«نقض برجام» ترامپ را هم جری کرد
«ترامپ برجام را تغییر خواهد داد.» این ادعای چندی پیش ولید فارس، مشاور سیاست خارجی دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب امریکا است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، نامه 37 نفر از اندیشمندان و دانشمندان برجسته امریکایی خطاب به «دونالد ترامپ» برای حفظ برجام ادعای چندی پیش ولید فارس را تأیید میکند. در این نامه از ترامپ درخواست میشود: «ما از شما میخواهیم تا این دارایی استراتژیک و حیاتی امریکا را حفظ کنید.»
بدون تردید این 37 نفر از سر ذوقزدگی کلیدواژههای «دارایی استراتژیک و حیاتی امریکا» را برای برجام بهکار نبردهاند و قطعاً دلایلی برای استفاده از چنین ادبیاتی دارند. که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
دادههای دیگری ادعای شبیه آنچه ولید فارس گفته را تأیید میکند، مبنی بر اینکه دولت جدید امریکا رغبتی برای فسخ یا اختتام برجام نداشته و بر اساس برخی محاسبات دقیق به این نتیجه رسیدهاند که بهترین مسیر برای تامین منافع امریکا حفظ اصل برجام و تغییر برخی محتویات آن است. اگر چنین گمانهای را بپذیریم باید برخی از دلایل چنین تصمیمی را اینگونه ذکر کنیم:
1- برجام و قطعنامه 2231منافع ایالات متحده امریکا را در حد اعلی تأمین کرده است و بر اساس بررسیهای تیم تصمیمساز دونالد ترامپ، هیچ توافقنامه جدیدی نمیتواند تا به این حد اهداف غرب را در حوزه صنعت هستهای کشورمان تأمین کند. چرا که بهواسطه برجام نه تنها ایران صنعت هستهای خود را به حالت تعطیلی کشانده بلکه مقام دارای صلاحیت ایران با تفسیر موسع و یک جانبه مقامات امریکایی از مفاد برجام و قطعنامه 2231 عملاً مشکل آنچنانی نداشته و تنها به موضع گیریهای کلی- آن هم از موضع سخنگوی دستگاه دیپلماسی- در این باره بسنده میکند.
2ـ «اتاق فکر تحریم امریکا» علیه ایران، با بهکارگیری برخی از ابزار محاسبات دقیقی از نوع تفکرات دولت یازدهم دریافته و رفتارسنجی مناسبی از فضای حاکم بر دستگاه دیپلماسی کشورمان را برآورد کردهاند که بر اساس «نقض مکرر»برجام توسط امریکا قطعاً هیچ پاسخ چشمگیری را از سوی مقامات دارای صلاحیت در کشورمان به همراه نخواهد داشت و بنابراین مادامی که دولت فعلی در ایران روی کار باشد، فراغ بالی در طرف امریکایی وجود خواهد داشت که میتواند با وضع قوانین جدید «روح و جسم» برجام را نقض و با برخی از رایزنیهای دیپلماتیک، حس امیدواری را در طرف ایرانی همچنان زنده نگه دارد.
وضع قانون ایسا (isa) را باید نمونه آخر از اقداماتی دانست که بر اساس آن اتاق فکر وزارت امور خارجه امریکا در روزهای پایانی دولت اوباما تصمیم گرفت با ایجاد آن میزان «اراده»طرف ایرانی را برای پاسخ «قاطع»، «هم وزن»و«هم سطح» بسنجد و چنانچه طرف ایرانی تا قبل از ثبات دولت ترامپ پاسخ مناسبی به نقضهای مکرر برجام از سوی طرف مقابل ندهد قطعا رویه و رویکرد دولت جدید امریکا به سمتی هدایت خواهد شد که هم برجام مجداً «نقض»خواهد شد و هم امریکاییها با توسعه درخواستهای خود از ایران فشارهای بینالمللی بیشتری را علیه کشورمان اعمال خواهند کرد.
به بیان بهتر چنانچه نقض برجام - که در دولت اوباما بهواسطه قوانینی از جمله محدودیت سفر شهروندان38 کشور به ایران و ایسا شکل بیرونی به خود گرفت- طی روزهای اخیر با اقدامات بازدارنده و عملی مناسب طرف ایرانی همراه نشود نباید تردید داشت که دونالد ترامپ به محض تکیه بر کرسی ریاست جمهوری، خواهان «تعهدات مالایطاق»دیگری از سوی ایرانیها میشود.
3ـ در شرایط کنونی و با توجه به رفتارسنجی امریکاییها از نگرشهای برخی سیاستمداران ایرانی این امکان وجود دارد که طرف غربی تا روز برگزاری انتخابات 96 با تعدیل مواضع و سیاست خود در قبال نقض برجام، اینگونه القا کند که در اجرای تعهدات مندرج در توافق هستهای اصرار دارد و پس از قطعی شدن نتایج انتخابات آتی سیاست بدیعی ـ و خطرناکتر از زمان اوباما- را در دستور کار قرار دهد. بدون شک یکی از سیاستهای دولت ترامپ در هفتههای آتی درخواست رسمی از ایران برای «جرح و تعدیل متن برجام» بر اساس قواعد حقوق بینالملل است که بر اساس این پازل احتمالی دولت امریکا ، ایران با «دست خالی و بدون برگ» جهت اعمال نظر خود باید در دورهای جدید از مذاکرات با طرف امریکایی حاضر شود. چرا که ایران در دور نخست مذاکرات هستهای- که نزدیک به سهسال زمان برد - برگهای اصلی خود نظیر«قدرت بازدارندگی هستهای»، «غنیسازی 20درصد هستهای»، «رآکتور آب سنگین اراک»و«سایت فردو» را به دلیل اجرای تعهدات مندرج در متن برجام از دست داده است و طرف غربی همچنان برگهای خود از جمله «تحریم»، «تهدید نظامی» و «مبادلات بانکی و سوئیفت» را حفظ کرده و این بدان معناست که موقعیت ایران و امریکا به فرض شکلگیری دور جدیدی از مذاکرات در شرایط برابری نیست و نتیجه آن از قبل مشخص شده است. باید توجه داشت در مذاکرات فشرده دور نخست-سه سال انتهای دولت باراک اوباما-طرف ایرانی با در دست داشتن برگهای معتبر و متقن نتوانست منافع جامعه ایرانی را آنگونه که بایسته است حفظ کند و چگونه ممکن است در شرایط نابرابر بتواند هم منافع تضییع شده گذشته کشور را احیا و هم از نقضهای متوالی جلوگیری کند.
4ـ بنابراین همانگونه که در یادداشتهای گذشته اشاره شد پاسخ هم سطح، هم وزن و متناسب با نقض برجام از سوی دستگاه سیاست خارجه کشور یک اولویت حیاتی برای کشور به شمار میآید چرا که بهواسطه اتخاذ چنین رویکردی از یک سو هزینههای ناشی از نقض برجام برای طرف امریکایی افزایش پیدا کرده و آنها بهراحتی تمایلی برای وضع قوانین جدید و رفتارهای ناهمگون با اصل حسن نیت و روح برجام در پیش نخواهند گرفت و هم از ارائه پیشنهادهایی یکسویه صرف نظر خواهند کرد. چرا که منافع حداکثری امریکا بهواسطه برجام تأمین شده است و دولت جدید امریکا و لابی صهیونیست خواهان امتیازات بیشتر از طرف ایرانی بوده و برای نیل به چنین هدفی بعید نیست چندمسیر را از جمله «بازبینی برجام» در دستور کار قراردهند. حال اگر چه فسخ توافق هستهای با توجه به «خسارت محض»بودن آن از طرف امریکایی به سود ایران تلقی میشود اما باید در نظر داشت نباید با اولویت قرار دادن انتخابات 96، از اقدامات متناسب با نقض برجام توسط امریکاییها صرف نظر کرد، رویکردی که میتواند ترامپ و تیم تصمیمسازی وی را برای اتخاذ رویکردی خصمانه تر ترغیب و تحریض کند.
انتهای پیام/