شناخت خداوند، ملائکه و پیامبر، دین به حساب نمی‌آید

شناخت خداوند، ملائکه و پیامبر، دین به حساب نمی‌آید

رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دین به اموری اطلاق می‌شود که با اراده انسان ایجاد می‌شود و با این توصیف، شناخت خداوند، ملائکه و پیامبر، دین به حساب نمی‌آید، بلکه اطاعت و ایمان به آنها دین محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، حجت‌الاسلام حمید پارسانیا، رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، در دومین هفته از دوره آموزشی «طیف‌بندی حوزه علمیه در نسبت با علوم انسانی»که عصر پنج‌شنبه به‌همت مؤسسه آفاق حکمت در مرکز همایشهای غدیر قم برگزار شد، دین را در هستی‌شناسی اسلامی مراد تشریعی خداوند خواند که شامل مجموعه عقاید، اخلاق و رفتارها است و گفت: دین به اموری اطلاق می‌شود که با اراده انسان ایجاد می‌شود و با این توصیف، شناخت خداوند، ملائکه و پیامبر، دین به حساب نمی‌آید، بلکه اطاعت و ایمان به آنها دین محسوب می‌شود.

وی با بیان اینکه عقل در حکمت اسلامی نور است و علم امری است که در ذات خودش معلوم را نشان می‌دهد که سوژه‌محور نیست، یادآور شد: علم در این نگاه، محدود به محسوسات نیست، بلکه شامل علوم عقلی و نقلی و وحی نیز می‌شود، با این تعریف از دین و علم، در معنای علم و عقل، دین نهفته نیست و علم و عقل، ابزار شناخت دین است.

حجت‌الاسلام پارسانیا به شش ملاک برای دینی یا غیردینی بودن علم اشاره کرد، و گفت: ملاک اول به‌لحاظ موضوع است؛ یعنی اگر موضوع یک علم دین باشد، علم دینی خوانده می‌شود، مثلاً اگر موضوع یک علم، شناخت خدا و افعال و اقوال او باشد، آن علم به‌لحاظ موضوع، دینی است؛ یا اگر موضوع علوم انسانی، حوزه تجویزهای خداوند مانند فقه باشد، این علم دینی است، در مقابل، اگر حقوق را صرفاً توافقات جمعی بدانیم به‌لحاظ موضوع، حقوق علم غیردینی خوانده می‌شود.

وی افزود: ملاک دوم برای دینی یا غیردینی بودن علم، متافیزیک آن علم است. پوزیتیویست‌ها در نیمه اول قرن بیستم معتقد بودند که علم، متافیزیک ندارد. پست‌مدرن‌ها به این رسیدند که علم، محصول پارادایم‌هاست و در عین‌حال، پارادایم غیرعلمی است. اما متافیزیک، شناختی است که دین متوقف بر آن است. در عقلانیت مدرن بحث‌های صرفاً عقلی را فلسفه می‌گویند؛ به همین سبب با فلسفه متافیزیکی اسلامی فرق دارد. در نگاه ما اصول موضوعه از گزاره‌های علم تجربی نیست و در فلسفه الهی ریشه دارند. البته خود فلسفه علم است و نسبت آن با علوم تجربی بسیار حیاتی است، طوری که دینی یا غیردینی بودن علم بر اساس تعریف آن علم از متافیزیک مشخص می‌شود، مثلاً تعریف ما از علّیت که یک مسئله متافیزیکی است، در تحلیل‌های بعدی ما از علوم انسانی کاملاً اثرگذار است؛ یعنی اگر یک مقدمه تجربی را در دست دو فرد قرار بدهیم که یکی معتقد به متافیزیک الهی باشد و دیگری معتقد به متافیزیک الهی نباشد، دو نتیجه متفاوت می‌گیرند.

رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ملاک سوم برای اتصاف یک علم به دینی بودن را روش دانست و گفت: روش متأثر از ابزارهایی است که برای کسب علم و معرفت معتبر می‌دانیم. مثلاً پوزیتیویست‌ها، فقط ابزار حس را می‌پذیرند و حال اینکه ما معتقدیم دانش علمی، به دانش تجربی محدود نیست و معرفت عقلی و وحی نیز معرفت علمی است. در روش پوزیتیویستی، حتی خیلی از معارف ارزشی نیز از دایره علم خارج می‌شوند؛ چون روش و ابزار پوزیتیویست فقط حس است.

حجت‌الاسلام پارسانیا ابراز کرد: ملاک چهارم لحاظ تجویزی است، یعنی علمی که دین فراگرفتن آن را واجب، جایز یا مستحب می‌داند می‌تواند علم دینی خوانده شود و در مقابل، علمی که خداوند آموختن آن را حرام می‌داند غیردینی است.
ممکن است علمی مثل سحر، به‌ملاک یک، دو و سه دینی باشد اما اگر آموختن آن حرام باشد، بنابر ملاک چهارم، علم دینی نیست. همچنین ممکن است علمی مثل پزشکی، بر اساس ملاک یک، دو و سه غیردینی باشد، اما بر اساس ملاک چهارم، دینی باشد؛ یعنی در مواردی برای حفظ سلامت جامعه دینی واجب باشد به‌سراغ آن برویم؛ در صورتی که پزشکی به‌لحاظ موضوع و روش و متافیزیک کاملاً غیردینی است.

وی ملاک پنجم را شخص عالم و ملاک ششم را فرهنگ و تاریخ تمدنی که هویت دینی داشته باشد، دانستند اما توضیح آن را به جلسه‌ای دیگر موکول کرد.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل