سیـــــاســـــتــمدار صــــــــادق

سیـــــاســـــتــمدار صــــــــادق

خبرگزاری تسنیم به‌مناسبت دومین سالگرد درگذشت «عالم عامل» آیت‌الله مهدوی‌کنی پرونده ویژه‌ای با عنوان «سیاستمدار صادق» تدارک دیده است که روند انتشار مطالب آن از امروز آغاز می‌شود.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، 29 مهرماه سال 1393 تاریخ درگذشت آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی، مردی از تبار السابقون انقلاب اسلامی است که عمر با برکت 84 ساله خود را تماماً به مجاهدت گذرانده است. از ابتدا با انقلاب و امام همراه شده و تا آخرین روز عمرش ثابت‌قدم بوده است و به اذعان دوست و اعتراف دشمن در پستی و بلندی‌ها و تکانه‌های روزگار، او در یک صراط مشخص گام برداشته است.

او به حق از بزرگان و اکابر انقلاب اسلامی است، اما هیچ‌زمان خود را نسبت به «ولی‌»اش، «اکبر» و رایش را «افضل» ندانست و هیچگاه انقلاب را برای خود هزینه نکرد؛ در عوض برای انقلاب هزینه‌های فراوان داد. 

رمز ثبات قدمش، «اصولی» بودن اوست؛ او برای خود «معیار» و «محک» عمل و رفتاری غیر از «خودش»، «منافعش» و «خانواده و فرزندانش» داشت. پراگماتیست و عمل‌گرا نبود که هرجا منافعش چرخید، «حق» را هم به همان سمت بچرخاند و دور نفعش را  خط کشیده و همان را سیبل آرمانی انقلاب معرفی کند، بلکه این فرآیند همواره برعکس بود. او به «تکلیف» عمل‌ می‌کرد اما تعریفش از تکلیف هم با آنچه این روزها لقلقه زبان برخی‌هاست تفاوت می‌کرد. این روزها برای بعضی‌ها تکلیف یعنی فروختن نیاز به اسم امتیاز؛ اما اراده آیت‌الله معطوف به قدرت برای قدرت نبود. 

خبرگزاری تسنیم به مناسبت دومین سالگرد درگذشت این عالم عامل، پرونده ویژه‌ای با عنوان «سیاستمدار صادق» تدارک دیده است که روند انتشار مطالب آن از امروز آغاز می‌شود. در این پرونده گزارش‌هایی از زندگی و اقدامات آیت‌الله به همراه گفت‌وگوهای قابل توجهی از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی کشور از جناح‌های مختلف گردآوری شده است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارشی از زندگی‌نامه آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی است:

محمدرضا مهدوی‌کنی‌ چهاردهم مردادماه سال 1310 در روستای کن در اطراف تهران به دنیا آمد. وی که از خانواده‌ای اهل فضل بود، تحصیلات دبستانی خود را در کن گذارند و سپس وارد مدرسه لرزاده از مدارس مذهبی معروف زمان خود شد و سه سال از محضر آیت‌الله برهان بهره بود. او در چهارده سالگی پا به حوزه علمیه گذاشت.

آیت الله مهدوی کنی در 17 سالگی

17 سالگی آیت الله مهدوی کنی برای او آغاز حضور در مسیری است که آینده او را رقم می‌زند. وی در این سال به اذن پدر برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت می‌کند و نزد اساتید و آیات عظامی چون آیت‌الله مشکینی، حاج شیخ عبدالجواد سده‌ای(جبل‌عاملی)، شهید صدوقی، سلطانی، مجاهدی، رفیعی قزوینی، شعرانی، علامه طباطبایی، آیت‌الله العظمی بروجردی، امام‌خمینی(ره)، آیت‌الله العظمی گلپایگانی رضوان الله تعالی علیهم دروسی نظیر عالی فقه، اصول فقه، تفسیر، حکمت، کلام و دروس خارج فقه و اصول را فرا می‌گیرد.

وی در قم از حضور سه استاد بیشتر تاثیر گرفت؛در جهت‌گیری‌های فقهی و روش برخورد با مسائل فقهی، آیت الله بروجردی، در فلسفه و آشنایی با قرآن، افکار و اندیشه‌های نو، علامه طباطبایی و در حوزه سیاست و اخلاق تاثیرگیری از امام راحل بیشتر از سایر اساتید بر این طلبه جوان موثر افتاد. 

آیت الله مهدوی کنی آشنایی با امام خمینی(ره) را از جمله مهمترین اتفاقات زندگی خود می‌داند، آشنایی او با حاج آقا "روح الله" با یک سوال و تردید در یکی از تکالیف شرعی آغاز شد.

آشنایی آیت الله مهدوی کنی با امام (ره)

وی در مصاحبه‌ای درباره آشنایی‌اش با امام‌خمینی(ره) می‌گوید "ابتدای آشنایی من با حضرت امام، به نخستین مشکل فکری آن زمان من و پاسخ حضرت امام برمی‌گردد. از آمدن آیت‌اللّه بروجردی به قم، چیزی نگذشته بود که آیت‌اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی، به رحمت خدا پیوست. پس از رحلت آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، سخن از مرجعیت آقای بروجردی بود. رژیم شاه هم در آن روز سیاستش بر این بود که مرجعیت، در ایران باشد; زیرا خود را تنها حکومت شیعه می‌دانست و می‌خواست از این راه، توجه شیعیان جهان را به خود جلب کند. البته به این سیاست (یعنی بودن نهاد مرجعیت عامه در ایران) تا آخر پایبند نماند و در این اواخر، به‌خاطر تضادی که با منافعش به وجود آمده بود، سیاست عکس آن را دنبال می‌کرد و تلاش می‌ورزید، مرجعیت عامه در ایران نباشد!

اما در آن دوران، یعنی دوران آقای بروجردی، تلاش می‌ورزید که مرجعیت در ایران باشد; از این‌روی، پس از رحلت آقا سید ابوالحسن اصفهانی، شاه پیام تسلیت خود را برای آقای بروجردی ارسال داشت و رسانه‌ها هم، به‌گونه‌ای از ایشان تبلیغ می‌کردند.

آیت الله مهدوی کنی(ره) در کنار امام(ره)

البته، مقام علمی و شخصیتی آقای بروجردی، برای بسیاری شناخته شده بود و نیاز به این تبلیغات و مطرح کردن‌ها نبود. این توجه و گرایش رژیم شاه به ایشان، اگر اثر منفی نداشت، به‌طور مسلم تأثیر مثبت برای ایشان نداشت.

چنان‌که استادم، مرحوم آقای برهان، به‌خاطر همین توجه رژیم شاه به آقای بروجردی، با اینکه مقام علمی آن بزرگوار را می‌ستود، برای تقلید،کسی را به ایشان ارجاع نمی‌داد و در عوض، آقای شاهرودی را در نجف و آقای حجت را در ایران، برای تقلید معرفی می‌کرد و می‌گفت: تأیید مرجع، مربوط به حوزه‌ها و علماست، چرا باید رژیم شاه دخالت کند؟» در هر صورت، ما به پیروی از مرحوم برهان، از آقای حجت تقلید می‌کردیم.

به قم که آمدم، طلبه‌های تهرانی به من گفتند: «با وجود حضرت آیت‌اللّه بروجردی، جایی برای تقلید از آقای حجت نیست.» اینان، مرا در باب تقلید، به تردید افکندند و در این مسأله سرگردان بودم، تا این‌که مرحوم مولایی، که از سردمداران طلبه‌های تهرانی بود و حجره‌اش در فیضیّه، مرکز گردهم‌آیی طلاب تهرانی، به من گفت: «بهتر است شما این مسأله را از حاج آقا روح‌اللّه بپرسی. ایشان برای نماز، به مدرسه فیضیّه می‌آید. نظر ایشان در این مورد، صائب است.»

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی در محضرامام خمینیسال 1360

آقای مولایی هنگام نماز، حضرت امام را به من نشان داد. پس از نماز، خدمت آقا رفتم. عرض کردم: «آقا من از آقای حجت تقلید می‌کنم، به‌نظر شما،چه کسی اعلم است؟ ایشان نفرمود چه کسی اعلم است، ولی فرمود: «شما از آیت‌اللّه بروجردی تقلید کنید.» من هم، به فرموده ایشان، تقلیدم را از آقای حجت، به آقای بروجردی برگرداندم.» این، نخستین آشنایی بود که پس از آن هم ادامه داشت و بیشتر شد."

ازدواج با فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ زین العابدین سرخه‌ای

این مبارز انقلابی در سال 1338 و در سن 28 سالگی با خانم قدسیه سرخه‌ای فرزند مرحوم آیت‌الله حاج شیخ زین العابدین سرخه‌ای ازدواج کرد.

مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در کتاب خاطرات خود درباره ازدواجش با خانم سرخه‌ای اینطور می‌گوید: ازدواج ما مقدماتی داشت. در ابتدا علاقه داشتم در قم ازدواج کنم، چون می‌خواستم که در قم بمانم زیرا به خاطر علاقه به تحصیل قصد نداشتم این شهر را رها کنم، اما مرحوم پدرم به این کار رضایت نداد. ایشان چون سالخورده بود مایل بود که از قم به تهران بیایم.

با صبیهٔ مرحوم آیت الله حاج شیخ زین العابدین سرخه‌ای وصلت کردم. شاید علت اصلی‌اش سابقهٔ آشنایی و دوستی ایشان با پدرم بود. همسرم تحملشان خوب بود. چون روحانی‌زاده بودند، زندگی طلبگی و روحانی را پذیرفته بودند و می‌دانستند که یک طلبهٔ روحانی چگونه زندگی می‌کند. البته با وضع زندگی داخلی ما نیز آشنا بودند، چون در کن رفت‌وآمد داشتند و فرهنگ خانوادهٔ ما برای ایشان شناخته‌شده بود.

 

خانم سرخه‌ای همسر مرحوم آیت الله مهدوی کنی

فعالیت‌های آیت الله مهدوی کنی قبل از انقلاب اسلامی

وی بعد از ازدواج، دوباره برای ادامهٔ تحصیل به قم می‌رود و پس از دو سال به دلیل شرایط زندگی و اصرار پدر در سال 1340 یعنی سالی که آیت‌الله بروجردی رحلت می‌کنند به تهران می‌آید و در مدرسه مروی به تدریس علوم حوزوی مشغول شد.

از جمله فعالیت‌های مهم آیت‌الله مهدی‌کنی در این سالها عضویت در مجمعی سیاسی بود که افرادی چون آیات و حجج اسلام سعادت‌پرور(پهلوانی)، محمدی گیلانی، محفوظی، خادمی اصفهانی، شمس، سمندری، جنیدی، حاج شیخ عباس ورامینی در آن حضور داشتند.

بخشی از فعالیت‌های این مجمع تحلیل فضای سیاسی کشور بود، اعضا سعی می‌کردند با خرید کتب کمونیست‌ها و ماتریالیست‌ها، پس از مطالعه و مباحثه در برابر آنها پاسخ تهیه کنند و در جریانات سیاسی وقت حضور داشته باشند.

از دیگر برنامه‌های آیت‌الله مهدوی‌کنی فعالیت‌ در مجامع علمی و سیاسی با حضور برخی دوستان خود مانند حضرات آیات شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی بوده است.

جامعه روحانیت مبارز

یکی از مهمترین تشکل‌های روحانیت کشور "جامعه روحانیت مبارز" است که در سال 1356 زیرنظر امام خمینی (ره) و با هدف سامان دهی بیشتر به مبارزات روحانیون مبارز تهران تاسیس شد. آیت الله مهدوی  از موسسین اصلی این تشکل بود و همواره نام ایشان با این تشکل مهم مقارن بود.

 نقش و اثرگذاری جامعه روحانیت مبارز تنها به دوران امام (ره) منتهی نشد. حضور فعال این تشکل و اعضای برجسته آن در مناصب مختلفی نظیر ائمه جماعات و جمعه سراسر کشور، فقهای شورای نگهبان، اعضای مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و هدایت و رهبری نیروهای اصولگرا در انتخابات متعدد از جمله نقش‌ها و حضور پرقدرت این نهاد در زمان‌های حساس انقلاب و نظام است.

 مسجد جلیلی اوج فعالیت‌های مبارزاتی آیت الله مهدوی کنی

آیت‌الله مهدوی‌کنی از سال 1342 امام جماعت مسجد جدید‌التاسیس جلیلی در میدان فردوسی شد. این مسجد پایگاه مناسبی برای فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی وی شد.

هر چند وی در زمان طلبگی به فعالیت و مبارزات سیاسی مشغول شده بود، ولی حضور در مسجد جلیلی باعث فعالیت‌های عمیق تر و تاثیر گذار وی شد که بازداشت‌های پیاپی او را نیز در بر داشت.

آیت الله مهدوی کنی در مسجد جلیلی

وی درباره فعالیت‌های خود در این مسجد می‌گوید:‌ برای جوانان، برنامه ویژه‌ای ریختم و سخنران‌های آگاه و پرشور و انقلابی را دعوت می‌کردم که برای مردم صحبت کنند و خودم هم سخنرانی داشتم و در سخنرانی، مقیّد بودم به‌گونه‌ای از امام یاد کنم و نام آن بزرگوار را زنده نگه‌دارم. این کار در آن روزگار مشکل بود و نمی‌شد در آن جوّ فشار و خفقان شدید حاکم، نام امام را برد، از این‌روی، برای زنده نگه‌داشتن یاد و نام امام، به هر طریق حتّی به‌عنوان بیان مسائل شرعی از رساله، پیش رفتم و این هدف را پیگیری کردم.

در بین دو نماز شروع کردم به بیان مسائل شرعی، از عروةالوثقی. مسأله را می‌خواندم و دیدگاه امام را با تصریح به نام ایشان، هم بیان می‌کردم. از سازمان امنیت مرا خواستند و گفتند: «از این پس حق نداری اسم این آقا را ببری!» از آن پس، در هنگام گفتن مسئله اسم امام را نمی‌بردم، بلکه می‌گفتم: «آقا چنین می‌فرمایند.» باز مرا خواستند و گفتند: «نباید بگویی آقا چنین فرمود!» از آن پس، می‌گفتم:«استاد ما چنین می‌فرمایند.» باز مرا خواستند و گفتند: «این را هم نباید بگویی! چون معلوم است که منظور شما کیست.» گفتم: «آخر مردم مقلّد ایشان هستند، باید مسأله دینی خود را بفهمند و…» آن مأمور گفت: «کاری نکن که جایی بیندازمت که عرب نی بیندازد!

مبارزاتی که پای آیت الله را به زندان شاه باز کرد

 آیت الله مهدوی کنی همواره در فعالیت های خود به نقش آگاهی بخشی روحانیون در منابر اعتقاد داشت، طرح مباحث آگاهی بخش در منبر مسجد جلیلی پای آیت‌الله مهدوی‌کنی  رابه کرات به بازداشت و زندان باز کرد که یکی از آخرین آنها در رمضان سال 1353 بود که پس از منبر، دستگیر و برای سه سال به بوکان تبعید می‌شود. وی پس از دو ماه به تهران احضار و دوباره به زندان رفت.

آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود به این مسائل اشاره می‌کند؛ مسائلی که گویای خفقان موجود و سفاکی رژیم شاهنشاهی است" ابتدا نمی‌دانستم برای‌چه مرا به زندان آورده‌اند. بعد که اطلاع یافتم همزمان با آوردن من به تهران، آقایان طالقانی، لاهوتی و هاشمی‌رفسنجانی را هم گرفته‌اند، دانستم که در ارتباط با یک پرونده مشترک باید باشد و محتوای آن پرونده عبارت بود از: کمک مالی به خانواده زندانیان سیاسی و دادن پول برای تهیه اسلحه که البته این دومی، دست‌کم، نسبت به بنده یک اتهام بود; زیرا من، به مشی مسلحانه عقیده نداشتم.

مرحوم آیت‌الله مهدی‌کنی در این دوران چندین بار مورد شکنجه ماموران ساواک قرار می‌گیرد"از جمله شکنجه‌هایی که می‌کردند و بسیار دردناک و کشنده بود، آویزان کردن از سقف بود. چشم‌هایم را بسته بودند و از دو دست، از سقف آویزانم کرده بودند. با کابل می‌زدند و می‌چرخاندند. خون از پاهایم زیاد آمده بود. گاهی که پاهایم به زمین می‌رسید، احساس می‌کردم، زیر پاهایم نرم است و پاهایم، با چیزی نرمی تماس می‌گیرد. بعدها فهمیدم، آن چیز نرم که پاهایم به آن می‌خورده، خون بوده که از دیگر شکنجه‌شده‌ها آنجا ریخته و روی هم انباشته شده و بسته است.

در حالی‌که از سقف آویزان شده بودم و بازجو مرا می‌چرخاند و می‌زد، شمارش معکوس می‌داد و می‌گفت: «چرا خودت را به کشتن می‌دهی. به‌زودی قلبت را از کار می‌اندازم. هرچه زودتر اقرار کن و خودت را از این گرفتاری نجات بده.» ولی من در آن حال، این آیه شریفه را می‌خواندم: «ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین» واقعاً این آیه به من آرامش می‌داد. به یاد دارم، هنگامی که این آیه شریفه را تلاوت می‌کردم، فردی به‌نام اسدی، که بازجوی من بود، می‌گفت: «چی چی می‌گویی؟ ربنا! ربنا!» گفتم: «با خدای خودم هم حق ندارم صحبت کنم؟» این احساس آرامش را هم در سلول و زیر شکنجه داشتم و هم در تبعید. خوشحال بودم از این که برای خدا، سختی می‌بینم.

در نهایت وی به چهار سال زندان محکوم می‌شود که پس از دو سال و همراه با فضای سیاسی سال 55 به همراه برخی دیگر از زندانیان سیاسی آزاد می‌شوند. مبارزات آیت‌الله مهدوی کنی(قدس‌سره) علیه حکومت طاغوت تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی زیر نظر حضرت امام(ره) ادامه داشت.

تاسیس دانشگاه امام صادق (ع)

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی آیت‌الله مهدوی‌کنی به این فکر افتاد پس از پیروزی انقلاب، دانشگاه‌ها با وضعیت موجود، پاسخ‌گوی نیازهای انقلاب نخواهند بود، لذا پیروزی انقلاب و درگیری و تعطیلی دانشگاه‌ها ضرورت تاسیس دانشگاه متناسب با ظرفیت‌های انقلاب اسلامی در کنار دانشگاه‌های دیگر را برای  ایشان مسجل کرد.

آیت الله مهدوی کنی در کنار امام و جمعی از انقلابیبون

بر همین اساس دانشگاه امام صادق(ع) در سال 61 تاسیس شد، برخی از مؤسسین، زمینی را در خیابان ولیعصر(عج) به این دانشگاه اهدا کردند که برای دانشگاه کوچک بود، تا اینکه مکان فعلی دانشگاه (پل مدیریت) که یک مرکز غیر دولتی بود معرفی و پس از طی مراحل قانونی به دانشگاه امام صادق(ع) تبدیل شد.

آثار و یادگارهای آیت الله مهدوی کنی 

از آیت الله مهدوی کنی آثار علمی مختلفی به یادگار مانده است که تقریرات درس‌های خارج فقه آیات عظام بروجردی و خمینی(رحمت‌الله‌علیهما)، کتاب نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، کتاب اصول و مبانی اقتصاد اسلامی در قرآن، کتاب بیست گفتار کتاب شرح دعای افتتاح، تدریس خارج فقه در دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام و مدرسه علمیه مروی برای دانشجویان و طلّاب دوره‌های عالی تدریس آیات‌الاحکام در مدرسه مروی و آیات اقتصادی در دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام، تدریس دوره‌های اخلاق اسلامی در دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام و حوزه علمیه مروی، صدها سخنرانی علمی در محیط‌های حوزوی و دانشگاهی مصاحبه‌های علمی با مطبوعات و شبکه‌های تلویزیونی، راهنمایی چندین پایان‌نامه کارشناسی ارشد و دکتری از جمله این آثار محسوب می‌شود.

آیت الله مهدوی کنی در جبهه‌های حق علیه باطل

مسئولیت‌های اجرایی آیت‌الله مهدوی‌کنی

عضویت در حلقه اولیه شورای انقلاب از طرف حضرت امام خمینی(ره) ؛(اولین سمت ایشان که در زمان حضور حضرت امام(ره) در پاریس به ایشان سپرده شد. عضویت در کمیته استقبال از حضرت امام خمینی(ره)،  سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی (به عنوان اولین نهاد انقلابی مسلّح برای حفظ انقلاب به پیشنهاد شهید مطهری(ره) و دستور حضرت امام خمینی(ره))،عضویت به عنوان فقیه در شورای نگهبان قانون اساسی

آیت الله مهدوی کنی در کنار شهید رجایی

نمایندگی حضرت امام خمینی (ره) در هیئت حل اختلاف مسئولان نظام و چندین مأموریت مشابه در حوادث مهم دوران انقلاب وزارت کشور در کابینه شهید رجایی و شهید باهنر، نخست وزیری پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی به حکم حضرت امام خمینی(ره)، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به حکم حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، مسئولیت ستاد کمک‌رسانی به مردم مناطق بمباران‌شده، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد،  عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مؤسس و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، ریاست دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام - تولیت حوزه علمیه مروی به همراه موقوفات وابسته، به حکم حضرت امام خمینی(ره) و ریاست مجلس خبرگان رهبری از جمله مسئولیت‌های اجرایی وی است.

 وزارت کشور

آیت الله مهدی کنی در سال 1360 مسئولیت وزارت کشور را بر عهده داشت در خاطره‌ای درباره حادثه هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی اینچنین می‌گوید" در شب حادثه، در محل کارم بودم که صدای انفجار مهیبی را شنیدم. پس از تفحص، روشن شد که محلّ انفجار متأسفانه سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی بوده است. ابتد، خبر شهادت شهید بهشتی را به ما ندادند. گفتند: ایشان مجروح است و در بیمارستان بستری. بالاخره، شهید رجائی، خبر شهادت شهید مظلوم را به من داد، در حالی که شدیداً متأثر بود. از عمق جان گفت: «فلانی کمرمان شکست.»انصافاً فرد لایق و مدیری را از دست دادیم که نمونه آن را نداشتیم."

ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای

بعد از شهادت شهید رجایی (ره)، آیت‌الله خامنه‌ای از سوی نیروهای اسلام‌گرا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. آیت‌الله مهدوی کنی نیز به عنوان نامزد احتمالی ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند که بعد از مدتی به نفع آیت الله خامنه‌ای از دور رقابت انتخابات کنار کشید. 

وی در کتاب خاطرات خود در مورد این دوره حساس آمده است: "...بالاخره یک روز قبل از انتخابات چون بر حسب ظاهر من نیز نامزد شده بودم مثل سایر کاندیداها مصاحبه کردم ... در پایان هم گفتم اما با تمام این حرف‌ها بنده فکر می‌کنم بهترین کسی که این نقش را می‌تواند ایفا بکند آیت‌الله خامنه‌ای است. بنابراین بنده الآن اعلام انصراف می‌کنم و از ملت می‌خواهم به ایشان رأی بدهند ... بعد از اینکه انتخابات تمام شد و آراء اعلام شد و آیت الله خامنه ای به ریاست جمهوری انتخاب شدند. هیئت دولت را تشکیل دادیم ...بنده همان جا استعفانامه خودم را نوشتم و برای آیت الله خامنه‌ای فرستادم تا دست ایشان در انتخاب نخست وزیر باز باشد ...»

سپر دفاع از ولایت فقیه

بعد از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1376، فضای کشور دچار نوعی فضاسازی علیه ارکان و نهادهای انقلابی نظام شد. تلاش روزنامه‌های زنجیره‌ای برای تحدید اختیارات ولایت فقیه و ترویج افکار مختلف فکری و عقیدتی در این سالها بیشتر شد. از جمله شخصیت‌هایی که در این دوره تلاش کرد با سخنرانی‌ها و نگارش مطالبی به مقابله با این جریان برخیزند، آیت الله مهدوی کنی بود.

 فتنه  88 دفاع از جایگاه ولایت و آرا مردم

در وقایع بعد از انتخابات سال 1388 و در شرایطی که عدد قابل توجهی از خواص لغزیدند از جمله شخصیت‌هایی که از ابتدا در مقابل این جریان عمارگونه ایستاد و تلاش کرد با تبیین صحیح اوضاع از جایگاه ولایت حفاظت کند، شخصیت آیت الله مهدوی کنی بود. وی در قالب سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، بر این نکته تأکید کردند که مهمترین مشکل اصحاب فتنه این بود که در مقابل ولایت فقیه ایستادند.

 

وی در خرداد ماه سال 89 در مصاحبه‏‌ای حوادث بعد از انتخابات را مصداق فتنه دانست و با اشاره به مواضع رهبر انقلاب در حوادث بعد از انتخابات اینچنین گفته بود" به نظر من اگر مواضع ایشان در این دوران فتنه نبود نمی‌توانستیم این انقلاب را حفظ کنیم، افراد معترض موضع‌گیری‌ها و برنامه‌هایی را در روزهای پس از انتخابات اجرا کردند که در آن مقطع دشمن به این جریان امیدوار شد و وقتی دشمن به یک جریانی امیدوار می‌شود، معلوم است که آن‌ها در مسیر انحراف افتاده‌اند. باید این قضایا زود‌تر جمع می‌شد و این اتهامات علیه نظام مطرح نمی‌شد تا دشمنان بیش از این شاد نمی‌شدند."

آیت‌الله مهدوی‌کنی  در تحلیل حماسه نهم دی ماه نیز اینگونه می‌گوید" ملت بیدار و انقلابی ایران پس از گذشت 30 سال از انقلاب شکوه‌مند خود در روز عاشورای حسینی سال 88 با حادثه غیرمنتظره‌‏ای روبرو شد و ناگهان مشاهده کرد که گروهی به بهانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری با شعارهای ضدانقلابی و ضدعاشورایی به صحنه آمدند و با توهین به مقدسات و رفتار و گفتار نابهنجار، عاشورای حسینی را به سخره گرفته و عملا اثبات کردند که مسئله انتخابات بهانه‌ای بیش نبوده و این‌ها با اساس انقلاب و دستاوردهای آن مخالفند."

فرزندان آیت الله مهدوی کنی

آیت الله مهدوی کنی در مراسم عمامه گذاری دانشگاه

حاصل ازدواج آیت‌الله مهدوی‌کنی و سرکار خانم سرخه‌ای 2 دختر به نام مریم و مهدیه و یک پسر به نام سعید است.

همسر مریم مهدوی‌کنی آقای ابراهیم انصاریان است، این خانواده دو فرزند به نام‌های ضحی و زهیر دارند. مهدیه مهدوی‌کنی همسر حجت‌الاسلام میرلوحی از مسئولان دانشگاه امام صادق(ع) است، فرید و زهرا نیز فرزندان این خانواده هستند.

آیت الله مهدوی کنی در دفتر کارش در دانشگاه امام صادق(ع)

حجت‌الاسلام سعید مهدوی‌کنی پسر آیت‌الله مهدوی‌کنی است که با دختر حجت‌الاسلام شهیدی محلاتی رئیس فعلی بنیاد شهید ازدواج کرده و سه فرزند به نام‌های سلما، اسماء و ثنا دارند. وی هم اکنون ریاست دانشگاه امام صادق را بر عهده دارد.

آیت الله مهدوی کنی در رای‌گیری

آخرین بیعت با امام راحل و ارتحال آیت الله مهدوی‌کنی

آیت‌الله مهدوی‌کنی (قدس‌ سره) عصر روز چهاردهم خرداد 1393، پس از شرکت در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) دچار عارضه قلبی شد و در بیمارستان بستری شد. 

همسر آیت‌الله مهدی کنی در این زمینه می‌گوید:"بعد از اینکه از مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام به منزل برگشتند، حالشان بد شد. اتفاقاً جمعیت زیاد بود و ما با هم، با یک ماشین به مراسم رفتیم. در آنجا جدا شدیم و موقع برگشتن همدیگر را گم کردیم و راننده ایشان مرا پیدا نکرد، ایشان از اینکه مرا پیدا نکرده بودند، بسیار ناراحت می‌شوند ـ که هر وقت یادم می‌آید خیلی دلم می‌سوزد ـ و به منزل برمی‌گردند. من مدتی در مرقد امام «رحمه‌الله علیه» منتظر ماندم تا حاج‌آقا بیایند، ولی بالاخره همراه با یکی از دوستان برگشتم. به منزل آمدم و به ایشان عرض کردم: خیلی از وقت ناهارتان گذشته است، ناهار بیاورم؟ گفتند: اول نماز!حرف اول را در زندگی ایشان،«نماز» می‌زد. شاید رستگاری ایشان در همین بود که به نماز اول وقت فوق‌العاده اهمیت می‌دادند."

آیت الله مهدوی کنی در مراسم ارتحال امام خرداد 93

مسئولیت تیم درمانی آیت الله مهدوی کنی ابتدا بر عهده دکتر صفی در بیمارستان بهمن تهران بود و سپس این مسئولیت با درخواست خانواده‌ آیت الله به دکتر ولایتی واگذار می‌شود. پروفسور مجید سمیعی از متخصصان مغز و اعصاب مطرح دنیا نیز بر بالین یار دیرین امام حاضر می‌شود اما به بهبودی آیت الله  امیدوار نیست.

ولایتی رئیس تیم پزشکی آیت الله مهدوی کنی درباره بیماری ایشان نقل می‌‌کند" بیماری آیت‌الله مهدوی‌کنی از 14 خرداد آغاز و حدود چهار ماه و نیم طول کشید.‌ ایشان روز حادثه، پس از سکته قلبی در منزل به نزدیک‌ترین بیمارستان محل اقامت ( بیمارستان بهمن) منتقل شدند. بلافاصله پس ازانتقال ایشان به بیمارستان، قلب‌شان با ماسا‍‍‌‍‍‍ژ و شوک الکتریکی و با تلاش تیم پزشکی به کار افتاد. اما با توجه به اینکه مدت نسبتا طولانی سلول‌های مغز از اکسی‍‍ژن محروم شده بودند به بخش قشر خاکستری مغز صدمات جبران ناپذیری وارد شد به گونه‌ای که تا حدود زیادی این قسمت‌ها از بین رفت. "

فرزند آیت الله مهدوی در کنار پدر در بیمارستان

به گفته ولایتی حداقل سه بار ریه ایشان عفونت کرد، البته اگر به هوش می‌آمدند به دلیل صدمات مغزی دچار تشنج می‌شدند. از این رو به اجبار تحت نظر متخصصین بیهوشی و جراحان داخلی اعصاب ایشان را در حالت خواب نگه می‌داشتیم. قدرت برون‌دهی قلب باید 50 درصد باشد در حالی که برای ایشان به اندازه یک سوم حداقل ظرفیت لازم کار می‌کرد و قدرت برون‌دهی قلب ایشان قبل از حادثه هم 10 تا 15 درصد بود و در واقع قلب ضعیفی داشتند.

وی علت مرگ آیت الله مهدوی کنی را اختلال ریتم بطنی قلب دانست و درباره آخرین روز زندگی وی گفته است به دنبال عارضه قلبی و پس از حدود 2 ساعت تلاش بی‌وقفه رئیس بخش قلب بیمارستان مسیح دانشوری، رئیس آی سی یو و متخصصین ریه بیمارستان شهید رجایی، ایشان دار فانی را وداع گفتند.

تشییع پیکر آیت الله مهدوی کنی در مسجد دانشگاه امام صادق(ع)

پیکر آیت‌الله مهدوی‌کنی پس از وداعی باشکوه در دانشگاه امام صادق(ع) و اقامه نماز توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران تا حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بر روی دستان مردم و دانشجویان باوفا تشییع شد و طبق وصیتش در کنار مزار مرحوم آیت‌الله مجاهد حاج ملا علی‌کنی(ره)  در این حرم به خاک سپرده شد.

مزار آیت الله مهدوی کنی در حرم حضرت عبدالعظیم

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon