منافع رژیم صهیونیستی از حاکمیت رژیمهای استبدادی در منطقه
اسرائیل بر اساس استعمار و اشغالگری پایه گذاشته شده است و به دیدگاههای دموکراتیک اعتقادی ندارد، لذا روی کار آمدن دولتهای دموکراتیک را خطری برای خود میداند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعاتی الزیتونه با انتشار کتابی با عنوان سیستم امنیتی اسرائیل و انقلابهای عربی نوشته دکتر عدنان عبدالرحمن ابوعامر به بررسی فرصتها و چالشهای خیزشهای مردمی در جهان عرب در تعامل با رژیم صهیونیستی پرداخته است. پایگاه مطالعاتی مذکور فصل سوم این کتاب را در معرض مطالعه عموم قرار داده است که آنچه در این مقاله می بینید، ترجمه فصل سوم این کتاب است.
در این فصل از کتاب آمده است که بعد از انقلابهای عربی محافل امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی و این اعتقاد رسیدند که مرحلهای از بیثباتی در خاورمیانه ایجاد خواهد شد. در همین رابطه ارتش اسرائیل که مهمترین خاستگاه رژیم صهیونیستی به شمار میرود، در سایه زلزله بزرگی که در جهان عرب به وقوع پیوست، دچار تزلزلهای شدیدی شد، چرا که نمیدانست چگونه این خیزشهای مردمی به پایان خواهد رساند.
چهارم: ثبات امنیتی و مردم شناختی
افکار عمومی رژیم صهیونیستی همچنان به سمت مناطق خاورمیانه دوخته شده تا سرنوشت انقلابهای مردمی در این منطقه مشخص شود. ائتلافهایی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل آن را زلزله ای میخواند که رژیمهای حاکمیتی موجود را دچار تزلزل کرده و تهدید به ایجاد خاورمیانهای جدید کرده است. مشخص است که اسرائیل از زمان وقوع این حوادث نگران است و آن را تهدیدی موجودیتی بر ضد خود میداند. به همین علت نسبت به سرایت این انقلاب ها به کشورهای دیگر نگران است.
عوامل مخالفت تل آویو با دموکراسی در جهان عرب
در رویکرد اساسی در مورد ارزیابیهای اسرائیل نسبت انقلاب های عربی قابل ارزیابی است. رویکرد امنیتی و رویکرد استعماری. همین حرکتها باعث شد که اسرائیل و غرب مواضع خصمانه در قبال خیزشهای مردمی در پیش بگیرند. اسرائیل بر اساس استعمار و اشغالگری پایه گذاشته شده است و به دیدگاههای دموکراتیک و حاکمیت ملتها اعتقاد ندارد. اسرائیلیها به دنبال بسیج کردن دولت آمریکا برای فشار به مقامات نظامی در جهان عرب بودند و استمرار مناسبات و توافقنامههای سازش و همکاریهای امنیتی بین آنها و اسرائیلیها را تضمین کند. این روند در پایان کار به شکست انقلابهای عربی منجر شد.
اسرائیلیها مسائل زیادی را در مورد فواید وجود رژیمهای استبدادی برای امنیت داخلی اسرائیل مطرح کرده اند. از جمله این افراد یورام میتال است که معتقد است که رژیم های تمامیت خواه جهان عرب مشروعیت خود را از همکاری با طرفهای خارجی میگیرند و به افکار عمومی توجهی قائل نیستند. همین موضوع باعث میشود اعمال فشار بر آنها ساده تر باشد. یکی از مهمترین عواملی که تمایل دولتهای عربی برای رسیدن به سازشهای سیاسی با اسرائیل یا عادی سازی روابط با این رژیم را به دنبال داشته، این نکته است که آنها روند مذکور را رویکردی مطلوب برای دولت آمریکا ارزیابی میکنند.
یکی دیگر از مسائلی که تمایل و اصرار اسرائیلیها برای حفظ رژیمهای استبدادی در جهان عرب را به دنبال داشت، این بود که اوضاع ارتشهای عربی از نظر تجهیزات و امکانات نظامی فاجعهآمیز بود، این رژیمهای استبدادی تمایلی به افزایش قدرت نظامی خود نشان نمیدادند، چرا که بیشتر آنها بر اساس برنامههای کاری خارجی، احتمال تقابل با اسرائیل را از گزینههای خود حذف کرده بودند.
به این ترتیب با وجود اینکه پرونده درگیریهای عربی و اسرائیلی در مراحل اولیه در رأس اولویتهای انقلابهای مردمی قرار نگرفته است، اما تمامی ارزیابیها نشان میدهد که اسرائیل در پایان کار بازنده اصلی این روند خواهد بود، چرا که این اعتقاد وجود دارد که انقلابهای مذکور در نهایت موازنه های دولت اسرائیل را تغییر خواهند داد.
بنا به آنچه که گفته شد نگرانی اسرائیل از سرعت انقلاب های مردمی عربی بیشتر از استقرار دموکراسی در جهان عرب است. این موضوع نشان میدهد که مناسبترین شرایط برای آنها استمرار حاکمیت رژیمهای دیکتاتوری است. چرا که گسترش دامنه دموکراسی عربی باعث میشود اسرائیل دیگر نتواند خود را تنها دولت دموکراتیک در خاورمیانه معرفی کند. موضوع دیگری که باعث میشود رژیم اسرائیل از انقلاب های مردمی بترسد، افزایش وزنه افکار عمومی در سیاستگذاریهای رسمی عربی در مراحل آینده است. به این ترتیب دولتها مجبور میشود تعامل بیشتری با مطالبات مردم خود داشته باشند.
بهترین نمود این موضع گیری را می توان در اظهارات مورخ اسرائیلی تام شیگیف ارزیابی کرد که گفته است اسرائیل همواره با شخصیتهای حاکم بوده و کاری با ملت ها ندارد. چرا که اسرائیلیها مواضع افکار عمومی عربی نسبت خود را میدانند و معتقدند که در سایه افزایش وزنه آنها در تصمیم گیری های رسمی، نه تنها روند پرشتاب مناسبات عربی اسرائیلی دستخوش تغییر میشود، بلکه احتمال کاهش این مناسبات نیز وجود دارد. به این ترتیب ممکن است روند عادیسازی روابط با اسرائیل روندی معکوس به خود بگیرد.
علاوه بر اینها منافع مشترکی بین اسرائیل و بیشتر رژیمهای تمامیتخواه عربی در مبارزه با جنبشهای اسلامی باعث میشود در بیشتر موارد هماهنگیهای امنیتی مستقیم یا غیرمستقیم بین سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی دوطرف شکل بگیرد. این بدان معنا است که بر پایی دموکراسی در جهان عرب، ائتلافی که در حال حاضر شکل گرفته را به نابودی خواهد کشاند.
عاموس مالکا رئیس اسبق سرویسهای جاسوسی نظامی رژیم صهیونیستی خواستار ایجاد تغییراتی در دیدگاههای امنیتی اسرائیل شد تا در صورت جایگزینی دولت های دموکراتیک به جای رژیمهای تمامیتخواه اطراف اسرائیل بتواند تأثیرگذاری بیشتری از خود نشان دهد، چرا که موجودیت دولتهای مستبد، مأموریت اسرائیل در ایجاد بازدارندگی را تسهیل میکرد. آنها تنها به بقای خود میاندیشیدند و به این ترتیب تمایلات آنها برای به چالش کشیدن اسرائیل کاهش پیدا میکرد.
علاوه بر اینها تبدیل شدن کشورهای عربی به دولتهای دموکراتیک ضربه سختی به یکی از تبلیغات گسترده اسرائیلیها وارد میکرد. تبلیغاتی که بنی بگین وزیر صهیونیست مبنی بر توصیف ماهیت اسرائیل به عنوان تنها دولت دموکراتیک در منطقه مطرح کرده بود، به این ترتیب یکی از توجیههای اقدام اسرائیل برای جنگ بر ضد عرب ها محقق میشد، چرا که تل آویو میتوانست به جهان این موضوع را تفهیم کنند که یک دولت دموکراتیک و مسئول است. به این ترتیب است که اسرائیل استقرار رژیمهای حاکمیت کنونی عربی را بهترین سناریو برای خود میداند و بدترین سناریو برای تلآویو روی کار آمدن دولتهای دموکراتیک است، چرا که در این صورت شکاف موجود بین ملت و حاکمیت به ویژه در زمینه مواضع آنها نسبت به اسرائیل کاهش پیدا میکند. تل آویو به خوبی میداند که افکار عمومی ملتهای عربی با سیاستهای تجاوزطلبانه اسرائیل بر ضد ملت فلسطین مخالف است، به این ترتیب روی کار آمدن حاکمیتهای دموکراتیک میتواند مواضع ملت را انعکاس داده و تغییرات استراتژیک در سیاستهای عربی در قبال اسرائیل ایجاد شده و این کشورها از خضوع و خشوع در برابر اسرائیل به مقاومت و تقابل با آن بپردازند.
علاوه بر اینها انقلابهای عربی میتوانست موجب وحدت و ایجاد دموکراسی در میان رژیمهای عربی شده و قدرت آنها را افزایش دهد و در آیندهای نزدیک یا دور فضای بیشتری برای مقاومت در برابر اسرائیل و حتی شکست آن فراهم کند.
رؤوفین بیرکو مستشرق اسرائیلی معتقد است که ادامه حمایت از دیکتاتورهای عرب منافع زیادی برای غرب دارد، چرا که تاریخ مشرق زمین ثابت کرده که حاکمانی که از سرکوب وحشیانه بر ضد ملتهای خود استفاده میکنند، برای تضمین امنیت و ثبات مورد نیاز خود در نهایت باید منافع غرب و اسرائیل را تأمین کنند.
علاوه بر آنچه که گفته شد رژیم تلآویو بنا به عامل اساسی به دنبال روی کار بودن حاکمیت دیکتاتوری عربی است:
1- ترس اسرائیل از رسیدن اسلام سیاسی به حاکمیت از طریق دموکراسی.
2- برتریطلبی اسرائیل که همواره به دنبال مرتجع و عقبمانده نشان دادن عرب ها است.
همین مواضع باعث شد وقتی بعد از کودتا بر ضد محمد مرسی، عبدالفتاح السیسی روی کار آمد، اسرائیلیها ابراز خوشحالی کنند، چرا که تنها از زاویه مسائل امنیتی به حوادث مصر نگاه میکنند. در همین راستا بود که ایهود باراک وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی به صراحت اعلام کرد که رهبران استبدادی عربی باید مسئولیت گستردهای در حفظ ثبات منطقه از خود نشان دهند.
اقدامات تل آویو در پی انقلابهای عربی منطقه
در پی بروز انقلابهای عربی رژیم صهیونیستی مجموعهای از اقدامات و سیاستهای داخلی و منطقهای را به صورت زیر اجرا گذاشت:
1- محروم کردن فلسطینیها از حقوق سیاسی خود و تشدید حاکمیت و تسلط صهیونیستها بر مردم فلسطین.
2- باقی نگهداشتن میلیونها نفر در زیر خط فقر در حالی که خاندان حاکم بر مصر میلیاردها دلار ثروت برای خود اندوخته کردهاند.
3- تقویت ساختارهای سرویسهای امنیتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی با استفاده از بودجههایی که قرار بود به بخشهای بهداشت و تربیت و توسعه زیرساختها و رفاه اجتماعی اختصاص داده شود.
4- [حمایت از] حاکمیت موروثی و برگزاری انتخابات جعلی که نمایندگان حزب حاکم در آن به رقابت با یکدیگر میپردازند.
ایتمار رابینوویچ عضو هیئت اسرائیلی در مذاکرات با سوریه معتقد است که عدم وضوح در تحولات منطقهای ناشی از خیزشهای مردمی، تهدیدی برای رژیمهای عربی و اسرائیل به شمار میرود، به همین علت آنها تلاش میکنند خود را با ثبات نگه دارند، این در حالی است آمریکا بخشی از موقعیت و جایگاه خود را از دست داده است، چرا که اوباما به سرعت زیر پای حسنی مبارک متحد قدیمی آمریکا را خالی کرد.
تحولات انقلابی در کشورهای عربی باعث شد نخبگان امنیتی اسرائیل بر ضرورت ایجاد تغییرات اساسی در ساختار و و سازماندهی خود تأکید کنند، چرا که تحولات موجود اسرائیل را مجبور می کند بار دیگر دیدگاههای امنیتی خود را از نو بنیانگذاری کرده و تغییرات اساسی در ساختار ارتش و ماهیت آمادگی آن ایجاد کنند.
دان مریدور وزیر امور اقتصادی رژیم صهیونیستی در این زمینه میگوید: هر جا که انقلاب مردمی شکل بگیرد، تغییرات گستردهای به وجود خواهد آمد. ثبات و تغییرات اساسی دو موضوع متناقض هستند، به این ترتیب ثبات کامل در منطقه شکل نخواهد گرفت. وی در عین حال ابراز امیدواری کرد که اوضاع تحت کنترل باقی بماند و هرج و مرج در منطقه شکل نگیرد.
ادامه دارد...
انتهای پیام/