از شرط گذاشتن عدم دخالت ایران در ژنو تا پیش شرطهای ایران در «آستانه»/ وقتی ورق در مذاکرات برگشت
با نگاهی به پرونده بحران سوریه درخواهیم یافت که طی سه سال اخیر، جمهوری اسلامی ایران از نقش پشت پرده و به زعم آمریکاییها مخرب در بحران سوریه به بازیگر اصلی و تاثیر گذار در مذاکرات و تحولات میدانی تبدیل شده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بر اساس توافق صورت گرفته بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه قرار است امروز چهارم بهمن ماه، مذاکرات میان دولت سوریه و گروه های معارض مشمول توافق حلب، طبق قطعنامه 2336 شورای امنیت، در شهر آستانه پایتخت قزاقستان برگزار شود. این نشست زیر نظر روسیه، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه و با حضور استیفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه برگزار خواهد شد.
نشست آستانه با مشارکت نمایندگان مخالفانی برگزار می شود که توافق آتش بس حلب را امضا کرده اند. این گروه ها شامل گروه های «فیلق الشام»، «احرار الشام»، «جیش الاسلام»، «ثوار الشام»، «جیش المجاهدین»، «جیش ادلب» و «جبهه الشامیه» هستند که تا پیش از آتش بس با استعداد حدود 60 هزار نیرو مشغول نبرد با نظام سوریه بودند.
بحران سوریه طی 6 سال اخیر علاوه بر عرصه میدانی، نشست های بین المللی زیادی را شاهد بوده است. نشست های سیاسی برگزار شده گرچه با تنوع اهداف و برنامهها و دستورهای کاری همراه بوده، اما همواره نمودی از توازن قوای موجود در عرصه میدانی و نظامی بوده و سعی کرده است دستاوردهای میدانی محقق شده در عرصههای مبارزه را تثبیت کند.
از زمان برگزاری نشست موسوم به دوستان سوریه که برای اولین بار در تونس و با حضور نمایندگان 70 کشور و نهاد بینالمللی در اسفند ماه سال 1390 برگزار شد، مواضع محور مداخله جو در سوریه همواره دستخوش افول و عقب نشینی بوده است. این مجموعه نشست ها که در دور دوم خود به 83 عضو نیز رسیده بود، اما در دوره های بعدی به 11 کشور تنزل پیدا کرد.
محور مداخله جویی غربی در سوریه که مدتی ابتکار عمل را در عرصه میدانی نیز در دست داشتند، سعی کردند از نشست های سیاسی متعدد موسوم به ژنو و وین در راستای تقویت اهداف و برنامههای براندازانه خود در سوریه استفاده کنند. این کشورها در عین حال که با حضور کشور ایران در این نشست ها مخالفت میکردند، از حمایت تمامعیار مالی و تسلیحاتی از گروههای مسلح تروریست در سوریه استقبال کرده و آن را تنها راه براندازی دولت قانونی سوریه ارزیابی می کردند.
از سوی دیگر، نشستهای روسیه موسوم به نشست مسکو یک و دو در راستای ایجاد اجماع در میان گروههای مسلح غیر تروریست سوریه در زمینه رسیدن به اجماع برای حل و فصل سیاسی بحران سوریه برگزار شد که اولین نشست در بهمن ماه سال 93 انجام گرفت. فروردین ماه 94 نیز نشست مسکو2 برگزار شد.
غرب پس از مدتها کارشکنی در جلوگیری از حضور ایران در کنفرانسهای بینالمللی مرتبط با بحران سوریه، نهایتاً در آبان ماه سال 94 مجبور به پذیرش ایران در نشست وین 2 شد. این اولین نشستی بود که طی آن نمایندگان تمام کشورهای تأثیر گذار در سوریه گردهم آمده و به گفتوگو برای خروج از این بحران پرداختند. ایران که زمانی از سوی محور مداخله جو در سوریه به عنوان عامل غیرسازنده و ایفا کننده نقش منفی در سوریه تلقی میشد، از این تاریخ به صورت رسمی از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه دعوت شد تا در این نشست حضور پیدا کند. غرب در پی تغییر موازنه قدرت میدانی و تقویت نقش ایران در منطقه و رسیدن به واقعیت غیرممکن بودن حل و فصل بحران سوریه بدون حضور ایران، مجبور شد یک بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای را وارد مذاکرات سیاسی کند.
ملموستر این تغییرات در روند تشکیل نشستهای بینالمللی برای حل و فصل بحران سیاسی سوریه را میتوان در مذاکرات آستانه لمس کرد، مذاکراتی که قرار بود بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه با حضور گروه های مسلح غیر تروریست در سوریه برگزار شود و با میانجگری ترکیه، آمریکا نیز اخیراً به این مذاکرات اضافه شده است. این در حالی است که آمریکاییها طی سالهای اخیر خود را تنها مرجع سیاسی حل بحران سوریه دانسته و از مشارکت کشورهای دیگر بهویژه قدرتهای بازدارنده در برابر هژمونی این کشور در روند مذاکرات جلوگیری می کردند.
به این ترتیب میتوان گفت معادلات سیاسی در پی دست برتر نظامی مقاومت در سوریه کاملا تغییر کرده و روندی معکوس به خود گرفته است. وارونگی این معادلات را حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا نیز به چشم می بیند، لذا سعی دارد خود را حامی واقعی رویکردهای مبارزه با تروریسم نشان دهد و اولویت تلاش برای براندازی دولت سوریه را از برنامه کاری خود خارج کند.
فارغ از کشمکش در میان گروههای مخالف دولت شامل گروههای لیبرال و تندرو و تناقض های حداکثری در مطالبات آنها از روند مذاکرات در دورههای مختلف، آنچه که به نقطه اشتراک مطالبات و پیششرطهای این گروه ها برای شرکت در این مذاکرات مربوط بود، اصرار برای عدم حضور بشار اسد رئیسجمهور مشروع و قانونی سوریه در دولت آینده این کشور و حتی روند انتقالی بود. این رویکرد تا آغاز سال جاری ادامه داشت و حتی مخالفان وابسته به ریاض نیز بهمن ماه گذشته بر اساس این دیدگاه در نشست ژنو شرکت کردند. این در حالی بود که پیش از این زمان تروریست ها، حتی نشستن به پای میز مذاکرات با نمایندگان دولت سوریه را نیز بر نمی تافتند و جز به سرنگونی دولت برخواسته از آراء مردمی در سوریه از طریق راهکارهای نظامی به چیز دیگری فکر نمی کردند.
به هر روی این تغییر موضع تدریجی در نتیجه دستاوردهای میدانی محور مقاومت در جبهه های سوریه رقم خورد، گرچه مهمترین دستاورد نظامی دولت سوریه در این مدت آزاد سازی کامل شهر حلب است، اما دستاوردهای دیگر ارتش سوریه نظیر آزاد سازی تدمر، آزاد سازی حومه شمالی شهر حلب و مناطق دیگر از دست تروریست ها باعث شد ابتکار عمل از دست آنها خارج شود. ارتش سوریه در نتیجه این پیروزیها علاوه بر این که حاشیه امنیت اطراف پایتخت را افزایش داده و فشار به مناطق تحت سلطه عناصر مسلح و گروه های تروریستی را بیشتر کرد، باعث شد گروه های مخالف دولت به ویژه تروریستهای مسلح در میز مذاکرات منزوی شده و قدرت ایستادگی در برابر دموکراسی سوری را نداشته باشند.
در نتیجه تحولات ماههای اخیر، نقش آمریکا در سوریه به کلی از بین رفته است، این کشور که پیش از این ماهیت طرف ها و جریانهای شرکتکننده در مذاکرات مختلف را مشخص میکرد، الان در شرایطی قرار گرفته که برای حضور در مذاکرات آستانه دست به دامن ترکیه شده است تا آنکارا با دادن امتیازهای مختلف به اردوگاه پیروز، آن را به عنوان یکی از شرکای روند سیاسی تحولات منطقه مطرح کند.
بر کسی پوشیده نیست که آزادسازی شهر حلب روند مذاکرات سیاسی برای حل بحران سوریه را به کلی تغییر داده و آن را در خط قدرتهای حامی تامین منافع ملی، تمامیت ارضی، وحدت و سرنوشت داخلی سوریه قرار داده است.
گرچه مثلث غربی ـ عربی ـ عبری طی چند سال گذشته با به کارگیری تروریستهای بینالمللی در سوریه و تزریق دلارهای نفتی به دنبال براندازی دولت سوریه و عراق و پیشبرد طرح تجزیه کشورهای منطقه بودند، اما ایستادگی محور مقاومت نه تنها باعث شکست این طرح شد، بلکه فشارهای آمریکا و متحدانش بر ایران، روسیه و حزبالله باعث شد مواضع محور مقاومت، ایران، سوریه و حزبالله با روسیه نزدیکتر شود و اتحادی راهبردی همراه با درک منافع و تهدیدهای مشترک میان آنها شکل گیرد که این به مفهوم تقویت موضع مخالفان آمریکا در منطقه است.
با شکل گیری این اتحاد راهبردی، ژئوپلتیک خاورمیانه متحول شده و معادلات منطقه به نفع محور مقاومت اسلامی تغییر کرده است. این تغییرات اساسی قطعا اثرات ژرف خود را بر ژئوپلتیک بین الملل و صحنه جهانی گذاشته و خواهد گذاشت. به این ترتیب نظم سنتی خاورمیانه جای خود را به نظمی نوین داده است، نظمی که بر خلاف پیش بینی ها و برنامه ریزی های طرف آمریکایی، کاخ سفید و کشورهای عرب متحد غرب و اسرائیل در موضع انفعالی قرار گرفته اند.
قدرت نظامی و اطلاعاتی روسیه از یک طرف و قدرت نرم و سازماندهی بالای ایران به همراه متحدینش از طرف دیگر، مبنای مستحکم این اتحاد راهبردی است. اکنون ایران، روسیه و حزب الله برگ برنده را در منطقه در اختیار دارند و از مشروعیت بینالمللی در مقابله با تروریسم برخوردار هستند که این به مفهوم شکست مثلث شوم غربی ـ عربی ـ عبری دراجرای طرحهای خود در منطقه ارزیابی میشود. لذا طبیعی است که طرف های دیگر نیز برای خروج آبرومندانه از بحران های منطقه ای دست به دامن این محور شوند.این حوادث، اردوغان را مجبور به همنوایی با محور مقاومت و روسیه کرد.
بزرگترین بازنده تحولات پرشتاب عرصه منطقهای و بینالمللی ، گروههای مسلحی هستند که منافع خود را به رژیم های خلیجی از جمله عربستان سعودی و قطر گره زده بودند. چرا که مذاکرات آستانه به ویژه در سایه معادلات کنونی در عرصه میدانی در راستای اهداف محور مقاومت و روسیه خواهد بود. حجم هماهنگی و تفاهم بین روسیه و ایران با دولت سوریه بر کسی پوشیده نیست، این بدان معنا است که سوریه نیز در این مذاکرات به صورت غیرمستقیم نقش پررنگی خواهد داشت.
از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران نسبت به پایان روند نظامی بحران سوریه و آغاز حل و فصل سیاسی این بحران پس از مذاکرات آستانه امیدوار هستند. مرحلهای که برخلاف نشستهای گذشته پیش شرطهای آن توسط نیروهای متجاوز به سوریه و حامیان گروههای تروریستی تدوین نمی شود، بلکه این ملت سوریه هستند که باید در زمینه بقا یا کنار گذاشتن بشار اسد و ترسیم نظام سیاسی آینده این کشور تصمیمگیری کنند.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.