شاخصهای برتری در قدرت نرمافزاری روسیه
ایران در استراتژی سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه از اهمیت ویژهای برخوردار است، ایران کشوری است که میتواند عمق استراتژیک در بسیاری از مسائل ژئوپلیتیک و اقتصادی به روسیه بدهد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت با انتشار گزارشی مفصل به بررسی مؤلفهها و شاخصهای سیاست خارجی دولت روسیه طی سال های گذشته پرداخته و نحوه تعامل این کشور با واحدهای سیاسی موجود در منطقه و جهان را بررسی کرده است که به آن می پردازیم:
4- سیاست خارجی روسیه در قبال بحران کریمه
همان طور که گفتیم ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه موفق شد بار دیگر قدرت روسیه را در عرصه بینالمللی احیا کند. در مورد بحران شبه جزیره کریمه روسیه معتقد است این منطقه جزیی از خاک این کشور است. کرملین می گوید در صورتی که روسیه به دنبال بازپسگیری موقعیت خود به عنوان یک قدرت جهانی است، در درجه اول باید تسلط خود را به همسایگان نزدیک اعمال کند.
اصطلاح " همسایگان نزدیک " از دیدگاه سیاسی روسیه شامل دولتهایی میشود که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 تشکیل شدند. البته غرب این دیدگاه را کاملاً رد میکند. حضور نظامی روسیه در بحران شبه جزیره کریمه را میتوان به عوامل متعددی نسبت داد که عبارتند از:
- اهداف سیاسی: اوکراین برای روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که استقلال این کشور عاملی سرنوشتساز در روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به شمار میرود.
- اهداف اقتصادی: از این نظر نیز اوکراین اهمیت زیادی برای روسیه دارد، چرا که بخشی از عمق استراتژیک این کشور به شمار رفته و مانعی در برابر تأثیرپذیری غرب از روسیه است. علاوه بر اینها اوکراین مرکز اصلی شبکه خطوط انتقال گاز روسیه به اروپای غربی به شمار می رود.
- اهداف نظامی: شهر سواستوبول مرکز اصلی ناوگان روسیه در دریای سیاه به شمار می رود. شبهجزیره کریمه نیز در موقعیتی متمایز قرار گرفته و تسلط بر آن اجازه حضور موثر نیروهای روسیه در دریای سیاه را می دهد.
- اهداف فرهنگی: از جنبه فرهنگی نیز اوکراین برای روسیه بسیار مهم است ، چرا که منطقه ای است که اولین خاندان های روسی از آنجا برخاسته اند.
سیاست روسیه در قبال بحران اوکراین
از زمان انقلاب نارنجی در اوکراین در سال 2004، کرملین سعی کرد اوکراین را به پذیرش نخست وزیر مورد نظر خود مجبور کند. در نهایت در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین ویکتور یانوکوویچ به قدرت رسید. در سال 2013 و در حالی که اوکراین خود را برای امضای توافقنامه دوستی و تجارت آزاد با اتحادیه اروپا آماده میکرد، اختلافاتی میان اوکراین و روسیه در موراد متعدد از جمله موضوع گاز پیش آمد و روسیه مجموعه ای از تاکتیکهای نظامی را با هدف تسلط بر کریمه در دستور کار قرار داد.
در نهایت با تلاش غرب برای روی کار آوردن دولت حامی خود در اوکراین بر خلاف خواست مردم، اوکراین نیروهای نظامی خود را به شبه جزیره کریمه فرستاد تا کنترل آنجا را در دست گرفته و مانع از مداخله غرب در این بحران شود. این اقدام غافلگیرکننده با قدرت به اجرا گذاشته شد و روسیه در نهایت کنترل شبه جزیره کریمه را در اختیار گرفت. در پی این اتفاق پارلمان منطقهای در شبه جزیره کریمه طرح انضمام به روسیه را به رأی گذاشت. پارلمان کریمه در نهایت با 78 رأی مثبت، و 8 رأی ممتنع و بدون رأی منفی موضوع الحاق کریمه به روسیه را تصویب کرد.
همچنین در همهپرسی که در تاریخ 16 مارس سال 2014 برگزار شد، بیشتر ساکنان شبه جزیره کریمه به الحاق این منطقه به روسیه رأی دادند. این اتفاقات باعث افزایش تنش در مناسبات روسیه با غرب شد و تحریمهای اقتصادی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا بر ضد روسیه اعمال شد. در نهایت رهبران اوکراین و آلمان و روسیه و فرانسه در سال 2015 در مینسک پایتخت روسیه سفید به توافق آتش بس در شرق اوکراین و ایجاد منطقه بیطرف دست پیدا کردند.
5- سیاست خارجی روسیه در قبال برنامه هستهای ایران
ایران در استراتژی سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایران کشوری است که میتواند عمق استراتژیک در بسیاری از مسائل ژئوپلیتیک و اقتصادی به روسیه بدهد. بخشی از ابعاد اهمیت ایران برای روسیه شامل موارد زیر است.
- ایران یکی از مهمترین دولتها در همسایگی روسیه به شمار میرود و تأثیر گستردهای در حوادث خاورمیانه دارد.
- روسیه ایران را عامل توازن در منطقه در برابر نفوذ روزافزون آمریکا و ترکیه میداند.
- ایران تنها متحد مسکو است که از بشار اسد رئیس جمهور سوریه و دیگر متحد مسکو حمایت می کند.
- مناسبات اقتصادی و نظامی و تبادل تجاری خوبی میان دو طرف در جریان است.
پرونده هستهای ایران به یکی از پیچیدهترین و جنجالبرانگیزترین تحولات در ابعاد منطقهای و بینالمللی تبدیل شد. ایران بر حق غیر مشروط خود در اختیار گرفتن چرخه کامل سوخت هسته ای و اتمام برنامه غنیسازی اورانیوم تأکید میکرد، اما آمریکا این موضوع را رد میکرد. مواضع روسیه در چالشی آشکار در برابر آمریکا بیشترین تفاهم را با ایران داشته و با وجود تحریمهایی که ضد شرکت های روسی همکار با ایران اعمال شد و با وجود موافقت روسیه با قطعنامه های شورای امنیت در سال 2010 در زمینه اعمال تحریمهای بینالمللی علیه تهران برای توقف غنیسازی اورانیوم، اما همچنان از موضع حامی ایران عقب ننشست.
مواضع روسیه را می توان در دو بعد متوازی ارزیابی کرد. اول تأیید حق ایران در بهرهبرداری از فناوری هستهای برای اهداف صلحآمیز و دوم رد دستیابی ایران به سلاح هسته ای یا تبدیل برنامه مسالمتآمیز هستهای این کشور به برنامه ای نظامی. روسیه با ایران در زمینه احداث نیروگاه اتمی بوشهر برای تولید انرژی برق همکاری میکند ، اما در عین حال اعمال تحریم ها ضد این کشور را پذیرفت. در نهایت نیروگاه بوشهر در 12 سپتامبر سال 2011 با حضور وزیر خارجه ایران و وزیر انرژی روسیه افتتاح شد.
6- سیاست خارجی روسیه در قبال آسیای میانه (چین، هند و ژاپن)
نادیده گرفتن مطالبات امنیتی روسیه از سوی قاره اروپا و ادامه تلاشهای آنها برای انضمام دولتهای اروپای شرقی و مرکزی به پیمان ناتو انگیزهای قوی برای رویکرد مسکو به سمت شرق آسیا ایجاد کرده است تا این کشور بتواند انزوای امنیتی خود در عرصه اروپا را جبران کرده و اهمیت منافع مشترکی که میتواند با دولتهای آسیایی آنها را محقق کند، بیش از پیش درک نماید. از این منظر میبینیم که روسیه همگرایی با دولتهای مهم آسیا از جمله چین و ژاپن و هند و کشورهای دیگر را در برنامه کاری خود قرار داده است.
زبگنیو برژینسکی در رابطه با اوضاع سوریه در میان کشورهای آسیای میانی میگوید «روسیه ضعیفتر از آن است که بتواند سلطه امپریالیستی خود را بار دیگر در این کشورها گسترده کند، اما بسیار قویتر از آن است که بتوان آن را از میان این کشورها اخراج کرد. روسیه بنا به دلایل جغرافیایی و تاریخی ، فرهنگی ، نژادی و استراتژیک از تمامی راهکارهای ممکن برای حمایت از منافع خود در منطقه استفاده خواهد کرد.» روسیه تلاش میکند حالتی از توازن سیاسی و اقتصادی را در آسیا و آسیای میانه به وجود آورده و از تلاش مستمر آمریکا برای یکه تازی و جذب دولتها در حلقه تابعیت خود و تشویق آنها به پیوستن به ناتو با هدف مهار جغرافیایی و نظامی روسیه و تضعیف نقش این کشور در منطقه و جهان بکاهد.
گرایشهای سیاست خارجی روسیه به سمت آسیا شامل یک محور مهم و استراتژیک است که همان مشارکت با دولتهای موثر در سیاستگذاریهای منطقه ای نظیر ژاپن و چین و هند است.
الف: سیاست خارجی روسیه در قبال چین: روسیه به دنبال همگرایی با چین به عنوان یک دولت قوی در آسیا است تا بتواند ائتلافی با این کشور ایجاد کند که قدرت ایستادگی در برابر آمریکا و متحدان غربی این کشور را داشته باشد. چین انگیزه قوی برای روسیه به ویژه از ناحیه تبادل تجاری و نظامی به شمار میرود. در دهه 90 قرن گذشته میلادی تغییرات ملموسی در مناسبات روسیه با چین ایجاد شد.مهمترین تحول به وقوع پیوسته در این مناسبات هنگامی بود که بوریس یلتسین رئیسجمهور روسیه در سال 1996 به چین سفر کرده و سند مشارکت استراتژیک برای قرن 21 را با آن به امضا رساند. روسیه به دنبال متکی کردن چین در واردات سلاح انرژی به خود است و این موضوع باعث میشود بتواند در آینده تهدید چین را مهار کند و موازنه قدرت جدیدی را در مشرق زمین ایجاد کند. بعد از آن تاریخ "زیانگ زیمین" رئیسجمهور چین در سال 1997 به روسیه سفر کرده و اعلامیه مشترک سیباس در آن زمان میان دو طرف امضا شد، اعلامیهای که امکان مشارکت استراتژیک بین مسکو و پکن را فراهم کرد. همچنین توافقنامهای پنج جانبه بین این دو کشور با مشارکت قزاقستان و تاجیکستان و قرقیزستان برای کاهش حجم نیروهای مسلح در مناطق مرزی بین دولتهای چهارگانه و چین به امضا رسید. در حال حاضر دنیا شاهد ائتلاف موجود بین چین و روسیه شده و مانورهای نظامی مشترکی بین دو کشور برگزار میشود. چین میخواهد در موضوع دریای جنوبی این کشور به مسکو تکیه کند، علاوه بر این که به دنبال تبادل با روسیه است.
ب: سیاست خارجی روسیه در قبال ژاپن: آغاز دهه 90 قرن گذشته میلادی شاهد اقدامات مثبتی برای بهبود مناسبات فیمابین بود تا روابط دو طرف از مرحله تنش کامل به سمت مرحله جدید سوق پیدا کند که در آن طرفین برای رسیدن به تفاهمی در زمینه مسائل دو جانبه به ویژه در زمینه جزایر کوریل به تفاهم برسند. روسیه میخواهد از امکانات گسترده اقتصادی ژاپن برای حمایت از برنامههای اصلاحطلبانه خود به ویژه توسعه منطقه خاور دور در این کشور استفاده کند. در ابعاد استراتژیک نیز تنشهای موجود در مناسبات دوجانبه در نتیجه توانمندیهای نظامی روسیه و نگرانیهای ژاپن از قدرت پیشرفته مسکو در مراحل مختلف است، اما مهمترین چیزی که در آن زمان در تحول سیاست خارجی روسیه در قبال ژاپن قابل توجه بود ، غلبه ملاحظات و قید و بندهای تحمیل شده از سوی محیط داخلی بر سیاست خارجی و امکان ایجاد تغییر ملموس در مواضع دو طرف در مسائل اختلافی بود که باعث بوجود آمدن گرایشهای محافظهکارانه و ملی گرایانه در روسیه شد و قید و بندهایی را در مسیر اجرای افکار یلتسین در حل مشکل جزایر کوریل بین دو کشور ایجاد کرد.
در سال 2000 ولادیمیر پوتین به توکیو سفر کرد. در این سفر طرف ژاپنی مطالبات منطقهای خود مبنی بر پیشنهاد پیوستن جزایر کوریل به خاک خود را مطرح کرد، اما پوتین در پاسخ به این مطالبه به گفتن این سخن بسنده کرد که « پیشنهاد شجاعانه و برنامهریزی شده ای بود، اما با دیدگاههای روسیه توافق ندارد» دیپلماسی روسیه با وجود تحرک به سمت ژاپن و تلاش برای بهبود مناسبات بین دو کشور بعد از مرحلهای طولانی از تنش و چالش و با وجود تلاش برای تحقق صلح دوجانبه همچنان هیچ چیز ملموسی را در زمینه تمایل واقعی این کشور برای تغییر اوضاع کنونی که چندین دهه ادامه پیدا کرده ، به ویژه در زمینه مسائل مربوط به جزایر کوریل از خود نشان نمی دهد. هر زمانی که مسائل موجود میان روسیه و ژاپن بررسی میشود، موضوع جزایر کوریل نیز مطرح میشود. سفر نخست وزیر ژاپن و روسیه در سال 2016 نیز برای بررسی مناسبات فیمابین به ویژه در زمینه جزایر کوریل انجام شد، اما پوتین همواره این موضوع را تکرار میکند که این موضوع به پایان رسیده است.
میبینیم که ابزارهای دیپلماتیک مختلفی که روسیه در این بخش از آسیا آن را به اجرا میگذارد، مبتنی بر برپایی مبانی و قواعد امنیتی جدید و جلوگیری از بروز درگیریها در منطقه و حل و فصل مسائل تنش زا و تحقق ثبات و امنیت در منطقه است و ایفای نقش اقتصادی و سیاسی تأثیرگذار روسیه در این منطقه را ممکن سازد. این در حالی است این کشور از رویکردها و ابزارهای ایدئولوژیک یا اعتقادی در گرایشهای خود به سمت صلح و ثبات دست برداشته است. تحرکات روسیه در این منطقه باعث شده همکاری و هماهنگی جایگزین تنش و درگیری شده و مسکو نقش منطقهای تأثیرگذار در تمامی ابعاد و زمینهها در تغییر رویکردهای روسیه در قبال منطقه ایفا کرده است.
ج: سیاست خارجی روسیه در قبال هند: دهه 90 قرن گذشته میلادی شاهد اقدامات مثبتی در جهت بهبود مناسبات بین روسیه و هند بود. در همین رابطه ولادیمیر پوتین در سال 2000 به دهلی نو سفر کرده و مجموعهای از توافقنامهها میان دو کشور به امضا رسید که از جمله آنها اعلامیه مشارکت استراتژیک بود که خیزشی کمی و کیفی در مناسبات بین دو کشور به شمار میرفت. در جریان این دیدار بود که پوتین حمایت کشورش از تلاشهای هند برای رسیدن به کرسی دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد را اعلام و این کشور را به عنوان یک کاندیدای قوی و شایسته برای رسیدن به این جایگاه معرفی کرد. پوتین همچنین ایجاد مثلث چین ، روسیه و هند را در این دیدار یادآور شد.
سفر پوتین به هند در راستای تکمیل سفرش به چین صورت گرفت، وی به دنبال تشکیل ائتلافی سهجانبه میان این کشورها بود، اما این موضوع به علت ائتلاف آمریکا و ژاپن بسیار پیچیده و سخت به نظر میرسید، با وجود تمامی آنچه که گفته شد، این حقیقت را نباید نادیده گرفت که در طی سال 2002 حدود 85 درصد از صادرات تسلیحات روسیه به چین و هند رسیده است. شاید همین موضوع نشان دهنده اصرار مقامات روسیه برای توسعه مناسبات با این دو کشور باشد.
در سال 2016 نارندرا مودی نخست وزیر هند به روسیه سفر کرده و از این کشور برای خرید سامانه دفاع موشکی اس 400 از مسکو خبر داد. از دیگر زمینههای همکاری فناوری نظامی بین دو کشور پیشرفته سازی نسل پنجم جنگنده تی 50 بود که هند در این زمینه با روسیه سرمایه گذاری بالغ بر 230 میلیون دلار در این پروژه انجام دادند. تولید سلاح مشترک روسیه و هند یعنی موشک براهموس که موشکی با سرعت مافوق صوت است، از دیگر پروژههای نظامی مشترک بود.
نظرات پوتین در رابطه با اهداف سیاست داخلی و خارجی روسیه
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه اخیراً پیام سالیانه خود را در برابر مجمع فدرال روسیه قرائت کرد. وی در سخنرانی خود خطاب به اعضای پارلمان روسیه از اوضاع کشور و رویکردهای اصلی سیاست داخلی و خارجی روسیه سخن گفت. او در این سخنرانی تأکید کرد: سیاست روسیه مبتنی بر اهمیت دادن به ملت روسیه و افزایش قدرت خرید آنها و بالا بردن توان انسانی این کشور به عنوان ثروت اصلی در روسیه است. از این منظر تمرکزمان حمایت از ارزشهای سنتی و خانواده و حمایت از برنامههای دموکراتیک و بهبود شرایط و اوضاع بهداشتی انسانی و توسعه آموزش و فرهنگسازی است. وی در این رابطه افزود که یکی از نتایج مثبت این اقدامات توسعه طبیعی و مستمر انسانی در کشور است. وی همچنین وعده داد که تلاشها برای بهبود اوضاع اجتماعی ساکنان روسیه را افزایش دهد.
پوتین همچنین اخیرا مهمترین مبانی دیدگاه جدید سیاست خارجی این کشور را مبتنی بر موارد زیر اعلام کرده است.
1- مهمترین گرایش کشور مبارزه با تروریسم است که باید از طریق ایجاد ائتلاف بینالمللی گسترده شکل بگیرد.
2- رقابت برای تسلط بر جهان به ویژگی اساسی مرحله کنونی از توسعه جهانی تبدیل شده است، پوتین در این زمینه میگوید که مبانی سیاست خارجی روسیه نشان میدهد که هیچ جایگزینی برای سازمان ملل متحد به عنوان مرکز تنظیم مناسبات بینالمللی و هماهنگی سیاستها وجود ندارد.
3- روسیه تلاش برای تقویت مشروعیت بینالمللی را یک اولویت ارزیابی کرده و معتقد است که بیثباتی در افغانستان تهدیدی برای این کشور و کلیه کشورهای مستقل به شمار رفته و مسکو برای حل این مشکل تلاش خواهد کرد.
4- روسیه در فعالیتهای خود برای ایجاد مناسبات مثبت با دولت ژاپن تلاش میکند.
5- روسیه به گرایشهای خود مبنی بر تقویت نظام منع اشاعه تسلیحات هستهای با ثبات قدم ادامه میدهد.
6- اتحادیه اروپا همچنان به عنوان یک شریک مهم برای روسیه باقی خواهد ماند. روسیه به دنبال همکاری با ثبات با این اتحادیه است.
7- روسیه به تلاشهای خود برای سازش سیاسی و دیپلماتیک منازعات خاورمیانه بدون مداخله خارجی ادامه خواهد داد.
8- روسیه به شدت با هر تلاشی برای انتقال درگیریها و منازعات نظامی به قطب شمال مخالفت خواهد کرد.
9- روسیه آمادگی مناقشه در زمینه کاهش توانمندیهای هستهای را دارد.
10- روسیه برای توسعه موجودیت خود در قاره قطب جنوب تلاش خواهد کرد.
11- روسیه به دنبال تقویت موقعیت خود در منطقه آسیا و اطراف اقیانوس آرام بود و آن را استراتژی مهمی در سیاستهای خارجی خود میداند.
12- روسیه به برپایی مناسبات مبتنی بر منافع متقابل با آمریکا اهمیت میدهد و مسئولیت ویژه دو طرف در زمینه ایجاد امنیت بینالمللی را مدنظر قرار میدهد.
13- روسیه از تکنولوژیهای جدید برای تقویت موقعیت رسانههای این کشور در خارج و حمایت از امنیت اطلاعات این کشور استفاده میکند.
14- روسیه تلاش آمریکا برای عمومیت بخشیدن به قوانین خود در خارج از اراضی این کشور و نادیده گرفتن قوانین بینالمللی را به رسمیت نمیشناسد.
15- روسیه تلاشها و فشارهای آمریکا را نمی پذیرد و حق پاسخگویی قدرتمندانه به اقدامات غیردوستانه در قبال خود را محفوظ می داند.
قدرت سختافزاری و نرمافزاری روسیه
در پیگیری حوادث جاری در جهان، از واژه قدرت زیاد استفاده میشود. قدرت به معنی مجبور کردن و دستور دادن و تأثیرگذاری بر دیگران برای رسیدن به برخی نتایج است. در گذشته قدرت سختافزاری مولفه ای قوی و تأثیرگذار در مناسبات بینالمللی بود، اما میزان تأثیرگذاری این قدرت کاهش پیدا کرد و نقش قدرت نرمافزاری به عنوان شاخص کمی در مناسبات بینالملل افزایش پیدا کرد.
اول: قدرت سختافزاری روسیه: قدرت سختافزاری همان قدرت نظامی است و به این معنی است که از ارتش برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی استفاده شود. این قدرت مرتبط با تسلیحات و تجهیزات و تکنولوژی نظامی بود و با توسعه تسلیحات و بروز سلاحهای هستهای و بمبهای اتمی پیچیدگی استفاده از قدرت سختافزاری نظامی در حل مشکلات افزایش پیدا کرده است. در این رابطه گفته میشود که جنگ امتداد سیاست است. در زمینه قدرت نظامی، روسیه دومین قدرت بعد از آمریکا در جهان به شمار میرود. این موضوع در تقسیمبندی بسیاری از مراکز نظامی جهان مشاهده میشود ، روسیه وارث اتحاد جماهیر شوروی بوده و موازنه های تسلیحاتی و سلاحهای سنگین این کشور را در اختیار دارد. از زمان روی کار آمدن ولادیمیر پوتین توجه این کشور به توانمندیهای نظامی از نظر تعداد افراد ارتش و توسعه تسلیحات هستهای و افزایش تعداد نیروهای زمینی و هوایی روسیه اولویت پیدا کرده است. تمامی این تدابیر برای مقابله با نفوذ آمریکا به ائتلاف ناتو مطرح شده است. روسیه همچنین موفق شد جایگاه خود را به عنوان دومین صادرکننده سلاح در جهان بعد از ایالات متحده آمریکا باز پس بگیرد.
مداخله نظامی روسیه در گرجستان در سال 2008 را میتوان یکی از برجستهترین مثالها در زمینه استفاده روسیه از قدرت سختافزاری مطرح کرد. همچنین مداخله نظامی روسیه در بحران سوریه در سال 2011 و استفاده این کشور از قدرت نظامی برای حمایت از دولت بشار اسد در این کشور از دیگر موارد موجود در این زمینه است.
قطعاً مسکو به سیاست خود در ایجاد مشکل برای آمریکا در زمینه قدرت نظامی و صنایع نظامی و صادرات سلاح ادامه خواهد داد. این کشور همچنین استفاده از گاز طبیعی را به عنوان اهرم فشاری بر کشورهای اروپایی افزایش خواهد داد.
دوم: قدرت نرمافزاری روسیه: براساس تعریف جوزف نای قدرت نرمافزاری به معنی قدرت دستیابی به مطالبات از طریق ایجاد جذابیت به جای استفاده از زور یا پرداخت کردن هزینه در این زمینه است. در این زمینه از روشهایی نظیر تأثیر گذاری و ایجاد جذابیت و اعتماد متقابل استفاده میشود. این قدرت منابع متعددی نظیر فرهنگ و هنر و سیاست خارجی دارد. نقش قدرت نرم در مناسبات بینالمللی به ویژه پس از تسلط آمریکا بر جهان افزایش پیدا کرد.
بعد از روی کار آمدن ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه نقش این کشور افزایش یافته و مسکو خود را به عنوان یکی از حامیان صلح در جهان به ویژه در خاورمیانه معرفی کرد. روسیه در این زمینه به دنبال ایجاد مناسبات دوستانه با دولتهای جهان به ویژه کشورهایی نظیر چین ، ایران و مصر و دولتهای آسیایی و خاورمیانه برآمد.
مسکو بسیاری از منابع قدرت نرمافزاری را در اختیار دارد که میتواند بار دیگر این کشور را بر جهان مسلط کند. از جمله این موارد عبارتند از:
- فرهنگ خوب روسیه که به تمامی ملتها احترام میگذارد.
- شبکه رسانهای روسیا الیوم که امروز فعالتر و تاثیرگذارتر از شبکه هایی نظیر بی بی سی و سی ان ان فعالیت می کند.
- دانشگاههای روسیه به ویژه دانشگاه مسکو که نقش و موقعیت خود را تقویت کرده و به یکی از بهترین دانشگاههای دنیا تبدیل شده است. روسیه همچنین در این زمینه بسیاری از تحصیلکردگان در این دانشگاه را به عنوان هیئتهای آموزشی جذب میکند.
- مناسبات خوب و آشتی بین کلیسای ارتدوکس روسیه با کلیسای کاتولیک درهاوانا پایتخت کوبا نشان دهنده تلاش روسیه برای ایجاد صلح و ثبات و جلوگیری از بحرانها است.
- روسیه در حال بررسی قانونی است که براساس آن به هر فرد خارجی که با یک زن روسی ازدواج کند، 5 هزار دلار داده میشود. والنتینا ماتوینکو رئیس پارلمان روسیه در این زمینه میگوید که احتمالاً پارلمان قانون جنجال انگیزی را در زمینه ازدواج افراد خارجی با زنان روسی تصویب میکند. والنتینا افزود که براساس این قانون هر فرد خارجی که با یک دختر روسی ازدواج کند، مبلغ 5 هزار دلار بعلاوه تابعیت روسی دریافت می کند. این موضوع به عنوان یکی از منابع قدرت نرم روسیه مطرح است.
- سیاست خارجی روسیه نقش عمدهای در ایجاد قدرت نرم این کشور دارد. این موضوع را میتوان در کنفرانسهایی که روسیه برای حل منازعات و بحرانهای بینالمللی برپا میکند، مشاهده کرد.
سناریوهای آینده قدرت نرم روسیه: قطعاً روسیه به استفاده از قدرت نرم خود افزایش خواهد داد ، به ویژه در شرایطی که به دنبال تسلط مجدد بر دنیا از طریق ایجاد دنیای چند قطبی است. روسیه در این راستا تلاش خواهد کرد هیئتهای آکادمیک خود را افزایش داده و اعتبار و مشروعیت سیاست خارجی خود را رونق بخشد و نقش خود در حل مشکلات بینالمللی را بالا برده و خود را به عنوان یکی از حامیان صلح معرفی کند. البته این احتمال نیز وجود دارد که روسیه به علت استفاده از قدرت نظامی خود، بخشی از اعتبار و محبوبیت خود را از دست دهد.
قدرت نرم امروزه به یکی از منابع تسلط بر جهان تبدیل شده است. روسیه از طریق تجربه دولتهای گذشته به ویژه سقوط اتحاد جماهیر شوروی به واسطه قدرت نرم آمریکا این موضوع را به خوبی میداند، لذا تلاش دارد از قدرت نرم خود به خوبی استفاده کند. از همین رو است که امروز این کشور را به عنوان عنصری فعال و تأثیرگذار در عرصه بینالمللی میبینیم.
انتهای پیام/