ناگفتههایی از پیغامهای هاشمی به آیتالله مهدویکنی درباره ریاست خبرگان/ "آیتالله شدیداً ناراحت شدند"
"آقای مهدوی خیلی متأثر و متأسف شدند، گفتند "آقای امامیکاشانی پیش من آمدند و صحبت کردند و پیغام را دادند. اینجا یا آقای امامی کاشانی دروغ گفته در حالی که ایشان امام جمعه و شخص عادلی است و یا دفتر آقای هاشمی با این تکذیبیه دروغ میگویند".
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا مقدمفر مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایام سالگرد ارتحال آیتالله مهدویکنی در گفتوگو با تسنیم به بیان ویژگیهای شخصیتی ایشان و خاطرات خود از مراوده با رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری پرداخت.
وی در ابتدای گفتوگوی خود با تأکید بر "بنده خیلی کوچکتر از آن هستم که در مورد شخصیت فقیه، عالم و وارستهای چون آیتالله مهدویکنی صحبت کنم"، میگوید: بهدلیل اینکه ابعاد شخصیتی و جایگاه این عالم باید برای مردم روشن شود، بنده بهعنوان یک مرید و کسی که از نوجوانی و جوانی ارادتمند ایشان بودم، صحبت میکنم والّا شخصیت بنده در آن اندازه نیست که بخواهم شخصیت ایشان را معرفی کنم و در مورد ایشان صحبت کنم.
مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سخنان خود را با یادآوری خاطراتی از آیتالله مهدویکنی ادامه میدهد و میگوید: بنده با آیتالله مهدویکنی بهدلایلی از قبل از انقلاب و در زمان حضورشان در مسجد جلیلی بهعنوان یک دانشآموز دبیرستانی از دور آشنایی داشتم و پس از انقلاب نیز ایشان بهعنوان یک شخصیت شاخص و بهعنوان یکی از ارکان انقلاب مطرح و مورد آشنایی همه مردم بودند.
مقدمفر به برقراری یک رابطه سببی با آیتالله مهدویکنی در سال 1360 اشاره میکند و در این باره توضیح میدهد: ایشان همشیره ما را برای برادر همسرشان خواستگاری و عقد کردند، لذا ما با آیتالله مهدویکنی از آن زمان یک نسبت فامیلی پیدا کردیم.
وی با مرور خاطرات خود از آیتالله مهدویکنی، ادامه میدهد: پس از این وصلت انس ما بیشتر شد و حتی ایشان با بزرگواری برای جاری کردن عقد و ازدواج بنده در سال 62 به منزل پدرخانم من در میدان خراسان تشریف آوردند و عقد ما را جاری کردند. خواندن این خطبه خاطرهای برای ما بود و ما هنوز هم نوار کاست خطبه عقد ایشان را داریم. بعد از آن هم، هر زمان که خدا به بنده فرزندی عطا کرد، فرزندانم را برای قرائت اذان و اقامه به خدمت ایشان میبردم و ایشان نیز توصیههایی در مورد تربیت فرزند به بنده میکردند.
"پس از آن هم در مقاطع مهم سیاسی انقلاب گاهی خدمت ایشان میرفتیم و رهنمود میگرفتیم؛ خصوصاً در شرایط خاصی که ابهامات و سؤالاتی پیش میآمد، محضر ایشان میرفتیم و تحلیل میگرفتیم. ایشان برای ما همیشه یک حجت بودند و طی تمام این سالها که با ایشان مراوده مستقیم داشتیم، همیشه برای ما تکیهگاه بصیرتی و معرفتی بودند".
او در مورد ویژگیهایی اخلاقی و شخصیتی آیتالله مهدویکنی میگوید: ایشان در عین اینکه یک فقیه برجسته و عالم متقی و قرآنشناس، تاریخشناس و دارای اجتهاد بودند، در عین حال نسبت به ولایت فقیه چه در دوران امام و چه در دوران مقام معظم رهبری، اطاعت محض داشتند و همیشه سعی میکردند کمک کننده و حامی ولایت فقیه باشند.
ویژگی دومی که مشاور فرمانده کل سپاه در مورد آیتالله مهدویکنی به آن اشاره میکند و میگوید که از نزدیک و در این سالهای مراوده با آیتالله در ایشان دیده است، شخصیت اخلاقی آیتالله مهدویکنی بوده است. مقدمفر تأکید میکند: "ایشان کاملاً وارسته بودند. ما الآن متأسفانه میبینیم بعضی از افراد برای اینکه یک کرسی وزارتخانه یا نمایندگی مجلس را بهدست بگیرند، چه تلاشهایی کرده و پول خرج میکنند، با برخی رایزنی کرده و واسطه قرار میدهند تا یک صندلی ریاست را صاحب شوند. در چندین مقطع بعینه دیدم که آیتالله مهدویکنی از اینکه کاندیدا شوند و بپذیرند و بگویند که "شایسته یک مسئولیتی هستم"، بسیار کراهت داشتند، همیشه خاضعانه میگفتند که دیگران هستند. در آیتالله مهدویکنی مطلقاً حب ریاست نبود. ایشان در شخصیت و جایگاهی بودند که میتوانستند عالیترین پستهای نظام را داشته باشند ولی در آن بحبوحه انقلاب ایشان تربیت نیرو و کادرسازی برای انقلاب را با تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) دنبال کردند".
مقدمفر ادامه میدهد: آیتالله مهدویکنی خوشرو و خوشخلق بودند و معمولاً مراودات و مناسباتشان با افراد با مزاح و شوخی همراه بود، افراد پس از مدت کوتاهی که با ایشان نشست و برخاست میکردند، احساس صمیمیت میکردند.
او درباره شخصیت آیتالله مهدویکنی عنوان "فقیه بصیر" را به کار میبرد و معتقد است بصیرت یکی از ویژگیهای مهم شخصیت آیتالله است.
مقدمفر دشمنشناسی را از وجوه اصلی بصیرت توصیف میکند و میگوید: ایشان بسیار فهیم و دقتهای خوبی نسبت به خط و خطوط سیاسی و شناسایی توطئهها و شگردهای دشمنان بیرونی و داخلی داشتند. همیشه نسبت به وضعیت و شرایط، تحلیلهای عمیق و درستی داشتند. برآورد و پیشبینیهایشان صحیح و درست بود.
از نظر مشاور فرمانده کل سپاه یکی از شاخصهای بصیر بودن آیتالله این بود که هنگامه عمل را میشناختند. "ایشان سال 61 و 62 در شرایطی دانشگاه امام صادق(ع) را تأسیس کردند که کمتر کسی چنین احساس نیازی میکرد ولی ایشان آیندهنگر و بلندنظر بودند. آیتالله مهدویکنی در همان اوایل انقلاب و پس از گذشت یکی دو سال از انقلاب، تشخیصشان این بود که انقلاب اسلامی نیاز به کادرسازی و تربیت نیرو دارد لذا تمام مناصب احتمالی را که میتوانستند در بالاترین آنها قرار بگیرند، رها کردند و بهدنبال کادرسازی و تربیت رفتند و اکنون ثمرات دانشگاه امام صادق را که محصول تلاش بیش از 30 سال عمر ایشان بود، میبینیم و شاهدیم که بهترین نیروها و سرمایههای انسانی از فارغالتحصیلها و دانش آموختگان دانشگاه امام صادق(ع) هستند که در مکتب آیتالله مهدویکنی درس خواندند و امروز در مناصب مهم و حساس نظام اسلامی عهدهدار مسئولیت هستند".
معاون فرهنگی دبیرخانه مجمع جهانی بیداری اسلامی، مردمی و مردمدار بودن را یکی دیگر از ویژگیهای آیتالله مهدویکنی نام میبرد و میگوید: ما در سطوح ایشان افرادی را دیدهایم ولی متأسفانه آنها کمتر با مردم مراوده دارند و درونگرا هستند، خیلی باعلم و باتقوا هستند، اما نمیتوانند با مردم مراوده چندانی داشته باشند ولی آیتالله مهدوی از این جنس نبود، ایشان با اقشار مختلف مردم ارتباط داشت و مشکلاتشان را حل میکرد.
او در خصوص همین ویژگی آیتالله مهدویکنی بین اقوام و فامیل هم صحبت میکند و میگوید هر فردی در فامیل با مشکلاتی نظیر مشکلات مادی و معنوی مواجه میشد به آیتالله مهدویکنی مراجعه میکرد. ایشان پناهگاه و ملجأ همه فامیل بود.
مقدمفر با بیان اینکه حضرت آیتالله در اواخر عمرشان با وجود عارضه قلبی و حدود 80 سال سن، اقتضای این حجم مراجعه و حل مشکلات را علیالاصول ندارد، اما با این حال کار مردم را راه میانداختند و با آنها مدارا و مواسات داشتند. بهنظر بنده این روحیه مردمداری یکی از ویژگیهای بسیار خوبی بود که در آیتالله مهدویکنی وجود داشت".
وی در ادامه این گفتوگو ویژگی دیگر آیتالله مهدویکنی را روحیه مبارزه، جهاد و مقاومت در ایشان ذکر میکند و یادآور میشود: این روحیه از قبل از انقلاب در ایشان بود. آیتالله مهدویکنی سالها زندان رفتند و با خانواده در تبعید بودند. شکنجه شدند، زجر کشیدند، واقعاً یک فقیه مجاهد بودند و این مجاهدت بهگونهای دیگر در بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد.
"ایشان سالها در کمیته انقلاب اسلامی که اصلیترین نهاد در ابتدای انقلاب به شمار میرفت و بهعنوان نهاد مادر، حافظ انقلاب بود، مسئولیت داشتند و رئیس این کمیته بودند. این کمیته کار مبارزه با اشرار، ضدانقلاب و گروهکها را بهعهده داشت و امنیت اجتماعی را حفظ میکرد".
مقدمفر با ابراز "آن چیزی که بنده از دور و نزدیک مشاهده میکردم، این بود که آیتالله مهدویکنی نسبت به مبحث اخلاق در خانواده و مسائل تربیتی حساسیت داشتند"، خاطرات خود را از ایشان اینگونه روایت میکند "در سال 64 زمانی که فرزند اولم را برای خواندن اذان و اقامه خدمت آیتالله مهدویکنی بردم از ایشان خواهش کردم در باب تربیت فرزند برایم صحبت کنند. ایشان شاید حدود نیم ساعت برای من صحبت کرد. این زمان شاید کوتاه بود اما بهاندازه چند سالی که در کسوت معلمی بودم و مطالعات تربیتی داشتم، برایم مفید بود. بعداً احساس کردم که این 30 دقیقه یک نقشه راه تربیتی برای تربیت کودک از نوزادی تا بزرگسالی به بنده داد. در واقع چکیده چندین کتاب تربیتی را در این 30 دقیقه مطرح کرد. ایشان نکات کلیدی و بسیار حساس و مهمی را در باب مسائل تربیتی مطرح کردند".
"ایشان هم عالم و اسلامشناس بودند و هم در عرصه عمل خودشان اهل عمل و تربیت بودند، به مسائل خانواده خیلی اهمیت میدادند. سه فرزند ایشان تحصیلات عالی دانشگاهی و حوزوی دارند و دارای شخصیت علمی و اخلاقی هستند. تنها پسرشان (دکتر سعید مهدویکنی که در حال حاضر ریاست دانشگاه امام صادق(ع) را بهعهده دارند) انسان مهذب و دارای شخصیت اخلاقی و فضل علمی هستند.
مقدمفر افزود: کسانی که با فرزندان حضرت آیتالله مهدوی آشنایی دارند همگی تصدیق میکنند که شخصیت آیتالله مهدوی در فرزندان ایشان نمود دارد و آنها از فضائل پدر بهرهمند هستند و این خیلی باارزش است.
مسئول فرهنگی دبیرخانه مجمع جهانی بیداری اسلامی در ادامه سخنان خود درباره ویژگیهای شخصیتی آیتالله مهدویکنی تأکید میکند که ایشان فقط یک استاد اخلاق نبودند بلکه یک مربی بودند، بهنظرم ایشان حق زیادی بر دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) دارد. اینها در مکتب تربیتی آیتالله مهدوی قرار گرفتند و واقعاً این حق بزرگی است که از ایشان بهعهده دانشآموختگان آن دانشگاه قرار گرفته است.
مقدمفر در ادامه بیان خاطرات خود از آیتالله مهدویکنی، میگوید در تمام این سالهایی که آیتالله مهدوی را میشناسم، هیچ وقت به یاد ندارم که در موضعگیریها، سخنرانیها و قلم و بیانشان یک نکته کوچک منفی وجود داشته باشد. معمولاً مواضع ایشان، مواضع اصیل نظام و منبطق با مواضع ولایت فقیه بود، دلیل آن هم دو چیز است؛ یکی تقوای فوقالعادهای ایشان و اینکه اهل دنیاگرایی و هوای نفس نبودند. دوم اینکه ایشان بصیرت عمیق دینی و سیاسی داشتند و اینها بود که سبب شد ایشان بهعنوان یک اسوه و الگو برای جامعه اسلامی مطرح باشند".
او در خلال صحبتهای خود به بحث ریاست مجلس خبرگان میپردازد و خاطرات خود را از آن دوران اینگونه روایت میکند "یکی از خاطراتی که از ایشان در ذهن دارم مربوط به پذیرش ریاست مجلس خبرگان است. آن زمان موضوع کاندیدا شدن ایشان مطرح بود البته آقای هاشمی هم مطرح بود و آقای مهدوی نظرشان این بود که "چون آقای هاشمی به میدان آمدند، من صلاح نیست کاندیدا شوم". آن موقع مدیرعامل خبرگزاری فارس بودم، در آن شرایط شنیدم آیتالله امامیکاشانی پیغامی از طرف آقای هاشمی برای آیتالله مهدویکنی آوردند با این مضمون که "آقای مهدوی، اگر میخواهید کاندیدای خبرگان شوید، ملاحظه من را نکنید. من قصد آمدن بهعنوان رئیس خبرگان را ندارم".
مقدمفر ادامه داد: من این پیغام را شنیدم و آن را در خبرگزاری منتشر کردیم. پس از انتشار این خبر مسئول دفتر آقای هاشمی یعنی آقای محسن هاشمی، فرزندشان، اطلاعیه دادند که این خبر تکذیب میشود و این خبرگزاری خبر دروغ منتشر کرده است. من پرینت این خبر را از طریق داماد آیتالله مهدویکنی برایشان فرستادم و گفتم: آیا این خبر دروغ است؟ ایشان خیلی متأثر و متأسف شدند و گفتند "خبر درست است. آقای امامیکاشانی پیش من آمدند و صحبت کردند و پیغام را دادند. اینجا یا آقای امامیکاشانی دروغ گفته درحالی که ایشان امام جمعه و شخص عادلی است و یا دفتر آقای هاشمی با این تکذیبیه دروغ میگویند".
" آیتالله مهدویکنی از این موضوع خیلی مکدّر شدند و بعدها شنیدم که آقای امامیکاشانی پس از انتشار این خبر مجدداً از سوی آقای هاشمی پیغام میگیرد و آقای هاشمی میگوید "تصمیم من عوض شد و خودم میآیم". و آقای امامی کاشانی مجدداً این پیغام را به آقای مهدوی میرساند. آیتالله مهدوی از این پیغام و پسغامها و اطلاعیههای خلاف واقع و تغییر سخنها که در میانه راه صورت گرفت خیلی ناراحت میشوند".
مقدمفر میافزاید: بنده شنیدم که یکی از دلایلی که آیتالله مهدویکنی را برای ریاست مجلس خبرگان به تصمیم رساند همین موضوع بود. ایشان شرایط و فضای سیاستزده و دور از وارستگی برخی از آقایان و دفاتر و وابستگان آنها را دیدند و بهخاطر اینگونه مسائل احساس تکلیف کردند و ریاست خبرگان را پذیرفتند و الحمدلله قاطبه اعضای خبرگان نیز به ایشان رأی دادند.
وی میافزاید: بعد از این ماجرا خدمت آیتالله مهدویکنی رسیدم و توضیح دادم که "شما با قبول این مسئولیت کار بسیار بزرگی در این مقطع حساس برای انقلاب کردید" و این اقدام را به اقدام آیتالله العظمی اراکی تشبیه کردم که پس از ارتحال امام پذیرفتند که رساله بدهند و بعد از حدود 100 سال که از عمرشان میگذشت، بهخاطر نیاز جامعه و شرایط انقلاب مرجعیت را که سالها از آن فرار میکردند و رساله نمیدادند پذیرفتند و رساله منتشر کردند.
مقدمفر در پایان سخنان خود خاطرنشان میکند: از دست دادن آیتالله مهدویکنی واقعآً برای انقلاب و اسلام ثلمهای جبران ناپذیر بود. ایشان برای مردم تهران و برای کشور مثل یک ستون قابل اتکا بود. امیدوارم آثار و برکات و صالحات باقیات تربیتی ایشان همانگونه که برای انقلاب اسلامی تبدیل به یک سرمایه گرانقدر شده، برای روح مطهر ایشان هم در برزخ و قیامت سبب جایگاه رفیع در جنت الهی شود.
انتهای پیام/*