خودپرداز را از آسایشگاه جانبازان جمع کردند، گفتند تراکنش ندارید

می خواهد حرف هایش را بزند، نمی خواهد بغض کند که نتواند حرف بزند..

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آقای «حمید رضا مداح» مسئول گروه پیگیری امور جانبازان قطع نخاعی است. برای خودش که نمی گوید، برای جانبازان نخاعی آسایشگاه امام خمینی(ره) می گوید. حرف هایش حکایت این روزهاست؛ روز هایی که می گذرد اما گاهی با نامهربانی. او حرف برای گفتن زیاد دارد. می خواهد حرف هایش را بزند، اما جنس برخی حرف ها روایت تلخی هاست. روایت قصه محاسبه پولی و مالی است که برخی برای این که به جانبازان و ایثارگران خدمات بدهند چرتکه می اندازند که اگر بصرفد و سود داشته باشد قدمی بردارند؛ از برخی عیادت ها و بازدید ها که گاهی قبل از  انتخابات ها انجام می شود تا جمع آوری یک دستگاه ساده خودپرداز از آسایشگاه. او اما اصرار دارد که حرف هایش را بزند، ولی بغض که به سراغش می آید، حرف هایش قطع می شود، انگار تمام وجود من را هم شرم فرا می گیرد. اصلا من که نه، به گمانم تمام در و دیوار آسایشگاه هم بغض می کنند. بگذارید روایت حرف هایش را از همین ماجرای خودپرداز شروع کنم.

او می گوید: مدتی بود که در این جا (آسایشگاه جانبازان قطع نخاعی امام خمینی(ره) ) یک دستگاه خودپرداز نصب کرده بودند که جانبازان و خانواده هایشان بتوانند از آن استفاده کنند. یک روز آمدم، دیدم مأمور بانک آمده و دارند دستگاه را جمع می کنند، علت را پرسیدم، گفتند: «بانک اعلام کرده ما برای این دستگاه سالانه 80میلیون تومان هزینه اجاره پرداخت می کنیم، میزان تراکنش شما در این آسایشگاه کم است و آن قدر نیست که برای ما بصرفد.»

من نمی دانم یک دستگاه خودپرداز که حدود 100جانباز و خانواده هایشان از آن استفاده می کردند برای این بانک و سیستم اقتصادی کشور چقدر هزینه داشت که بانک حاضر نشد برایش به این جانبازان قطع نخاع که همه روی تخت یا ویلچر زندگی می کنند، خدمات بدهد.

درد امروز ما

«مداح» برای این که من را بیشتر توجیه کند، گاهی از این و آن می گوید، از برخی مسئولان که فقط در برخی مناسبت ها به بازدید جانبازان می آیند، گاهی قول و وعده هایی می دهند و وقتی هم می روند انگار فراموششان می شود اما گلایه او بیشتر از این است که امروز همه مسائل بر اساس حساب و کتاب مالی محاسبه می شود. می گوید: متأسفانه نوع نگاه برخی از دست اندرکاران «مادی» شده است. خب وقتی می بینیم که فلان بانک برای یک خودپرداز ساده برای جانبازان این طور چرتکه می اندازد یا فلان مسئول وقتی می خواهد خدمتی بدهد اول محاسبه هزینه اش را می کند، پس چرا نباید من که 30سال روی این ویلچر نشسته ام برای تمام زندگی، جوانی و سلامتی ام قیمت بگذارم؟ حالا بگویید قیمت جوانی و تمام درد هایی که در این سال ها کشیده ام چقدر می شود؟ مثلا به آن مسئول بانک بگویم قیمت همه درد های یک جانباز قطع نخاعی را حساب کن،  من هم اجاره دستگاه خودپردازت را محاسبه می کنم. همین چند وقت قبل یکی از عزیزان مسئول برای بازدید به آسایشگاه آمده بود. به او از برخی مشکلات جانبازان گفتم. آن مسئول شروع کرد به حرف های تکراری زدن که شما جزو ارزش های کشور هستید و از این مدل حرف ها. به او گفتم: خواهش می کنم در کنار این حرف هایتان، کمی هم عمل کنید. به ایشان گفتم شما به ما که می رسید از این شعار ها می دهید در حالی که کلی امکانات و بودجه دارید و برای رفع کمبود های جانبازان آنچنان که باید قدمی بر نمی دارید. ما گاهی برای برگزاری یک مراسم ساده عزاداری و یک پذیرایی ساده که می خواهیم خانواده های جانبازان را دعوت کنیم، پول نداریم، بعد خبرش می آید که در فلان اداره یا سازمان پول ها چگونه هزینه و گاهی هم حیف و میل می شود. من خیلی متأسفم که می بینم برخی مسئولان به جانبازان که می رسند، می گویند شما برای رضای خدا و برای کشور رفتید و جانباز شدید ولی به خودشان که می رسند برای هر کاری چرتکه می اندازند.

بغض هایی برای همسران جانبازان

وقتی از همسران جانبازان نخاعی می گوید، بغض دوباره به سراغش می آید. نمی دانم آن لحظه چه تصویری برایش زنده می شود، وقتی می گوید: همسران جانبازان 30سال و بیشتر شوهرانشان را با تمام سختی ها و مشقت هایی که در زندگی یک قطع نخاعی وجود دارد، جمع و جور کردند و حالا خودشان روی تخت افتاده اند. سوال من این است که حالا این همسران را چه کسی باید پرستاری کند و اگر من هم بخواهم مثل خیلی ها چرتکه بیندازم، باید بگویم که همسران جانبازان سی سال شبانه روز در خدمت شوهرانشان بودند که اگر نصف همین مدت را روزی هفت ساعت در جایی کار می کردند، حالا برای خودشان حقوق و پاداشی داشتند.
می دانم..

می دانم «مداح» این حرف ها را برای خودش نمی زند. او نماینده و مسئول گروه پیگیری امور جانبازان قطع نخاعی خراسان است و دیده ام که در این چند سال اخیر هروقت فرصتی پیش آمده، برای پیگیری امور جانبازان نکته ای را به من می گوید یا برایم پیام ارسال می کند تا در روزنامه بنویسم. شاید همین آخرین مورد روز قبل از چاپ این گزارش (ظهر چهارشنبه) بود که خواست درباره محل های ویژه پارک جانبازان و معلولان در کنار خیابان ها و مقابل ادارات، پیگیری و گزارش تهیه کنم که چرا برخی از مردم این موضوع را رعایت نمی کنند. خب اگر جانبازان و معلولان مشکل تردد و رفت وآمد نداشتند که محل پارک ویژه برایشان نمی گذاشتند.

من همان سرباز همیشگی وطنم

دیدارم با آقای مداح در آسایشگاه امام خمینی(ره) به لحظات آخرش می رسد. می گوید حتما بنویس که من «حمیدرضا مداح» همرزم سردار شهید حاج محمود کاوه، درست است که از برخی بی مهری ها گلایه می کنم اما   همان رزمنده و سرباز وطنم هستم و هر لحظه و با همین وضعیت نخاعی ام حاضرم همین جان ناقابل در تنم را فدای دین و خاک و رهبرم کنم.

 نامه به رئیس جمهور 

پایان گفت وگویم با آقای مداح گزارش یک نامه است؛ نامه ای به رئیس جمهور. این نامه که به امضای تعدادی از جانبازان نخاعی کشور رسیده حکایت برخی خواسته ها برای حدود دو هزار جانباز نخاعی کشور است. این نامه این گونه آغاز شده است: حمد و سپاس خدا را که نعمت جهاد و شهادت را نصیب بندگان خاص خود گردانید و بر ما منت گذارد تا از این خوان بی مثال نواله ای برگیریم و با نثار بخشی از وجود خود جانبازی کنیم و قطع نخاع شدن در این معامله الهی را به نام خود سند بزنیم و به مصداق آیه شریفه «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ...»، تا آخرین نفس و آخرین قطره خون بر سر پیمان و منتظر دیدار یار در خلعت شهادت استوار بمانیم. سلام بر روح ا... که چون مسیحا روح خدایی شدن را در کالبد بی جان ما دمید/ سلام بر سید علی، بزرگ جانباز انقلاب ، پیر و مراد ما جانبازان/  سلام بر شهیدان، آنان که شاگرد اول مکتب توحید شدند و گوی سبقت از ما ربودند. در بخشی دیگر از این نامه خواسته هایی مطرح شده است:

* تأمین معیشت حداقلی برای کلیه افراد جامعه جانبازان نخاعی کشور، فارغ از نوع آسیب دیدگی، مبدأ جانبازی، سن، جنسیت، محل زندگی و...، به نحوی که فارغ از هزینه های درمان و حق پرستاری همسران و تجهیزات پزشکی و رفاهی و مسکن مناسب، بتواند هزینه های عمومی یک خانوار با احتساب ضریب افزایشی هزینه های جاری یک خانواده شش نفره معلول نخاعی را پوشش دهد. * تأمین درمان کامل و بدون هزینه و نیز تامین تجهیزات و لوازم مصرفی بهداشتی در حد استانداردها. اصلاح ضریب کا (K) حق پرستاری متناسب با وضعیت افزایش سن جانبازان و ناتوانی های جسمی و همچنین نرخ تورم.

* تامین خودروی مناسب جانبازان نخاعی و تصویب آیین نامه اجرایی آن با قید هر پنج سال یک بار.

منبع:خراسان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها