ویژگی‌های نسل کشی در منطقه/ حزب الله در نشست تعیین رئیس جمهور شرکت می‌کند

دبیرکل حزب الله با تشریح مشخصه‌های نسل کشی دنبال شده در منطقه، گفت که نمایندگان حزب الله در نشست آینده پارلمان حاضر شده و به عون رأی خواهند داد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی روز گذشته خود از طرف خود و به نیابت از حزب‌الله و خانواده فرمانده شهید حزب‌الله لبنان به همه خوشامد گفت و از حضور مردم در این مراسم ابراز همدردی با خانواده شهید حاج حاتم أدیب حمادة تشکر کرد.

متن کامل سخنان دبیرکل حزب‌الله لبنان را در زیر می بینید:
وظیفه من است که به  خانواده فرمانده شهیدمان ، به پدر و مادرش  و همسر و پسر و دخترش  و تمامی افراد این خانواده شریف  و همچنین به تمامی برادران  و دوستان او در جهاد و مقاومت، رسیدن ایشان به این افتخار الهی را تبریک بگویم. افتخاری که فرمانده شهید مجاهد و مقاوم و مخلص ما به حق به آن رسید. من همچنین در فقدان این پدر و برادر مهربان و عزیز با خانواده شهید ابراز همدردی می‌کنم. طبعاً همگی ما نسبت به از دست دادن عزیزان خود دچار تأثر و تألم می‌شویم ، اما از اربابمان امام حسین (ع ) یاد گرفتیم که در چنین روزهایی بگوییم، اتفاقاتی که بر سر ما می‌آید برایمان آسان است، چرا که خداوند آن‌ها را می‌بیند.    ‌ 

تمامی این جان‌فشانی‌ها و جهادها و شهادت‌ها و جراحت‌ها و سختی‌ها تحت نظر خداوند و در مسیر خدا و برای رضایت الهی و دفاع از بندگان خدا و آرمان‌های بزرگ و مقدسات امت صورت می‌گیرد. لذا هر مصیبتی در هر اندازه برای ما آسان است و باعث افتخار و صبر و توجه ما می‌شود.

امروز من دوست دارم در این مناسبت عزیز و مبارک و در مراسم یادبود این فرمانده شهید سخنان خود را در دو بخش ارائه دهم. بخش اول مربوط به این فرمانده شهید و جهاد و ماهیت درگیری‌های موجود است که در بحث از جهاد و شهادت ایشان به آن خواهم پرداخت. بخش دوم نیز در رابطه با اوضاع لبنان و انتخابات ریاست جمهوری است ، چرا که ما وارد مرحله‌ای مهم شده‌ایم که باید توجه ویژه‌ای به آن شود.

الف: شخصیت شهید و تحولات امنیتی

در بخش اول هنگامی که ما از فرمانده شهیدمان حاج حاتم ادیب حمادة که در محافل ما و دوستانمان با عنوان حاج علاء شناخته می شد، صحبت می‌کنیم، طبعا می دانیم که حتی در داخل مقاومت و داخل حزب‌الله لبنان تعداد افرادی که نام واقعی این شهید را می‌دانستند، بسیار کم بود. در هر حال ممکن است من بنا بر عادت نام حاج علاء  یا حاج حاتم را برای نام بردن از این فرمانده شهید استفاده کنم. 

وی فرزند خانواده‌ای مجاهد و مبارک بود. او از اهالی منطقه ای پاک یعنی القماطیه بوده که در قلب جبل لبنان و درعمق همزیستی و زندگی واحد لبنانی ها در طوایف و مذاهب مختلف زندگی می کرد. جبل لبنان تاریخ و ارزش های قدیمی دارد. وی فرزند مقاومت نظامی بود و در دوران جوانی به مقاومت پیوست و در این مقاومت پیر ‌شد تا اینکه به شهادت رسید. طبیعی است که شخصیت وی برگرفته از تأثیرات این گرایش ها بود. گرایش به این خانواده پاک، گرایش به این سرزمین پاک ، گرایش به این منطقه پاگ و گرایش به مقاومت پیروز.

شهید علاء روند اقدامات خود در مقاومت را به عنوان مربی بچه‌های کوچک آغاز کرد ، این موضوع بخشی از شخصیت او را نشان می‌دهد. معمولاً کسانی با جوانان کار می‌کنند که مهربانی و عواطف و حس پدری بالایی داشته باشند، او یک جوان کوچک و پدری بود که مهر پدری و عطوفت و مهربانی را به این کودکان می داد تا آنها را تربیت و هدایت کند و دست آنها را بگیرد.

وی در دوران تحصیل بسیار فعال و جدی و باهوش بود. در دانشگاه العربیه وقتی که در حال تحصیل بود، مانند دوران کودکی خود مسئولیت‌های عمومی را می‌پذیرفت. وی مسئول بسیج دانشجویان حزب‌الله در این دانشگاه بود و در این زمان بود که بسیاری از روحیه‌های رهبری و مسئولیت و مدیریت را از خود نشان داد.

شهید حاتم فرمانده پدافند هوایی لبنان بود

وی تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه العربیه به پایان رساند، او مدرک مهندسی برق خود را اخذ کرده و به عنوان یک مهندس به مقاومت پیوست. وی از دانشگاه بلافاصله به میدان جنگ ملحق شد. هیچ کس او را به این کار مجبور نکرد ، هیچ کس او را در فشار و سختی قرار نداد. او می‌توانست هر کاری را انتخاب کند و هر سبک زندگی را برای خود برگزیند، اما حاتم جوان با روحیه ایمان و معنویت جهادی و احساس قوی مسئولیت در قبال کشور و ملت و سرزمین و مقدسات و آبرویش همه چیز را رها کرد، حتی به مرخصی دانشگاهش نیز نرفت و براساس تخصصی که آموخته بود وارد مقاومت شد. وی از همان ابتدا در زمینه‌های فنی و گاهاً در عرصه‌های میدانی در مقاومت فعالیت می‌کند و  در جبهه  مبارزات حاضر می‌شد. تخصص علمی وی او را در روندی مشخص در نیروی دفاع هوایی وارد کرده بود. به همین علت در مسئولیت‌های مربوط به این نیروها در مقاومت جنوب لبنان که در سال 2000 پیشرفت کرده بود. هنگامی که پیروزی سال 2000 محقق شد و جنوب لبنان آزاد شد ، شهید علاء مسئول دفاع هوایی جنوب لبنان بود و بعد از آن به‌عنوان مسئول دفاع هوایی تمام مقاومت و حزب‌الله در لبنان انتخاب شد. شهید علاء در جنگ جولای 2006 به عنوان مسئول دفاع هوایی تمام لبنان بود و در هر موقعیتی حضور پیدا می‌کرد.

وقتی که حوادث سوریه آغاز شد و خطر به ویژه به منطقه القصیر و قلمون و مرزهای شرقی کشور نزدیک شد و گروه‌های مسلح ، بسیاری از شهرها و روستاها را تحت سلطه خود گرفته و ما همگی احساس خطر جدی کردیم ، این رویکرد مطرح شد که مقاومت برای حمایت از لبنان و حمایت از بقاع و هرمل و بعلبک و تمامی روستاهای آنها و کمک به ساکنان این مناطق که در معرض قتل و کشتار و سرکوب و اسارت قرار داشتند، به سوریه برود. در این مناطق بسیاری از ساکنان زندگی می‌کردند که اصالت لبنانی داشتند، شهید علاء از اولین فرماند‌هانی این بود که در عرصه میدان حضور پیدا کرد ، او از اولین درگیری‌ها در منطقه تل مندو در حومه القصیر حضور داشت. وی از زمانی که به جبهه رفت ، میدان را ترک نکرد. عشق او به میدان مبارزه او را بار دیگر برای جنگ آماده کرده بود ، وی در حالی ‌که یک مأموریت مرکزی را عهده‌دار بود و می‌توانست حضور خود در میدان را به موارد لازم و ضروری منحصر کند، اما این کار را نکرد. او همه چیز را رها کرد و به جنگ رفت. در میدان مبارزه وی از مهم‌ترین رهبرانی بود که درگیری‌ها را مدیریت می‌کرد و با تمام توان به مبارزه می پرداخت و در خطوط مقدم جبهه حضور پیدا می‌کرد. در اولین پیروزی بزرگ ، خطر دشمن تا حد زیادی از منطقه هرمل دور شد و ده ها هزار نفراز ساکنان شهرها و روستاهای کوچک نجات پیدا کردند.

مقاومت خطر خودروهای بمب گذاری شده را با خون خود خنثی کرد

خطر بعدی در منطقه قلمون مطرح بود. همه شما به یاد دارید که چگونه برخی شهرهای منطقه قلمون متأسفانه در کارگاه‌های تولید خودروهای بمب‌گذاری شده و بمب‌گذاری خودروها و ارسال آنها به لبنان و ضاحیه جنوبی بیروت و منطقه بقاع و هرمل و النبی عثمان و مناطق دیگر تبدیل شده بودند. راه حل این مشکل تنها در این نبود که از طریق ارتش لبنان و نیروهای امنیتی لبنان و مقاومت ، اقدامات امنیتی را تشدید کنیم ، بلکه راهکار اساسی و ریشه‌ای این بود که به این مناطق برویم و شبکه‌های جرم و جنایت و تروریسم که خودروهای بمب‌گذاری شده را به لبنان می‌فرستد ، منهدم کنید. به این ترتیب عملیات قلمون انجام شد و یکی از مهم‌ترین رهبران میدانی این عملیات در خطوط مقدم فرمانده شهید حاج علاء بود.

به این ترتیب دومین پیروزی نیز در منطقه قلمون رقم خورد. همین اتفاق در سایر مناطق مرزی شرق کشور از زبدانی گرفته تا ارتفاعات عرسال رخ داد تا اینکه ما موفق شدیم گروه‌های مسلح را در برخی از این ارتفاعات محاصره کنیم، به گونه‌ای که ارتش از یک سو آنها را محاصره کرد و از سوی دیگر نیز نیروهای مقاومت و ارتش سوریه آنها را تحت محاصره خود گرفتند. این موضوع فعالیت‌های آنها را تحت تأثیر قرار داد. من نمی‌گویم که به این ترتیب خطر آنها به صورت نهایی از بین رفت ، اما این خطر تا حد زیادی کاهش پیدا کرد.

در اینجا لازم است به مناسبت یادبود شهید علاء بین پاراگراف نکاتی را درباره مسائل امنیتی مطرح کنم. ما در مرحله گذشته می‌بینیم که هیچ خودروی بمب‌گذاری شده از این مناطق به لبنان نیامده است، این بدان علت نیست که آنها نمی‌خواهند خودروهای بمب‌گذاری شده را ارسال کنند، بلکه در چنین شرایطی ارسال و بمب‌گذاری خودروها مانند گذشته برای آنها مهیا نیست و آنها نمی‌توانند به سادگی این مأموریت را انجام دهند. البته هنوز امکان وقوع این اقدامات در بلندی‌های عرسال وجود دارد. اما با این حال و محاصره اعمال شده بر ضد این عناصر مسلح در مواردی مانع از این اقدام شده است و در موارد دیگر به کشف خودروهای بمب‌گذاری شده که ممکن است به مناطق مختلف لبنان ارسال شود، کمک می‌کند. به همین علت است که تمام شبکه‌های تروریستی که طی ماه‌های اخیر و حتی طی هفته‌های اخیر از سوی نیروهای امنیتی لبنان بازداشت شدند، به صورت مستقیم از الرقه راه‌اندازی شده و نیروهای آنها از مناطق مختلف لبنان به ‌کارگرفته ‌شده و به خارج می‌رفتند تا در آنجا مدیریت شوند. این بدان معنا است که پشتوانه اساسی اقدامات تروریستی و امنیتی که در آن زمان در قلمون و ارتفاعات عرسال و کوهستان های مرزی و منطقه الزبدانی بود، تا حد زیادی از بین رفته است. من می‌گویم که این خطرات صد در صد به پایان نرسیده، اما تا بیشترین حد ممکن فروکش کرده است.
این اتفاق مجانی رخ نداده است، این اتفاق با بیانیه‌ها و محکوم کردن‌ها و صرفا دعا کردن به دست نیامده است، بلکه برای آن خون بسیاری از عناصر مقاومت و ارتش لبنان و مردم لبنان و سوریه ریخته شده است. این افراد به نوبه خود در بخش سوری مبارزه کردند و شهید علاء در این رابطه نقش اساسی فرماندهی در اتاق عملیات و بررسی میدانی ایفا می کرد.

اگر ما امروز در مناطق مختلف لبنان از امنیت برخوردار هستیم که بیشتر ملت‌های منطقه و کشورهای منطقه امید به آن دارند ، به برکت این خون‌ها و جان‌فشانی‌ها است. ما باید قدر این خون‌ها و جان‌فشانی‌ها را بدانیم و از این شهیدان و خانواده‌های آنها – چه خانواده های شهدای ارتش یا شهدای نیروهای امنیتی و شهدای مقاومت به علت این جان‌فشانی‌ها قدردانی کنیم. آنها هزینه‌های این جان‌فشانی‌ها را پرداخت می‌کنند. چرا چند روز پیش یکی از نظامیان ما در منطقه عرسال کشته شد ؟ چرا خانواده عزالدین کشته می‌دهند؟ چون وابسته به این مؤسسات هستند که با گروه‌های تروریستی مبارزه می‌کنند. همه آنها هزینه‌های مبارزه با تروریسم را می‌پردازند ، این در حالی است که مردم به برکت این جان‌فشانی‌ها و خون ‌ها از امنیت برخوردار هستند. 

جنگ موصل و حلب سرنوشت ساز است

شهید علاء در این عرصه باقی مانده و هرگز آن را ترک  نکرد. در سال های گذشته شهید علاء فرمانده منطقه فرماندهی منطقه الزبدانی- قلمون در حراست از مرزهای شرقی کشور بود. 

در هفته‌های اخیر درگیری‌های حلب شدت گرفته بود، ما از همان ابتدا گفتیم که درگیری های حلب درگیری سرنوشت‌ساز برای تمام منطقه است ، به همین صورت درگیری‌های موصل درگیری سرنوشت ساز برای تمام منطقه است. چرا ما از درگیری های موصل و حلب به عنوان درگیری‌های سرنوشت ساز یاد می‌کنیم؟ چون آنها پیامدهایی در عرصه میدانی و نظامی دارند و پیامدهای بزرگ‌تر و سنگین‌تری در سطوح نظامی و استراتژیک و سیاسی و راهکارها و آرمان‌های سیاسی و پیش‌بینی‌های طرف‌های مختلف از تحولات منطقه دارند.

در هر حال ، این درگیری‌ها شدت گرفته بود، همگی به یاد دارید که گروه‌های مسلح تمامی نیروهای خود را از شمال حلب و حلب و ادلب و مناطق دیگر جمع‌آوری کرده و ارتش‌های دیگری از خارج از مرزها از طریق ترکیه وارد کرده بودند تا حملات بسیار سنگین و گسترده‌ای بر ضد حلب تدارک ببینند. ارتش سوریه و نیروهای متحد آن در این مناطق پایداری کرده و شهدای زیادی را تقدیم کردند. اما دستاوردها و پیروزی‌های بزرگی به دست آمد.

تمام دنیا پشت درگیری‌های حلب مخفی شده است، در هر حال ما حضور ممکن خود را خواهیم داشت. من هرگز در مورد حضور خود در هیچ‌یک از درگیری‌های سوریه مبالغه نمی‌کنم، ما نیازمند تقویت کادر رهبری خود در آنجا هستیم. ما رهبرانی داریم که از مدت‌های طولانی در این جبهه مستقر هستند، کار می‌کنند و در عرصه حضور دارند ، اما حضور آنها با رهبران دیگر تقویت شده است. یکی از پیش قراولان این حرکت شهید علاء است. این شهید بزرگوار قبل از شهادت خود در حال تحقق یک دستاورد میدانی بود که الحمدالله این دستاورد در منطقه‌ای بسیار حساس و مؤثر در درگیری‌های حلب محقق شده است. وی در خطوط مقدم جبهه به شهادت رسید. او زندگی خود را در این مسیر فدا کرد و در پایان به شهادت و حسن عاقبت دست پیدا کرد، چیزی که آرزوی هر انسان مجاهد و مقاوم و هر شهید است. شهید علاء در این مسیر این مقاومت به عنوان یک فرمانده شهید از دنیا رفت و همواره مانند سایر مجاهدان و شهدا به وظیفه خود عمل کرده و دستاوردها و پیروزی‌های زیادی را محقق کرده و می کنند.

مشخصات جنگ بزرگ بر ضد امت اسلام

به هر حال شهید حاتم حمادة در یک جنگ حساس و تأثیرگذار در بخشی از درگیری‌های حلب به شهادت رسید. این درگیری‌ها و جنگ درگیری‌های القصیر و قلمون و الزبدانی و مناطق شرقی لبنان و در جبهه های دیگر در سوریه و عراق و یمن و ... زیاد هستند. عرصه های میدانی مبارزات،متعدد و متنوع هستند، اما این جنگ، یک جنگ واحد است، یک جنگ بزرگ.

به من اجازه بدهید اندکی در رابطه با این جنگ بزرگ صحبت کنم و بعد از آن وارد فضای انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان شوم. حقیقتاً یک جنگ بزرگ است. ما از همان ابتدا ، در حزب‌الله این موضوع را متوجه شدیم و آن را بررسی کردیم. به خدا قسم و برادران و خانم‌ها و آقایان ما از روی احساسات و انفعال و امثال اینها به سوریه نرفتیم، ما از همان ابتدا اوضاع را به خوبی بررسی کردیم و تحولات منطقه را به صورت کلی ارزیابی نمودیم. از زمان حوادث تونس تا سوریه. عوامل اتفاقات سوریه چه بود؟ اهداف آن چه بود ؟ چه گروه‌هایی تحرکات میدانی در سوریه را دنبال می‌کردند ؟ تحلیل‌های ما برگرفته از رسانه‌های جمعی نبود. با وجود تمام احترامی که برای این رسانه‌ها قائل هستم و به آنها توهین نمی‌کنم ، اما در برخی موارد مطالبی در رسانه‌ها مطرح می‌شود که هیچ پایه و اساس درستی ندارد. مسئولیت و مأموریت رسانه‌ها این است که خبرهای واقعی را منتشر کنند، نه این که خبرسازی کنند یا اخبار را با دروغ بیامیزند و در ادامه تحلیل‌های غلطی ارائه دهند. ما براساس اطلاعات میدانی به سوریه رفتیم. این گروه‌ها چه کسانی بودند؟ پشت پرده آنها چه کسانی بودند ؟ ارتباطات و اموال آنها و سلاح‌های آنها از کجا تأمین می‌شود ؟ اهداف و ماهیت آنها چه بود ؟ آن‌ها می‌خواستند به کجا برسند ؟ ما در سایه یک بررسی کامل و دقیق و فراگیر و عمیق از حوادث منطقه گزینه خود را انتخاب کردیم. هیچ کس به ما دستور نداد که به سوریه برویم و هیچ کس ما را مجبور به این کار نکرد. هیچ کس ما را برای حضور در سوریه تحت فشار قرار نداد ، گرچه ما با هوشیاری و آگاهی کامل و درک و فهم و دقت در تشخیص خود این تصمیم را گرفتیم.

شهید علاء و شهدای قبل از ایشان و شهدایی که این روزها به او ملحق شدند، شهدای بصیرت و درگیری‌های هوشمندانه و هدفمند و مشخص هستند که هیچ شبهه‌ای در آن وجود ندارد. گذشت زمان واقعیت‌هایی را که در گذشته در بسیاری از مردم مخفی مانده بود ، روشن می‌کند. بسیاری از اسناد فاش می شوند و آمار و انگیره ها و پروژه ها، نشان دهنده اهداف خواهند بود. در آینده روشن خواهد شد که این دولت منطقه‌ای وآن دولت و گروه‌های مسلح مختلف چه چیزی می‌خواستند. کم کم مشخص شده است که چه کسانی این گروه‌ها را تجهیز و تأمین مالی کرده و مقدمات حضور آنها از تمامی گوشه و کنار جهان در سوریه را فراهم کرده و آنها را تحریک می‌کنند و راهکار سیاسی را معطل می‌گذارند. کم کم مشخص شده است که چه کسانی گفتگوهای ملی در سوریه را معلق کرده و اصرار به ادامه ویرانگری و قتل و کشتار و تخریب دارند.

این واقعیت‌ها هر روز بیشتر از دیروز برای مردم و کسانی که به دنبال حقیقت هستند روشن خواهد شد. این موضعی است که ما از قبل آن را اتخاذ کرده‌ایم. کسانی که به دنبال حقیقت هستند و می‌خواهند مواضع واقعی و درستی را اتخاذ کنند باید به این اطلاعات و مستندات و اسناد و آمار توجه کنند. این اطلاعات می‌تواند در اصلاح دیدگاه‌های آنها و اصلاح درک و برداشت آنها از حوادث و تغییرمواضع آنها نسبت به حوادث و درگیری‌های موجود در منطقه کمک کند.

روز به روز بیش از قبل مشخص می‌شود که درگیری‌های موجود ، تنها برای براندازی یک دولت نیست. به من اجازه بدهید که بگویم این درگیری‌ها از هدف قرار دادن محور مقاومت نیز فراتر رفته است، این موضوع را قبلاً هم اشاره کردم و چیز جدیدی نیست، اما باز هم تأکید می کنم که این درگیری‌ها به دنبال ایجاد تغییرات موجودیتی و مردم‌شناختی در منطقه و ایجاد تغییر در نقشه سیاسی و تشکیلات مرزها و ترکیب رژیم‌های منطقه است.

پروژه‌ای برای نسل کشی در منطقه

من نمی‌خواهم کسی را بترسانم، بلکه واقعیت‌ها این را تأکید دارند. برخی گروه‌های انسانی در منطقه مستقر بودند که از صدها و هزاران سال پیش در این منطقه حضور داشتند ، اما اتفاقاتی که در سال‌های اخیر رخ می‌دهد به دنبال ریشه‌کنی و نسل کشی آنها و از بین بردن تاریخ و تمدن و فرهنگ آنها و دیرها و کلیسا ها و مساجد و ضریح ها و مکان‌های مقدس است. حتی تنها ریشه کنی انسانی و مردم شناختی آنها نیز مدنظر نیست، بلکه این تصمیم وجود دارد که تمام ارتباطات تاریخی آنها ولو به صورت یک سنگ یاد قلعه و یا مسجد و دیر و ضریح یا یک اثر باستانی در موزه از بین برود. آنها به دنبال نابود کردن همه چیز هستند. این موضوع در اسناد موجود است و علاوه بر اینها در رفتار و عملکرد داعش و گروه‌های مشابه آن شامل جبهه النصره و دیگر گروه ها مشاهده می‌شود. عملکرد و رفتار این گروه‌ها در سال‌های گذشته اتهامی که ما مطرح می‌کنیم را تأیید می‌کند. آنها به دنبال تشکیل نقشه‌هایی جدید برای منطقه هستند. من نمی‌خواهم اینجا از اقلیت‌های دینی یا مذهبی و حتی بخش های سنی سخن بگویم. آنها به دنبال یک رنگ واحد و یک فکر واحد هستند و غیر از این ، بقیه را تکفیر و رد می کنند. به همین علت است که من همیشه این سخن را می‌گویم و اصرار دارم که بیشترین کسانی که از این مصیبت رنج و سختی می‌بینند، کسانی هستند که از میان اهل سنت این گروه‌ها را تشکیل داده‌اند. آنها خسارت‌های بزرگی در این درگیری‌ها و توطئه‌ها و این پروژه دیده اند.

قانون جنگل در توطئه غربی - سعودی برای منطقه

از ویژگی‌های این جنگ که از چند سال پیش به وجود آمده است ، این است که هیچ معیار و  قانونی ندارد. هیچ قانون بین‌المللی و قوانین و ضوابط درگیری در آن رعایت نمی‌شود. هیچ ضابطه انسانی و اخلاقی و قومی و عربی و نژادی و هیچ چیز دیگر در آن اعمال نمی‌شود. در این جنگ قانون جنگل حکم می‌کند. همه چیز برای رسیدن به هدف مجاز است. همه چیز برای رسیدن به هدف مجاز است. هیچ اشکال ندارد که آنها محبوبیت اسلام و و قداست قرآن را قربانی اهداف خود کنند... هیچ اشکال ندارد که آنها خون‌های زیادی از مردم را بریزند. هیچ اشکالی ندارد که ارزش ها از بین بروند و چیزی باقی نماند. مهم این است که هدفی وجود دارد که آنها به این هدف برسند. 

این یکی از مهم‌ترین و خطرناک‌ترین ویژگی‌های جنگ کنونی است ، اگر ما بخواهیم برخی از شواهد معاصر را مدنظر قرار دهیم، می‌بینیم که هیچ یک از قوانین و قواعد جنگی در این درگیری‌ها رعایت نمی‌شود. این جنگ هیچ قاعده و قانونی ندارد. به عنوان مثال در یمن جنگ بر ضد یک ملتِ کامل آغاز شده است، ویرانی فراگیر دیگر چیزی باقی نگذاشته است. یک ملت به صورت کامل محاصره شده اند. میلیون‌ها نفر محاصره هستند. ما همواره از موضوع محاصره نوار غزه سخن می‌گفتیم. در غزه یک یا یک و نیم یا دومیلیون نفر محاصره هستند، اما در یمن بیش از 15 تا 20 میلیون نفر از یک سال و نیم پیش تاکنون محاصره شده‌اند. در کجای این جنگ قواعد رعایت می‌شود؟ [این محاصره] بر چه اساسی  شکل گرفته است؟

ما فرض می‌کنیم که آنها اهداف نظامی را هدف قرار می‌دهد ، هنگامی که یک سالن بزرگ عزاداری هدف قرار می‌گیرد ، چه اتفاقی می‌افتد؟ این اتفاق به کجا ختم می‌شود؟ شورای امنیت در کجای این معادله قرار دارد ؟ کمیته‌های تحقیق بین‌المللی کجا هستند؟ مواضع بین‌المللی چه شده است؟ هیچ چیز وجود ندارد. دنیای اسلام کجا رفته است؟ جهان عرب کجاست؟ هیچ چیز وجود ندارد. صدها شهید در یک لحظه قربانی شدند و هیچ کس نمی‌تواند از آنها دفاع کند. هیچ کس نمی‌تواند بگوید این اقدام یک اشتباه بوده است. ائتلاف سعودی و گروه وی موضوع را به اینجا حتم کردند که اطلاعات اشتباه دریافت کرده اند. بنابراین در اینجا به این جمله می‌رسیم: این جنگ هیچ قاعده و قانونی ندارد.   

منطق مداخله ترکیه در عراق

حتی اگر بخواهیم به سیاست امروز نگاه کنیم،[همین موضوع را می‌بینیم ] مثلاً در عراق مردم این کشور با خون خود در برابر داعش ایستادند و آنها را شکست دادند. این عراقی ها بودند که با داعش مبارزه کردند و تنها شیعیان نبودند. شیعیان و اهل تسنن و عرب‌ها و کردها و ترکمن‌ها و ایزدی ها و مسیحیان همگی با وجود اختلاف در حجم و امکانات خود در این جنگ حضور داشتند. عراقی‌ها در مقابله با داعش یک موضع ملی متحد و واقعی به خود گرفته اند . اجماع ملی واقعی در تقابل با داعش وجود دارد. آنها الان برای آزادسازی استان موصل و نه تنها شهر موصل وارد عمل شدند. مناطق و شهرها و روستاهایی تحت سلطه داعش قرار دارد. اما متأسفانه مواضعی از این طرف و آن طرف پیدا می‌شود. ترکیه در این زمینه می‌گوید من هم می‌خواهم در موصل مبارزه کنم و به اجازه هیچ کسی نیاز ندارم.چرا؟ برای اینکه می‌خواهم از امنیت خودم ( امنیت ترکیه ) دفاع کنم این در حالی است که گروه الحشد الشعبی که یک گروه عراقی است، از وورد در این درگیری‌ها و مبارزه در موصل منع می‌شود؟ چرا این گروه که یک گروه عراقی است نمی‌تواند از اراضی و ملت و کشور خود دفاع کند و نیازمند اجازه ترک است ، اما ترکیه برای مداخله در عراق نیاز به اجازه هیچ کسی ندارد؟ این موضوع نشان دهنده اهدافی است که در این منطقه به وجود آمده است. بدتر از همه اینکه در شرایطی که عراقی‌ها متشکل از ارتش و پلیس و عشایر و کردها و اهل تسنن و شیعیان و ترکمن‌ها و الحشد الشعبی و بسیج عشایری روزانه دهها و صدها شهید برای آزادسازی موصل می‌دهند، ترکیه می آید و می گوید که خواستار تجدیدنظر در توافق لوزان در سال 1923 است و موصل برای ترکیه است و باید به این کشور بازپس داده شود. این گروه ها برای آزادسازی موصل از دست داعش خون خود را فدا می‌کنند. به چه موازنه‌ای، این اتفاق‌ها می‌افتد؟

این همان منطقی است که در جنگ حلب وجود دارد. آنها نسبت به تسلط به سوریه و براندازی دولت این کشور مأیوس شده اند. آنها از این مأیوس شدند که از گوشه و کنار جهان گروه‌های تروریستی را برای مبارزه به حلب بفرستند و در ادامه بگویند که حلب برای ما یعنی ترکیه است و برای ملت سوریه نیست. 

این موضوع روز به روز بیشتر افشا می‌شود، من نمی‌خواهم پیش از این با مثال‌ها شما را خسته کنم. امروز تمام دنیا داعش را محکوم می‌کنند، اما دنیا به تروریست بودن داعش اذعان می‌کند. این یک گروه تروریستی است که جنایت‌های زیادی از ذبح مردان و زنان گرفته تا کشتار و تخریب منازل انجام داده است. داعش جنایت‌های شرم‌آوری را مرتکب شده است ، این در حالی است که براساس اسناد آمریکا که خانم هیلاری کلینتون نیز آنها را رد نمی‌کند عربستان سعودی و برخی دولت‌های منطقه‌ای دیگر از داعش حمایت کرده و آن را تأمین مالی کردند. اینها اسنادی هستند که کلینتون آنها را نادرست می‌داند و براساس نامه های الکترونیکی خود آنها را رد نمی کند. 

داعش در حالی که بخشی از القاعده است، مانند این گروه عمل نکرده است. القاعده حوادث 11 سپتامبر را رقم زده و 3000 نفر را کشتند. اما داعش تاکنون ده‌ها هزار نفر را کشته است. آنها صدها و بلکه هزاران نفر را با چاقو سر بریده اند. آنها هزاران نفر را اعدام کرده‌اند. آنها خانواده‌ها و ملت‌ها را از بین بردند. آنها کشورها را تخریب کرده‌اند و همچنان در سوریه و عراق و لیبی و یمن و مصر و نیجریه و افغانستان به تخریب و مبارزه خود ادامه می‌دهند. و در پایان تمام این اقدامات وزیر آمریکایی خودش اذعان می‌کند که عربستان و دولت‌های دیگر این گروه را تأمین مالی و حمایت کردند تا به اینجا رسیده است. آیا در دنیا کسی وجود دارد این دولت را که بدترین و فجیع‌ترین جنایات تروریستی را به نام اسلام و با پرچم سیاه که بر روی آن به عمد عبارت "محمد رسول الله " نوشته شده است، مجازات کند. اینها تصادفی نیست. نام محمد رسول الله (ص) که دنیا با این نام روشن است، قرار است با ظلمت و تاریکی داعش به سیاهی کشیده شود. کسانی که به دنبال این رویکرد فکری هستند و پول و حمایت خود را از این جریان دریغ نمی‌کنند، می‌خواهند به پیامبر توهین کنند. این خطرناک‌ترین کاری است که در این زمان انجام می‌شود. 

آیا هیچ کس در جهان عرب و اسلام و دنیایی که دنیای آزاد خوانده می‌شود و در مؤسسات این دنیای آزاد که ادعای دفاع از حقوق انسان دارند ، می‌تواند بگوید ما خواستار انجام تحقیقات در رابطه با دولت‌هایی هستیم که از داعش حمایت کرده و آنها را تأمین مالی کردند. آیا این شخص می‌تواند بگوید که کشورهای مذکور باید مسئولیت تمامی جنایت‌ها و کشتارهای داعش را برعهده بگیرند؟ ای دوستان آمریکا در لبنان، ای دوستان آمریکا در منطقه،‌ آمریکا به عنوان دوست شما و هیلاری کلینتون به عنوان عزیز شما می‌گوید که عربستان و برخی دولت‌های دیگر که نام آنها را می‌برد داعش را تأمین مالی و حمایت کرده و آنها را کمک می کردند و فعالیت‌های آنها در منطقه را تسهیل نمودند. وی حتی می‌گوید که آنها بیش از آن حدی که آمریکا می گفت از داعش حمایت کردند. آن‌ها می‌خواستند از داعش بر اساس اهداف مشخص بهره‌برداری کنند ، اما حمایت‌های سعودی‌ها بیش از تحقق اهدافی بود که آمریکایی‌ها می‌خواستند. این ماهیت درگیری‌های کنونی در منطقه است. این درگیری‌ها با فرو کردن سر ما در زیر برف حل نمی شود. این درگیری‌ها باروحیه  شکست خورده و مواضع بی‌طرفانه و صادر کردن بیانیه‌ها و موجب محکومیت‌ها حل‌وفصل می‌شود ، بلکه با حضور واقعی در این مبارزه در تمامی ابعاد سیاسی ، تبلیغاتی، معنوی ، میدانی اجتماعی و فرهنگی حل می شود.

این همان جنگ است که فرمانده شهید حاج علاء در آن به شهادت رسید، این جنگ همچنان ادامه دارد. ما تلاش‌های خود را برای حضور در این جنگ ادامه می‌دهیم. چیزی که مدتی قبل از سوی علی الرضا فرزند این شهید گفته شده ، نشان دهنده فرهنگ نسل های ما و هوشیاری و بصیرت و فهم و درک آنها از این حوادث است. اینها تلقین نیست. علی الرضا از عقیده خود سخن می‌گوید. ما لبنانی‌ها این موضوع را تجربه کرده‌ایم ، چرا که ما بسیاری از رسانه ها و شبکه‌ها و مصاحبه‌های تلویزیونی را داریم. ما به سادگی می‌توانیم متوجه شویم چه کسی از عمق جان خود سخن می‌گوید و چه کسی با مردم به صورت منافقانه رفتار می‌کند و همواره دروغ می‌گوید. علی رضا فرزند این شهید از اعماق قلبش سخن می‌گفت و این قلب ها است که باعث می‌شود این مسیر خالی نشود.

حزب الله از اعلام شهدایش خجالت نمی‌کشد

من در روز عاشورا این موضوع را گفتم و بار دیگر تأکید می‌کنم و این بخش سخنانم را با این جمله به پایان می‌رسانم: این جمله خطاب به تمام کسانی است که برای ما شهید می تراشند. متأسفانه برخی رسانه‌ها مانند برخی طرف‌ها این کار را انجام می‌دهند. ما مسیری 34 ساله را پشت سر گذاشته‌ایم، هنگامی که این مسیر آغاز کرده‌ایم برخی از جوانان ما 18 ساله، 20 ساله و 25 ساله بودند و برخی دیگر نیز 30 و چهل ساله بودند. بنابراین عناصری از حزب‌الله حضور دارند که عمر آنها بین 60 ، 70 و نزدیک به 80 سال است. طبعاً ما نیز انسان هستیم، مریض می‌شویم و درد می‌کشیم، مثلا برخی از برادران ما، مانند دیگر افراد ممکن است دچار فلج شود یا در تصادف رانندگی از دنیا بروند. هر زمانی که یکی از برادران ما به‌عنوان مثال در حادثه رانندگی یا بیماری فلج از دنیا می‌رود، ما او را به نام فقید می خوانیم و او را تشییع می کنیم، اما برخی رسانه‌ها می‌گویند نه ، آنها در سوریه کشته شدند ، ولی حزب الله آنها را فقید می خواند. این یک ننگ برای آنها است،آیا ما از شهدای خود در سوریه خجالت می‌کشیم؟ ما به شهدای خود افتخار می‌کنیم، ما به شهید حاتم ، شهید ذوالفقار، شهید ابومحمد الاقلیم و لیست عریض و طویلی از شهدای خود افتخار می کنیم.

حزب الله خستگی ناپذیر است

من در روز عاشورا گفتم و امروز نیز تکرار می‌کنم، کسانی که روی خستگی ما یا خستگی خانواده‌هایمان حساب می‌کنند،‌[بدانند] طبعاً هزاران نفر از برادران ما به شکل روزانه در این جبهه‌ها حضور دارند و در پشت سر آن‌ها هزاران خانواده وجود دارد که اخبار آنها را پیگیری می‌کند. کسانی که بر روی خستگی ما حساب می‌کنند ، باید ناامید شوند. ما از سال 1982 تا سال 2000 مبارزه کردیم تا اینکه آزادسازی خود را رقم زدیم. هنگامی که در سال 2000 آزادسازی جنوب لبنان را رقم زدیم، در خانه های خود ننشستیم و برای هواخوری به بیرون نرفتیم، بلکه خود را برای درگیری‌های آینده آماده کردیم ، درگیری‌هایی که می‌دانیم اسرائیل بر ضد ما شروع می‌کند چرا که به دنبال طمع‌ورزی در لبنان و منطقه است. ما قومی هستیم که خستگی نداریم ، ما نه از زمان و نه از جنگ و نه از تعداد شهدا و مجروحان و نه از گرسنگی و محاصره یا اتهام‌زنی و ظلم خسته نمی‌شویم.  

این بخش از عرصه فرهنگی ما است، این بخشی از ژن‌های ما است و ارتباطی با ساختار حزبی یا ساختاری ما ندارد، بلکه  بخشی از ماهیت و خونی است که در رگ های ما جریان دارد و ما تا آخر این خط را ادامه خواهیم داد.

من امروز در مراسم گرامیداشت این فرمانده شهید در این منطقه پاک که قبل از شهید علا نیز شهدای زیادی را تقدیم کرده است ، به شما می‌گویم: ما تا آخر خطر به این مسیر ادامه خواهیم داد، هیچ کس بنا به هیچ دلیلی بر روی شکست یا عقب‌نشینی یا ضعف ما و امثال آن حساب نکند.

تنها با پیروزی از سوریه خارج می‌شویم

تنها حالتی که ما را به لبنان بازمی‌گرداند، پیروزی در سوریه است. ما تنها در صورتی که محورمان در سوریه پیروز شود و پروژه‌های دیگر در این کشور ، شامل پروژه‌های تجزیه‌طلبانه و پروژه‌های تسلط بر سوریه از سوی گروه‌های تکفیری و حامیان پشت پرده آنها شکست بخورد، به لبنان باز خواهیم گشت. طبعاً در آن زمان دیگر دلیلی برای حضور ما در سوریه نخواهد بود وما به عنوان مجاهد به لبنان بازمی‌گردیم و بعدها به عنوان زایر به سوریه باز خواهیم گشت.

من به شما می‌گویم روند تحولات منطقه به گونه‌ای است که پروژه مقابل با شکست‌های بسیار بزرگ و بسیار خطرناک مواجه شده است و نشانه‌های این شکست آشکار شده و افق فراروی آنها در بسیاری از شرایط کاملاً مسدود شده است. در کمترین حد من الان در سال پنجم یا ششم جنگ ، به شما می‌گویم که در تمامی محورها و جبهه‌ها ما در برابر گروه‌های تکفیری ایستادگی کرده و این پروژه خطرناک در منطقه نتوانسته پیروزی‌های مد نظرش برسد و در بسیاری از جبهه‌ها و درگیری‌ها نیز شکست‌های زیادی را به آنها وارد کردیم.

کلمه "ما" به معنی تمامی محور [مدافع از سوریه ] و حزب الله به عنوان بخشی از این محور است و چیزی که به آن امید داریم پیروزی واقعی است، چرا که ما حقیقتاً از ملت‌های خود و تاریخ و تمدن و دین و مقدسات و موجودیت انسانی و کرامت و عزت امت دفاع می کنیم. 

ب: تحولات داخلی لبنان

در بخش داخلی: شکی نیست که در روزهای گذشته تحول مهمی رخ داده است ، این تحول همان حمایت و تأیید کاندیداتوری میشل عون از سوی رئیس جریان المستقبل برای ریاست جمهوری لبنان است که زمینه‌های تحقق دستاورد تعیین رئیس‌جمهور به صورت واقعی در مورد آینده پارلمان لبنان را فراهم می‌کند. با وجود اینکه گفتمان اعلام رئیس جریان المستقبل  رویکردی تنش‌آفرین بر ضد ما داشت و اعلام کاندیداتوری میشل عون از سوی وی همراه با حمله به ما بود ، ولی من در این رابطه سخن نمی‌گویم و با وجود اینکه حق پاسخ‌گویی داریم، الان به آن پاسخ نمی‌دهم و اگر نیاز باشد بعد‌ها پاسخ آن را خواهم داد. من می‌خواهم بخش مثبت این سخنان را مورد توجه قرار دهم ، چرا که می‌خواهیم به نتایج مثبتی به نفع کشور برسیم.

قطعاً مرحله کنونی نیازمند عبور از حساسیت‌ها و توصیفات است. ما سکوت ریاست جمهوری را اتخاذ کردیه ایم، این اصطلاحی است که رسانه‌ها آن را مطرح کردند، این سکوت از این منظر نیست که مواضع ما غیرمشخص است یا اینکه ابهامی در این مواضع وجود دارد یا مواضع ما نیازمند تجدیدنظر یا اعمال محاسبات دیگر است، بلکه از این منظر است که من یا دیگر برادران من در سخنرانی‌ها شامل علما ، نمایندگان و مسئولان نمی‌خواهیم یک کلمه بیشتر یا کمتر سخن بگوییم ، ما نمی‌خواهیم از معادلات سود و زیان و شکست و پیروزی صحبت کنیم. ما نمی‌خواهیم سخنی بگوییم که کسی را تحریک کند یا باعث ناراحتی کسی شود. ما نمی‌خواهیم با این مسائل از این دیدگاه وارد شویم. اما در روزهای گذشته برخی انفعال ها در جامعه مطرح شد و طرح هر موضعی در سطح مواضعی که اتخاذ شده است، می‌تواند پیامد‌هایی در عرصه کشور در میان موافقان و مخالفان و معترضان داشته باشد. الان هم که من در رابطه با انتخاب رئیس‌جمهور صحبت می‌کنم، با همین رویکرد و دیدگاه سخنان خود را مطرح می‌کنم. 

ما می‌خواهیم به دور از جنجال رسانه‌ای در زمان باقیمانده برای تمرکز بر نکات مثبت وحل و فصل مشکلات تا حد امکان تلاش کنیم.

اختلافات از طریق گفتگو قابل حل است

در این زمینه باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد: اول: طبعاً برخی از مردم منتظر مواضع حزب‌الله هستند. این البته موضوع عجیبی است، اما با این حال من مواضع را تشریح خواهم کرد. اول اینکه هر اتفاقی که در اطراف ما می‌افتد از طریق گفت‌وگو قابل حل است. تمامی تحولات سیاسی که در عرصه رخ می‌دهد را می‌توان از طریق گفت‌وگو حل و فصل کند. من به شما تأکید می‌کنم که هیچ کس نه در میان متحدان و دوستان و نه در میان رقبا هیچ کس خواستار دیدگاه‌های هرج‌ومرج طلبی و بازگشت به جنگ داخلی نیست و چیزی که به رهبران جنبش امل یا بدنه این جنبش در این زمینه منتسب می‌شود ، نادرست است. من می‌دانم که این اظهارات نادرست است و رهبری جنبش امل این موضوع را به صورت قطعی رد کرده است، اما متأسفانه برخی طرف‌های تبلیغاتی و برخی جریان‌های سیاسی با وجود رد قاطع این موضوع از سوی رهبران جنبش امل، همچنان برای ایجاد تحریک و فضای منفی در کشور بر این طبل می کوبند.

بنابراین به عنوان نکته اول باید بگویم که هیچ کس در هیچ موضوع سیاسی سخت و پیچیده به این روش کار نمی‌کند و از طریق گفت‌وگو ها و انگیزه‌های خوب و نکات مثبت می‌توان مسائل را حل کرد و اختلافات را سامان‌دهی نمود.

موضوع دومی که در نزد همه پذیرفته است و من آن را نیز به صورت قاطع و یقینی برای شما می‌گویم، این است که هیچ کس الان در لبنان به فکر مدیریت دوجانبه کشور نیست، نه مدیریت دوجانبه براساس مذهبی و نه طایفه ای و نه حزبی. همه این هوشمندی و آگاهی لازم و تجربه‌ را دارند که با قطع و یقین متوجه شوند که لبنان به این صورت قابل اداره نیست و هیچکس نمی‌تواند آن را مدیریت کند. من اعتقاد دارم که این درک در نزد همه، هم متحدان ما و هم رقبای ما وجود دارد.

در این زمینه نیز اگر شفاف و صریح باشم برخی اطلاعات وجود دارد که نگرانی‌هایی را ایجاد کرده است. این نگرانی‌ها باید بررسی شود. همان‌طورکه در گذشته می‌گفتیم به دیگران پشت نکنید، امروز نیز همین موضوع را مطرح می‌کنم. برخی نگرانی‌ها وجود دارد که عوامل و دلایل خود را دارد. دست‌کم مقامات سیاسی این عوامل را می‌شناسند ، همه باید برای حل و فصل این نگرانی‌ها وارد عمل شویم. در این کشور حتی اگر اطمینان کامل وجود نداشته باشد، ما نیازمند بخش مشخصی از اطمینان بین گروه‌ها هستیم. باید در رابطه با این نگرانی‌ها با یکدیگر شفاف باشیم و این نگرانی‌ها را به خوبی بررسی کنیم. 

اختلاف نظر بین متحدان به معنای فروپاشی ائتلاف نیست

موضوع سوم اینکه ما همواره در گذشته وقتی با عنوان حزب‌الله لبنان خواستار تلاش در برخی مسیرهای مشخص بودیم تا موضوع تعیین رئیس‌جمهور به صورت مطلوب و مثبت به سرانجام برسد ، همواره می‌گفتیم که یک طرف سیاسی با نام  جریان المستقبل وجود دارد که اگر مواضع خود را اعلام کند و تصمیم قطعی خود را بگیرد ، ما همه بررسی‌ها و همه مناقشه های را بر این مبنا انجام می دهیم و  بیش از هر زمان دیگر با سایر متحدان خود در این رابطه گفت‌وگو خواهیم کرد. ما در گذشته نیز می‌گفتیم که همواره با دوستان خود در این رابطه بحث و تبادل نظر داریم و این گفتگوها هرگز قطع نشده بود، اما برخی فعالان می‌گویند که تلاش جدی در این زمینه صورت نگرفته است، تلاش به چه معنا است؟ به معنی بررسی و گفت‌وگو و ارزیابی امور است که ما این کارها را انجام داده‌ایم و خواستار رسیدن به برون رفت شده ایم.

اما برخی مردم تلاش را به معنی فشار یا وابستگی می‌دانند. طبعاً در اینجا نیاز است که فرهنگ سیاسی اصلاح شود. متأسفانه برخی مردم و حتی برخی رهبران سیاسی باید در این فرهنگ خود تجدیدنظر کنند. هنگامی که ما از دو متحد سخن می‌گوییم، به این معنا است که دو گروه وجود دارد ، نه اینکه یک جریان واحد باشد. یعنی دو رکن و ساختار و حزب یا جماعت است که در بخش‌های گسترده‌ای دارای مشترکاتی هستند و در برخی موارد اختلاف نظر دارند، اگر متحدان اختلافات خود را سامان‌دهی کنند، می‌توانند در یک مسیر مشترک قدم بردارند.

مذاکرات برای همگرایی بیشتر ادامه خواهد داشت

ائتلاف به معنای وابستگی نیست، ائتلاف به این معنا نیست که هر موضوعی که یک متحد اتخاذ کند، دیگران باید به آن بپیوندند، این نامش وابستگی است. البته برخی مردم در لبنان معنی ائتلاف وابستگی را به خوبی می‌دانند و فرهنگ خود را بر این اساس پایه گذاشته‌اند. به همین علت است که وقتی دو متحد با هم در یک موضع مشخص یا تشخیص مشخص اختلاف نظر پیدا کردند بلافاصله وارد عمل می‌شوند و بر روی این اختلافات کار می‌کنند تا شکاف و فتنه بین این دو متحد را افزایش دهند. طبعا این موضوع اشتباه است.

این دو متحد در بسیاری از موارد با موافق هستند و ممکن است در برخی مسائل با هم اختلاف نظر داشته باشند ، اما اگر ارتباط بین آنها مبتنی بر اطمینان و دوستی و درک و فهم متقابل و سطح گسترده از مشترکات باشد ، هر اختلافی در هر اندازه کوچک و بزرگ نمی‌تواند ائتلاف را به هم زده و اصل قضیه را از بین ببرد. ما ائتلاف را به این صورت فهمیده‌ایم ، به همین علت از زمان ورود به حیات سیاسی خود با متحدان خود با احترام برخورد کرده ایم. ما به متحدان خود دستور نمی‌دهیم و آنها نیز در جایگاهی نیستند که دستورات را از ما بپذیرند. آنها شخصیت خودشان را دارند و ما نیز شخصیت خودمان را داریم. ما بر متحدان خود فشار وارد نمی‌کنیم. ما با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنیم اگر پذیرفتند ، در نهایت بر اساس این دیدگاه عمل می‌کنند و وجدانشان آسوده است. برخی از مردم به ما می‌گویند به فلان گروه و فلان جریان فشار وارد کنید. طبعاً ما این کار را انجام نمی‌دهیم ، ما مواضع عمومی داریم که در چارچوب آن اگر بتوانیم با دوستانمان گفت‌وگو می‌کنیم. ما ائتلاف را این‌گونه می‌فهمیم. 

به هر حال، الان بعد از اعلام این مواضع ما تلاش‌های خود را آغاز کردیم و به این تلاش‌ها ادامه خواهیم داد. من بدون ورود به جزئیات به شما می‌گویم که به این تلاش‌ها ادامه خواهیم داد، چیزی که ما خواهان آن هستیم رسیدن به ریاست جمهوری آرام و مطمئن است که بتوانیم مسائل و مشکلات را براساس آن حل کنیم و دیدگاه‌ها را به یکدیگر نزدیک کنیم. ما تلاش‌های خود را در این زمینه آغاز کرده‌ایم و ان‌شاءالله این تلاش‌ها را تکمیل می‌کنیم. اما اینکه آیا این تلاش‌ها موفق خواهد بود یا نه، نیاز به زمان است.

ائتلاف حزب الله و جنبش امل قابل خدشه نیست

موضوع چهارم اینکه در طول روند انتخاب رئیس جمهوری متأسفانه همان‌طور که قبلاً گفتم برخی جریان‌های سیاسی وجود دارند – من نمی خواهم از رسانه ها سخن بگویم، آنها را کنار بگذارید- برخی جریان‌های سیاسی هستند که هم و غم آنها این است که چگونه از تنوع و اختلاف موجود در دیدگاه‌ها در زمینه ریاست جمهوری برای ایجاد شکاف و فتنه استفاده کنند.

این یک سوء ظن نیست و من نسبت به آنچه می‌گویم اطمینان دارد. آنها به دنبال فتنه بین حزب‌الله و جریان آزاد ملی و بین حزب‌الله و جنبش امل و حزب‌الله و جریان المرده و سایر متحدان هستند. این موضوع صرف نظر از مواضع سایر متحدان در حمایت از میشل عون یا سلیمان فرنجیه است. متأسفانه از آغاز روند انتخاب رئیس‌جمهور بر روی این موضوع کار شده است، اما به‌ویژه در ماه‌های اخیر در بخش مربوط به مناسبات ما و جنبش امل تلاش‌های گسترده‌ای در این زمینه صورت گرفته است. 

در بخش مربوط به مناسبات بین ما و برادرانمان در جنبش امل من می خواهم این موضوع را به آنها و تمام پیگیری‌کنندگان تحولات بگویم که این مناسبات بین جنبش امل و حزب الله در سطح فرماندهی و رهبری و در سطح قاعده هرم و همچنین در سطح مردمی عمیق‌تر و عمیق‌تر و مستحکم‌تر از آن است که این خبرسازی‌ها و دو به هم زنی ها و سوءاستفاده‌ها بتواند آنها را به هم بزند. بالاتر از این‌ها ، ارتباطی که بر اساس مبانی فکری ، عقیدتی و ایمانی و سیاسی و فرهنگی و وحدت در منشأ و عواطف و بر اساس مودت و نزدیکی روحی شکل گرفته، قوی‌تر از این است که با این مسائل به هم بریزد.

بین ما و جنبش امل به ویژه شخص استاد نبیه بری مناسبات بسیار عمیق‌تر ، چه در سطح جنبش و چه در حزب وجود دارد. همچنین بگذارید از مناسبات شخصی بین خودم و نبیه بری سخن بگویم. من این نکته را می دانم و او نیز این موضوع را می داند. در سطح حزب الله و جنبش امل نیز همه این را می دانند.

ما در مسائلی که با هم اختلاف داریم نیز تفاهم داریم. یعنی در زمینه ساماندهی و مدیریت این اختلافات با هم تفاهم داریم، البته برخی سعی دارند این موضوع را توزیع نقش‌ها توصیف کنند. هرچه می‌خواهند بگویند ، اشکالی ندارد. مثلاً در جلسه اول انتخاب رئیس جمهوری ما همگی حاضر بودیم، چرا که یک قاعده قانونی وجود داشته که هر شخص نیازمند دو سوم آرا بود، ولی هیچ نامزدی حاضر نشد که بتواند دو سوم آرا را به دست بیاورد. اما در جلسه دوم  ما و آقای رئیس مجلس با هم مشورت کردیم. طبعاً فراکسیون توسعه و آزادی تصمیم گرفت که در تمامی نشست‌ها حضور داشته باشند و هرگز در جلسات غایب نبود و فراکسیون وفاداری به مقاومت تصمیم گرفت که در نشست ها حاضر نشود. این اختلاف در عملکرد است و توزیع نقش ها نیست. وی مواضع ما را درک کرد ، ما به او گفتیم که با صداقت از میشل عون حمایت می‌کنیم و اگر در  جلسه ای مشارکت کنیم که کسی غیر از وی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود این موضوع با تعهدات ما سازگاری ندارد. وی مواضع ما را درک کرد و ما نیز مواضع او را در درک کردیم. آنها در نشست حاضر شدند و ما غایب بودیم. این توزیع نقش‌ها نیست ، نام این اتفاق متحدانی است که یکدیگر را درک می‌کنند و به هم احترام می‌گذارند. 

بعد از آن هم در زمینه اعلام نامزد ها مسائلی پیش آمد، من نمی‌خواهم به گذشته بازگردم و وقت زیادی از شما بگیرم.  کار به جایی رسید که موضوع حمایت رئیس جریان المستقبل و سلیمان فرنجیه مطرح شد. طبعاً ما تعهدات خود را داریم و آقای نبیه بری و برادرانش در جنبش امل نیز شخصیت و خاستگاه‌ها و دلایل خود را دارند. ما بر مواضع خود باقی مانده و او نیز مواضعی داشت. این موضوع توزیع نقش ها نیست. من بار دیگر می‌گویم این موضوع درک و تفاهم متقابل است.

در مسائل سیاسی ، و در موضوع کشور ، موضوع ریاست جمهوری و مسایل دیگر، این مسائل تا کجا پیش خواهد رفت؟ در برداشت‌های سیاسی ممکن است احیاناً تفاوت‌هایی در نتیجه تفاوت اطلاعات و برداشت ها بین ما وجود داشته باشد ، اما هرگز ما نسبت به یکدیگر دچار تردید نشده‌ایم و همدیگر را متهم نکرده‌ایم. و هیچ کس فکر نکرد که طرف مقابل او را دور می‌زند. ما در هر صورت برادران خود را در فضای فکری خود قرار داده و آنها نیز ما را در فضای فکری خودشان قرار دادند ، این موضوع باعث تقویت اطمینان می‌شود.

در هر صورت، الان به این نقطه رسیده‌ایم. ما هنگامی که در جلسه آینده پارلمان شرکت کنیم مواضع همدیگر را درک می کنیم و با هم تفاهم داریم. ممکن است در آراء و مواضع با هم اختلاف نظر داشته باشید یا اینکه با هم موافق باشیم، تمامی این موضوع به مذاکرات روزهای آینده بستگی دارد. من تمامی گزینه‌ها را مطرح می‌کنم تا نگویم که اوضاع صد در صد اینگونه است، اما در انتخابات آینده گزینه جنبش امل هرچه که باشد ، این موضوع در اصل ائتلاف اختلال ایجاد نخواهد کرد. ما مانند گذشته از طریق تعهد خود بر موضع قبلی خود ثابت قدم خواهیم ماند.

خواهران و برادران! ما در مراسم یادبود فرمانده شهید و در هفتمین روز شهادت این شهید بزرگوار هستیم و چیزی که به دنبال آن هستیم ، این است که کشوری امن و خوب داشته باشیم که متحد و یکپارچه و دارای تفاهم باشد، حتی اگر این تفاهم به ضرر ما باشد. ما در مناقشات سیاسی گذشته چیزی را برای خودمان نخواستیم تا کسی الان بگوید این دولت حزب الله است. چیزی که ما می‌خواهیم وضعیت ملی و آینده ملی کشور است.

من در پایان این بخش می‌خواهم بگویم که روزها و هفته‌های آینده ثابت خواهد کرد که مناسبات بین حزب‌الله و جنبش امل قوی‌تر و مستحکم‌تر از تلاش‌هایی است که در مسیر ایجاد اختلاف و نزاع بین آنها صورت می‌گیرد. ما به عنوان دو جریان بزرگ سیاسی و مردمی ممکن است در برخی مناطق با یکدیگر دچار اختلاف شدید. این موضوع حتی داخل یک حزب نیز اتفاق می‌افتد. اینها جزییات کوچکی هستند، اما در روند کلی این اتفاقی است که هیچ کس نباید بر روی آن حساب کند.

همین موضوع در قبال دوست عزیز ما سلیمان فرنجیه نیز صدق می‌کند. طبعاً ما مواضع و و رفتار شریف او با ما از زمان روند تعیین رئیس جمهور را درک می کنیم، از لحظات اولیه که رئیس جریان المستقبل از فرنجیه به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری یاد کرد، او در ابعاد اخلاقی و سیاسی مواضع ما را درک کرد. او از اخلاق بالا صحبت می کند و این موضوع طبعا چیز خوبی است. او نه تنها در سطح سیاسی ما را درک کرد ، بلکه در زمینه عملکرد نیز در جایگاه یک متحد شریف در این روند وارد عمل شد و طبعا این مناسبات ادامه پیدا می‌کند. با بقیه متحدان نیز ما در ارتباط هستیم و این روزها ارتباطاتمان بیشتر نیز خواهد شد تا ببینیم روند تحولات به کدام سو می رود. 

سخنی خطاب به عناصر فراکسیون تغییر و اصلاح

موضوع آخری که به آن اشاره می‌کنم، در رابطه با ما و فراکسیون اصلاح و تغییر و جریان آزاد ملی است. در موضوع جریان آزاد ملی متأسفانه با اجازه از عون دوست و برادر و عزیز ما و همچنین رئیس این جریان می‌خواهم عناصر این جریان را مخاطب قرار دهم. چرا که در نهایت جوانان و کودکان حاضر در این جریان ممکن است از آنچه که در رسانه‌های جمعی گفته می‌شود و آنچه که در سایت‌های اجتماعی نوشته می‌شود تأثیر بپذیرند ، من به‌عنوان دوست مخلص شما از شما خواهش می‌کنم که از من  این دو سخن را بپذیرید:

ان‌شاءالله ما در پایان راه انتخاب رئیس‌جمهور قرار داریم، اجازه ندهید کسی در مناسبات بین ما و شما رخنه کند یا تلاش کند که این مناسبات را به هم بزند. من نمی‌خواهم نام کسی را ببرم، چرا که همه این نام را می شناسند. اجازه این موضوع را ندهید که این مسائل مطرح شود. مثلاً می‌گویند آیا حزب‌الله به راستی عون را می خواهد؟ آنها عون را نمی خواهند، این موضوع چطور ممکن است ؟ آیا آن‌ها غیب می‌دانند ؟  آیا جلسه‌ای تشکیل شده که قرار بود میشل عون رئیس جمهور شود و حزب‌الله مخالفت کرده است،  آیا حزب‌الله چنین جلسه‌ای را تحریم کرده و میشل عون را انتخاب نکرده است که شما با چنین لحنی این سخنان را مطرح می‌کنید؟

از همان لحظات اولیه آنها می‌گفتند که حزب‌الله عون را نمی خواهد و دروغ می گوید، زمان طولانی سپری شد اما وقتی ما مواضع و تعهد خود را نسبت به کاندیداتوری عون با وجود کاندیداتوری سلیمان فرنجیه دوستمان نشان دادیم، آنها این موضوع را به منزله تعهد مشخص حزب‌الله نداشتند، بلکه مدعی شدند که حزب‌الله لبنان نمی‌خواهد لبنان رئیس‌جمهور داشته باشد، چه این رئیس‌جمهور فرنجیه باشد یا میشل عون. این عیب است که در کشور مردم را به این صورت بدنام کنید. حزب‌الله از روز اول به دنبال انتخاب رئیس‌جمهور بوده است . اگر در روز دوم جلسه تشکیل می‌شد که ما اعتقاد داشتیم در آن جلسه میشل عون به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب می‌شود، از آن جلسه حاضر می‌شدیم. حزب‌الله از روز اول به دنبال انتخاب رئیس‌جمهور بود و این موضوع را نشان داد. 

در روزهای اخیر این تلاش های مذبوحانه افزایش پیدا کرده است. شما می‌دانید که حزب‌الله می‌تواند به تعهد خود در قبال میشل عون وفادار باقی بماند. ما نمی‌خواهیم کار غیر سیاسی و تبلیغاتی انجام دهید ، من نمی‌توانم بر صفحه تلویزیون حاضر شوم و بگویم ما ریاست جمهوری میشل عون را تأیید می‌کنیم ، ولی در عین حال به عنوان مثال نخست وزیری سعد حریری را رد می‌کنیم. با این اقدام  انتخاب رئیس‌جمهور از بین می‌رود. هیچ ‌چیزی مجانی به دست می‌آید ، بیش از یک ماه در این رابطه مجادله صورت گرفته است. اگر ما بخواهیم میشل عون را به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کنیم، موضوع نخست‌وزیر چه خواهد شد؟ آنها جواب را از میشل عون و جبران باسیل گرفتند ، با این وجود اصرار دارند که این سوال را از ما نیز بپرسند و جواب ما را بشنوند. ما به آنها گفتیم که مانعی در این زمینه نمی‌بینیم. این موضوع در تمامی مقیاس های سیاسی و روانی و معنوی موضعی بزرگ است. من امروز می خوایم به شما بگویم که ما جانفشانی بزرگی انجام دادیم وقتی گفتیم که مانعی در تصدی سعد حریری در پست نخست وزیری نمی بینیم. آنها در تمامی معیارها این موضوع را می دانند که این ایثار بزرگی است.

ما می‌توانستیم به میشل عون بگوییم که با تو توافق داریم و اگر تو را انتخاب کنند ما به تو رأی می‌دهیم و کار دیگری نداریم. توافق ما با عون این نبود که مثلاً فلانی نخست وزیر بشود یا نشود. این موضوع تناقضی با تعهد اخلاقی ما نداشت، اما ما برای باز شدن مسیر تعیین رئیس جمهور و برای جدا شدن کشور از خلاء ریاست جمهوری این کار را کردیم. همه لبنانی ها باید این موضوع را بدانند.

مسائل زیادی در این رابطه مطرح است، ممکن است من یک روز بیاییم و با توجه به سخنرانی سعد حریری در زمینه اعلام کاندیداتوری میشل عون پاسخ کوبنده‌ای به او بدهم، من نه در زمینه اطلاعات و نه واقعیت ها و نه زبان و ادبیات چیزی از او کم ندارم. در این صورت تمام کشور دچار تنش می شود و تعیین رئیس جمهور از بین می رود و لااقل شش تا هفت ماه به تعویق می افتد.

بیایید کشور را جمع وجور کنیم و به این صورت رفتار نکنیم ، چرا که ما به دنبال تعیین رئیس‌جمهور هستیم، ما انتخابات می‌خواهیم و می‌خواهیم کاندیدایی که از روز اول از آن حمایت کردیم، به کاخ ریاست جمهوری برسد. این واقعیت مواضع ما است. من می‌خواستم این مطالب را مطرح کنم تا تمامی لبنانی‌ها نسبت به آن اطلاع پیدا کنند. اما در عین حال می‌خواستم سخنم را به صورت مستقیم خطاب به بخش های مردمی جریان آزاد ملی مطرح کنم، طبعاً بسیاری از این افراد شرایط را کاملاً درک می‌کنند، اما بخش مشخصی نیز هستند که تحت تأثیر رسانه‌ها قرار می‌گیرد. من امیدوارم که این تجربه برای آنها باقی بماند ، چرا که در آینده در مسائل سیاسی دیگر، نظیر اختلافات ما و جنبش امل ممکن است اختلافاتی نیز بین ما و جریان آزاد ملی و ما و المرده به وجود آید. این موضوع دلیل نمی‌شود که ائتلاف ما از بین برود یا دوستی ها به دشمنی و خصومت تبدیل شود.

فراکسیون حزب الله در نشست انتخاب رئیس جمهور شرکت می‌کند

این اعتقاد است که بر روی روزهای سخت و ایثارهای بزرگ و برای رسیدن به آرزویهای بزرگ برای آینده کشور پایه گذاری شده، بنابراین باید آن را حفظ کنیم. در پایان حتی به تمام کسانی که منتقد مواضع حزب‌الله لبنان در قبال انتخابات آینده ریاست جمهوری هستند ، می‌گویم که در صورت تشکیل نشست آیندة پارلمان برای انتخاب رئیس جمهوری ، فراکسیون  وفاداری به مقاومت با تمامی اعضای خود در این نشست حاضر خواهد شد و میشل عون را با عنوان رئیس‌جمهور انتخاب خواهد کرد. اگر قانون مجلس اجازه دهد تمامی نمایندگان فراکسیون وفاداری به مقاومت برگه ‌های خود را در برابر دوربین‌ها باز می‌کنند و به تمام دنیا نشان می‌دهند که نام میشل عون بر روی این برگه‌ها نوشته شده است. ما این موضوع را با برادران خود بررسی کرد ایم ، اما متأسفانه در این کشور اخلاق و وجدان به اندازه کافی وجود ندارد ، تا جایی که حتی بعد از انتخابات نیز ممکن است برخی بیایند و ادعا کنند که رأی‌های حزب‌الله لبنان بین میشل عون و فرنجیه توزیع شده بود.

ما با سلیمان فرنجیه تفاهم داریم و مواضع یکدیگر را درک می کنیم، در عین حال رأی تمامی نمایندگان ما برای میشل عون است و اگر قانون اجازه دهد، تمامی نمایندگان ما برگه های خود را در برابر همه باز خواهند کرد. ما این موضوع را  مدتی پیش در نامه‌ای به میشل عون اعلام کردم. اما یکی از نمایندگان وابسته به فراکسیون تغییر و اصلاح در نامه‌ای به ما گفت که عناصر آن‌ها بین نمایندگان ما بنشینند و برگه آنها را ببینند، این موضوع عیب بزرگی است که کسی به این نقطه می رسد، چرا که کم اخلاقی وبی عقلی در این انسان وجود دارد، من را نسبت به این دو جمله مواخذه نکنید.

طبعاً این موضع ما است و ما ان‌شاءالله امیدواریم از طریق هم‌گرایی با تمامی گروه‌های سیاسی و فراکسیون‌های پارلمانی ، دوستان منتقدان و حتی رقبای خود بتوانیم به انتخابی دست پیدا کنیم که هیچ شکی را برای کسی  نداشته باشد. این اطمینان می‌تواند در آینده تأثیرگذار باشد. ما می‌توانیم مواضع خود را متحد کنیم و می‌توانیم اتحاد نداشته باشید اما اگر به سمت انتخاب مثبت پیش برویم، مرحله آینده براساس آن شکل می‌گیرد.

بار دیگر به ‌روح فرمانده شهید درود می فرستم و خطاب به او می گویم برادران تو کاری که را آغاز کردی را به پایان خواهند رساند. ما در این جنگ باقی خواهیم ماند و همان‌طور که فرزند عزیز و دوست و جگرگوشه تو گفت و کوچک و بزرگ ما نیز می‌گویند: ما در هر جایی که لازم باشد حضور خواهیم داشت. 

این جنگ ، جنگ برای دفاع از امت و کرامت و موجودیت و ملت‌های ما و طوایف و تمامی ساختارهای اجتماعی و تمدنی ما است، ما با خون پاک شهیدان نظیر فرمانده شهید حاتم ادیب حمادة و تمامی شهیدان گذشته و آینده این مسیر را که راه پیروزی است، ادامه خواهیم داد. تاریکی‌ها و پلیدی ها شکست خواهند خورد و خون پاک و شریف شما بر شمشیر پیروز خواهد شد.

و السلام ‌علیکم ‌و رحمة الله ‌و برکاته.

انتهای پیام/