آقای کهرم! خبرنگاران داخلی از زمانی ناآگاه شدند که شما چکاوکی غزلخوان شدید
بدون شک آرام کردن منتقدانی چون اسماعیل کهرم و محمد درویش، که در دولتهای قبل تندترین نقدها را نثار سازمان محیط زیست کرده بودند برای سیاسیترین مدیر سازمان محیط زیست دشوار نبود؛ تبدیل منتقدان خوشنام و محبوب سالهای پیش به یاران غار و چکاوکانی غزلخوان.
به گزارش خبرنگار اجتماعی تسنیم، "زمانی که خبرنگاران رسانهها با کارشناسان محیط زیست مصاحبه میکنند احساس میشود خبرنگاران خارجی نسبت به خبرنگاران ما آگاهتر هستند؛ خبرنگاران بهویژه خبرنگاران محیط زیست باید دورههای آموزشی در حوزه محیط زیست بگذرانند." این جمله اسماعیل کهرم، مشاور رئیس سازمان محیط زیست است که در نشست تخصصی «بازنمایی مؤلفههای محیط زیستی در رسانهها» هفته گذشته در محل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها عنوان شد. جملهای که شاید بتواند توجیهی بر حضور کمرنگ کهرم در رسانههای داخلی به شمار رود و البته بالعکس آن، گفتوگوهای مکرر وی با رسانههای خارج از کشور. اما آیا آنچه سبب شده آقای مشاور، گفتوگو با رسانههای خارج از کشور را به گفتوگو با رسانههای داخلی ترجیح دهد حقیقتاً بالاتر بودن سطح آگاهی زیست محیطی خبرنگاران خارج از کشور در مقایسه با خبرنگاران داخلی است؟
با نگاهی به گذشته نه چندان دور، نام اسماعیل کهرم را در میان منتقدان پر و پا قرص سازمان حفاظت محیط زیست مشاهده میکنیم: از نامههای اعتراضآمیز سرگشاده نسبت آلودگی هوا گرفته تا انتقاد نسبت به اقداماتی نمایشی چون وارد کردن ببر سیبری و شیر آسیایی اما چه شد که این منتقد تمام عیار و بیپروا به چکاوک نغمهسرای محافل معصومه ابتکار بدل شد تا جایی که در یک برنامه تلویزیونی، ابتکار را قهرمان زمین خطاب کرده و بگوید: وقتی خانم ابتکار را در برخی جلسات نهچندان رسمی میبینم، برای خشنودی ایشان، صدای چکاوک آسمانی را در میآورم. بدون شک آرام کردن منتقدانی چون اسماعیل کهرم و محمد درویش، که در دولتهای قبل تندترین نقدها را نثار سازمان حفاظت محیط زیست کرده بودند برای سیاسی ترین مدیر سازمان حفاظت محیط زیست چندان دشوار نبود. ابتکار در مهر 92، یعنی در روزهای آغازین ریاست مجدد خود در سازمان حفاظت محیط زیست، در حکمی، کهرم را به سمت مشاور خود در امور محیط طبیعی این سازمان منصوب کرد تا انتقاداتی که میتوانست برای او هم مانند رؤسای پیشین این سازمان مشکل ساز شود را در نطفه خفه کرده باشد. ابتکار، در اقدامی مشابه، محمد درویش، دومین چهره منتقد سازمان حفاظت محیط زیست را در آذر 92، به سمت مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست منصوب کرد تا پرونده انتقاداتی که میتوانست پایههای امپراطوری او را در سازمانی که از هر گونه نظارت و پرسش مصون است بلرزاند، مختومه کند و از منتقدان خوشنام و محبوب سالهای پیش، یاران غار و مدافعانی تمام قد در کنار خود بسازد.
اسماعیل کهرم که در آبان 90 در انتقاد نسبت به تصمیم سازمان حفاظت محیط زیست برای وارد کردن شیر ایرانی گفته بود: "بنده به سازمان حفاظت محیط زیست توصیه میکنم به جای این اقدامات نمایشی به اصل مطلب بپردازد و از تالابها و مناطق محافظت کند."، امروز در برابر زمزمههای ورود شیر ایرانی به منظور تکثیر در دشت ارژن سکوت کامل اختیار میکند. کهرم روزهای آلوده تهران را در دفتر آرام خود در جوار تپههای پردیسان میگذراند بیآنکه ایده قلم فرسایی دوباره با مشارکت محمد درویش به منظور اعتراض نسبت به آلودگی هوا به ذهنش خطور کند. کهرم و درویش دیگر در نامهای خطاب به خدا، مسئولان و "کسانی که قدرت دارند" را در رونوشت قرار نمیدهند و از حق نفس کشیدن سخنی به میان نمیآورند چرا که بانوی سبزپوش دولت یازدهم، پیش از این، بارِ این گونه نامهنگاریها را از دوششان برداشته و حق نفس کشیدنشان را ادا کرده است.
برتری خبرنگاران خارج از کشور در برابر داخلیها از نگاه آقای مشاور نغمهخوان، نه ریشه در تفاوت سطح دانش زیست محیطی خبرنگاران خارجی و داخلی دارد و نه حتی ریشه در تابعیت انگلیسی ایشان. خبرنگاران داخلی از زمانی ناآگاه و حتی در بعضی موارد، بیوجدان و خدانشناس شدند که انتقادات نسبت به عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست، در چشم آقای مشاور، ناخوشایند جلوه کرد. خبرنگارانی که اگر پرسشهایشان باب میل مشاور خوش الحان سازمان حفاظت محیط زیست نباشد، به قعر فهرست مسدود شدگان تلفن همراه ایشان، سقوط خواهند کرد.
خبرنگارانی که امروز به بهانه عدم برخورداری از تخصص لازم در زمینه محیط زیست، فاقد صلاحیت لازم برای گفتوگوهای آتی با آقای مشاور دانسته میشوند تا مسیر گفتوگوهای بیشتر ایشان با رسانههای خارج از کشور هموارتر و عدم همکاری ایشان با رسانههای داخلی قابل توجیه تر جلوه کرده و گفتوگوهای ایشان با رسانههای خارجی و معدود رسانههای داخلی، به نطقی آرام و بیحاشیه در مدح ابتکار بدل شود: در حالی که خبرنگار صدای آمریکا در شب شهادت سومین محیط بان طی 48 ساعت، در واکنش به پیشنهاد کهرم مبنی بر لزوم خلع سلاح محیط بانان، پرسشی را پیش نکشیده و سکوت اختیار میکند، بدون شک بسیاری از خبرنگاران داخلی، پرسشهایی را مطرح میکردند که کهرم از پاسخگویی به آنها ناتوان بود. پرسشهایی بیجواب که همچنان پس از گذشت ماهها گلوی بسیاری از محیط بانان را میفشارد.
انتهای پیام/