آیتالله قاضی مبارزترین عالم آذربایجان بود
جامعه مدرسین در اواخر عمر رژیم شاهنشاهی طی بیانیهای از علمای شهرستانها خواست اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کنند تنها حضرات آیات قاضی طباطبائی، سید حسن انگجی و محمدعلی انگجی از تبریز اعلامیه را امضا کردند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، عالم مجاهد مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی بنی فضل از شاگردان و یاران دیرین امام خمینی و نیز از فضلای آذری مقیم قم به شمار میرفت. وی در گفتوشنود پیش روی، شمهای از خاطرات خویش از شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی را بازگفته است. امید آنکه مقبول افتد.
** آیتالله طالقانی: «خمینی کلمه زیبای قرن» است
*از آنجا که حضرتعالی در جریان نهضت عاشورائی حضرت امام، رابط بین امام و آیتالله قاضی بودید و به عبارتی هماهنگی و ارتباط آذربایجان با قم برعهده حضرتعالی بود، لطفا بفرمائید نحوه ایجاد این ارتباط و استمرار آن به چه صورت بود؟
بعد از رحلت آیتالله العظمی بروجردی یعنی تا شروع نهضت، تا اواخر سال 41، آیتالله قاضی در مسئله تقلید بیشتر به آیتالله العظمی حکیم عنایت داشت و تنها نماینده آیتاللهالعظمی آقای حکیم در آذربایجان، شهید آیتالله قاضی بودند و این برای ایشان یک شاخصیت بود. در سال 1342 ه.ش که نهضت حضرت امام شروع شد و نام نامی امام- به قول مرحوم آیتالله طالقانی: «خمینی کلمه زیبای قرن»- در سراسر ایران و آذربایجان مطرح شد، ایشان در یکی از سخنرانیهایشان در تبریز گفتند: «من افتخار میکنم که از شاگردان امام خمینی هستم.»
آن موقع آدمهای دارای ایمان قرص و محکم از سال 42 شروع کردند به تقلید از امام، مخصوصا جوانهای پرتحرک، دانشجویان مسلمان و متعهد متوجه شدند که باید از چه کسی تقلید بکنند و موقعیت حوزوی و مقام علمی امام را بررسیکردند و به دست آوردند که امام یک مرجع تقلید حسابی است.
با شروع نهضت، نام امام مطرح و معلوم شد که در حوزه علمیه قم، فرد اعلم و شاخص از برای تقلید، «حاجآقا روحالله خمینی» هستند. روزی من به آقای قاضی گفتم: «شما الان میدانید امام در تبریز و آذربایجان مقلدینی دارد. به نظر من لازم است در این استان یک نفر از علماء، نماینده تامالاختیار امام باشد. به نظر من برای این مسئولیت شما با صلاحیتتر از سایرین هستید.» ایشان در جواب گفت: «من آمادهام.» گفتم:« بسیار عالی! ولی شما باید این اجازه را از امام درخواست کتبی کنید .» ایشان نامه بلند بالایی به حضور امام نوشتند و درخواست نمایندگی کردند. بعد هم مشرف شدیم قم، حضور حضرت امام.
**البته امام هم آقای قاضی را از قم میشناختند
البته امام هم آقای قاضی را از قم میشناختند، چون آقای قاضی ایامی را که در قم بودند، علاوه بر اینکه به حضور امام میرسیدند، پیش امام درس هم خوانده بودند . آن ایامی که امام در «مدرسه فیضیه» تدریس داشتند، آقای قاضی، فلسفه و حکمت و اخلاقیات را پای درس امام حاضر میشدند. بالاخره امام، هم آقای قاضی را میشناختند و هم موقعیت ایشان را در تبریز میدانستند. وقتی که ما تقاضای نمایندگی آقای قاضی را مطرح کردیم و از امام خواستیم ایشان نماینده امام در تبریز باشند، ایشان پذیرفتند و یک اجازه بلند بالائی در امور حسبیه و در رسیدگی به امور مردم در آذربایجان برای آقای قاضی دادند که من آوردم.
*گرچه حیات پر حماسه شهید آیتالله قاضی خاطرات فراوانی دارد، ولی برای نمونه خاطرهای از مبارزات و پایداری شهید آیتالله قاضی را بازگو فرمائید؟
مرحوم آیتالله قاضی طباطبایی در مبارزاتشان علیه طاغوت در آذربایجان درجه اول بودند. البته جلوتر از سال 42 هم ایشان به عناوین مختلفی مبارزاتی علیه طاغوت داشتند، اما از سال 41 و 42 به این طرف که نهضت حضرت امام شروع شد، ایشان با مرحوم « آیتالله سید حسن انگجی»، در درجه اول و پیشرو بودند. حتی از نجف و از هرجای ایران، از مشهد مرحوم «آیتالله میلانی»، از قم آقایان علماء به خصوص حضرت امام عمده توجهشان در آذربایجان به « آیتالله قاضی طباطبائی» و « آیتالله سید حسن انگجی» بود.
امتیازی که ایشان بر اقرانش داشت این بود که ایشان شب و روز کار میکرد، خصوصا درباره خط حضرت امام، در نهضت مقدس ایشان، فوقالعادگی داشت. یک چیزی که من یادم نمیرود، در آن روزهای بحرانی نهضت که همه جا در تبریز حکومت نظامی شدت داشت، جامعه مدرسین در یک جلسه تصمیم گرفتند که مسیرشان را در مبارزه تغییر بدهند یعنی مستقیما شخص شاه را در اعلامیههایشان هدف قرار بدهند و فجایع او را در اعلامیههایشان افشاء نمایند. ظاهرا تاسوعا و عاشورا بود که راهپیمائی سراسری در همه جای ایران گسترش یافت. در آن روزها جامعه مدرسین «اعلامیه خلع شاه از سلطنت» را صادر کرد. حضرت امام در آن ایام به نظرم در پاریس بودند. جامعه مدرسین اعلام کرد که علمای طراز اول شهرستانهای سراسر کشور نیز آن اعلامیه یعنی «اعلامیه خلع شاه از سلطنت»را تائید کنند. با مرحوم آقا قاضی طباطبائی تماس تلفنی گرفته شد که یک همچون اعلامیهای هست و قرار است علمای اعلام شهرستانها هم این را تائید کنند. آقای قاضی فرمودند: «بفرستید بیاید ما امضاء میکنیم!»
با اینکه در آن روز عدهای در تبریز بودند، لکن در بین آن عده، تنها سه نفر آن اعلامیه را از تبریز امضاء کردند. مرحوم « آیتالله قاضی طباطبائی بود، « آیتالله سید حسن انگجی» و « آیتالله محمدعلی انگجی». این سه نفر «اعلامیه خلع شاه از سلطنت» را امضاء کردند و دیگران جرئت نکردند. البته بعضیهایشان نتوانستند، اما بعضیهایشان نخواستند!
با اینکه در آن روز عدهای در تبریز بودند، لکن در بین آن عده، تنها سه نفر آن اعلامیه را از تبریز امضاء کردند. مرحوم « آیتالله قاضی طباطبائی بود، « آیتالله سید حسن انگجی» و « آیتالله محمدعلی انگجی». این سه نفر «اعلامیه خلع شاه از سلطنت» را امضاء کردند و دیگران جرئت نکردند. البته بعضیهایشان نتوانستند، اما بعضیهایشان نخواستند!
خلاصه تمامی خدمات علمای آذربایجان در یک طرف و خدمات شهید قاضی طباطبائی در طرف دیگر قرار دهیم باز هم خدمات و مبارزات آیتالله قاضی بیشتر است.
*با توجه به اینکه آشنائی و ارتباط حضرت امام با آیتالله قاضی به دوران تلمذ ایشان در حوزه درس معظمله برمیگردد و همچنین ایشان از ابتدای شروع نهضت نماینده امام در آذربایجان بودند، لطفا چنانچه مطالب و اطلاعاتی پیرامون چگونگی انتخاب آیتالله قاضی برای امامت جمعه تبریز دارید، بیان فرمائید.
بعد از پیروزی انقلاب در ماههای نخستین سال 1358 مسئله امام جمعگی پیش آمد. اوایل رمضان سال 1358 ه.ش بود و من در خوی بودم. علمای خوی از من دعوت کرده بودند و چند روزی در ارتباط با مسائل انقلاب به آنجا رفته بودم. آقا شیخ حسن صانعی تلفن کردند و گفتند: «امام، آیتالله طالقانی را برای امامت جمعه تهران تعیین کردهاند و قرار است در مراکز استانها هم نمازجمعه اقامه شود. تبریز چه میشود؟» ایشان با همین تعبیر و لحن موضوع را با من مطرح فرمود. من گفتم: «در تبریز آقای قاضی. ایشان از همه برای امامت جمعه اصلح است و امام هم شخص ایشان را از سابق از حوزه علمیه میشناسند.» تا این را گفتم، آقای صانعی به من گفتند: «شما موضوع را با ایشان (آیتالله قاضی) مطرح کنید.» گفتم: «چشم»
صحبتم با آقا شیخ حسن صانعی تمام شد. از آنجا به آیتالله قاضی تلفن زدم و گفتم: «امام، آیتالله طالقانی را برای امامت جمعه تهران تعیین کردهاند و این جمعه در تهران نماز جمعه برپا خواهد شد. به نظر من در تبریز هم حضرتعالی به این منصب اولی هستید.» ایشان فرمود: «عیب ندارد» و بعدش گفت: «این نظام، نظام جمهوری اسلامی است، حاکمش یک مجتهد عادل جامعالشرایط مثل امام هست و من آمادهام در خدمت باشم.» گفتم: «پس شما تلگراف کنید به امام و به وسیله تلگراف از شخص امام، اقامه نماز جمعه را درخواست کنید. ایشان هم با سوابقی که از شما دارند، آنچه را صلاح بدانند لابد انجام میدهند. صلاح کار هم با خود امام است. اما شما باید ابتدا موضوع را درخواست کنید».
همینطور هم شد. ایشان تلگرافا از امام درخواست کرد و امام هم اجابت فرمودند و آقای قاضی را منصوب کردند از برای امامت جمعه تبریز. سند امامت جمعگی آقای قاضی با این بیانی که عرض کردم، بنده هستم.
منبع:فارس
انتهای پیام/