آخرین جرعههای محیط زیست در کام دامداران
آزادسازی پارک های ملی از گله های دام گامی است موثر که دولت میتواند با اختصاص اعتبار در راستای جلوگیری از نابودی محیط زیست برداشته و آسیبهای وارده به حیات وحش را دستکم در این مناطق که طبق تعریف، بهرهبرداری از آن ممنوع اعلام شده به حداقل برساند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، خسارات جبران ناپذیری که دامداری سنتی برای محیط زیست کشور به ارمغان میآورد، معضلی است که بارها و بارها توسط کارشناسان محیط زیست مطرح و به آن پرداخته شده اما همنچنان یکی از مهمترین بن بستهای حفاظت از محیط زیست به شمار میرود. چرای بیرویه دام در زیستگاهها که به کمبود علوفه برای حیاتوحش منجر میشود از یک سو و انتقال بیماریهای مهلکی چون طاعون و تب برفکی از احشام به حیاتوحش در نتیجه استفاده از علوفه و آبشخور مشترک از سوی دیگر جمعیت چارپایان را در زیستگاهها با کاهش جدی روبهرو ساخته و در نتیجه گوشتخوارانی چون پلنگ، یوز، گرگ و خرس را به دنبال کمبود طعمه راهی دامداریها و روستاها میکند تا تعارضات ناگوار انسان و حیاتوحش را رفم زند.
از سوی دیگر، دامدارانی که به منظور پیشگیری از حمله گوشتخوارانی چون پلنگ و یوز و گرگ به گلههایشان، با استفاده از طعمه مسموم، اسلحه و حتی سنگ و چوب و تبر این گونههای ارزشمند را در زیستگاهشان از پای در میآورند، جلوه دیگری از قربانی شدن حیات وحش توسط دامداری سنتی را به نمایش میگذارند.
اما آنچه دامنه آسیبهای وارده به محیط زیست از سوی دامداران را در مناطق چهارگانه محیط زیست را گسترش داده و کار را به جایی میرساند که اعتراضات محیط بانان هم در کنار گلایههای فعالان محیط زیست نسبت به حضور دامداران در زیستگاهها به گوش برسد سگهای گله و نسلی است که از آنها در طبیعت به جا میماند. سگهای نگهبان گله که به محض مواجهه با حیات وحش، مرگی تلخ را برای گونههای ارزشمند به ارمغان میآورند از یک سو، و بازماندگانی که از این سگها در طبیعت به جا مانده و پس از گذراندن دورانی سخت به سگسانانی بعضاً خطرناکتر از گرگ بدل میشوند و خوراک خود را از حیاتوحش تامین میکنند از سوی دیگر، کشتار زنجیرهای علفخواران و گوشتخواران را در زیستگاه ها به اخبار اجتناب ناپذیر محیط زیست تبدیل کردهاند که کشتار یک کاراکال و یک سیاهگوش، طی چند روز گذشته، آخرین قسمتهای این سریال تلخ و ناگوار محسوب میشود. سگهایی که نه تنها از عهده کشتار گربهسان در خطر انقراضی چون یوز به راحتی بر میآیند بلکه پلنگ و گرگ هم از چنگشان جان سالم به در نمیبرند و گزارشهای محیط بانان از کشتار بره ها و زحمی شدن چارپایان بالغ که عموما به مرگ آنها منجر می شود حاکی از یکی از مهم ترین چالشهای حفاظت از محیط زیست در مناطق چهارگانه است.
هرچند مسئولان محیط زیست به کارگیری روشهای نوین دامپروری، ساماندهی و جمعآوری دامها از مراتع و روی آوردن به دامداریها و دامپروریهای مکانیزه با رویکرد بردن علوفه به دامداری برای تعلیف احشام و نه بردن دام به مرتع برای تعلیف آزاد و در نهایت جایگزین شدن دامپروری صنعتی و دامداری سنتی را تنها راه حل این معضل عنوان می کنند اما اختصاص بودجه به منظور پرداخت حقوق عرفی دامداران به منظور آزادسازی زیستگاه های مهم حیات وحش از گله های دام، سگ های نگهبان و بازماندگانشان همواره توسط مسئولان منابع طبیعی راهکاری کوتاه مدت و قابل اجرا قلمداد شده است. راهکاری که در تعداد معدودی از زیستگاه ها به اجرا درآمده آن طور که باید و شاید مورد پیگیری مسئولان محیط زیست قرار نگرفته است. اما با نگاهی به تعریف رسمی «پارک ملی» از دیدگاه سازمان حفاظت محیط زیست که در میان مناطق چهارگانه محیط زیست بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده و از پشتوانه قانونی حفاظتی مستحکم تری نسبت به سایر مناطق حفاظت شده برخوردار است آنچه توجهمان را به خود جلب می کند ممنوعیت بهره برداری های مصرفی و مسکونی در این مناطق است در حالی که دامداری هایی که در قالب مستثنیات در این زیستگاه های ارزشمند فعال هستند همچنان خساراتی جبران ناپذیر به بار می آوند. بنا براین به نظر می رسد آزادسازی پارک های ملی از گله های دام، بدون شک گامی موثر است که دولت می تواند با اختصاص اعتبار در راستای جلوگیری از نابودی حیات وحش برداشته و آسیب های وارده به حیات وحش را دستکم در مناطقی که بنا به تعریف رسمی سازمان حفاظت محیط زیست، هرگونه بهره برداری از آن ممنوع اعلام شده به حداقل برساند.
انتهای پیام/