اقدام به «خودکشی» برای مطرح شدن در جامعه و غلبه احساسات/ خودکشی دانشجوی پزشکی به خاطر نمره ۱۸
اقدام به خودکشی معمولا با پشیمانی همراه است؛ موارد متعددی مشاهده شده که اقدام به خودکشی در کودکان و نوجوانان، به آنها آموخته شده است، دانشجوی پزشکی که به خاطر نمره ۱۸ اقدام به خودکشی کرد،گشتزنیهای پلیس فتا در فضای سایبری بسیار کم است ...
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ خودکشی واژهایست که طی روزها و ماههای اخیر بارها بر صدر اخبار پربازدید حوادث رسانههای کشور قرار گرفته و حتی از پربازدیدترین اخبار روز خبرگزاریها بوده است.
طبق آمار اعلام شده از سوی احمد شجاعی؛ رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال 1394، 4020 مورد خودکشی منجر به فوت در کشور به ثبت رسید که 2887 مورد از این خودکشیها مربوط به مردان و 1133 مربوط به زنان بوده است؛ این آمار در حالی اعلام شد که تعداد اقدام به خودکشی همواره چندین برابر خودکشیهای منجر به فوت است.
اما در خودکشیهای که در سال 95 اتفاق افتاد شاهد پدیده جدید «خودکشیهای دو نفره» بودیم، نخستین خودکشی همزمان دو نفره در سال 95 در یاسوج اتفاق افتاد؛ در این ماجرا دو جوان بیست و هفت و بیست و هشت ساله یاسوجی خود را با طناب حلقآویز کردند، در وصیت نامه منتسب به این دو جوان، خستگی از دنیا علت این اقدام عنوان شده بود.
تنها چند روز پس از انتشار خبر خودکشی جوانان یاسوجی، دختران سیزده و چهارده ساله در خیابان پیامبر غربی تهران با پریدن از طبقه پنجم ساختمان به زندگی خود پایان دادند، بررسی علت خودکشی این دو دختر نوجوان نشان داد که آنها قبل از اقدام به خودکشی در کانال تلگرامی خاصی عضو بودند که محتوای عمده این کانال، القای یاس، ناامیدی و حتی ارائه روشهایی برای پایان دادن به زندگی بود و این دو دختر از این کانال تلگرامی تأثیر پذیرفته بودند.
پنج روز پس از انتشار خبر خودکشی دختر نوجوان تهرانی دختر و پسر جوان کیاسری در اقدامی مشابه با جوانان یاسوجی خود را از درخت حلقآویز کردند، مدتی قبل نیز دو جوان همدانی با حلقآویز کردن به زندگیشان پایان دادند.
پس از خودکشیهای اخیر، برای بررسی علل و راهکارهای مقابله با خودکشی، میزبان اساتید و صاحبنظران این حوزه در باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» بودیم؛ در این نشست تخصصی که با حضور دکتر جعفر کوشا؛ رئیس انجمن ایرانی جرمشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه خوارزمی و دکتر مهدی کریمی؛ روانپزشک و متخصص در زمینه خودکشی برگزار شد؛ مباحثی از جمله نحوه انتشار اخبار خودکشی در رسانهها، نقش فضای مجازی در بروز خودکشی، راهکارهای عملیاتی و نقش دستگاههای اجرایی برای پیشگیری از خودکشی مورد بحث قرار گفت.
بخش نخست این نشست تخصصی با عنوان «لزوم تشکیل کمیته آسیبهای خودکشی زیر نظر رئیسجمهور/ انتشار اخبار خودکشی قبح آن را میشکند» و بخش دوم با عنوان «سعادتآباد، فرحزاد و شوش بیشتر از محله ایران و خورشید مستعد اقدام به خودکشی/ کنکوریهای ناموفق، پرخورهای عصبی و فرزندان طلاق در معرض خطر» منتشر شد؛ در ادامه مشروح بخش سوم این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم میشود.
تسنیم: در موارد متعددی مشاهده شده فرد پس از اقدام به خودکشی پشیمان شده، به طور مثال افرادی که قرص میخورند و پس از آن پشیمان میشوند بنابراین آیا افرادی که خودکشی میکنند (مخصوصاً نوجوانان و جوانان)، درک صحیحی از لحظه وقوع خودکشی و زجری که آن لحظه ممکن است با آن روبهرو شوند، دارند؟
کریمی: خودکشیها را به دو دسته کلی برنامهریزی شده و بدون برنامهریزی قبلی (تکانهای) در نظر میگیریم؛ در سنین پایین، اقدام به خودکشی به دلیل احساسات، عواطف و عقلانیت پایین معمولاً اقدام به خودکشی به صورت تکانهای انجام میشود؛ این افراد تحت تاثیر یک احساس عاطفی، طرد شدن، ناکامی و فاجعهسازی از یک استرس بسیار کوچک (که این استرس ممکن است برای دیگران اصلاً استرس محسوب نشود) اقدام به خودکشی میکنند.
اینها، افرادی هستند که اقدام به خودکشی آنها، معمولا با پشیمانی همراه است یعنی آن لحظه بهصورت ناگهانی اقدام به خودکشی میکنند؛ من با افراد متعددی مصاحبه کردهام که با داروهای بسیار خطرناک اقدام به خودکشی و در نهایت فوت کردهاند (داروهایی که اقدام به خودکشی با آن برگشتی ندارد)، در طول زمانی که مصاحبه انجام شد آنها کاملاً از اقدام به خودکشی پشیمان شده بودند اما پشیمانی سودی نداشت و منجر به مرگشان شد بنابراین اقدام به خودکشی در سنین پایینتر همراه با اقدامات بدون برنامهریزی شده است.
معمولاً اقدام به خودکشیهای موفق برای مردان در سنین بالای 45 سال و برای زنان در سنین بین 55 تا 60 سال ناشی از افسردگی، همراه با برنامهریزی قبلی و وصیت کردن است یعنی قبل از اقدام به خودکشی برخی از وسایل منزلشان را میبخشند، کارهای خیرخواهانه انجام میدهند، وصیتنامه مینویسند؛ دیگران با اتفاقاتی که این فرد انجام میدهد باید متوجه شوند که شاید از زندگی دل بریده است و قصد پایان دادن به زندگی خودش را دارد.
در سنین بالاتر اقدام به خودکشیها، با برنامهریزی، وصیت قبلی و موفقتر است و اقدام آنها منجر به مرگ میشود و معمولاً بازگشتی در آن نیست اما در سنین پایینتر اقدامات به صورت تکانهای است و احتمال بازگشت در آنها وجود دارد.
کوشا: همانطورکه دکتر کریمی مطرح کردند وجود نامه بعد از خودکشی حاکی از عدم پشیمانی است یعنی فرد میدانسته چه میکند، او مصمم بوده و به آثار و پیامد کار خودش آگاه بوده است، نکته بعدی در ارتباط با انگیزههای مربوط با خودکشی است، میتوانیم با بررسی انگیزهها در رابطه با پشیمانی یا عدم پشیمانی فرد بعد از اقدام به خودکشی تفکیک قائل شویم.
زمانی، فردی که خودکشی میکند، دست خودش نیست مثلاً وقتی فردی، مواد توهمزایی مصرف میکند در این شخص پشیمانی و عدم پشیمانی مطرح نیست اما به طور مثال فردی که در ارتباط با بحثهای ناموسی تصمیم هیجانی در اقدام به خودکشی میگیرد، دلیل بر آن است که نمیداند چه میکند و باید این افراد را در زمره تهدیدکنندگان در نظر گرفت، این افراد خواستههایی را اعلام میکنند و اگر اطرافیان به خواستههایشان توجه کنند شاید دیگر خواسته را تکرار نکند اما زمانی که خواسته را مدام تکرار و کسی به خواستهاش توجه نکرد، اقدام به خودکشی میکند؛ اقدام به خودکشی که با پشیمانی همراه است.
در پروندهای که وکالت آن را عهده داشتم جوانی به خواستگاری دختری رفته و از آن دختر جواب منفی شنیده بود، پس از این خواستگاری ناموفق، شخصی به پسر جوان گفته بود دوباره به خواستگاری دختر برو و در آنجا بگو قصد خودکشی داری، در نهایت آن پسر مجدداً از شیراز به تهران آمد و پس از تهیه بنزین در حیاط منزل دختر مورد علاقهاش خودش را آتش زد و سرانجام در بیمارستان فوت کرد؛ آن پسر فکر نمیکرد بمیرد، با این کار قصد جذب دختر مورد علاقهاش را داشت اما روش خطرناکی را استفاده کرده بود و گمان میکرد با این کار میتواند دختر مورد علاقهاش را به دست بیاورد.
سابقه خودکشی در اقدام به خودکشی اهمیت دارد، در حال حاضر افراد زیادی به بیمارستان لقمان مراجعه میکنند که با قرص اقدام به خودکشی کردهاند و اقدام آنها موفق نبوده است، باید به مردم و جوانان و نوجوان آگاهی و آموزشهای بازدارنده بدهیم، و نهایتاً مردم بدانند که عواقب اقدام به خودکشی به کجا میانجامد به طور مثال اگر دست به سیم برق بزنند یا از بلندی خودشان را پرت کنند از بین میروند اینطور نیست که بعد از آن پشیمان بشوند.
مردم باید بدانند که توهم ناشی از مصرف مواد مخدر یا مواد صنعتی مانند شیشه و کراک، بالاست یعنی فرد در جادهای با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت در حرکت است ناگهان بر اثر توهم ناشی از مصرف در خودرو را باز میکند و پیاده میشود، توهمی که برای این مصرفکنندگان این دسته از مواد مخدر پیش میآید در اثر استعمال ارادی و به دلیل عدم آگاهی است، مصرفکننده نمیداند که این مواد مواد مخدر تا چه میزان توهمزا است در گذشته مواد مخدر گیاهی بیشتر مخدر بودند در حالیکه اکنون موادهای مخدر، توهمزا نیز هستند.
قراییمقدم: من با مطالب دکتر کریمی موافق هستم یعنی خودکشی در سنین پایینتر احساسیتر است اما هر چه سن خودکشی بالاتر میرود فرد از نظر تصمیمگیری آگاهانهتر عمل میکند اما «دورکیم» میگوید «خودکش میداند که میخواهد خودش را بکشد» اما جوانان در یک لحظه تصمیم میگیرند و خودکشی میکنند.
اما من با نظر دکتر کوشا برای آموزش جامعه مخالف هستم، مشکل جامعه با آموزش حل نمیشود باید کار تولید کنیم، شادی و نشاط بیاوریم، ازدواجها منطقیتر و عقلانیتر شود، تشنجهای درون جامعه کم و ارزشها و هنجارها مشخص شود، آموزش این همه گفته شده است، اما چرا آمار خودکشی بالا میرود؟
کوشا: گفته نشده! دکتر قرایی یک مورد بگویید که درباره راههای پیشگیری از خودکشی در صدا و سیما آموزش داده شده است؟ کلی صحبت نکید و علمی بحث کنید.
قراییمقدم: در حال حاضر برنامههای صدا و سیما این را مطرح میکند و دهها مقاله در این زمینه وجود دارد.
کوشا: اتفاقاً در دادسرای امور جنایی تهران پروندهای در رابطه با سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» تشکیل شده؛ این سریال برعکس عمل کرده و خودکشی را آموزش داده است و پرونده شکایت از این سریال در دادسرا است.
قراییمقدم: آموزش یک عامل است.
کریمی: همیشه موافق هستم که آموزش در رأس امور و بسیار تأثیرگذار است، آموزش میتواند گروهی، خانوادگی در سطح جامعه یا فردی باشد، وقتی فردی انتظاراتش از خودش برآورده نمیشود، اقدام به خودکشی میکند یا احساس میکند انتظارات خانواده را نمیتواند برآورد کند مثلاً دانشآموزی که میخواهد حتماً در کنکور در رشته پزشکی یا مهندسی دانشگاه شریف قبول شود اما نتایج آزمونهای او نشاندهنده توان کمتر وی است، مراجعهکنندههای زیادی دارم که میگویند توان برآورده کردن انتظارات خانواده را ندارند و در نتیجه اقدام به خودکشی میکنند؛ اینجاست که آموزش فرد نقش دارد و پس از آن با خانواده او صحبت میکنیم و آنها انتظاراتشان را پایین میآورند چون سلامت و زنده بودن فرزند از قبول شدن در کنکور مهمتر است، آموزش جامعه نیز حتماً موثر است متأسفانه دچار یکسری تناقضهایی در برنامه، فیلم و آموزشهایمان هستیم و متولیان و سیاستگذاران باید در این زمینه از اساتید مجرب استفاده کنند و آموزش را در سطح جامعه گسترش دهند.
قراییمقدم: آیا آموزشی از اسلام بالاتر داریم؟ آیاتی در قرآن آمده که در منع خودکشی است، کسی که خودکشی میکند در قبرستان مسلمانان دفن نمیشود.
کوشا: استرسهایی در مدرسه ایجاد میکنند که دانشآموز باید حتما 20 بیاورد، رقابت آنچنانی ایجاد میکنند، استرس باید آموزش داده شود که چرا کنکور هدف گذاشته شده است، این همه تحصیلکرده بیکار داریم!
قراییمقدم: در این مورد تلویزیون صحبت نکرده است؟
کوشا: خیر! صدا و سیما به دنبال کار خودش است زمانی که فرد درباره مسأله علمی صحبت میکند، میگویند وقت نداریم! برای اینکه آگهی بازرگانی پخش کند و پول میخواهد.
قراییمقدم: در مورد کنکور مدام صحبت میشود که خانوادهها استرس نداشته باشید، برنامههای روانشناسی گذاشته شده است.
کوشا: این موراد از جنبه جامعهشناسی وعظ است و آموزش نیست.
تسنیم: اخیراً با افزایش شبکههای اجتماعی شاهدیم برخی از جرم و جنایتها در بستر فضای مجازی شکل میگیرد و فضای ارتباطی جدید باعث بسترسازی در این جنایتها میشود، این فضای مجازی در اقدام به خودکشیهای اخیر نیز نقش داشته است به طور مثال در خودکشی دختران سیزده و چهارده ساله تهرانی شاهد بودیم این دختران عضو کانال تلگرامی خاصی عضو بودند که محتوای عمده این کانال، القای یاس، ناامیدی و حتی ارائه روشهایی برای پایان دادن به زندگی بود و این دو دختر از این کانال تلگرامی تأثیر پذیرفته بودند با این وجود در حال حاضر بستر فضای مجازی و شبکههای متعدد اجتماعی تا چه میزان در سوق دادن افکار نوجوان و جوانان و اقدام به خودکشی در آنها تأثیرگذار است؟
کریمی: در اقدام به خودکشی متأسفانه بحث یادگیری نیز وجود دارد؛ در موارد متعددی مشاهده شده که اقدام به خودکشی در کودکان و نوجوانان، به آنها آموخته شده است؛ از افرادی که با آنها ارتباط داشتند یا از اعضای خانواده، دوستان و افرادی که قبل از آنها اقدام به خودکشی موفق یا ناموفق کردهاند.
زمانی که فردی اقدام به خودکشی میکند گروهی از افراد خانواده و دوستان اطراف فردی که اقدام به خودکشی کرده را میگیرند و به هر حال قضیه برای اطرافیان فردی که خودکشی کرده، بسیار پررنگ میشود و شاید گمان کنند با خودکشی مورد توجه قرار میگیرند، ارتباط با فردی که خودکشی کرده خود نوعی یادگیری را در پی دارد، افرادی که در سنین پایین مانند هشت و ده ساله اقدام به خودکشی کردهاند، یادگیری در آنها خیلی واضح بوده و آنها خودکشی را یاد گرفتهاند.
بحثی به نام «Parasuicide» داریم؛ یعنی اقداماتی مانند خودزنی که در کنار خودکشی تلقی میشود و خودکشی نیست و هدف فرد، از بین بردن خودش نیست اما به هر حال بعضی اوقات این اقدامات منجر به مرگ میشود، در سنین پایینتر و در افرادی که پایه خانوادگی مناسب و به دلیل اختلافات خانوادگی، پختگی کافی ندارند هم دچار سوءمصرف مواد میشوند و هم به سمت خودزنی میروند.
تلقی و درک افراد از استرسهایی که در سنین مختلف به آنها وارد میشود، متفاوت است؛ گاهی استرس ثابتی در سن هشت، همان استرس در سن 15 و مجدداً در سن پنجاه سالگی به فرد وارد شود، زمانی فرد از آن استرس، فاجعهسازی میکند و یک استرس بسیار کوچک را تبدیل به فاجعه میکند؛ خندهدار است که بگویم یک دانشجوی پزشکی به خاطر نمره 18 اقدام به خودکشی کرده بود یعنی انتظار داشت نمره او 20 شود و چون این موضوع برای او استرس بود، اقدام به خودکشی کرد.
مسئله دیگر هم بزرگنمایی شدن خود فردی است که اقدام به خودکشی میکند، به لحاظ شخصیتی گاهی فرد اقدام به خودکشی میکند تا خودی در جامعه نشان دهد یعنی به خاطر ناکامیهای زیادی که داشته و مورد طردهای متعدد عاطفی و بیتوجهی از جامعه قرار گرفته است میخواهد حداقل با خودکشی کردن مطرح شود، در این موارد نیز ممکن است در سنین پایینتر چون فرد بینش کافی را نداشته و پختگی کافی را به لحاظ فکری ندارد، دست به خودکشی بزند.
قراییمقدم: بحث رسانههای بیگانه و فضای مجازی به طور کلی موثر است به طوری که نوعی آموزش میدهد، من با بحث آموزش مخالف نیستم، آموزش باید در همه جا باشد، کسی منکر تعلیم و تربیت نیست که بگوییم آموزش ندهیم، اساس زندگی آموزش و ابتداییترین نهاد است مسئله مدنظر من تک علّینگری نیست اما رسانههای بیگانه مستقیم خودکشی را تبلیغ نمیکنند و از طریق سریال، فیلم، انیمیشن و ... بحث میکنند و اینها در اقدام به خودکشی مؤثر است یعنی شیوه آموزش را درستتر از ما به کار میبرند، یک آمریکایی نمیگوید آمریکا بزرگ است، این بزرگی را در پرچمش و در «تام و جری» نشان میدهد، رسانههای بیگانه با توجه به تئوریهای «مارشال مک لوهان» و... برنامههایشان را طوری نرمش میکنند و به خورد مخاطب میدهند اما ما این کار را نمیکنیم، اساس این رسانهها ترفندهایی است که به کار میبرند.
در حال حاضر از طریق سریالهای «فارسی وان» و «جِم» طوری مطرح میکنند که همه این جامعه بد است و فرد را ناامید و مأیوس میکنند در خانوادهها هم طوری شده است که کعبه آمال فقط نمره 20 و پزشکی است، جامعه این کعبه آمال را ایجاد کرده که جوانان فقط باید در رشته پزشکی و مهندسی تحصیل کنند و جراح مغز و قلب شوند.
به دلیل ندانمکاری رادیو و تلویزیون، درصدی از نوجوان و جوانان از کودکی رسانههای مختلف و متنوع بیگانه را میبیند و رسانههای بیگانه این مسائل را به خورد جوانان و نوجوانان ما میدهند و در نتیجه آمار خودکشی بالا میرود.
در حال حاضر حدود 4 میلیون جوان بیکار در جامعه داریم، تورم، بیکاری و گرانی آمار خودکشی را بالا میبرد، تمامی عوامل خودکشی به جامعه برمیگردد، خودکشی پدیده تام است، یک علت نیست، در کشور ماه دهها علت در اقدام به خودکشی مؤثر است و باید بررسی شود، مسئولان باید روی این مسائل بررسی کنند.
کریمی: مهمترین مسأله این است که سیاستهای پنهانکاری نباید در جامعه وجود داشته باشد، بالاخره در جامعه مبتلا به این مشکلات هستیم، آمار طلاق و سوءمصرف زیاد است.
قراییمقدم: هر ساعت 19 طلاق ثبت و از هر سه ازدواج، یکی منجر به طلاق میشود، حقوقهای نجومی و قاچاق کالا خودش یکی از عوامل [برای اقدام به خودکشی] است، چرا یک استاد دانشگاه که چندین دهه سابقه تدریس دارد باید 5 میلیون و یک فرد دیپلمه 20 میلیون حقوق بگیرد، چه کسی اختلاف و شکاف طبقاتی را بالا برده و جوانان را مأیوس کرده؟ جوان، مایوس شده که خودش را حلقآویز میکند، جوان پیش خود میگوید چه آیندهای دارم و به خاطر نبود مسکن و شغل ازدواج نمیکند، در حال حاضر میانگین سن ازدواج در پسرها به 28 سال رسیده است.
کوشا: تکنولوژی میتواند فرهنگ یک جامعه را بالا ببرد و اخبار را به آسانی به مردم برساند و از طریق دادهها و آموزش در فضای سایبری میتوانیم فرهنگ مردم را بالا ببریم، در مورد این کاربرد تکنولوژی کسی شک ندارد اما ما به عنوان یک جامعه در حال گذار یا گذر تکنولوژی را با عنوان «فضای سایبر» انتخاب کردیم بدون اینکه زیرساختها و پیشزمینهها را برای مردم فراهم کرده باشیم؛ فضای سایبر، فضای بسیار مناسبی است برای اینکه بتوانیم با همدیگر ارتباط داشته باشیم، جهان نیاز به ارتباط دارد، اعتقاد به یک دهکده داریم، در جهت جهانیسازی و جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ، حقوق و... تکنولوژی میتواند در فضای سایبر به ما کمک شایانی کند.
در کشورهایی مانند ایران که مذهبی هستیم در عین حال دروازههایی با عنوان «درگاه» باز شده و اطلاعات پشت سر هم وارد این درگاهها میشود اما در فضای حقیقی میگوییم اگر پنجره اتاقی را باز کنیم ممکن است تمام حیوانات موذی وارد آن اتاق و فضا شوند؛ در فضای سایبر کشور نیاز به توری و فیلتری داریم که اطلاعاتی را میخواهیم وارد فضای سایبر کشور کنیم و آنها را براساس فرهنگ جامعه خودمان منطبق کنیم.
به هر حال فضای سایبر میتواند یک وسیله انتخاب جرم باشد، یعنی ناهنجاری از این طریق انجام شود، دقیقاً قانونگذار ایرانی به این مسأله توجه داشت که تحریک خودکشی از طریق رایانه جرمانگاری شد چون در فضای سایبر شما فرد مقابلتان را نمیبینید، در بسیاری از ازدواجهای اینترنتی که منجر به طلاق میشود به دلیل این است که فرد فریب میخورد و صحنه مقابلش را نمیبیند.
دختری در مراجعه به من گفت «با پسری در اینترنت و از طریق چت» آشنا شدم، آن پسر در چت اینترنتی خودش را 25 ساله معرفی کرد اما در حقیقت سی و پنج سالش بود و زمانی که ازدواج کردیم متوجه سن بالای او شدم یا در مورد دیگری دختری با پسری در اینترنت آشنا شده بود و آن پسر از دختر خواسته بود که عکس عریانش را بفرستد، آن دختر هم این کار را کرده و بعد پدر و مادرش از این کار مطلع شده بودند و چون پدر و مادرش آدمهای متعصبی بودند اقدام به خودکشی کرده بود.
اعتقاد داریم که در فضای سایبر کنترل باید شدیدتر باشد؛ کنترل به معنای محدودیت نیست و به معنای نظاممند کردن است، در حال حاضر در کشوری مانند چین یا آمریکا گشتزنیهای را در فضای سایبر ایجاد کردهاند و دسترسی به اطلاعات، تصاویر و ... نسبت به سن برنامهریزی شده است.
در شرایط فعلی با عضویت در تلگرام به سرعت برای مخاطب پیامهای متعدد میآید و مدیر کانال تلگرامی یا افراد گروه به مخاطبهایشان توجه نمیکنند که چه کسانی هستند، در فضای حقیقی مخاطب و درجه وی را میشناسیم اما در فضای ناشناختهای مانند سایبر به طور مثال یک پسر سیزده ساله که نسبت به زندگیاش امیدوار است با یک مرد شصت ساله که از زندگیاش ناامید شده میتواند گفتوگو کند و آن مرد ناامید اطلاعاتی به نوجوانی میدهد که امیدوار به آینده است.
در فضای سایبر باید اولاً فرهنگ استفاده از تکنولوژی را بالا ببریم که این نیاز به کار سخت دارد و متأسفانه متولیان فرهنگی ما یا غافل یا جاهل یا اساساً به نظر من معاند هستند و از جامعه ما غفلت کردند، امروزه با استفاده از تکنولوژی میتوانید یک حدیث امامان معصوم را از طریق تلگرام به همه برسانید و این بسیار خوب است، حضرت آقا هم چندین بار گفتهاند که از تکنولوژی استفاده کنید؛ با استفاده از همین تکنولوژی نامه ایشان به جوانان غربی ارسال شد.
اما این سؤال مطرح است که متولیان فرهنگی، وزارت ارشاد و حوزه و دانشگاه تا چه اندازه در جهت به کارگیری و استفاده از تکنولوژی کار کردهاند؟ در بحث آموزش در مدارس باید به دانشآموزان بگویند که نباید وارد هر کانال تلگرامی شوند یا حداقل کانالهای نامناسب را فیلتر کنیم، اکنون پلیس فتا اقداماتی در حال انجام دارد اما گشتزنیهای پلیس فتا در فضای سایبری بسیار کم استچون نرمافزاهای پلیس فتا بسیار محدود است مثلاً باید نرمافزاری در اختیار والدین قرار دهند که آنها بتوانند با استفاده از این نرمافزار بر فرزندان خود در فضای مجازی نظارت و کنترل داشته باشند اما در حال حاضر به کنج اتاق میروند و در هر گروهی عضو میشوند.
بنابراین کنترل ما براساس فرهنگ باید به صورت نظاممند دربیاید، امروز بودجه اختصاص یافته در مجلس در قبال مسأله فرهنگ بسیار پیشپا افتاده است، اقتصاد بسیار مهم شده در صورتی که مسأله فرهنگ اهمیت ندارد، امروزه از اخلاق دور شدهایم، تهمتهایی که در فضای سایبر میزنند و تصاویری که در این فضا میفرستند خلاف اخلاق است، انحطاط اخلاقی باعث شده که امروز جوان به هر کاری دست بزند، هر موضوع، تصویر و شعری را در فضای مجازی برای دیگران ارسال میکند، خط قرمزها از بین رفته است.
در گذشته در فضای حقیقی در خانه را میبستیم و هر کس قصد ورود به منزلمان را داشت، در میزد اما اکنون در فضای مجازی کسی برای ورود به حریم شخصی شما در نمیزند بنابراین با تکنولوژی، آزادی اطلاعات و سیر جریان اطلاعات مخالف نیستیم، باید همه چیز را همگان بدانند اما باید بدانید اگر چلوکبابی به یک نوزاد دهید، این غذا در ظرفیت او نیست و معده وی غذا را پس میزند در صورتی که غذا خوب است اما متناسب با اقتضای حال آن کودک نیست.
کریمی: سطح اخلاقیات در جامعه ما بسیار پایین آمده است و باید در رابطه با پایین آمدن سطح اخلاقیات آسیبشناسی کنیم، شاید دلیل این اتفاق فقط مقوله فرهنگی نباشد، گمان میکنم که اکثر مردم عوام هستند و درصد کمی از مردم ما خواص هستند، همیشه در جوامع، عوام دنبالهرو خواص هستند و زمانی که عوام ببینند در سطح فرهنگی و در سطوح دیگر دروغگویی بین خواص بالاست، میزان درستکاری، اندیشه، کردار و رفتار ناثواب در بین خواص جامعه زیاد است، عوام نیز دنبال خواص میروند و دچار تعارض فرهنگی و عناد میشوند.
چرا به این سمت و سو ما رفتیم که متأسفانه جامعه دچار تخریب، احساس ناامیدی و بیکاری زیاد شده است، کودکان و نوجوانان وقتی اینها را میبینند دچار تعارض، بیتفاوتی نسبت به زندگی میشوند، عشق، علاقه و انگیزه آنها نسبت به زندگی پایین میآید، ما باید آسیبشناسی را در سطح بالاتر انجام بدهیم.
کوشا: یک ضربالمثل ژاپنی میگوید «دُم طرف سَر میرود»، در رأس یک اداره اگر مدیر سالم و اخلاقمدار باشد، کارمندان آن اداره نیز اخلاقمدار هستند، به طور مثال اگر رئیس اداره، فوتبال دوست داشته باشد صبح که سر کار میرود همه کارمندان او درباره فوتبال صحبت میکنند، اگر اهل سینما باشد همه درباره سینما و فیلمها صحبت است، این ضربالمثل بسیار مهم است، باید بپرسیم اکنون در کشور ما سر کجا میرود؟ سَر در حال رفتن به سمتی است که اخلاق را زیر پا میگذارد، امروز وقتی نوجوان کمبضاعت میبیند معلمش، به خانه دوستش میرود، معلم خصوصی میشود و درس میدهد و بین پولدار و بیپول تفاوت قائل میشوند؛ این اختلاف طبقاتی باعث ایجاد گسل و گسست در جامعه میشود، ایجاد گسلها، زلزله به وجود میآورد میکند و زلزله و بحرانهای منفی زیادی در جامعه داشتهایم.
قراییمقدم: معتقدم بحثی که آقای دکتر کوشا مطرح کردند، مربوط به عوامل درونزاست، من 30 سال قبل نوشتم «بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود»، «ایرانی بمانیم اما از تمدن غرب عقب نمانیم»، «زنگها برای ما به صدا در میآیند»، «در افکار خود خانهتکانی کنیم»، «خانه از پایبس ویران است»، ژاپن 1948 انقلاب فرهنگی کرد، ژاپنی، ژاپنی فکر میکند، گفت ژاپنی بمانیم اما از تمدن غرب عقب نمانیم، مثلاً مدتهاست که در مورد فستفود و ساندویچ صحبت میشود اما آیا میتوانیم آن را از بین ببریم؟ به هیچ عنوان! چون فستفود مناسب زندگی صنعتی است.
اقتدار پدر و مادر در درون خانواده از بین رفته است، اقتدار معلم را از بین بردیم، ارتباطات درون خانواده، ارتباط «موزاییکی» است، یعنی مادر در آشپزخانه است، پدر روزنامه میخواند، دختر با تلفن صحبت میکند و پسر غذا میخورد، ما خودباخته شدیم، این خودباختگی به تئوری «آنومی اجتماعی» و به اینکه جامعه از بین رفته است، برمیگردد.
جهان امروز به قول «پیتریم سوروکین» «جهان مادیات و حِسیات است»، دوره شهودی عقلانی طی شده بنابراین ذهنیت و عشق، معنویات و همه چیز پول شده است.
اکنون کدام پدر در خانواده قدرت دارد؟ بنده به عنوان پدر قدرت دارم؟، خیر! چون قدرت را از ما گرفته شده است، پایههای فرهنگی سست شده است، رهبری در رابطه با «ولنگاری فرهنگی» صحبت کردند، ولنگاری را چه کسی به وجود آورد؟ ولنگاری را من معلم به وجود آوردم! مسأله فرهنگ شوخی نیست، اکنون نیز دروازه ورود اطلاعات را رها کردیم و فضای مجازی همه را تحت تأثیر قرار داده است، بسیاری از جوانان جامعه ما سمت شبکههای «فارسی وان»، «من و تو» و «جم» رفتهاند، علاوه بر این سال پیش 8 میلیون از مردم کشور ما برای سفر به آنتالیا رفتند و 18 میلیارد دلار آنجا خرج کردند چون برنامههای تلویزیون را تا یک بچه میبیند، خاموش میکند، خنده و شادی در این برنامهها وجود ندارد، جامعهای هم که در آن خنده نیست، هیچ چیز دیگری در آن نیست.
در نتیجه معتقدم عوامل درونزا باعث شده که ما دیگر ایرانی نمانیم، تا زمانی که این عوامل درونزایی مانند بیکاری، طلاق، نابسامانیها، تجردگرایی و... کم نشود، آمار خودکشی، فساد و ... افزایش خواهد یافت.
انتهای پیام/