینالمللی قرار دادن غزه برای حل مشکلات اساسی اقتصادی و انسانی، تأمین منابع ضروری بین المللی و ایجاد یک زمینه سیاسی مناسب برای حل این مشکلات است.
علیرغم وجود چالشهای سیاسی، جامعه بینالمللی باید با استفاده از ابزار اقتصادی موجود در زمینه های آب، فاضلاب، برق، انرژی، مسکن و توسعه اقتصادی اقدامات لازم را انجام دهد و به صورت مؤثر و با نظم و سرعت، اقتصاد متزلزل و زیرساختهای از هم فروپاشیده غزه را احیا نماید و از طریق به برقراری آتشبسی بلندمدت، کمک بسزایی کند.
در همین زمان و در پرتو تمایل شدید حماس به رهبری جنبش ملی فلسطین در دوران پس از عباس (در زمان رقابت برای انتخابات نزدیک شهرداری و شاید برگزاری انتخابات ملی در آینده) این سیاستها نباید منجر به جسور ساختن حماس و تضعیف دولت خودگردان فلسطین و باعث مشروعیتدادن به دولت حماس گردد؛ تا زمانی که آنها دست از خشونت برداشته و راه حل سیاسی را برای به رسمیت شناختن اسرائیل قبول کنند.
انتهای پیام/.