هیلاری دشمن ایران
کلینتون نهتنها از کمکهای بدون قید و شرط به رژیمهای سرکوبگر حمایت کرد، بلکه وی تمایل بسیار کمی برای کنترل تسلیحاتی از خود بروز داد که عمدتا غیرنظامیان بیگناه را هدف قرار میداد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، شنیدن نام «کلینتون»، حافظه جمعی ایرانیان را به سالها قبل میبرد؛ یعنی دقیقا سال 1995 میلادی که بمب خبری منفجر شد و «بیل کلینتون»، رئیسجمهور وقت ایالات متحده اذعان کرد یک رسوایی اخلاقی با یکی از کارمندان دفترش به نام «مونیکا لوینسکی» داشته است. در همان زمان هم شنیدن نام «هیلاری رودهام کلینتون» به عنوان همسر کسی که بزرگترین رسوایی جنسی قرن را به نام خود ثبت کرده بود، توجه خیلیها را به خود جلب کرده بود.
حالا بیش از 20 سال از آن روزها میگذرد و هیلاری به همراه همسرش مجددا در صدر اخبار سیاسی ایالات متحده قرار گرفتهاند؛ البته اینبار دیگر خبری از رسوایی اخلاقی نیست- یا حداقل، فعلا نیست!- و او قرار است تاریخ را با ورود خود به اتاق بیضی کاخ سفید تغییر دهد و تبدیل به نخستین رئیسجمهور زن آمریکا شود. البته این نخستین باری نیست که او فارغ از عنوان تشریفاتی بانوی اول وارد کاخ سفید میشود؛ چرا که در دولت نخست باراک اوباما، او سکان هدایت وزارت خارجه ایالات متحده را برعهده داشت.
هیلاری کلینتون در حالی وزیر خارجه آمریکا شد که باید او را میراثدار و تداومدهنده ناکامیهای جنگطلبان آمریکا خواند. وی از جمله سناتورهایی بود که در سال 2003 به جنگ عراق رای مثبت داد و به عنوان نامزد دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مدعی شد بیتالمقدس باید پایتخت غیرقابل تقسیم اسرائیل باقی بماند. از سوی دیگر، هیلاری نهتنها از کمکهای بدون قید و شرط به رژیمهای سرکوبگر حمایت کرد، بلکه وی تمایل بسیار کمی برای کنترل تسلیحاتی از خود بروز داد که عمدتا غیرنظامیان بیگناه را هدف قرار میداد. وی همچنین از تایید پیمانهای بینالمللیای خودداری کرد که استفاده از مینها را ممنوع اعلام میکردند. کلینتون همچنین از دیوار حائل اسرائیل در سرزمینهای اشغالی حمایت کرد؛ دیوار حائلی که دادگاه بینالمللی لاهه آن را نقض قوانین بینالمللی و حقوقبشر دانست.
نگاهی به فعالیتهای سیاسی کلینتون نشان میدهد او از جنگ لذت میبرد و حاضر است برای دستیابی به این لذت از هر اقدام جنایتکارانهای حمایت کند؛ مسالهای که باعث شده برخی رسانههای غربی لقب «بانوی جنگ» یا «الهه جنگ» را برای او انتخاب کنند که دارای کنایهای نسبت به مقایسه هیلاری با «مارگارت تاچر»، نخستوزیر اسبق بریتانیاست که رسانهها لقب «بانوی آهنین» را برای او انتخاب کرده بودند.
بانی اصلی تحریمها
چند ماه پیش بود که شبکه سعودی «العربیه» گزارش داد: «هیلاری کلینتون، یکی از نامزدهای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا، ایران را عامل همه کشمکشها در منطقه میداند. هیلاری کلینتون که بیشترین بخت را برای کسب نامزدی نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد، بشدت به ایران و دخالتهای این کشور در امور دیگر کشورها حمله کرد. کلینتون ایران را به حمایت از گروههای شرور در خاورمیانه متهم کرد و آن را مسؤول کشمکشها در این منطقه دانست. کلینتون بر بیاعتمادی به ایران و عدم پایبندی این کشور به قطعنامهها و توافقنامههای بینالمللی تاکید کرد. کلینتون در تبلیغات انتخاباتی خود متعهد شده است در صورت پیروزی در انتخابات با قاطعیت با ایران برخورد کند.
او میگوید توافق هستهای انگیزهها و رویکردهای واقعی ایران را نشان داد. کلینتون به تهران هشدار داد به همه گزینهها از جمله گزینه نظامی در صورت نقض توافق هستهای متوسل خواهد شد. هیلاری از دولت باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا خواست با تخلفات ایران هر چند کوچک به سرعت برخورد کند؛ زیرا خطمشی واشنگتن در شرایط کنونی برای مهار تهران در برابر هر نوع نقض توافق در آینده سرنوشتساز خواهد بود».
بانوی اول سابق کاخ سفید در دیگر سخنرانیهای خود نیز تاکید دارد آمریکا باید بر 3 موضوع تمرکز کند: اجرای دقیق مفاد توافق، بازداشتن ایران و گروههای مورد حمایتش از فعالیت، و تقویت متحدان واشنگتن در منطقه. او همچنین توافق هستهای را «محکم» توصیف کرده و میگوید «نباید آن را رد کرد؛ زیرا این توافق تمام راههای دستیابی ایران به سلاح هستهای را مسدود خواهد کرد.» کلینتون در عین حال گفته است: «این توافق سرآغاز یک گشایش دیپلماتیک بزرگتر نیست. ما نباید انتظار داشته باشیم این توافق به تغییر رفتار آنها منجر شود».
از سوی دیگر، کاندیدای مرحله نهایی انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 در حزب دموکرات در سخنانی عصبی و توهینآمیز افزوده است: «این یک رژیم بیرحم و ستمگر است که دستانش به خون آمریکاییها و دیگران از جمله مردم خودش آلوده است. تجمعات سیاسی در ایران آکنده از شعار مرگ بر آمریکاست. رهبرانش از محو کردن اسرائیل از نقشه جهان صحبت میکنند».
البته سخنان ضدایرانی کلینتون محدود به این اظهارات نیست. دشمنی وزیر پیشین خارجه آمریکا با مردم ایران زمانی آشکارتر میشود که وی در سخنرانی خود در «اندیشکده بروکینز» بر نقشش برای تحریم علیه مردم ایران صحه گذاشت. کلینتون توضیح داد او و همکارانش در دولت آمریکا با سفر به کشورهای مختلف، بیش از یکصد کشور جهان را با تحریم سرسختانه ایران همراه کردند. هیلاری کلینتون همچنین در ادامه سخنانش به حمایت از اسرائیل پرداخت و گفت: «آنها عهد میکنند که اسرائیل را نابود کنند. ما هرگز نمیتوانیم این صحبتها را جدی نگیریم. بویژه که ایران موشکهای پیشرفته برای حزبالله لبنان میفرستد و [آیتالله] خامنهای استراتژی مشخصی برای نابود کردن اسرائیل ارائه میکند و درباره این صحبت میکند که چطور اسرائیل تا 25 سال آینده وجود نخواهد داشت».
کلینتون در یکی از مناظرات انتخاباتی هم گفت: «فکر نمیکنم هنوز بتوان به عادیسازی روابط فکر کرد. چون درباره ایران هنوز کارهای زیادی مانده که باید به پایان برسانیم. آنها باید دست از ایجاد بیثباتی در خاورمیانه که به هرجومرج بیشتر انجامیده، بردارند. آنها باید از سوریه خارج شوند، باید از حمایت از حزبالله لبنان و حماس دست بکشند. باید از انتقال موشک به غزه که میتواند علیه اسرائیل استفاده شود، خودداری کنند. هنوز کارهای زیادی مانده قبل از آنکه بتوان درباره عادیسازی روابط با ایران سخن گفت».
او همچنین شعار تکراری «جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم» و «روی میز بودن گزینه نظامی» را مطرح کرد و گفت: «آمریکا هرگز به شما اجازه نخواهد داد به بمب اتم برسید. در مقام رئیسجمهوری هر اقدامی که لازم باشد برای محافظت از آمریکا و متحدانمان انجام خواهم داد و اگر ایران بخواهد به سلاح هستهای دست پیدا کند من در توسل به گزینه نظامی تردیدی از خود نشان نخواهم داد».
شاید همین سخنان ضدایرانی خانم کلینتون است که باعث شده لبخند رضایت بر لبان سران لابی صهیونیستی در آمریکا بنشیند و او را به عنوان مطلوبترین گزینه خود در انتخابات ریاستجمهوری آتی معرفی کنند.
چند روایت معتبر از کلینتون و فتنه 88
اما نقطه عطف فعالیتهای ضدایرانی هیلاری کلینتون را باید در جریان اغتشاشات خیابانی در تهران در سال 88 به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری دهم دانست؛ انتخاباتی که به گفته خود کلینتون، نتیجه تلخی برای کاخ سفید- با روی کار آمدن مجدد احمدینژاد- داشت ولی تلاش شد با دامن زدن به آشوبهای خیابانی، از آن به نفع آمریکا استفاده شود. شاید بهترین راوی این ماجرا خود خانم کلینتون و فصل ایران در کتاب خاطرات او باشد.
کلینتون در ابتدای این بخش از خاطرات خود آورده است: «6 ماهه دوم سال 2009 با تحولات غیرمنتظره بسیاری همراه بود که شکل مباحثات بینالمللی را درباره ایران بشدت تغییر میداد». هیلاری کلینتون انتخابات سال 88 در ایران را یکی از مهمترین رویدادهای آن سال عنوان کرده و تلویحا به ساختگی بودن ماجرای تقلب اشاره میکند و مینویسد: «ابتدا، مساله انتخابات ایران پیش آمد. ماه جولای، احمدینژاد به عنوان پیروز انتخابات ریاستجمهوری معرفی شد که از هر جهت اگر نتیجه تقلبی تمامعیار محسوب نمیشد، بشدت ناامیدکننده بود».
وی ادامه میدهد: «جمعیت وسیعی برای اعتراض به نتیجه انتخابات، در خیابانهای تهران و در سرتاسر کشور تجمع کردند. تظاهرات شدت گرفت و به آن لقب «جنبش سبز» داده شد. میلیونها ایرانی در نمایش بیسابقه اعتراض به خیابانها ریختند. نیروهای امنیتی این اعتراضها را با خشونت شدید پاسخ دادند. شهروندانی که راهپیماییهای صلحآمیز داشتند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و به طور گسترده دستگیر شدند. تصویر ویدئویی زن جوانی که به ضرب گلوله کشته شد، ترس و وحشت شدیدی در سراسر جهان ایجاد کرده بود».
وی در این بخش از خاطرات خود به تشکیل اتاق فکر در کابینه آمریکا برای چگونگی برخورد با این واقعه اشاره کرده و میگوید: «در کابینه اوباما درباره چگونگی واکنش به بحث و مناظره نشستیم. من در این گفتوگوها در زمان آغاز اعتراضات گفتم: ما همانند دیگر کشورهای جهان بر روند اتفاقات در حال وقوع در تهران نظارهگر خواهیم بود و منتظر میمانیم تا ببینیم مردم ایران چه تصمیمی میگیرند. به طور قطع امیدواریم نتیجه، بازتابی از اراده و خواسته ملت ایران باشد». افشای ارتباط آمریکا با برخی رابطهایش در ایران نیز یکی دیگر از نکات قابل تامل این بخش از خاطرات کلینتون است: «رابطهایمان در ایران ما را ترغیب کردند تا حد امکان در این زمینه سکوت کنیم. آنها نگران بودند اگر آمریکا در حمایت از معترضان سخنی بگوید یا اینکه سعی کنیم در امور مداخله کنیم، این مساله سبب شود رژیم ایران اعتراضها را تحت عنوان توطئه خارجی بیاعتبار کند. بسیاری از تحلیلگران اطلاعاتی و کارشناسان ایران با این مساله موافق بودند. با این حال، وسوسه شدیدی برای ایستادگی و اعلام حمایتمان از ملت ایران و ابراز انزجار از شیوههای رژیم وجود داشت. این نقشی بود که مناسب آمریکا و همگام با ارزشهای دموکراتیک کشور [آمریکا] بود».
وی ادامه میدهد: «رئیسجمهور پس از گوشسپاری به همه این بحثها و مناظرات از روی اکراه تصمیم گرفت بهتر است با وارد نکردن آمریکا در میانه بحران، مطابق آرمانهای ملت ایران عمل کنیم. این یک تصمیم تاکتیکی دشوار بود که با دید باز گرفته شد».
کلینتون در ادامه دلیل جالبی را برای عدم موافقت اوباما با ورود مستقیم آمریکا به میانه بحران بیان میکند: «بهرغم برخی گمانهزنیها در آن زمان، دلیل تصمیم این نبود که رئیسجمهور خواستار تعامل با رژیم ایران است و نه ایستادگی در مقابل آن. مساله این بود که میخواستیم طبق باورمان درباره صلاح معترضان و برای دموکراسی عمل کنیم».
وزیر وقت خارجه آمریکا پشت صحنههای آشوب در ایران را نیز اینگونه روایت میکند: «در پشت صحنه، گروه من در وزارت خارجه به طور مداوم با فعالان در ایران در ارتباط بودند و برای جلوگیری از تعطیل شدن توئیتر، به طور فوریتی مداخله کردند؛ قطع شدن توئیتر به معنای از بین رفتن یکی از وسایل اصلی ارتباطی معترضان بود».
ابراز تاسف هیلاری کلینتون نسبت به عدم دخالت جدی و وسیعتر آمریکا در آشوبهای سال 88 شاید بخش دیگر قابل توجه خاطرات وی باشد؛ وزیر سابق خارجه آمریکا در اینباره میگوید: «اگر به گذشته بنگریم، مطمئن نیستم که خودداری ما از اقدام، انتخابی درست بوده باشد. [خودداری ما از مداخله] رژیم را از سرکوب جنبش سبز بازنداشت و مشاهده این روند بشدت دردناک بود. پیامهای معترضانه آمریکا احتمالا تغییری در نتیجه ایجاد نمیکرد و حتی ممکن بود آن را تسریع کند؛ اما اکنون دیگر هیچگاه نمیفهمیم که در آن زمان توانایی ایجاد تغییر را داشتیم یا نه؟! من متاسفم که در آن زمان اعتراض خود را شدیدتر اعلام نکردیم و دیگر کشورها را [به اعتراض] ترغیب نکردیم. در دوران پس از سرکوب [مخالفان] در ایران در راستای تجهیز مخالفان طرفدار دموکراسی به ابزار و فناوریهایی برای مقابله با فشارها و سانسورهای دولت، تلاش کردم».
وی به صراحت از پولهای خرجشده توسط آمریکا برای حمایت از جنبش سبز برای زنده ماندن آن، سخن گفته و مینویسد: «در چند سال پس از آن، ما دهها میلیون دلار سرمایهگذاری کردیم و بیش از 5 هزار فعال [طرفدار دموکراسی] را در سراسر جهان آموزش دادیم.»
عملیات احتمالی ضدایرانی کلینتون در کاخ سفید
طبق آنچه در سایت شورای راهبردی روابط خارجی ایالات متحده آمده، تاکنون سیاستهای اعلامی هیلاری کلینتون درباره اتخاذ رویکرد احتمالی نسبت به جمهوری اسلامی ایران در صورت پیروزی در انتخابات و راهیابی به کاخ سفید، بر 3 محور زیر استوار بوده است.
1-کنترل ایران توسط قرارداد هستهای [برجام]: کلینتون در یکی از سخنرانیهای خود ضمن حمایت از برجام، روش خود را عدم اعتماد و راستیآزمایی معرفی کرده و درباره این توافق گفته است: «راهبرد من، عدم اطمینان به تهران و بازرسی دقیق فعالیتهای آن است. من فکر میکنم ایران به دنبال تست رئیسجمهور بعدی خواهد بود تا ببیند تا چه اندازه میتواند نقض پیمان کند. اگر من در کاخ سفید باشم، اجازه چنین کاری را نخواهم داد».
2- اعمال مجدد تحریمها و اقدام نظامی در صورت هرگونه نقض برجام: هیلاری کلینتون درباره احتمال نقض برجام از سوی ایران هم تاکید کرده کوچکترین موضوع را تحمل نخواهد کرد: «اگر ایران کوچکترین گامی به سمت بازسازی برنامه هستهای خود بردارد، لحظهای در استفاده از عملیات نظامی علیه این کشور شک نخواهم کرد. ایران به هیچ عنوان حق هرگونه غنیسازی ندارد».
3- تأمین جایگاه نخست تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در منطقه: حمایت مطلق از تسلیح گسترده اسرائیل به سلاحهای روز آمریکایی نیز در دستورکار هیلاری کلینتون قرار دارد. او در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «زمانی که رهبر ایران از عدم وجود اسرائیل در 25 سال آینده صحبت میکند و ایران سلاحهای پیشرفته به حزبالله لبنان ارسال میکند، نباید از کمک همهجانبه به تلآویو خودداری کنیم. جنگندههای اف 35 ما باید در اختیار اسرائیل قرار بگیرد».
حالا بهتر میتوان درباره روحیه ایرانستیزی هیلاری کلینتون صحبت کرد و عیار ادعاهایی که او را به دلیل عضویت در حزب دموکرات و تقابل با جمهوریخواهان، فردی معتدل و مناسب برای همکاری با تهران معرفی میکنند، سنجید.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/